۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۱

فردا که شهیدان تو در حشر بیارند
فریاد اگر دست شکایت بدر آرند

آیند زبس خیل قتیلت بتظلم
در عرصه محشر دیگرانرا نگذارند

با این همه غوغا چو تو از پرده درآئی
رویت نگرند وز دیه نام نیارند

خوبان که جهان را ثمر نخل وجودند
در مزرع دلم تخم وفا از چه نکارند

جز سر انا الحق نکند نشر زمنصور
صد سال تنش گر بسر دار بدارند

آشفته چه پروا بود از هول قیامت
بر خاک در دوست تنم گر بسپارند

زینت ده آفاق علی مخزن اسرار
کز خاک درش خیل ملک تحفه بیارند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.