هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، مستی معنوی، طلب حقیقت، و انتقاد از زاهدان ریایی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند باده، میخانه، و بتخانه، به مفاهیم عمیق عرفانی اشاره می‌کند و بر اهمیت گذر از ظواهر و رسیدن به حقیقت تأکید دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی استعاره‌ها مانند می و میخانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا گمراه‌کننده باشد.

شمارهٔ ۴۰۱

مستان تو از جام ازل باده خورانند
تا صبح ابد از دو جهان بیخبرانند

در راه طلب سر بنهد طالب مقصود
آنان که بنالند زپا نو سفرانند

زهاد پس از زهد بمیخانه گرایند
یک عمر نشاید که بغفلت گذرانند

در باغ بیا تا که ببینی گل و بلبل
از شوق همه نعره زنان جامه درانند

شنعت نپسندند بزنجیری زلفت
آنان که گرفتار باین بند گرانند

چوگان تو را کی سر گوی چو منی هست
کافتاده چو گو در سم اسب تو سرانند

بگذر سوی بتخانه که گردند پشیمان
قومی که بآن لعبت بیجان نگرانند

خفاش ندارد خبر از پرتو خورشید
این قوم ملامتگر ما بی بصرانند

آشفته بجز من که از آن شمع شدم دور
پروانه ندیدیم که از بزم برانند

فرهاد تو شکر لبم ای خسرو خوبان
در شهر اگرچه همه شیرین پسرانند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.