۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۴

فتنه در نرگس فتان تو مفتون گردید
نافه چین بخم زلف تو مرهون گردید

بعد از این سینه خلقت بود آماج خدنگ
هر کجا بود دلی از ستمت خون گردید

لعل و یاقوت و نمک شکر و شیر و مرجان
بهم آویخته شد لعل تو معجون گردید

عاقلی جانب لیلی بملامت میرفت
نارسیده بدر خیمه که مجنون گردید

حسن مه کاهد چون بگذرد از چار دهش
چارده از تو شد و حسن تو افزون گردید

یک دو قطره زسرشگم بزمین جاری شد
آن یکی شط فرات آن یک جیحون گردید

زاهدار کرد بدل وصل تو با حور بهشت
در قیامت شودش فاش که مغبون گردید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.