عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۴۴
کسی نگفت که چون گل همیشه عریان باش
گهی نمد چو ثمرهای نیمرس می پوش
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۴۸
یار میان باز کرد، رو به کناری نشین
سیرت حیرت بیار، صورت دیوار باش
فتنه گر روزگار، گشته سحرخیز جنگ
شب چو رسد، همچو تیغ، خفته بیدار باش
به سان مهره شطرنج خانه گرد مباش
بتاب رخ ز کسان، در پی نبرد مباش
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۴۹
رسید موسم دی، جام و شیشه پیش آور
تهی ز گرمی می در هوای سرد مباش
کریم، همت ناقص نمی کند به فقیر
دلت چو داد خدا، ناامید درد مباش
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۵۰
جا در آتش کند از محرم و بیگانه خویش
چون کمان هر که برون می رود از خانه خویش
تا ز ما جغد نیفتد به ره در بدری
گل تعمیر نبردیم به ویرانه خویش
نیست چون سبحه درین کشت، جوی حاصل ما
سبز کردیم ز بهر دگران دانه خویش
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۵۵
کوهکن مزد گر از جوی تراشی می دید
آب در جوی نمی کرد ز چشم تر خویش
حقگزاری نتوان کرد به رونق ده کار
چه تلافی کند آیینه به روشنگر خویش؟
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۵۸
ز آب خوردن بسیار، گل شود کمرنگ
مباش ای بت گلچهره، در شراب حریص
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۶۹
کو پیر مغان کز می اسرار زند حرف
با ما به لب ساغر سرشار زند حرف
چشمک زدن نرگس او دلخوشی آورد
شاد است پرستار چو بیمار زند حرف
واعظ به سخن عزت خود را مده از دست
کم قدر شود مرد چو بسیار زند حرف
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۸۱
هرگز چو ریگ شیشه ساعت نشد نصیب
کز خانه بهر کسب هوا، پا نهم به بام
وامی اگر ز روی درشتی به ما دهند
چون آسیا، کنیم به نرمی ادای وام
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۸۲
همچو طفل نوسخن، یک حرف ما مربوط نیست
نزد دانایان ز گفتار غلط شرمنده ایم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۸۳
نشنود از من کسی یک حرف پیش از حرف خود
ترک سبقت درسخن، از کوهسار آموختم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۸۵
اگر چو آینه سر تا قدم شوی همه چشم
به سوی دوست نگر، سوی خود نگاه مکن
چو عشق، لفظ صنم را به حق کند تفسیر
مباش منکر یک حرف و صد گناه مکن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۹۱
بر سر خوان امید، قحط دم آب شد
بس که نکردیم شکر، از لب نان داشتن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۰۱
گر باده می خری، به زر گل خرید کن
بفروش ساز مطرب و بلبل خرید کن
خالی ز عیب نیست متاع دکان زهد
این جنس را ز روی تامل خرید کن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۰۲
بگذر از تحریر، بلبل! فکر تقریری بکن
مصحف گل را نفهمیدیم، تفسیری بکن
صحبت دیوانگان، دیوانگی می آورد
گر به ما خواهی نشستن، فکر زنجیری بکن
بخت در خواب است ای دل، فکر شبگیری بکن
بهر جان بردن ز دست خصم، تدبیری بکن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۰۴
تا نخندد بر تو صد گوهرشناس
ای خزف، همچشمی گوهر مکن
بی غلط، حرفی نیاید بر لبم
آنچه از من بشنوی، باور مکن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۱۵
بزم بی نور است، از جام طرب می نوش کن
شبچراغی شو، ز خجلت شمع را خاموش کن
شکوه ای دارد ز دست تندی آتش، سپند
پیش ازان کز سوختن تخمش برافتد، گوش کن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۲۰
زلف شبرنگ، پریشان بر و دوش مکن
خویش را بیهده چون کعبه سیه پوش مکن
تا ز قانون طرب، دست نشویی در بزم
رود اشکم چو درآید به صدا، گوش مکن
بوی شیر از لب چون لعل ترت می آید
آب اگر در قدح باده بود، نوش مکن
شب به گلشن چو روی، دست به شوخی مگشا
گل چراغی به رهت داشته، خاموش مکن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۳۱
دختری کز سایه رز می رمید
گشته رام شیشه و جام و سبو
کرده غسل از بهر پاکی صد حلال
در حرام شیشه و جام و سبو
تن به قانون ده، مرو بی چنگ و نی
در مقام شیشه و جام و سبو
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۳۲
بهر حفظ سیم و زر، کارش درشتی کردن است
از بزرگ شهر ما، چون کوه همواری مجو
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۳۶
بدن غنچه نباشد به صفای تن او
نیست با جامه گل، نکهت پیراهن او
نیست در خانه ما دختر رز پرده نشین
مرد اگر مرد بود، پرده نخواهد زن او
می گذارم به گریبان ز پی چاک زدن
دست بردارم اگر یک نفس از دامن او