۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۹

آمد رمضان و در میخانه ببستند
پیمانه چو پیمان نکویان بشکستند

بی پرده سویکعبه بتم جلوه گر آمد
سکان حرم شاید اگر بت به پرستند

درد دل خسته بکه گوئیم خدا را
کاین نوش دهانان دل عاشق بخستند

شیخت بکمین است بکش پرده که دایم
لبهات می آلوده و چشمان تو مستند

دامیست گره در گره این طره خوبان
خرم دل آنان که از این دام بجستند

دیدند بهشتی رخ و خال تو چو زهاد
هندو صفت از شوق بر آتش بنشستند

بستند در میکده شهر خدا را
ایدست خدا باز کن آن در که ببستند

امکان چو حبابند و تو خود بحر محیطی
یک موج بزن تا که نگویند که هستند

در رشته مهر علی آنانکه اسیرند
آشفته صفت از همه آفاق برستند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.