۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۶

با قامت تو باغبان سرو صنوبر برکند
با عارضت حور جنان از خویش زیور برکند

ترک کمان کرده بزه پوشیده از خطت زره
تا جوشن اندر داوری از طوس نوذر برکند

اختر شناس ار اختری با تو نماید هم سری
با گز لک غیرت چو خور او چشم اختر برکند

ای ماه و خور هندوی تو جانها اسیر موی تو
در صولجان دل گوی تو کی شوقت از سر برکند

بنمای چشم و زلفکان بر باغبان در بوستان
تا ضیمران بیرون کند وز ریشه عبهر برکند

آن طاق ابرو را ملک تا بر سما برد از سمک
نقاش قدرت از فلک نقش دو پیکر برکند

کی عقل داند جای تو کانجا که ساید پای تو
رفرف بماند از تک و جبریل شهپر برکند

آشفته را کو سایه ای از آفتاب محشری
گر خیمه رحمت نبی از صحن محشر برکند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.