عبارات مورد جستجو در ۲۳۵۹۳ گوهر پیدا شد:
زرتشت : وندیدا
فرگرد هفتم
بخش یکم
1
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای اهوره مزدا ! ای سپند ترین مینو ! ای دادار جهان استومند !ای اشون !
چون کسی بمیرد در چه هنگامی دروج نسو بر او می تازد ؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
بی درنگ پس از مرگ ، همین که جان ز تن جدا شود ، دروج نسو به پیکر مگسی وزوز کنان با زانوان از پیش و دم از پس برآمده ، همه تن آلوده به آلایشها ، همچون پلیدترین خرفستران از سرزمینهای ـ اپاختر می آید و بر تن مرده می تازد .
3
او بر تن مرده درنگ می کند تا هنگامی که سگ برآن بنگرد یا آن را بخورد یا پرندگان مردار خوار به سوی آن پرواز کنند .
هنگامی که سگ برآن بنگرد یا آن را بخورد یاپرندگان مردار خوار به سوی آن پرواز کنند ، دروج نسو به پیکر مگسی وز وزکنان با زانوان از پیش و دم از پس برآمده ، همه تن آلوده به آلایشها ، همچون پلید ترین خرفستران به سرزمین اپاختر ، واپس می گریزد .
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مرده راسگی یا گرگی دریده باشد یا به جادویی یا به کین توزی یا در پی فرو افتادن از پرتگاهی یا به داوری داوران یا در یک درگیری کشته شده یا خود را کشته باشد ، در چه هنگامی پس از مرگ دروج نسو بر او می تازد ؟
5
اهوره مزدا پاسخ داد:
پاسی پس از مرگ ، دروج نسو به پیکر مگسی . . ...............................................................( دنباله جمله مانند بند 2 همین فر)
بخش دوم
6-9
................................................................................................................................( بندهای 30-27 فر 5)
بخش سوم
10
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو کدام بخش از بستر و بالش مرده را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید ؟
11
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو لایه ی رویی بستر مرده و جامه ی زیر پوش وی را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا چنین جامه ای را ـ جامه ای که با مردار سگ یا آدمی برخورد داشته است ـ می توان پاک کرد ؟
13
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
آری می توان پاک کرد .
چگونه چنین کاری را می توان کرد ؟
اگر آن جامه با منی یا خوی یا قی آلوده شده باشد ، مزداپرستان بایدآ« را پاره پاره کنند و در زیر خاک فرو برند.
14
. . . اما اگر آن جامه با منی یا خوی یا چرک یا قی آلوده نشده باشد ، مزداپرستان بایدآن را باگمیز بشویند .
15
. . . اگر آن جامه چرمی باشد ، آنان بایدآن را سه بار با گمیز بشویند ، سه بار خاک مال کنند ؛ سه باربا آب بشویند . و از آن پس تا سه ماه در هوای آزاد در کنار پنجره خانه بگذارند .
اگر آن جامه بافته باشد ، آنان باید آن راشش بار با گمیز بشویند ، شش بار خاکمال کنند ، شش بار با آب بشویند و از آن پس تا شش ماه در هوای ازاد در کنار پنجره خانه بگذارند .
16
ای زرتشت اشون !
آبی که چشمه اردویسور نام دارد ، تخمه را در تن مردان ، کودک را در زهدان زنان و شیر را در پستان مادران پاک می کند .
17-22
..............................................................................................................................................................................( بندهای 57-62فر 5)
بخش چهارم
23
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
آیا کسی که مردار سگ یا آدمی را خورده باشد ، می تواند دیگر باره پاک شود ؟
24
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
نه! نمی تواند !
لانه ی او آلونکی می شود ( چون چنین کسی که به مردار خواری آزمند همانند شده ، خانه او هم لانه خوانده شده است) .زندگی او از هم دریده می شود . چشمان روشن او از چشمخانه بیرون می آید . دروج نسو بر او فرو می افتد و پیکرش را تا بن ناخنها بسختی می گیرد و از آن پس تاابد ناپاک می ماند .
25
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
آیا کسی که مردار چرکینی را در آب یا آتش بیفگند و ه یک از آن دو را بیالاید ، می تواند دیگر باره پاک شود ؟
26
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
نه! نمی تواند !
او از دوزخیان است . او از آن مردمانی است که به نسو دگرگون می شوند و پشه ها و ملخ ها را افزونی می بخشند .
او از تباهکاران است . او از آن مردمانی است که به نسو دگرگون می شوند و خشکسالی نابود کننده ی گیاهان را افزونی می بخشند .
27
او از دوزخیان است . او از آن مردمانی است که به نسو دگرگون می شوند و نیروی زمستان را افزونی می بخشند ؛ زمستانی دیو آفریده ؛ زمستانی که گله گاوان را نابود می کند ؛ برفها می بارد ستبر ؛ سیلابها روان می کند و خشمگین و پر گزند در همه جا راه می یابد .
دروج نسو بر او فرومی افتد و پیکرش را تا بن ناخنها بسختی می گیرد و از آن پس تا ابد ناپاک می ماند .
بخش ششم
28
ای دادار جهان استومند ! ای اشون! ای اهوره مزدا !
آیا هیزمی را که مردار سگان یا مردمان برآن افتاده باشد می توان پاک کرد ؟
29
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
آریمی توان پاک کرد .
چگونه چنین توان کرد ؟
اگر هنوز سگان یا پرندگان مردارخوار نسو را نزده باشند مزداپرستان باید هیزم را هرگاه خشک باشد به درازای یک ویتستی و هرگاه تر باشد به درازای یک « فراراثنی» گرداگرد مردار بر زمین بگذارند ویک بار بر آن آب بپاشند و آن هیزم از آن پس ، پاک باشد .
30
. . . اما اگر سگان یا پرندگان مردار خوار نسو را زده باشند ، باید هیزم را هرگاه خشک باشد به درازای یک فرا راثنی و هرگاه تر باشد به درازای یک فرابازو گرداگرد مردار بر زمین بگذارند و یک بار برآن آب بپاشد و آن هیزم از آن پس ، پاک باشد .
31
این است آن اندازه ای از هیزم خشک یا تر ، سخت یا نرم گرداگرد مردار که باید بر زمین گذاشت ، یک بار برآن آب بپاشد وآن هیزم از آن پس پاک باشد .
32
ای دادار جهان استومند ! ای اهوره مزدا ! ای اشون !
آیا دانه های خوراکی و گیاهان خوراک ستوران را که با مردار برخود یابد ، می توان پاک کرد ؟
33
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
می توان چنین کرد .
چگونه چنین توان کرد ؟
اگر سگان یا پرندگان مردارخوار هنوز نسو را نزده باشند ، باید دانه های خوراکی و گیاهان خوراک ستوران را هرگاه خشک باشد به درازای یک فرارثنی و هرگاه تر باشد به درازای یک فرابازو گرداگرد مردار بر زمین فرو گذارند ویک بار بر آنها آب بپاشند و آن دانه ها و گیاهاناز آن پس پاک باشد .
34
. . . اما اگر سگان یا پرندگان مردارخوار نسو را زده باشند ، باید دانه های خوراکی و گیاهان خوراک ستوران را هرگاه خشک باشد به درازای یک فرا بازو و هرگاه تر باشد به درازای یک وی بازو گرداگرد مردار بر زمین فرو بگذارند ویک بار بر آنها آب بپاشند و آن دانه ها و گیاهان از آن پس پاک باشند .
. . .
35
این است آن اندازه ای از دانه های خوراکی و گیاهان خوراک ستوران ـ خشک یا تر ، کاشته یاخود رو ، درو شده یا درو نشده ، انباشته یا نینباشته ، سرشته یا ناسرشته ـ گردا گرد مردار که باید بر زمین فرو گذاشت و یک بار بر آنها آب پاشید و آن دانه ها وگیاهان از آن پس پاک باشد .
بخش هفتم
( الف)
36
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
اگر مزداپرستی بخواهد پزشکی کند ، نخستین بار کارآموزدگی و چیره دستی خویش را بر چه کسی باید بیازماید ؟ برمزداپرستان یا بردیو پرستان ؟
37
اهوره مزدا پاسخ داد :
بهتر آن است که نخستین بار ، کار آزمودگی و چیره دستی خویش را بر دیو پرستان بیازماید تا بر مزداپرستان .
اگر سه بار هنگام درمان دیو پرستان با کارد ، بیمار بمیرد ، آن مزداپرست همواره پزشکی ناشایسته است .
38
. . . از آن پس هیچ گاه نباید بگذارند او به درمان مزداپرستان دست زند .
هیچ گاه نباید بگذارند مزداپرستی را با کارددرمان کند وتن وی را بخراشد .
اگر او به درمان مزداپرستان دست زند یا مزداپرستان رابا کارد درمان کند ، پاد افره گناه کشتن آگاهانه بر او رواست .
39
اگر او سه بار دیو پرستان را با کارد درمان کند و بیمار تندرستی خویش را بازیابد ، از آن پس همواره پزشکی شایسته است .
40
او می تواند هر گونه بخواهد به درمان مزداپرستان دست زند . او می تواند مزداپرستان را با کارد درمان کند و بهبود بخشد .
بخش هفتم
(ب)
41
پزشک باید موبد را در برابر آفرین و آمرزش خواهی وی ، خانه خدا را به ارزش ورزاو کم بهایی ، دهخدا را به ارزش ورزاو میانه بهایی ، شهربان را به ارزش ورزاو پر بهایی و شهریار را به ارزش گردونه ای چهار اسبه درمان کند . ( به ارزش هفتاد ستیر)
42
. . بانوی خانواده را به ارزش ماده خری ، همسر دهخدا را به ارزش ماده گاوی ، همسر شهربان را به ارزش مادیانی و شهربانو را به ارزش ماده اشتری درمان کند .
43
. . . پسر دهخدا را به ارزش ورزاو پر بهایی ، ورزاو پر بها را به ارزش ورزاو میانه بهایی ، ورزاو میانه بها را به ارزش ورزاو کم بهایی ، ورزاو کم بها را به ارزش گوسفندی و گوسفند را به ارزش یک خوراک گوشت درمان کند .
44
ای سپیتمان زرتشت !
اگر پزشکان چندی با یکدیگر به درمان بیمار بپردازند ، یک یبا کارد پزشکی ، دیگری با گیاه درمانی و آن دیگری با منثره درمانی ، این سومین است که بهتر از همه بیماری را از تن اشون دور می کند .( منثره گفتار ایزدی است و منثره درمانی درمان بیمار از راه برخواندن گفتار ایزدی است .)
