هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و رنج عاشق در فراق معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، مانند مقایسه معشوق با ماه و سحاب، و اشاره به خون و خنجر، عمق عشق و محنت خود را نشان می‌دهد. همچنین، شعر حاوی مضامین عرفانی و اخلاقی مانند صبر و انتظار است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه پیچیده و استعاره‌های عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشاره‌ها به خون و خنجر ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۱۳

کشتن عاشق اگر عقاب ندارد
لیک باین قدر هم ثواب ندارد

هست حسابی بکار و روز جزائی
کار نگوئی که تو حساب ندارد

خوی برخ تست یا گلاب چکیده است
گرچه گل آتشین گلاب ندارد

چهره و زلفت مگر که ماه و سحابست
لیک مه این عنبرین سحاب ندارد

گو بکن از خون ما تو دست نگارین
پنجه سیمینش ار خضاب ندارد

خواب کند بخت من ولی بشب وصل
دیده عاشق مگو که خواب ندارد

گفت که خونت بریزم از دم خنجر
با همه طفلی چرا شتاب ندارد

ای بت شیرین نهی تو زین چه بگلگون
هست دو چشم من ار رکاب ندارد

تخم فشاندیم و آب دیده ضرورست
آه که این چشمه هیچ آب ندارد

گفتمش آشفته را جواب سلامی
گفت برو حرف تو جواب ندارد

این دل سودازده که مانده پریشان
راه بجز کوی بوتراب ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.