۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹۲

دلبر از کین بنگر با من دلداده چه کرد
غم آن سرو سهی با دل آزاده چه کرد

گر مرا خرقه برهن می نابست چه باک
زاهد شهر ندانی که بسجاده چه کرد

زده از مشگ ختن خال معنبر بر گل
بنگر این نقش که با آینه ساده چه کرد

دل که دیوانه و زنجیری او نیست کجاست
چابکی بین که بیک جلوه پریزاده چه کرد

ساقی از بوی میش کرد مرا آشفته
با حریفان بنگر نشئه آن باده چه کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.