بخش هشتم
45
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چه هنگام پس از آن که مردار آدمی در افتاب بر زمین فرو افتد ، زمین دیگر باره پاکی نخستین خویش را باز می یابد ؟
46
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
یک سال پس از آن مردار آدمی در آفتاب بر زمین فرو افتد ، زمین دیگر باره پاکی نخستین خویش را باز می یابد .( فر 6 بند 1)
47
ای دادار جهان استومند! ای اشون !
چه هنگام پس از خاکسپاری مردار آدمی ، زمین دیگر باره پاکی نخستین خویش را باز می یابد ؟
48
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
پنجاه سال پس از خاکسپاری مردارآدمی ، زمین دیگر باره پاکی نخستین خویش را باز می یابد .
49
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چه هنگام پس از آنکه مردار آدمی را در دخمه فرو گذارند ، زمینی که دخمه بر آن برپای شده است ، دیگر باره پاکی نخستین خویش را باز می یابد ؟
50
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
هنگامی که خاک مردار با خاک زمین در آمیزد ( فاصله زمانی که پنجاه سال برآورد می شود)
ای سپیتمان زرتشت !
همگان را در جهان استومند به فرو ریختن دخمه ها وادار. ( فر3 بند 9 و 13)
51
کسی که دخمه ها را هر چند به اندازه تن خویش فرو ریزد ، گناهانی که در اندیشه و گفتار و کردار از او سر زده است ، آمرزیده می شود و تاوان آن گناهان بر گردن او نمی ماند ؛ همچون کسی که در آیین پتت بخشوده می شود .( یک گناه تنافوهر از این راه بخشوده شود)
52-54
دو مینو برای دست یابی بر روان وی ستیزه نمی کنند و هنگامی که به سرای بهروزی ابدی گام نهد ، ستارگان وماه و خورشید به دیدار او شادمانی می کنند و من ـ اهوره مزدا ـ به دیدار او شادمان می شوم و چنین می گویم :
« درود بر تو ای آفریده ی من ! تو آنی که هم اکنون از جهان پر آسیب به سرای جاودانگی شتافته ای .»
55
ای دادار جهان اسومند ! ای اشون !
جای دیوان کجاست ؟
جای دیو پرستان کجاست ؟
کجاست آن جایی که گروه های دیوان از آن جا همگام تاخت می اورند.
کجاست آن جایی که گروه های دیوان از آن جا تاخت کنان در می آیند .
کجاست آن جایی که گره های دیوان از آن جا همگام تاخت می آورند تا پنجاهها صدها، صدها هزارها ، هزارها ده هزارها، ده هزارها ده هزارها ده هزارها تن را بکشند ؟
56
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
آن جا که دخمه هایی روی زمین برپا داشته شده است و مردارها را در آن جا فرو نهاده اند .
آن جاست جای دیوان .
آن جاست که گروههای دیوان از آن جا همگام تاخت می آورند .
آن جاست که گروه های دیوان از آن جا تاخت کنان در می آیند .
آن جاست که گروه های دیوان از آن جا همگام تاخت می آورند تا پنجاهها ، صدها هزارها ، هزارها ده هزارها، ده هزارها ده هزارها ده هزارها تن را بکشند .
57
ای سپیتمان زرتشت !
در آن دخمه ها ، دیوان خوراک می خورند وآنچه را خورده اند از گلو برمی آورند .آنان خوراک می خورند ؛ همان گونه که شما مردمان در جهان استومند ، خوراک و گوشت پخته می خورید .
ای مردمان !
این بوی خوراک آنهاست که شما در آن جا می شنوید .
58
تا هنگامی که گند مایه در آن دخمه ها برجاست ، دیوان در آنجا شادمانی می کنند .
گند بیماریهای گر ، تب ، آبگونه های چرکین ،ناتوانی ، نرم استخوانی و سپید مویی نابهنگام از دخمه ها برآید .
در آن جا از شامگاهان تا بامدادان ، مرگ بیشترین زورمندی و چیرگی را بر مردمان دارد .
59
اگر دیو پرستانی در آن جا باشند که به جست و جوی مینوی بهتر برنیایند ، جینی آن بیماری را در پاها و دستها و گیسوان آنان به اندازه ی یک سوم نیرومند تر می کند .
بخش نهم
60-69
.....................................................................................................................................................................( بندهای 54-45 فر 5)
70
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
اگر تن ناپاک آن زن دچار تب لرزه شود یا آسیبهای دوگانه ی گرسنگی و تشنگی بدو روی آورد ، آیا رواست که آب بنوشد؟
71
اهوره مزدا پاسخ داد :
رواست که اب بنوشندد ؛ زیرا نخستین خویشکاری او رهایی زندگی خویش است . اما اگر پیش از آن که مردی پاک و اشون و دین آگاه این کار را روا بداند ، خود به دلخواه آب بنوشد ، بر شما مزداپرستان است که پاد افره گناهش را به گردن گیرید .
از موبدان موبد یا سرشاورز دادخواهی کنید تا به پادافره ی گناهتان داوری کند .
بخش دهم
73
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا آوندهایی را که مردمان در آنها خوراک می خورند ، هرگاه با مردارسگان یا مردمان برخورد یابد می توان پاک کرد ؟
74
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
چگونه چنین می توان کرد ؟
آوندهای زرّین را باید یک بار با گمیز بشویند ؛ یک بار خاکمال کنند و یک بار با آب بشویند ؛ آنگاه پاک شود .
آوندهای سیمین را باید دوبار با گمیز بشویند ؛ دوبار خاکمال کنند و دو بار با آب بشویند ؛ آنگاه پاک شود .
75
آوندهای برنجین را باید سه بار با گمیز بشویند ؛ سه بار خاکمال کنند و سه بار با آب بشویند ؛ آنگاه پاک شود .
آوندهای آهنین را باید چهار بار با گمیز بشویند ؛ چهار بار خاکمال کنند و چهار بار با آب بشویند ؛ آنگاه پاک شود .
آوند های سنگی را باید شش بار با گمیز بشویند، شش بار خاکمال کنند ، وشش بار با آب بشویند ؛ آنگاه پاک شود .
آوندهای گلین یا چوبین یا سفالین ، همواره ناپاک می ماند .
بخش یازدهم
76
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
آیا اده گاوی که مردار سگان یا مردمان را خورده باشد ، می تواند پاک شود ؟
77
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
آری می تواند ؛ اما تا یک سال موبد نباید از آن گاو شیرو پنیر برای آیین برسم و گوشت برای آیین زور برگیرد .
پس از سپری شدن یک سال ،مرد پارسا می تواند همچون پیشتر ، از آن گاو خوراک بدست آورد .
بخش دوازدهم
78
ای اهوره مزدای اشون !
آن کیست که در اندیشه اشونی است ؛ در آرزوی اشونی است ؛ اما از راه اشونی گمراه می شود ؟
آن کیست که در اندیشه اشونی است ؛ اما به راه دروج گام می نهد ؟
79
اهوره مزدا پاسخ داد :
آن که دراندیشه اشونی است ؛ در آرزوی اشونی است ؛ اما از راه اشونی گمراه می شود ، آن که در اندیشه ی اشونی است ، اما به راه دروج گام می نهد ، کسی است که آب آلوده به مردار را به آیین پیش کش آورد ؛ کسی است که پس از فرو رفتن و پیش از برآمدن خورشید ، زور نیاز آورد .
1
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای اهوره مزدا ! ای سپند ترین مینو ! ای دادار جهان استومند !ای اشون !
چون کسی بمیرد در چه هنگامی دروج نسو بر او می تازد ؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
بی درنگ پس از مرگ ، همین که جان ز تن جدا شود ، دروج نسو به پیکر مگسی وزوز کنان با زانوان از پیش و دم از پس برآمده ، همه تن آلوده به آلایشها ، همچون پلیدترین خرفستران از سرزمینهای ـ اپاختر می آید و بر تن مرده می تازد .
3
او بر تن مرده درنگ می کند تا هنگامی که سگ برآن بنگرد یا آن را بخورد یا پرندگان مردار خوار به سوی آن پرواز کنند .
هنگامی که سگ برآن بنگرد یا آن را بخورد یاپرندگان مردار خوار به سوی آن پرواز کنند ، دروج نسو به پیکر مگسی وز وزکنان با زانوان از پیش و دم از پس برآمده ، همه تن آلوده به آلایشها ، همچون پلید ترین خرفستران به سرزمین اپاختر ، واپس می گریزد .
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مرده راسگی یا گرگی دریده باشد یا به جادویی یا به کین توزی یا در پی فرو افتادن از پرتگاهی یا به داوری داوران یا در یک درگیری کشته شده یا خود را کشته باشد ، در چه هنگامی پس از مرگ دروج نسو بر او می تازد ؟
5
اهوره مزدا پاسخ داد:
پاسی پس از مرگ ، دروج نسو به پیکر مگسی . . ...............................................................( دنباله جمله مانند بند 2 همین فر)
بخش دوم
6-9
................................................................................................................................( بندهای 30-27 فر 5)
بخش سوم
10
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو کدام بخش از بستر و بالش مرده را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید ؟
11
اهوره مزدا پاسخ داد :
دروج نسو لایه ی رویی بستر مرده و جامه ی زیر پوش وی را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا چنین جامه ای را ـ جامه ای که با مردار سگ یا آدمی برخورد داشته است ـ می توان پاک کرد ؟
13
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
آری می توان پاک کرد .
چگونه چنین کاری را می توان کرد ؟
اگر آن جامه با منی یا خوی یا قی آلوده شده باشد ، مزداپرستان بایدآ« را پاره پاره کنند و در زیر خاک فرو برند.
14
. . . اما اگر آن جامه با منی یا خوی یا چرک یا قی آلوده نشده باشد ، مزداپرستان بایدآن را باگمیز بشویند .
15
. . . اگر آن جامه چرمی باشد ، آنان بایدآن را سه بار با گمیز بشویند ، سه بار خاک مال کنند ؛ سه باربا آب بشویند . و از آن پس تا سه ماه در هوای آزاد در کنار پنجره خانه بگذارند .
اگر آن جامه بافته باشد ، آنان باید آن راشش بار با گمیز بشویند ، شش بار خاکمال کنند ، شش بار با آب بشویند و از آن پس تا شش ماه در هوای ازاد در کنار پنجره خانه بگذارند .
