هوش مصنوعی: این متن به انتقاد از جامعه‌ای می‌پردازد که در آن ریا و تزویر ارزشمند شده‌اند و افراد صادق و وفادار مورد سرزنش قرار می‌گیرند. شاعر از دورانی می‌نالد که در آن عاشقان صادق رنج می‌کشند و منافقان بر جامعه حاکم شده‌اند. او از بی‌وفایی و دورویی مردم شکایت دارد و آرزوی بازگشت به روزگاری را دارد که ارزش‌های اصیل انسانی حاکم بود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی ممکن است برای خوانندگان جوانتر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۴۸۵

روزگاریست که ارباب ریا معتبرند
اهل تزویر بر اصحاب صفا مفتخرند

بی بصر بوالهوسان بسکه شده محرم راز
همه در سرزنش و شنعت اهل نظرند

موی سان عاشق صادق پی دلجوئی دوست
کامجویان زمیان دست هوس در کمرند

خفته گان را زده سر کوکب طالب زافق
شب نشینان هوا خواه ستاره شمرند

نوبت بال فشانی همه با مرغ شب است
آه از این قوم در این دور که صاحب نظرند

جام اغیار لبالب زمی وصل نگار
خیل عشاق همه خسته و خونین جگرند

بسکه بیگانه فراوان شده در کشور عشق
آشنایان وفا پیشه بفکر سفرند

هر کجا سر بنهی پای نهندت بر سر
گوئی این طایفه مردن نه زجنس بشرند

هر کجا مال کنی بذل پی جان تواند
تو بآنان که دهی نفع تو را بر ضررند

یکجهان خیل منافق شده در شهری جمع
اولیای تو همانا که بملک دگرند

دست آشفته بگیر ایکه توئی دست خدا
کاین حریفان دغل جمله مطیع عمرند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.