هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیف بهار و زیباییهای طبیعت میپردازد. شاعر از عناصری مانند گل، لاله، نرگس، باغ، و نسیم بهاری برای ترسیم تصویری زنده و پراحساس از فصل بهار استفاده کرده است. همچنین، مضامینی مانند عشق، مستی، و کشف حقایق در خلال اشعار به چشم میخورد. در پایان، اشارهای به نقش الهی در آفرینش بهار و زیباییهای آن شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و احساسی است که ممکن است برای درک کامل، نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری داشته باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و مستی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۴۰۸
ببر تو رخت ببستان که نوبهار آمد
شکست شوکت دی شاخ گل ببار آمد
شکفت لاله زخاک و گرفت جام شراب
چو دید نرگس بیمار با خمار آمد
در آب میکده یا رب بگو چه اکسیر است
که هر که خورد مس او زر عیار آمد
نو از عشق در این پرده مختلف برخاست
نوا بگوش گر از چنگ و عود و تار آمد
نسیم باغ زجیب و بغل فشاند مشک
بباغ قافله پنداری از تتار آمد
در این هوا بجز از مستیش نباشد کار
بروزگار اگر مرد هوشیار آمد
بشکر وصل گل ای عندلیب نغمه طراز
که ناله های سحر گاهیت بکار آمد
نمود کشف حقایق شقایق نعمان
زعشق لاله زآغاز داغدار آمد
نرفته است زرستم بجان روئین تن
بدل هر آنچه از آن طفل نی سوار آمد
زرنگ و بوی تو گل شد زشرم غرق عرق
چها زناز تو بر سرو جویبار آمد
بنال مطرب عاشق بگلبن مجلس
چه فایده بگل ار نغمه خوان هزار آمد
بهار گلشن توحید دست حق حیدر
که از عنایت او هر خزان بهار آمد
امیر مشرق و مغرب پناه آشفته
که نه سپهر زکویش یکی غبار آمد
شکست شوکت دی شاخ گل ببار آمد
شکفت لاله زخاک و گرفت جام شراب
چو دید نرگس بیمار با خمار آمد
در آب میکده یا رب بگو چه اکسیر است
که هر که خورد مس او زر عیار آمد
نو از عشق در این پرده مختلف برخاست
نوا بگوش گر از چنگ و عود و تار آمد
نسیم باغ زجیب و بغل فشاند مشک
بباغ قافله پنداری از تتار آمد
در این هوا بجز از مستیش نباشد کار
بروزگار اگر مرد هوشیار آمد
بشکر وصل گل ای عندلیب نغمه طراز
که ناله های سحر گاهیت بکار آمد
نمود کشف حقایق شقایق نعمان
زعشق لاله زآغاز داغدار آمد
نرفته است زرستم بجان روئین تن
بدل هر آنچه از آن طفل نی سوار آمد
زرنگ و بوی تو گل شد زشرم غرق عرق
چها زناز تو بر سرو جویبار آمد
بنال مطرب عاشق بگلبن مجلس
چه فایده بگل ار نغمه خوان هزار آمد
بهار گلشن توحید دست حق حیدر
که از عنایت او هر خزان بهار آمد
امیر مشرق و مغرب پناه آشفته
که نه سپهر زکویش یکی غبار آمد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.