16
ای زرتشت اشون !
آبی که چشمه اردویسور نام دارد ، تخمه را در تن مردان ، کودک را در زهدان زنان و شیر را در پستان مادران پاک می کند .
17-22
..............................................................................................................................................................................( بندهای 57-62فر 5)
بخش چهارم
23
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
آیا کسی که مردار سگ یا آدمی را خورده باشد ، می تواند دیگر باره پاک شود ؟
24
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
نه! نمی تواند !
لانه ی او آلونکی می شود ( چون چنین کسی که به مردار خواری آزمند همانند شده ، خانه او هم لانه خوانده شده است) .زندگی او از هم دریده می شود . چشمان روشن او از چشمخانه بیرون می آید . دروج نسو بر او فرو می افتد و پیکرش را تا بن ناخنها بسختی می گیرد و از آن پس تاابد ناپاک می ماند .
25
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
آیا کسی که مردار چرکینی را در آب یا آتش بیفگند و ه یک از آن دو را بیالاید ، می تواند دیگر باره پاک شود ؟
26
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
نه! نمی تواند !
او از دوزخیان است . او از آن مردمانی است که به نسو دگرگون می شوند و پشه ها و ملخ ها را افزونی می بخشند .
او از تباهکاران است . او از آن مردمانی است که به نسو دگرگون می شوند و خشکسالی نابود کننده ی گیاهان را افزونی می بخشند .
27
او از دوزخیان است . او از آن مردمانی است که به نسو دگرگون می شوند و نیروی زمستان را افزونی می بخشند ؛ زمستانی دیو آفریده ؛ زمستانی که گله گاوان را نابود می کند ؛ برفها می بارد ستبر ؛ سیلابها روان می کند و خشمگین و پر گزند در همه جا راه می یابد .
دروج نسو بر او فرومی افتد و پیکرش را تا بن ناخنها بسختی می گیرد و از آن پس تا ابد ناپاک می ماند .
بخش ششم
28
ای دادار جهان استومند ! ای اشون! ای اهوره مزدا !
آیا هیزمی را که مردار سگان یا مردمان برآن افتاده باشد می توان پاک کرد ؟
29
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
آریمی توان پاک کرد .
چگونه چنین توان کرد ؟
اگر هنوز سگان یا پرندگان مردارخوار نسو را نزده باشند مزداپرستان باید هیزم را هرگاه خشک باشد به درازای یک ویتستی و هرگاه تر باشد به درازای یک « فراراثنی» گرداگرد مردار بر زمین بگذارند ویک بار بر آن آب بپاشند و آن هیزم از آن پس ، پاک باشد .
30
. . . اما اگر سگان یا پرندگان مردار خوار نسو را زده باشند ، باید هیزم را هرگاه خشک باشد به درازای یک فرا راثنی و هرگاه تر باشد به درازای یک فرابازو گرداگرد مردار بر زمین بگذارند و یک بار برآن آب بپاشد و آن هیزم از آن پس ، پاک باشد .
31
این است آن اندازه ای از هیزم خشک یا تر ، سخت یا نرم گرداگرد مردار که باید بر زمین گذاشت ، یک بار برآن آب بپاشد وآن هیزم از آن پس پاک باشد .
32
ای دادار جهان استومند ! ای اهوره مزدا ! ای اشون !
آیا دانه های خوراکی و گیاهان خوراک ستوران را که با مردار برخود یابد ، می توان پاک کرد ؟
33
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
می توان چنین کرد .
چگونه چنین توان کرد ؟
اگر سگان یا پرندگان مردارخوار هنوز نسو را نزده باشند ، باید دانه های خوراکی و گیاهان خوراک ستوران را هرگاه خشک باشد به درازای یک فرارثنی و هرگاه تر باشد به درازای یک فرابازو گرداگرد مردار بر زمین فرو گذارند ویک بار بر آنها آب بپاشند و آن دانه ها و گیاهاناز آن پس پاک باشد .
34
. . . اما اگر سگان یا پرندگان مردارخوار نسو را زده باشند ، باید دانه های خوراکی و گیاهان خوراک ستوران را هرگاه خشک باشد به درازای یک فرا بازو و هرگاه تر باشد به درازای یک وی بازو گرداگرد مردار بر زمین فرو بگذارند ویک بار بر آنها آب بپاشند و آن دانه ها و گیاهان از آن پس پاک باشند .
. . .
35
این است آن اندازه ای از دانه های خوراکی و گیاهان خوراک ستوران ـ خشک یا تر ، کاشته یاخود رو ، درو شده یا درو نشده ، انباشته یا نینباشته ، سرشته یا ناسرشته ـ گردا گرد مردار که باید بر زمین فرو گذاشت و یک بار بر آنها آب پاشید و آن دانه ها وگیاهان از آن پس پاک باشد .
بخش هفتم
( الف)
36
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
اگر مزداپرستی بخواهد پزشکی کند ، نخستین بار کارآموزدگی و چیره دستی خویش را بر چه کسی باید بیازماید ؟ برمزداپرستان یا بردیو پرستان ؟
37
اهوره مزدا پاسخ داد :
بهتر آن است که نخستین بار ، کار آزمودگی و چیره دستی خویش را بر دیو پرستان بیازماید تا بر مزداپرستان .
اگر سه بار هنگام درمان دیو پرستان با کارد ، بیمار بمیرد ، آن مزداپرست همواره پزشکی ناشایسته است .
38
. . . از آن پس هیچ گاه نباید بگذارند او به درمان مزداپرستان دست زند .
هیچ گاه نباید بگذارند مزداپرستی را با کارددرمان کند وتن وی را بخراشد .
اگر او به درمان مزداپرستان دست زند یا مزداپرستان رابا کارد درمان کند ، پاد افره گناه کشتن آگاهانه بر او رواست .
39
اگر او سه بار دیو پرستان را با کارد درمان کند و بیمار تندرستی خویش را بازیابد ، از آن پس همواره پزشکی شایسته است .
40
او می تواند هر گونه بخواهد به درمان مزداپرستان دست زند . او می تواند مزداپرستان را با کارد درمان کند و بهبود بخشد .
بخش هفتم
(ب)
41
پزشک باید موبد را در برابر آفرین و آمرزش خواهی وی ، خانه خدا را به ارزش ورزاو کم بهایی ، دهخدا را به ارزش ورزاو میانه بهایی ، شهربان را به ارزش ورزاو پر بهایی و شهریار را به ارزش گردونه ای چهار اسبه درمان کند . ( به ارزش هفتاد ستیر)
42
. . بانوی خانواده را به ارزش ماده خری ، همسر دهخدا را به ارزش ماده گاوی ، همسر شهربان را به ارزش مادیانی و شهربانو را به ارزش ماده اشتری درمان کند .
43
. . . پسر دهخدا را به ارزش ورزاو پر بهایی ، ورزاو پر بها را به ارزش ورزاو میانه بهایی ، ورزاو میانه بها را به ارزش ورزاو کم بهایی ، ورزاو کم بها را به ارزش گوسفندی و گوسفند را به ارزش یک خوراک گوشت درمان کند .
44
ای سپیتمان زرتشت !
اگر پزشکان چندی با یکدیگر به درمان بیمار بپردازند ، یک یبا کارد پزشکی ، دیگری با گیاه درمانی و آن دیگری با منثره درمانی ، این سومین است که بهتر از همه بیماری را از تن اشون دور می کند .( منثره گفتار ایزدی است و منثره درمانی درمان بیمار از راه برخواندن گفتار ایزدی است .)
بخش هشتم
45
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چه هنگام پس از آن که مردار آدمی در افتاب بر زمین فرو افتد ، زمین دیگر باره پاکی نخستین خویش را باز می یابد ؟
46
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
یک سال پس از آن مردار آدمی در آفتاب بر زمین فرو افتد ، زمین دیگر باره پاکی نخستین خویش را باز می یابد .( فر 6 بند 1)
47
ای دادار جهان استومند! ای اشون !
چه هنگام پس از خاکسپاری مردار آدمی ، زمین دیگر باره پاکی نخستین خویش را باز می یابد ؟
48
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
پنجاه سال پس از خاکسپاری مردارآدمی ، زمین دیگر باره پاکی نخستین خویش را باز می یابد .
49
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چه هنگام پس از آنکه مردار آدمی را در دخمه فرو گذارند ، زمینی که دخمه بر آن برپای شده است ، دیگر باره پاکی نخستین خویش را باز می یابد ؟
50
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
هنگامی که خاک مردار با خاک زمین در آمیزد ( فاصله زمانی که پنجاه سال برآورد می شود)
ای سپیتمان زرتشت !
همگان را در جهان استومند به فرو ریختن دخمه ها وادار. ( فر3 بند 9 و 13)
51
کسی که دخمه ها را هر چند به اندازه تن خویش فرو ریزد ، گناهانی که در اندیشه و گفتار و کردار از او سر زده است ، آمرزیده می شود و تاوان آن گناهان بر گردن او نمی ماند ؛ همچون کسی که در آیین پتت بخشوده می شود .( یک گناه تنافوهر از این راه بخشوده شود)
52-54
دو مینو برای دست یابی بر روان وی ستیزه نمی کنند و هنگامی که به سرای بهروزی ابدی گام نهد ، ستارگان وماه و خورشید به دیدار او شادمانی می کنند و من ـ اهوره مزدا ـ به دیدار او شادمان می شوم و چنین می گویم :
« درود بر تو ای آفریده ی من ! تو آنی که هم اکنون از جهان پر آسیب به سرای جاودانگی شتافته ای .»
55
ای دادار جهان اسومند ! ای اشون !
جای دیوان کجاست ؟
جای دیو پرستان کجاست ؟
کجاست آن جایی که گروه های دیوان از آن جا همگام تاخت می اورند.
کجاست آن جایی که گروه های دیوان از آن جا تاخت کنان در می آیند .
کجاست آن جایی که گره های دیوان از آن جا همگام تاخت می آورند تا پنجاهها صدها، صدها هزارها ، هزارها ده هزارها، ده هزارها ده هزارها ده هزارها تن را بکشند ؟
56
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
آن جا که دخمه هایی روی زمین برپا داشته شده است و مردارها را در آن جا فرو نهاده اند .
آن جاست جای دیوان .
آن جاست که گروههای دیوان از آن جا همگام تاخت می آورند .
