درباره سیدای نسفی

میرعابد متخلص به سیّدا معروف به سیّدای نَسَفی در نَسَف یا کرشی (قرشی) کنونی از توابع بخارا زاده شد و در شهر بخارا پرورش یافت. عبدالغنی میرزایف با مراجعه به منابع مختلف بر این نظر است که سیدا در اواخر نیمهٔ نخست سدهٔ هفدهم میلادی چشم به جهان گشوده است. ملیحای سمرقندی تذکره‌نویس معاصر سیدا، او را در سال ۱۶۷۸ دیده و از نوشته‌های وی می‌توان تخمین زد که سیدا در آن هنگام، سی و هفت یا سی و هشت ساله بوده و احتمالاً بین سال‌های ۱۶۳۶-۱۶۳۸ متولد شده است.
سیدا تا سال ۱۶۷۰ با یاری پیشه‌وران بخارا به تحصیل پرداخته و اغلب اشعار خود را در دوره‌ای نسبتاً آرام سروده است. وی از دوران کودکی به ادبیات و خصوصاً شعر علاقه نشان داده و پیوسته به مطالعه نوشته‌ها و سروده‌های گذشتگان و معاصران خود می‌پرداخته است. در روزگار وی اشعار صائب تبریزی به ماوراءالنهر راه یافته و شعرای آن دیار با وی و سروده‌هایش آشنا بوده‌اند. بدین جهت سیدا تحت تأثیر کلام صائب قرار گرفته، غزلیاتی از او را در مخمسات خود تضمین کرد.
چون سیدا به ظرافت سخن و نوپردازی تمایل داشت، اشعار نمایندگان سبک هندی با طبع و ذوق او موافق افتاد و این سبک را پذیرفت و همچنان که در اشعار وی نمایان است، به خوبی از عهدهٔ شعرگویی به این سبک برآمده است.
زندگی نسبتاً آرام سیدا در اواخر عمرش دچار آشفتگی می‌شود؛ اما با وجود تنگدستی و دشواری امرار معاش، وی عزت نفس خود را نگه داشته، از حاکمان زمانه تقاضای کمک نمی‌کند و از راه بافندگی روزگار می‌گذراند.
سیدا در آن حال تصمیم به جلای وطن و عزیمت به هندوستان می‌گیرد؛ اما ضعف پیری و تنگدستی او را از این کار بازمی‌دارد و به روزگار فرمانروایی عبیدالله خان (بین سال‌های ۱۷۰۷ تا ۱۷۱۱) در نهایت فقر چشم از جهان فرومی‌بندد.

در ویکی پدیا بیشتر بخوانید

آثار ویدئویی و صوتی مرتبط با این منبع
شمارهٔ ۱ - مثنویات به طرز مناجات شمارهٔ ۲ - نعت شمارهٔ ۳ - مثنوی به طرز نعت شمارهٔ ۴ - در صفت شهر بخارا گفته ملا سیدا شمارهٔ ۵ - در تعریف چهار باغ باقی جان شمارهٔ ۶ - در تهنیت تخت حضرت فردوس مکانی شمارهٔ ۷ - در مذمت دزدی که خانه سیدا را غارت کرد شمارهٔ ۸ - مثنوی درباره قحطی در سمرقند و بخارا از برای قیمتی نظم کرده شمارهٔ ۹ - مثنوی از برای سرمای زمستان گفته شمارهٔ ۱۰ - مثنوی از برای گرمای تابستان گفته شمارهٔ ۱۱ - در بیان کفش و مسحی ملا به لایی صابون غوطه خوردن و به خلیفه عرض کردن شمارهٔ ۱۲ - در تعریف خواجه میرزاجان بقال شمارهٔ ۱۳ - در تعریف خواجه میرزا محمد شسته گر شمارهٔ ۱۴ - در بیان تعریف و توصیف نانوا شمارهٔ ۱۵ - در تعریف خواجه شفیع نقاش شمارهٔ ۱۶ - در بیان تعریف و توصیف شاطر پسری شمارهٔ ۱۷ - در بیان تعریف نجار چنین می فرمایند شمارهٔ ۱۸ - در بیان تعریف طشت گر چنین گوید شمارهٔ ۱۹ - در تعریف قصاب پسر گوید شمارهٔ ۲۰ - در بیان حضرت عبیدالله خان شهربخارا را آئین بستن شمارهٔ ۲۱ - عریضه فرستادن عبدالکریم بی از ولایت سمرقند به شاه جم نشان یعنی حضرت عبدالعزیز خان و عزیمت کردن خان از بخارا به کرمینه و آمدن اورگنجی و به شهر بخارا درآمده و غارت کردن و شرح آن شمارهٔ ۲۲ - متوجه شدن خان جنت آشیان از ولایت فاطر بخارا به طوف مزار فیض آثار حضرت شاه نقشبند و عنان عزیمت به جانب آقتاچ کشیدن از آنجا به دارالسلطنه سمرقند خرامیدن شمارهٔ ۲۳ - متوجه شدن حضرت جنت مکان از میانکال با ساپه بیکران به جانب ساغرچ و فرستادن قاضی عبدالرحمن به سوی ده بید شمارهٔ ۲۴ - عریضه فرستادن محمد نظربی به ولایت بلخ به حضرت سبحانقلی خان و شنیدن خان جنت آشیان مخالفت نمودن او را بعد از آن غازی بی و الله بردی را با سپاه بیکران فرمودن آنها را رفته بیگاهی خودها را به ولایت قرشی انداخته محمد نظربی را بسته فرستادن گذشته به ولایت بایسون رفته لشکر بلخ را شکست داده به فتح و نصرت تمام گشته آمدن شمارهٔ ۲۵ - عزیمت نمودن خان فردوس مکان حضرت سبحانقلی خان از ولایت بخارا به طوف مزار فیض آثار حضرت شاه نقشبند و از آنجا به ولایت بلخ متوجه شدن شمارهٔ ۲۶ - متوجه شدن حضرت خان فردوس مکان بعد از گذشتن دریا به جانب بلخ در قوشخانه فروز آمدن و خبر یافتن اهل بلخ و آمدن خان را و دروازه را بر روی خود کشیده محاصره شدن و در فکر کار خود شدن شمارهٔ ۲۷ - ایلچی فرستادن خان فردوس مکان یوسف خواجه نقشبندی را جواب مقرر نایافتن دویم قلیچ بی را فرستاده و ابواب متفصل مفتوح شدن و داخل به شهر بلخ و مغضوب شدن