هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از قدرت عشق و تأثیر آن بر عقل و جان سخن میگوید. او از زیبایی معشوق و جذبههای عشق میگوید و تأکید میکند که عقل در برابر عشق ناتوان است. همچنین، شاعر از فرار از دنیای مادی و پیوستن به معشوق حقیقی سخن میراند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و نمادین موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۴۱۸
خیره شد عشق که از عقلم نیرو برود
چون بچوگان بزنی لاجرمت گو برود
سرو آزاده چه حدداشت که آید با تو
پیش رویت بچه جلوه گل خوشبو برود
با نسیم سحری بود مگر بوی کسی
که چو شمع سحری جانم با او برود
قوت پنجه عشق است ببازوی بتان
تو مپندار که این زور زبازو برود
نیکمرد آنکه چو آشفته گریزد بدرت
گو بیا زشت که از کوی تو نیکو برود
گرچه بر دشت ختن آهوی مشکین گذرد
نشنیدم که بمه یک ختن آهو برود
طوطی باغ ولای توام ای شیر خدا
مهل از گلشنت این مرغ سخن گو برود
از چه از چشم تر من بکناری ای سرو
سرو گلزار کجا از طرف جو برود
چون بچوگان بزنی لاجرمت گو برود
سرو آزاده چه حدداشت که آید با تو
پیش رویت بچه جلوه گل خوشبو برود
با نسیم سحری بود مگر بوی کسی
که چو شمع سحری جانم با او برود
قوت پنجه عشق است ببازوی بتان
تو مپندار که این زور زبازو برود
نیکمرد آنکه چو آشفته گریزد بدرت
گو بیا زشت که از کوی تو نیکو برود
گرچه بر دشت ختن آهوی مشکین گذرد
نشنیدم که بمه یک ختن آهو برود
طوطی باغ ولای توام ای شیر خدا
مهل از گلشنت این مرغ سخن گو برود
از چه از چشم تر من بکناری ای سرو
سرو گلزار کجا از طرف جو برود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.