آن جاست که گروه های دیوان از آن جا تاخت کنان در می آیند .
آن جاست که گروه های دیوان از آن جا همگام تاخت می آورند تا پنجاهها ، صدها هزارها ، هزارها ده هزارها، ده هزارها ده هزارها ده هزارها تن را بکشند .
57
ای سپیتمان زرتشت !
در آن دخمه ها ، دیوان خوراک می خورند وآنچه را خورده اند از گلو برمی آورند .آنان خوراک می خورند ؛ همان گونه که شما مردمان در جهان استومند ، خوراک و گوشت پخته می خورید .
ای مردمان !
این بوی خوراک آنهاست که شما در آن جا می شنوید .
58
تا هنگامی که گند مایه در آن دخمه ها برجاست ، دیوان در آنجا شادمانی می کنند .
گند بیماریهای گر ، تب ، آبگونه های چرکین ،ناتوانی ، نرم استخوانی و سپید مویی نابهنگام از دخمه ها برآید .
در آن جا از شامگاهان تا بامدادان ، مرگ بیشترین زورمندی و چیرگی را بر مردمان دارد .
59
اگر دیو پرستانی در آن جا باشند که به جست و جوی مینوی بهتر برنیایند ، جینی آن بیماری را در پاها و دستها و گیسوان آنان به اندازه ی یک سوم نیرومند تر می کند .
بخش نهم
60-69
.....................................................................................................................................................................( بندهای 54-45 فر 5)
70
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
اگر تن ناپاک آن زن دچار تب لرزه شود یا آسیبهای دوگانه ی گرسنگی و تشنگی بدو روی آورد ، آیا رواست که آب بنوشد؟
71
اهوره مزدا پاسخ داد :
رواست که اب بنوشندد ؛ زیرا نخستین خویشکاری او رهایی زندگی خویش است . اما اگر پیش از آن که مردی پاک و اشون و دین آگاه این کار را روا بداند ، خود به دلخواه آب بنوشد ، بر شما مزداپرستان است که پاد افره گناهش را به گردن گیرید .
از موبدان موبد یا سرشاورز دادخواهی کنید تا به پادافره ی گناهتان داوری کند .
بخش دهم
73
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا آوندهایی را که مردمان در آنها خوراک می خورند ، هرگاه با مردارسگان یا مردمان برخورد یابد می توان پاک کرد ؟
74
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
چگونه چنین می توان کرد ؟
آوندهای زرّین را باید یک بار با گمیز بشویند ؛ یک بار خاکمال کنند و یک بار با آب بشویند ؛ آنگاه پاک شود .
آوندهای سیمین را باید دوبار با گمیز بشویند ؛ دوبار خاکمال کنند و دو بار با آب بشویند ؛ آنگاه پاک شود .
75
آوندهای برنجین را باید سه بار با گمیز بشویند ؛ سه بار خاکمال کنند و سه بار با آب بشویند ؛ آنگاه پاک شود .
آوندهای آهنین را باید چهار بار با گمیز بشویند ؛ چهار بار خاکمال کنند و چهار بار با آب بشویند ؛ آنگاه پاک شود .
آوند های سنگی را باید شش بار با گمیز بشویند، شش بار خاکمال کنند ، وشش بار با آب بشویند ؛ آنگاه پاک شود .
آوندهای گلین یا چوبین یا سفالین ، همواره ناپاک می ماند .
بخش یازدهم
76
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
آیا اده گاوی که مردار سگان یا مردمان را خورده باشد ، می تواند پاک شود ؟
77
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
آری می تواند ؛ اما تا یک سال موبد نباید از آن گاو شیرو پنیر برای آیین برسم و گوشت برای آیین زور برگیرد .
پس از سپری شدن یک سال ،مرد پارسا می تواند همچون پیشتر ، از آن گاو خوراک بدست آورد .
بخش دوازدهم
78
ای اهوره مزدای اشون !
آن کیست که در اندیشه اشونی است ؛ در آرزوی اشونی است ؛ اما از راه اشونی گمراه می شود ؟
آن کیست که در اندیشه اشونی است ؛ اما به راه دروج گام می نهد ؟
79
اهوره مزدا پاسخ داد :
آن که دراندیشه اشونی است ؛ در آرزوی اشونی است ؛ اما از راه اشونی گمراه می شود ، آن که در اندیشه ی اشونی است ، اما به راه دروج گام می نهد ، کسی است که آب آلوده به مردار را به آیین پیش کش آورد ؛ کسی است که پس از فرو رفتن و پیش از برآمدن خورشید ، زور نیاز آورد .
زرتشت : وندیدا
فرگرد یازدهم
1
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای اهوره مزدا ! ای سپند ترین مینو ! ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چگونه خانه را ، آتش را ، آب را ، خاک را ، ستوران را ، گیاهان را ، اشون مرد را ، اشون زن را ، ستارگان را ، ماه را ، خورشید را ، روشنی بی پایان را و همه ی آفریدگان نیک مزدا ـ زادگان سپند مینو ـ را پاک کنم ؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
تو نیایشهای ویژه پاک کردن آلودگان را برخوان ، آنگاه خانه ، آتش ، آب ، خاک ، ستوران ، گیاهان ، اشون مرد ، اشون زن ، ستارگان ، ماه ، خورشید ، روشنی بی پایان و همه ی آفریدگان نیک مزدا ـ زادگان سپند مینو ـ پاک می شوند .
3
بر تست که این پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
بر تست که اهون و یریه را پنج بار بسرایی :
.....................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 19-20 فر 8)
4
چون بخواهی خانه را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 49 بند 1)
چون بخواهی آتش را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 36 بند 1)
5
چون بخواهی آب را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 38 بند 3)
چون بخواهی خاک را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 38 بند 1 )
6
چون بخواهی ستوران را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 35 بند 4 )
چون بخواهی گیاهان را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 48 بند 6 )
7
چون بخواهی اشون مرد یا اشون زن را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 54 بند 1 )
8
پس بر تست که این پیروزمند ترین و جاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
برتست که تو اهون و یریه . . . را هشت بار بسرایی :
......................................................................................................................................................................................................................................................................................(بند های 19-20 فر 8)
9
من «خشم» را دور می رانم .
من « نسو » را دور می رانم .
من «آلایش اشکار »را دور می رانم .
من «آلایش پنهان » را دور می رانم .
من «خرو »را دور می رانم .
من «خرو یغنی » را دور می رانم .
من «بویذی » را دور می رانم .
من «بویذیژا » را دور می رانم .
من «کوندی» را دور می رانم .
من «کوندیز» را دور می رانم .
من «بوشاسپ» زرد را دور می رانم .
من «بوشاسپ » دراز دست را دور می رانم .
من «مویذی » را دور می رانم .
من «کبست » را دور می رانم .
من آن پری را که بر اتش و آب و خاک و ستور و گیاه فرودآید ، دور می رانم .
من آن دیو ناپاکی را که بر آتش و آب و خاک و ستور و گیاه فرود آید ، دور می رانم .
10
ای اهریمن تبهکار !
من تو را از آتش و آب و خاک و ستور و گیاه و اشون مرد و اشون زن ، از ستارگان و ماه و خورشید و فروغ بی اغاز و از همه ی افریدگان نیک مزدا ـ زادگان سپند مینو ـ دور می رانم .
11
پس بر تست که این پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
بر تست که اهون و یریه . . . را چهار بار بسرایی :
..................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 19 - 20 فر 8 )
12
خشم دور رانده شود . . . ( همه ی نامهای بند 9 به ترتیب با دور رانده شود . تکرار می شود )
13
ای اهریمن تبهکار !
تو آتش و اب و خاک و ستور و گیاه و اشون مرد و اشون زن و ستارگان و ماه و خورشید و روشنی بی پایان و همه ی آفریدگان نیک مزدا ـ زادگان سپند مینو ـ دور رانده شوی .
14
پس بر تست که این پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
بر تست که این نیایش را چهار بار بسرایی :
..................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 34 بند 15 )
15-16
.............................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 9 و 10همین فر)
17
پس بر تست که این پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
بر تست که نیایش « ایریمن یشه » را چهار بار بسرایی :
..................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 54 بند 1 )
18-19
.........................................................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 12 و 13 همین فر )
20
پس بر تست که این پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
بر تست که نیایش « اهون یریه . . . » را چهار بار بسرایی :
..................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 19 و 20 فر 8)
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای اهوره مزدا ! ای سپند ترین مینو ! ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چگونه خانه را ، آتش را ، آب را ، خاک را ، ستوران را ، گیاهان را ، اشون مرد را ، اشون زن را ، ستارگان را ، ماه را ، خورشید را ، روشنی بی پایان را و همه ی آفریدگان نیک مزدا ـ زادگان سپند مینو ـ را پاک کنم ؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
تو نیایشهای ویژه پاک کردن آلودگان را برخوان ، آنگاه خانه ، آتش ، آب ، خاک ، ستوران ، گیاهان ، اشون مرد ، اشون زن ، ستارگان ، ماه ، خورشید ، روشنی بی پایان و همه ی آفریدگان نیک مزدا ـ زادگان سپند مینو ـ پاک می شوند .
3
بر تست که این پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
بر تست که اهون و یریه را پنج بار بسرایی :
.....................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 19-20 فر 8)
4
چون بخواهی خانه را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 49 بند 1)
چون بخواهی آتش را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 36 بند 1)
5
چون بخواهی آب را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 38 بند 3)
چون بخواهی خاک را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 38 بند 1 )
6
چون بخواهی ستوران را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 35 بند 4 )
چون بخواهی گیاهان را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 48 بند 6 )
7
چون بخواهی اشون مرد یا اشون زن را پاک کنی ، این نیایش را به بانگ بلند بر خوان :
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 54 بند 1 )
8
پس بر تست که این پیروزمند ترین و جاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
برتست که تو اهون و یریه . . . را هشت بار بسرایی :
......................................................................................................................................................................................................................................................................................(بند های 19-20 فر 8)
9
من «خشم» را دور می رانم .
من « نسو » را دور می رانم .
من «آلایش اشکار »را دور می رانم .
من «آلایش پنهان » را دور می رانم .
من «خرو »را دور می رانم .
من «خرو یغنی » را دور می رانم .
من «بویذی » را دور می رانم .
من «بویذیژا » را دور می رانم .
من «کوندی» را دور می رانم .
من «کوندیز» را دور می رانم .
