عبارات مورد جستجو در ۳۰۱۶ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۳۰
غیر افسردگی از زینت دنیا مطلب
گرمی جامه پشمینه ز دیبا مطلب
نیست با وسوسه داران تعلق آرام
تن آسوده ز طوفانی دریا مطلب
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۷۲
ما تشنگان ز شیشه می آب می خوریم
چون این فرات بسته شود، کربلای ماست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۷۵
ما چو موج انگشت رد بر جام دریا می نهیم
دست ما گر تنگ واقع شد، دل ما تنگ نیست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۸۸
زلف تو، موج بحر پریشانی من است
آیینه، درد ساغر حیرانی من است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۹۹
تا نیابد دست بر ما لشکر خونخوار غم
همچو درد شیشه باید در پناه می گریخت
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۲۳
چون نگرید شیشه از کمر عمری همصحبتان؟
چشم تا برهم زند، جان بر لب پیمانه است
جرات از اهل جنون خیزد، نه از ارباب عقل
می رمد صد عاقل از جایی که یک دیوانه است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۷۱
گل به غارت می رود،کو بلبلی کآید به باغ
دشنه از سوسن بگیرد، بر تن گلچین زند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸۹
دیگران از فیض، مردم را به خود سازند رام
همچو باران هر که فیضی بیند از ما می رمد
گر به یاد بخت ما، ساقی کند ساز طرب
نقل می رنجد ز می، ساغر ز مینا می رمد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۰۴
مشو ملول که ساغر ز دست خواهد شد
نصیب و قسمت ما آنچه هست خواهد شد
به قصد صنع خدا چون به خود نظاره کند
خداپرست نشد، خودپرست خواهد شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۶
رنگ از رخم دمی نگشاید نقاب زرد
از روی من به جوی خزان رفته آب زرد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۲۵
بی روی تو، شبنم سحرخیز
بر آتش لاله، آب ریزد
دست از دو طرف بر آن کمر گیر
مگذار که پیچ و تاب ریزد!
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۴۶
ز رخ، چشم تو مستی در بهشت افتاده را ماند
ز لب، خال تو جامی سر به کوثر داده را ماند
دلم از یاد چشم او بود مانند نرگسدان
سرم از فکر لعل او، کدوی باده را ماند
دمی کز هر طرف گردد پریشان سنبل زلفش
ز رعنایی، تذرو بال و پر بگشاده را ماند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۹۴
عشوه بیرون نمی رود ز تنش
کی توان موج را زآب کشید
نکشد ناز شمع کافوری
هرکه ساغر به ماهتاب کشید
ساقی از بهر پای تابوتم
دست خود را ز باده آب کشید
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۰۹
چون هوای کوچه بند نی، درین سبز آشیان
رو به هر جانب که آوردم، سر ره بسته بود
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱۹
گرد کلفت بس که می ریزد مرا بر تن غبار
بر رخ آیینه می پاشد ز عکس من غبار
خاکساران را چو رانی از درت، خنجر مکش
می شود از باد دامن، عازم رفتن غبار
بس که پر گرد ملالم، گر زنی دستی به من
ریزدم از هر بن مو همچو پرویزن غبار
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۳۱
هر کجا پیمانه گیرد از لب جانانه بوس
هست تا جان در بدن، می گیرم از پیمانه بوس
شبنم از گل بوسه چین شد، چون ننالد عندلیب؟
آشنا محروم و می گیرد ازو بیگانه بوس
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۳۸
در سرابستان گیتی چون شراب زرد باش
غیر را درمان و خود همرنگ اهل درد باش
چند باشی موج گرداب علایق پروری؟
از حبابی کم نه ای، در بحر هستی فرد باش
خود مجو نفعی، اگر نقشت به کام دل نشست
فیض بخش دیگران چون کعبتین نرد باش
سیر عالم گر هوس داری، مزن بیهوده گام
در پس زانوی دل بنشین و عالمگرد باش
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۳۹
نام مستوری آن چشم سیه کار مبر
که شب و روز بود در بغل مژگانش
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۵۰
جا در آتش کند از محرم و بیگانه خویش
چون کمان هر که برون می رود از خانه خویش
تا ز ما جغد نیفتد به ره در بدری
گل تعمیر نبردیم به ویرانه خویش
نیست چون سبحه درین کشت، جوی حاصل ما
سبز کردیم ز بهر دگران دانه خویش
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۵۱
هزار بار نگردید تا به گرد سرش
نکرد از دو طرف، زلف دست در کمرش
ز چشم آینه حیرت نمی رود بیرون
خیال کیست، ندانم، همیشه در نظرش