من «بوشاسپ» زرد را دور می رانم .
من «بوشاسپ » دراز دست را دور می رانم .
من «مویذی » را دور می رانم .
من «کبست » را دور می رانم .
من آن پری را که بر اتش و آب و خاک و ستور و گیاه فرودآید ، دور می رانم .
من آن دیو ناپاکی را که بر آتش و آب و خاک و ستور و گیاه فرود آید ، دور می رانم .
10
ای اهریمن تبهکار !
من تو را از آتش و آب و خاک و ستور و گیاه و اشون مرد و اشون زن ، از ستارگان و ماه و خورشید و فروغ بی اغاز و از همه ی افریدگان نیک مزدا ـ زادگان سپند مینو ـ دور می رانم .
11
پس بر تست که این پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
بر تست که اهون و یریه . . . را چهار بار بسرایی :
..................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 19 - 20 فر 8 )
12
خشم دور رانده شود . . . ( همه ی نامهای بند 9 به ترتیب با دور رانده شود . تکرار می شود )
13
ای اهریمن تبهکار !
تو آتش و اب و خاک و ستور و گیاه و اشون مرد و اشون زن و ستارگان و ماه و خورشید و روشنی بی پایان و همه ی آفریدگان نیک مزدا ـ زادگان سپند مینو ـ دور رانده شوی .
14
پس بر تست که این پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
بر تست که این نیایش را چهار بار بسرایی :
..................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 34 بند 15 )
15-16
.............................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 9 و 10همین فر)
17
پس بر تست که این پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
بر تست که نیایش « ایریمن یشه » را چهار بار بسرایی :
..................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 54 بند 1 )
18-19
.........................................................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 12 و 13 همین فر )
20
پس بر تست که این پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی .
بر تست که نیایش « اهون یریه . . . » را چهار بار بسرایی :
..................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 19 و 20 فر 8)
زرتشت : وندیدا
فرگرد سیزدهم
بخش یکم
( الف)
1
کدام است آن افریده نیک در میان افریدگان سپند مینو که از نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفیده ی اهریمن را می کشد ؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
سگ خار پشت بلند و باریک پوزه ، سگ ونگهاپره که مردم بد زبان دوژاک می نامندش .
این است این آفریده نیک در میان آفریدگان سپندمینو که از نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفریده ی اهریمن را می کشد .
3
ای زرتشت !
هرکس سگ خار پشت بلند و باریک پوزه ، سگ ونگهاپره که مردم بد زبان دوژاک می نامندش بکشد ، روان خویش را تا نه پشت می کشد و اگر تاوان گناه خود را در زندگانی این جهانی با پیشکش بردن نیازی نزد سروش ندهد ، راهی به چینودپل نباید .
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرکس سگ خار پشت بلند و باریک پوزه ، سگ ونگهاپره که مردم بد زبان دوژاک می نامندش بکشد پاد افره گناهش چیست ؟
اهورمزدا پاسخ داد :
هزارتازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه باسرو شو ـ چرن .
بخش یکم
(ب)
5
کدام است آن آفریده ی بد در میان آفریدگان اهریمن که ز نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفریده ی سپند مینو را می کشد ؟
6
اهوره مزدا پاسخ داد :
دیوی که « زیری مینگوره » نام دارد و مردم بد زبان « زیری میاک » می نامندش .
این است آن آفریده ی بد در میان آفریدگان اهریمن که از نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفریده ی سپند مینو را بکشد .
7
ای زرتشت !
هر کس دیوی که « زیری مینگوره » نام دارد و مردم بد زبان « زیری میاک » می نامندش ـ بکشد ، گناهانش در اندیشه و گفتار و کردار ـ بدان گونه که آیین پتت را بجای آورده باشد ـ بخشوده شود و تاوان آن داده شود .
بخش دو م
8
هر کس سگ گله ، سگ خانگی یا سگ ولگرد یا سگ پرورده ای را بزند و بکشد ، روان او هنگام رفتن به جهان دیگر ، با شیونی بلند تر از شیون گوسفندی که گرگی در جنگلی بزرگ بدون شبیخون زده باشد ، پرواز کند .
9
. . . هیچ روانی در جهان دیگر با روان از تن جدا شده ی او دیدار نکند و در برابر زوزه و شبیخون دیوان ، به وی یاری نرساند .
سگ نگهبان چینود پل در برابر زوزه و شبیخون دیوان ، به وی یاری نرساند .
10
هر گاه کسی سگ گله ای را چنان بزند که از کار بیفتد و یا گوش و یا چنگالش را ببرد و دزد یا گرگی به گلّه دستبرد زند و گوسفندی را برباید و سگ نتواند هیچ گونه هشداری بدهد ، او باید تاوان گوسفند ربوده را بدهد و برا زخمی که بر سگ زده است ، پاد افره گناه زخمی کردن آگاهانه بر او رواست .
11
هر گاه کسی سگ خانگی را چنان بزند که از کار بیفتد و یا گوش و یا چنگالش را ببرد و دزد یا گرگی به خانه دستبرد زند و کالایی را برباید و سگ نتواند هیچ گونه هشداری بدهد ، او باید تاوان کالایی که ربوده را بدهد و برا زخمی که بر سگ زده است ، پاد افره گناه زخمی کردن آگاهانه بر او رواست .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه کسی سگ گلّه ای را چنان بزند که از هوش برود و جان بدهد ، پاد افره گناهش چیست :
اهوره مزدا پاسخ داد :
هشتصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هشتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
13
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه کسی سگی خانگی را . . . ( بند 12 با شماره ی هفتصد به جای هشتصد )
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه کسی سگی ولگرد را . . . ( بند 12 با شماره ی ششصد به جای هشتصد )
15
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه کسی توله سگی را . . . ( بند 12 با شماره ی پانصد به جای هشتصد )
16
همین پادافره ، کیفرش کشتن سگ « جژو » ، سگ «ویژو » ، سیاه گوش ، سگ اوروپی تیز دندان و روباه تند رو است .
همین پادافره ، کیفر کشتن هرگونه سگی جز سگ آبی است .
بخش سوم
17
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کدام است سگی که باید آن را سگ گله خواند ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
سگی است که تا یک یو جیستی گرداگرد گله می گردد و آن را از گرگ و دزداسداری می کند .
18
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کدام است سگی که باید آن را سگ خانگی خواند ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
سگی است که تا یک هاسر گرداگرد گله می گردد و آن را از گرگ و دزد پاسداری می کند .
19
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کدام است سگی که باید آن را سگ ولگرد خواند ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
سگی است که هیچ یک از تواناییهای گان دیگر را نشان نمی دهد و تنها در پی تن پروری است .
بخش چهارم
20
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگ گله خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه او همچند گناه کسی است که به سرور بزرگترین خانواده خوراک بد بدهد .
21
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگ خانگی خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟
اهورهمزدا پاسخ داد :
گناه او همچند گناه کسی است که به سرور خانواده میان مایه خوراک بد بدهد .
22
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگ ولگرد خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه او همچند گناه کسی است که به آتربانی اشون که به خانه اش بیاید خوراک بد بدهد .
23
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به توله سگی خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه او همچند گناه کسی است که به نوجوانی اشون زاده و به پانزده سالگی رسیده ، خوراک بد بدهد .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگ گله ای خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره اش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
25
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگ خانگی خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاد افره گناهش نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
26
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگی ولگرد خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاد افره گناهش هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
27
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به توله سگی خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاد افره گناهش پنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
28
در میان آفریدگان سپند مینو ، این سگ است که اگر بدو خوراک ندهند و همواره سرگرم به کار پاسداری از چیزهایی باشد که بهره ای از آنها بدو نمی رسد ، زودتر از همه پیر و ناتوان می شود .
پس او را شیر و چربی و گوشت بیاور که خوراک بایسته اوست .
بخش پنجم
29
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر در خانه ی مزداپرستی ، سگی هار یا سگی ناگاه گیر باشد ، مزداپرستان چه باید بکنند ؟
30
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید چنبری چوبین به استبری یک اشتی ـ از چوب سخت ـ و یا به ستبری دو اشتی ـ از چوب نرم ـ برگردن او بگذارند و او را از دو سوی آن چنبر به جایی ببندند .
31
. . . اگر چنین نکنند و سگ هار یا سگ ناگاه گیر ، تن گوسفندی را به دندان بگزد یا کسی را زخمی کند ، پاد افره ی گناه خونریزی آگاهانه بر آن سگ رواست .
32
اگر سگی ، گوسفندی را به دندان بگزد یا کسی را زخمی کند ، نخستین با باید گوش راستش را ببرند و دومین بار گوش چپش را . . .
33
. . . سومین بار پای راستش را و چهارمین بار پای چپش را . . .
34
. . . و پنجمین بار دمش را .
بنابراین باید چنین سگی را از دو سوی چنبری که بر گردنش می گذارند ، به جایی ببندند . اگر چنین نکنند . . .
35
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر در خانه ی مزداپرستی سگی نابویا یا سگی هار باشد ، مزداپرستان چه باید بکنند ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
باید از او نگاهداری کنند و به درمانش بکوشند ؛ همان گونه که درباره ی یکی از پرهیزگاران می کنند .
36
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر آنان به درمان آن سگ بکوشند و با ناکامی روبرو شوند چه باید بکنند ؟
37
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید . . . (بند 30)
38
اگر چنین نکنند و سگ نابو در گودال یا چاه یا پرتگاه یا رودخانه یا جویی بیفتد و زخمی شود و سپس بمیرد ، آنان پشو تنو می شوند .
بخش ششم
39
ای سپیتمان زرتشت !
من ـ اهوره مزدا ـ آن دارنده جامه و پای پوش بر تن پیوسته ، آن نگاهبان شب زنده دار و تیز دندان را آفریدم که زاده شده است تا خوراک خویش را از مردمان بگیرد و کالا و دارایی آنان را نگاهبانی کند .
من ـ اهوره مزدا ـ سگ را با تنی نیرومند و هوشی سرشار برای نبرد با بدکاران و نگاهبانی از کالا و دارایی تو آفریدم .
40
هر آن کس که به بانگ او بیدار شود ، نه دزد و نه گرگ می تواند بی آگاهی او چیزی از خانه وی برباید .
گرگ با تن زخم خورده و پاره پاره از خانه ی او دور رانده و گریزان می شود .
بخش هفتم
41
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کدام یک از دو گونه گرگ ـ گرگی که زاده سگی نرینه و گرگی مادینه یا گرگی زاده از گرگی نرینه وسگی مادینه ـ بیشتر تبهکاری می کند و سزاوارتر است کشته شود ؟
اهوره مزداپاسخ داد ؟
از این دو گونه ی گرگ ، آن که از سگی نرینه و گرگی مادینه است بیشتر تبهکاری می کند واز آن یک که از گرگی نرینه و سگی مادینه زاده شده ، سزاوارتر است که کشته شود .
42
این گونه سگان زاده از سگی نرینه و گرگی مادینه ، به سگ گله ، سگ خانگی ، سگ ولگرد ، وسگ پرورده بتازند و گله ها را تباه کنند . چنین سگانی برای گله ها خونریزتر و زیانبارتر و ویرانگرتر از همه ی دیگر سگانند .
43
این گونه گرگان زاده از سگی نرینه و گرگی مادینه ، به سگ گله ، سگ خانگی ، سگ ولگرد ، وسگ پرورده بتازند و گله ها را تباه کنند . چنین گرگانی برای گله ها خونریزتر و زیانبارتر و ویرانگرتر از همه ی دیگر گرگانند .
بخش هشتم
44
هر سگی سرشت هشت گونه از مردم را دارد : سرشت آتربان ، ارتشتار ، برزیگر ، خنیاگر آواره ، دزد ، جانور درنده ، روسپی و کودک .
45
همچون آتربان ریزه خوار خوان دیگران است .
همچون اتربان سپاسگزار است .
همچون آتربان به اسانی خورسند می شود .
همچون آتربان تنها خواستار نانپاره است .
همچون ارتشتار پیشگام است .
همچون ارتشتار به نگاهبانی از بهترین چارپایان نبرد می کند .
همچون ارتشتار نخستین کسی است که از خانه بیرون می رود .
46
همچون برزیگر هوشیار و کم خواب است .
همچون برزیگر نخستین کسی است که از خانه بیرون می رود .
همچون برزیگر واپسین کسی است که به خانه باز می گردد .
همچون خنیاگر آواره آوازه خوان است .
همچون خنیاگر آواره میهمان ناخوانده است
همچون خنیاگر آواره نزار است .
همچون خنیاگر آواره بینواست .
47
همچون دزد تاریکی را دوست دارد .
همچون دزد در تاریکی پرسه می زند .
همچون دزد بی پروا خوراک می خورد .
همچون دزد نگاهدارنده ای سست پیمان است .
همچون جانور درنده تاریکی را دوست دارد .
همچون جانور درنده در تاریکی پرسه می زند .
همچون جانور درنده بی پروا خوراک می خورد .
همچون جانور درنده نگاهدارنده ای سست پیمان است .
48
همچون روسپی نغمه سرایی می کند .
همچون روسپی میهمان ناخوانده است .
همچون روسپی در گذرگاهها پرسه می زند .
همچون روسپی نزار است .
همچون روسپی بینواست .
همچون کودک پر خواب است .
همچون کودک رمنده است .
همچون کودک زبان دراز است .
همچون کودک چهار دست و چا راه می رود .
بخش نهم
49
اگر آن دو سگ من ـ سگ گله و سگ خانگی ـ گذارشان به خانه ی هریک از مردم اشون من افتد ، هرگز نباید آنها را بیرون رانند ؛ زیرا هیچ خانه ی اهوره افریده ای روی زمین جز با بودن آن دو سگ من ـ سگ گله و سگ خانگی ـ ماندگار نیست .
بخش دهم
50
ای دادار جهان استومند ! ای شون !
هنگامی که سگی با مغز استخوان تباه شده و تخمه ی خشکیده بمیرد ، روان او به کجا می رود؟
51
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
روانش به سرچشمه ی آبها می رود و در آن جا از هر هزار سگ نرینه و ه هزار سگ مادینه دو سگ آبی ـ یک سگ آبی نرینه و یک سگ ابی مادینه ـ پدید می آید .
52
ای سپیتمان زرتشت !
کسی که سگ آبی را بکشد ، چنان خشکسالی پدید می آورد که چراگاهها را می خشکاند و از آن پس اسایش و باروری و ندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، از آن سرزمسن و از آن کشتزار دور می شود .
53
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کی اسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، دیگر باره بدان سرزمین و بدان کشتزار ها باز می گردد ؟
54-55
آسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، هرگز بدان سرزمین و بدان کشتزار ها باز نمی گردد ؛ مگر آن که کشنده ی سگ آبی را بکشد و سه شبانروز در برابر آتش فرروزان و برسم دسته بسته ف هوم بر دست گیرند و روان پاک آن سگ را نیاز پیشکش آورند .
56
پس آن گاه آسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، دیگر باره بدان سرزمین و بدان کشتزار ها باز می گردد.
( الف)
1
کدام است آن افریده نیک در میان افریدگان سپند مینو که از نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفیده ی اهریمن را می کشد ؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
سگ خار پشت بلند و باریک پوزه ، سگ ونگهاپره که مردم بد زبان دوژاک می نامندش .
این است این آفریده نیک در میان آفریدگان سپندمینو که از نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفریده ی اهریمن را می کشد .
3
ای زرتشت !
هرکس سگ خار پشت بلند و باریک پوزه ، سگ ونگهاپره که مردم بد زبان دوژاک می نامندش بکشد ، روان خویش را تا نه پشت می کشد و اگر تاوان گناه خود را در زندگانی این جهانی با پیشکش بردن نیازی نزد سروش ندهد ، راهی به چینودپل نباید .
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرکس سگ خار پشت بلند و باریک پوزه ، سگ ونگهاپره که مردم بد زبان دوژاک می نامندش بکشد پاد افره گناهش چیست ؟
اهورمزدا پاسخ داد :
هزارتازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه باسرو شو ـ چرن .
بخش یکم
(ب)
5
کدام است آن آفریده ی بد در میان آفریدگان اهریمن که ز نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفریده ی سپند مینو را می کشد ؟
6
اهوره مزدا پاسخ داد :
دیوی که « زیری مینگوره » نام دارد و مردم بد زبان « زیری میاک » می نامندش .
این است آن آفریده ی بد در میان آفریدگان اهریمن که از نیمه شب تا دمیدن خورشید ، هزاران آفریده ی سپند مینو را بکشد .
7
ای زرتشت !
هر کس دیوی که « زیری مینگوره » نام دارد و مردم بد زبان « زیری میاک » می نامندش ـ بکشد ، گناهانش در اندیشه و گفتار و کردار ـ بدان گونه که آیین پتت را بجای آورده باشد ـ بخشوده شود و تاوان آن داده شود .
بخش دو م
8
هر کس سگ گله ، سگ خانگی یا سگ ولگرد یا سگ پرورده ای را بزند و بکشد ، روان او هنگام رفتن به جهان دیگر ، با شیونی بلند تر از شیون گوسفندی که گرگی در جنگلی بزرگ بدون شبیخون زده باشد ، پرواز کند .
9
. . . هیچ روانی در جهان دیگر با روان از تن جدا شده ی او دیدار نکند و در برابر زوزه و شبیخون دیوان ، به وی یاری نرساند .
سگ نگهبان چینود پل در برابر زوزه و شبیخون دیوان ، به وی یاری نرساند .
10
هر گاه کسی سگ گله ای را چنان بزند که از کار بیفتد و یا گوش و یا چنگالش را ببرد و دزد یا گرگی به گلّه دستبرد زند و گوسفندی را برباید و سگ نتواند هیچ گونه هشداری بدهد ، او باید تاوان گوسفند ربوده را بدهد و برا زخمی که بر سگ زده است ، پاد افره گناه زخمی کردن آگاهانه بر او رواست .
11
هر گاه کسی سگ خانگی را چنان بزند که از کار بیفتد و یا گوش و یا چنگالش را ببرد و دزد یا گرگی به خانه دستبرد زند و کالایی را برباید و سگ نتواند هیچ گونه هشداری بدهد ، او باید تاوان کالایی که ربوده را بدهد و برا زخمی که بر سگ زده است ، پاد افره گناه زخمی کردن آگاهانه بر او رواست .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه کسی سگ گلّه ای را چنان بزند که از هوش برود و جان بدهد ، پاد افره گناهش چیست :
اهوره مزدا پاسخ داد :
هشتصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هشتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
13
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه کسی سگی خانگی را . . . ( بند 12 با شماره ی هفتصد به جای هشتصد )
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه کسی سگی ولگرد را . . . ( بند 12 با شماره ی ششصد به جای هشتصد )
15
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه کسی توله سگی را . . . ( بند 12 با شماره ی پانصد به جای هشتصد )
16
همین پادافره ، کیفرش کشتن سگ « جژو » ، سگ «ویژو » ، سیاه گوش ، سگ اوروپی تیز دندان و روباه تند رو است .
همین پادافره ، کیفر کشتن هرگونه سگی جز سگ آبی است .
بخش سوم
17
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کدام است سگی که باید آن را سگ گله خواند ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
سگی است که تا یک یو جیستی گرداگرد گله می گردد و آن را از گرگ و دزداسداری می کند .
18
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کدام است سگی که باید آن را سگ خانگی خواند ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
سگی است که تا یک هاسر گرداگرد گله می گردد و آن را از گرگ و دزد پاسداری می کند .
19
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کدام است سگی که باید آن را سگ ولگرد خواند ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
سگی است که هیچ یک از تواناییهای گان دیگر را نشان نمی دهد و تنها در پی تن پروری است .
بخش چهارم
20
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگ گله خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه او همچند گناه کسی است که به سرور بزرگترین خانواده خوراک بد بدهد .
21
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگ خانگی خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟
اهورهمزدا پاسخ داد :
گناه او همچند گناه کسی است که به سرور خانواده میان مایه خوراک بد بدهد .
22
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگ ولگرد خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه او همچند گناه کسی است که به آتربانی اشون که به خانه اش بیاید خوراک بد بدهد .
23
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به توله سگی خوراک بد دهد گناه او چه اندازه است ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
گناه او همچند گناه کسی است که به نوجوانی اشون زاده و به پانزده سالگی رسیده ، خوراک بد بدهد .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگ گله ای خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره اش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
25
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگ خانگی خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاد افره گناهش نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
26
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به سگی ولگرد خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاد افره گناهش هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
27
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که به توله سگی خوراک بد دهد پاد افره گناهش چیست ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
پاد افره گناهش پنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
28
در میان آفریدگان سپند مینو ، این سگ است که اگر بدو خوراک ندهند و همواره سرگرم به کار پاسداری از چیزهایی باشد که بهره ای از آنها بدو نمی رسد ، زودتر از همه پیر و ناتوان می شود .
پس او را شیر و چربی و گوشت بیاور که خوراک بایسته اوست .
بخش پنجم
29
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر در خانه ی مزداپرستی ، سگی هار یا سگی ناگاه گیر باشد ، مزداپرستان چه باید بکنند ؟
30
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید چنبری چوبین به استبری یک اشتی ـ از چوب سخت ـ و یا به ستبری دو اشتی ـ از چوب نرم ـ برگردن او بگذارند و او را از دو سوی آن چنبر به جایی ببندند .
31
. . . اگر چنین نکنند و سگ هار یا سگ ناگاه گیر ، تن گوسفندی را به دندان بگزد یا کسی را زخمی کند ، پاد افره ی گناه خونریزی آگاهانه بر آن سگ رواست .
32
اگر سگی ، گوسفندی را به دندان بگزد یا کسی را زخمی کند ، نخستین با باید گوش راستش را ببرند و دومین بار گوش چپش را . . .
33
. . . سومین بار پای راستش را و چهارمین بار پای چپش را . . .
34
. . . و پنجمین بار دمش را .
بنابراین باید چنین سگی را از دو سوی چنبری که بر گردنش می گذارند ، به جایی ببندند . اگر چنین نکنند . . .
35
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر در خانه ی مزداپرستی سگی نابویا یا سگی هار باشد ، مزداپرستان چه باید بکنند ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
باید از او نگاهداری کنند و به درمانش بکوشند ؛ همان گونه که درباره ی یکی از پرهیزگاران می کنند .
36
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر آنان به درمان آن سگ بکوشند و با ناکامی روبرو شوند چه باید بکنند ؟
37
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید . . . (بند 30)
38
اگر چنین نکنند و سگ نابو در گودال یا چاه یا پرتگاه یا رودخانه یا جویی بیفتد و زخمی شود و سپس بمیرد ، آنان پشو تنو می شوند .
بخش ششم
39
ای سپیتمان زرتشت !
من ـ اهوره مزدا ـ آن دارنده جامه و پای پوش بر تن پیوسته ، آن نگاهبان شب زنده دار و تیز دندان را آفریدم که زاده شده است تا خوراک خویش را از مردمان بگیرد و کالا و دارایی آنان را نگاهبانی کند .
من ـ اهوره مزدا ـ سگ را با تنی نیرومند و هوشی سرشار برای نبرد با بدکاران و نگاهبانی از کالا و دارایی تو آفریدم .
40
هر آن کس که به بانگ او بیدار شود ، نه دزد و نه گرگ می تواند بی آگاهی او چیزی از خانه وی برباید .
گرگ با تن زخم خورده و پاره پاره از خانه ی او دور رانده و گریزان می شود .
بخش هفتم
41
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کدام یک از دو گونه گرگ ـ گرگی که زاده سگی نرینه و گرگی مادینه یا گرگی زاده از گرگی نرینه وسگی مادینه ـ بیشتر تبهکاری می کند و سزاوارتر است کشته شود ؟
اهوره مزداپاسخ داد ؟
از این دو گونه ی گرگ ، آن که از سگی نرینه و گرگی مادینه است بیشتر تبهکاری می کند واز آن یک که از گرگی نرینه و سگی مادینه زاده شده ، سزاوارتر است که کشته شود .
42
این گونه سگان زاده از سگی نرینه و گرگی مادینه ، به سگ گله ، سگ خانگی ، سگ ولگرد ، وسگ پرورده بتازند و گله ها را تباه کنند . چنین سگانی برای گله ها خونریزتر و زیانبارتر و ویرانگرتر از همه ی دیگر سگانند .
43
این گونه گرگان زاده از سگی نرینه و گرگی مادینه ، به سگ گله ، سگ خانگی ، سگ ولگرد ، وسگ پرورده بتازند و گله ها را تباه کنند . چنین گرگانی برای گله ها خونریزتر و زیانبارتر و ویرانگرتر از همه ی دیگر گرگانند .
بخش هشتم
44
هر سگی سرشت هشت گونه از مردم را دارد : سرشت آتربان ، ارتشتار ، برزیگر ، خنیاگر آواره ، دزد ، جانور درنده ، روسپی و کودک .
45
همچون آتربان ریزه خوار خوان دیگران است .
همچون اتربان سپاسگزار است .
همچون آتربان به اسانی خورسند می شود .
همچون آتربان تنها خواستار نانپاره است .
همچون ارتشتار پیشگام است .
همچون ارتشتار به نگاهبانی از بهترین چارپایان نبرد می کند .
همچون ارتشتار نخستین کسی است که از خانه بیرون می رود .
46
همچون برزیگر هوشیار و کم خواب است .
همچون برزیگر نخستین کسی است که از خانه بیرون می رود .
همچون برزیگر واپسین کسی است که به خانه باز می گردد .
همچون خنیاگر آواره آوازه خوان است .
همچون خنیاگر آواره میهمان ناخوانده است
همچون خنیاگر آواره نزار است .
همچون خنیاگر آواره بینواست .
47
همچون دزد تاریکی را دوست دارد .
همچون دزد در تاریکی پرسه می زند .
همچون دزد بی پروا خوراک می خورد .
همچون دزد نگاهدارنده ای سست پیمان است .
همچون جانور درنده تاریکی را دوست دارد .
همچون جانور درنده در تاریکی پرسه می زند .
همچون جانور درنده بی پروا خوراک می خورد .
همچون جانور درنده نگاهدارنده ای سست پیمان است .
48
همچون روسپی نغمه سرایی می کند .
همچون روسپی میهمان ناخوانده است .
همچون روسپی در گذرگاهها پرسه می زند .
همچون روسپی نزار است .
همچون روسپی بینواست .
همچون کودک پر خواب است .
همچون کودک رمنده است .
همچون کودک زبان دراز است .
همچون کودک چهار دست و چا راه می رود .
بخش نهم
49
اگر آن دو سگ من ـ سگ گله و سگ خانگی ـ گذارشان به خانه ی هریک از مردم اشون من افتد ، هرگز نباید آنها را بیرون رانند ؛ زیرا هیچ خانه ی اهوره افریده ای روی زمین جز با بودن آن دو سگ من ـ سگ گله و سگ خانگی ـ ماندگار نیست .
بخش دهم
50
ای دادار جهان استومند ! ای شون !
هنگامی که سگی با مغز استخوان تباه شده و تخمه ی خشکیده بمیرد ، روان او به کجا می رود؟
51
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
روانش به سرچشمه ی آبها می رود و در آن جا از هر هزار سگ نرینه و ه هزار سگ مادینه دو سگ آبی ـ یک سگ آبی نرینه و یک سگ ابی مادینه ـ پدید می آید .
52
ای سپیتمان زرتشت !
کسی که سگ آبی را بکشد ، چنان خشکسالی پدید می آورد که چراگاهها را می خشکاند و از آن پس اسایش و باروری و ندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، از آن سرزمسن و از آن کشتزار دور می شود .
53
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کی اسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، دیگر باره بدان سرزمین و بدان کشتزار ها باز می گردد ؟
54-55
آسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، هرگز بدان سرزمین و بدان کشتزار ها باز نمی گردد ؛ مگر آن که کشنده ی سگ آبی را بکشد و سه شبانروز در برابر آتش فرروزان و برسم دسته بسته ف هوم بر دست گیرند و روان پاک آن سگ را نیاز پیشکش آورند .
56
پس آن گاه آسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه ، دیگر باره بدان سرزمین و بدان کشتزار ها باز می گردد.
زرتشت : وندیدا
فرگرد چهاردهم
1
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای اهوره مزدا ! ای سپند تین مینو ! ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که سگ ابی را ـ سگی که از هزار سگ نرینه و هزار سگ مادینه زاده شده است ـ چنان بزند که جان از تن وی جدا شود پاد افره گناهش چیست ؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
باید ده هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، ده هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن بدو بزنند . او باید اشونانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته هیزم سخت و خشک و پاک را چون تاوانی به روان سگ آبی ، به آتش اهوره مزدا بیاورد .
3
او باید اشونانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته هیزم نرم و خشک و پاک از چوب ( اوراسنی ) یا (وهو ـ گون ) یا ( وهو ـ کرتی ) یا ( هذا نئپتا) یا هر گیاه خوشبوی دیگری را چون تاوانی به روان سگ آبی ف به آتش اهوره مزدا بیاورد .
4
او باید اشونانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته برسم را ویژه ی آیین کند .
او باید ده هزار زور با هوم وشیر پاک به چاکیزگی آماده وبه خوبی وارسی شدهرا ( که اشونی آن را به پاکیزگی اماده و بخوبی وارسی کرده باشد ) چون تاوانی به روان سگ آبی ، پیشکش ایزد بانوی آبها کند .
5
او باید ده هزار مار بر شکم خزنده رابکشد .
او باید ده هزار مار سگ نمای را بکشد .
او باید ده هزارسنگ پشت را بکشد .
او باید ده هزار از قورباغگتنی را که در خشکی می زیند ف بکشد .
او باید ده هزار مور دانه کش را بکشد .
او باید ده هزار مور گزنده و گودال کن و آسیب رسان را بکشد .
6
او باید ده هزار کرم خاکی را بکشد .
او باید ده هزارمگش چندش انگیز را بکشد .
او باید ده هزار گودال ناپاک را بینبارد .
او باید اشونانه و پرهیزگارانه چهارده دست افزارهای آتش را چون تاوانی به روان سگ آبی ف به اشون مردان بدهد . این افزارها چنین است :
7
دو بار سوخت ویژه آتش ، جاروب ، انبر ، دم آتش افروزی ته پهن و سر باریک ، تبری تیز تیغه با دسته ای نوک تیز ، و تیشه ای تیز تیغه با دسته ای نوک تیز که مزداپرستان بتوانند بدانها برای آتش اهوره مزدا هیزم بشکنند .
8
او باید اشونانه و پرهیزگارانه دستی از افزارهای ایین نیایش را که موبدان بکار گیرند چون تاوانی به روان سگ آبی ، به اشون مردان بدهد . این افزارها چنین است :
اشترا ، شیر دان ، پنام ، خرفستر غن ، سرو شو ـ چرن ، آوند میزد ، جامهای شیره ی گیاه ، جامهای هوم ، برسم و هاونی برای کوبیدن گیاه هوم .
9
او باید اشونانه و پرهیزگارانه دستی رزم افزار را که ارتشتارا بکار گیرند ، چون تاوانی به روان سگ آبی ، به اشون مردان بدهد . این افزارها چنین است :
نخست زوبین ، دوم خنجر ، سوم گرز ، چهارم کمان ، پنجم ترکشی با شانه بند و سی چوبه تیر برنجین پیکان ، ششم فلاخنی با بندبازو آویز و سی سنگ فلاخن ، هفتم زره ، هشتم زره گردن پوش ، نهم پنام ، دهم خود ، یازدهم کمربند ، دوازدهم جفتی ساق پوش .
10
او باید اشونانه و پرهیزگارانه دستی از افزاهای کار برزیگران را چون تاوانی به روان سگ آبی ، به اشون مردان بدهد ، این افزارها چنین است :
گاو آهنی با چارپای خویش زن ( گاو یا اسب ) و یوغ ، تازیانه و گوازه ، هاونی سنگی ، دست اسی برای آرد کردن گندم . . .
11
. . . بیلی برای کندن و کاشتن زمین ، پیمانه سیم پیمایی و پیمانه زر پیمایی .
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چه اندازه سیم ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
به بهای نریانی
ای دادار جهان استومند! ای اشون !
چه اندازه زر ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
به بهای اشتری.
12
او باید اشونانه و پرهیزگارانه جوی آبی را چون تاوانی به روان سگ آبی ، برای برزیگری اشون آماده کند .
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
جویی به چه اندازه ؟
اهوره مزا پاسخ داد :
به گودی و پهنایی برابر بالای سگی .
13
او باید اشونانه و پرهیزگارانه زمینی بارآور را چون تاوانی به روان سگ آبی ، به اشون مردان بدهد .
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
زمینی به چه اندازه ؟
اهوره مزداپاسخ داد :
بدان اندازه که بتوان آن را با دو جوی ـ آنچنان که گفته شد ـ آبیاری کرد .
14
او باید اشونانه و پرهیزگارانه خانه ای با آغلی به درازای نه هاسر با نه نمت را چون تاوانی به روان سگ ابی ، برای اشون مردان بسازد.
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
خانه ای به چه اندازه ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
به اندازه ای که در بالای آن دوازده و در میان آن نه و در پایین آن شش گذرگاه باشد .
او باید اشونانه و پرهیزگارانه بستر هایی نیکو با زیر انداز و رو انداز و بالش را چون تاوانی به روان سگ آبی ، به اشون مردان بدهد .
15
او باید اشونانه و پرهیزگارانه دختر دوشیزه ی مرد نادیده ای را چون تاوانی به روان سگ ابی ، به اشون مردی بدهد .
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چگونه دختری ؟
یکی از خواهران یا دختران جوان وی که از مرز پانزده سالگی گذشته و گوشواره هایی در گوشها داشته باشد .
16
او باید اشونانه و پرهیزگارانه چهارده سر ستور کوچک را چون تاوانی به روان سگ ابی به اشن مردان بدهد .
او باید چهارده توله سگ را بپرورد و چهارده پل بر آبهای روان ببندد .
17
او باید هجده استبل ویران شده را بازسازی کند و هیجده سگ را از ابگونه هی چرکین ،موی چرکین ، کک و شپش و هه ی ناخوشیهایی که به تن سگ روی می آورد ، پاک کند و درمان بخشد .
او باید هیجده اشون مرد را به خوراکی سیر از گوشت و نان و هورا و شراب مهمان کند .
18
چنین است پاد افره ای که او باید تاوان او را بر دوش کشد تا از گناه کردار ناروای خویش ف پاک شود .
اگر او این تاوان و پاد افره را بپذیرد ، به جهان اشونان درآید ، اما اگر نپذیرد ، به جهان دوروندان ، بدان جهان تاریک که از تاریکی ساخته شده و زاده ی تاریکی است فرو افتد .
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای اهوره مزدا ! ای سپند تین مینو ! ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که سگ ابی را ـ سگی که از هزار سگ نرینه و هزار سگ مادینه زاده شده است ـ چنان بزند که جان از تن وی جدا شود پاد افره گناهش چیست ؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
باید ده هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، ده هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن بدو بزنند . او باید اشونانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته هیزم سخت و خشک و پاک را چون تاوانی به روان سگ آبی ، به آتش اهوره مزدا بیاورد .
3
او باید اشونانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته هیزم نرم و خشک و پاک از چوب ( اوراسنی ) یا (وهو ـ گون ) یا ( وهو ـ کرتی ) یا ( هذا نئپتا) یا هر گیاه خوشبوی دیگری را چون تاوانی به روان سگ آبی ف به آتش اهوره مزدا بیاورد .
4
او باید اشونانه و پرهیزگارانه ده هزار بسته برسم را ویژه ی آیین کند .
او باید ده هزار زور با هوم وشیر پاک به چاکیزگی آماده وبه خوبی وارسی شدهرا ( که اشونی آن را به پاکیزگی اماده و بخوبی وارسی کرده باشد ) چون تاوانی به روان سگ آبی ، پیشکش ایزد بانوی آبها کند .
5
او باید ده هزار مار بر شکم خزنده رابکشد .
او باید ده هزار مار سگ نمای را بکشد .
او باید ده هزارسنگ پشت را بکشد .
او باید ده هزار از قورباغگتنی را که در خشکی می زیند ف بکشد .
او باید ده هزار مور دانه کش را بکشد .
او باید ده هزار مور گزنده و گودال کن و آسیب رسان را بکشد .
6
او باید ده هزار کرم خاکی را بکشد .
او باید ده هزارمگش چندش انگیز را بکشد .
او باید ده هزار گودال ناپاک را بینبارد .
او باید اشونانه و پرهیزگارانه چهارده دست افزارهای آتش را چون تاوانی به روان سگ آبی ف به اشون مردان بدهد . این افزارها چنین است :
7
دو بار سوخت ویژه آتش ، جاروب ، انبر ، دم آتش افروزی ته پهن و سر باریک ، تبری تیز تیغه با دسته ای نوک تیز ، و تیشه ای تیز تیغه با دسته ای نوک تیز که مزداپرستان بتوانند بدانها برای آتش اهوره مزدا هیزم بشکنند .
8
او باید اشونانه و پرهیزگارانه دستی از افزارهای ایین نیایش را که موبدان بکار گیرند چون تاوانی به روان سگ آبی ، به اشون مردان بدهد . این افزارها چنین است :
اشترا ، شیر دان ، پنام ، خرفستر غن ، سرو شو ـ چرن ، آوند میزد ، جامهای شیره ی گیاه ، جامهای هوم ، برسم و هاونی برای کوبیدن گیاه هوم .
9
او باید اشونانه و پرهیزگارانه دستی رزم افزار را که ارتشتارا بکار گیرند ، چون تاوانی به روان سگ آبی ، به اشون مردان بدهد . این افزارها چنین است :
نخست زوبین ، دوم خنجر ، سوم گرز ، چهارم کمان ، پنجم ترکشی با شانه بند و سی چوبه تیر برنجین پیکان ، ششم فلاخنی با بندبازو آویز و سی سنگ فلاخن ، هفتم زره ، هشتم زره گردن پوش ، نهم پنام ، دهم خود ، یازدهم کمربند ، دوازدهم جفتی ساق پوش .
10
او باید اشونانه و پرهیزگارانه دستی از افزاهای کار برزیگران را چون تاوانی به روان سگ آبی ، به اشون مردان بدهد ، این افزارها چنین است :
گاو آهنی با چارپای خویش زن ( گاو یا اسب ) و یوغ ، تازیانه و گوازه ، هاونی سنگی ، دست اسی برای آرد کردن گندم . . .
11
. . . بیلی برای کندن و کاشتن زمین ، پیمانه سیم پیمایی و پیمانه زر پیمایی .
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چه اندازه سیم ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
به بهای نریانی
ای دادار جهان استومند! ای اشون !
چه اندازه زر ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
به بهای اشتری.
12
او باید اشونانه و پرهیزگارانه جوی آبی را چون تاوانی به روان سگ آبی ، برای برزیگری اشون آماده کند .
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
جویی به چه اندازه ؟
اهوره مزا پاسخ داد :
به گودی و پهنایی برابر بالای سگی .
13
او باید اشونانه و پرهیزگارانه زمینی بارآور را چون تاوانی به روان سگ آبی ، به اشون مردان بدهد .
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
زمینی به چه اندازه ؟
اهوره مزداپاسخ داد :
بدان اندازه که بتوان آن را با دو جوی ـ آنچنان که گفته شد ـ آبیاری کرد .
14
او باید اشونانه و پرهیزگارانه خانه ای با آغلی به درازای نه هاسر با نه نمت را چون تاوانی به روان سگ ابی ، برای اشون مردان بسازد.
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
خانه ای به چه اندازه ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
به اندازه ای که در بالای آن دوازده و در میان آن نه و در پایین آن شش گذرگاه باشد .
او باید اشونانه و پرهیزگارانه بستر هایی نیکو با زیر انداز و رو انداز و بالش را چون تاوانی به روان سگ آبی ، به اشون مردان بدهد .
15
او باید اشونانه و پرهیزگارانه دختر دوشیزه ی مرد نادیده ای را چون تاوانی به روان سگ ابی ، به اشون مردی بدهد .
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چگونه دختری ؟
یکی از خواهران یا دختران جوان وی که از مرز پانزده سالگی گذشته و گوشواره هایی در گوشها داشته باشد .
16
او باید اشونانه و پرهیزگارانه چهارده سر ستور کوچک را چون تاوانی به روان سگ ابی به اشن مردان بدهد .
او باید چهارده توله سگ را بپرورد و چهارده پل بر آبهای روان ببندد .
17
او باید هجده استبل ویران شده را بازسازی کند و هیجده سگ را از ابگونه هی چرکین ،موی چرکین ، کک و شپش و هه ی ناخوشیهایی که به تن سگ روی می آورد ، پاک کند و درمان بخشد .
او باید هیجده اشون مرد را به خوراکی سیر از گوشت و نان و هورا و شراب مهمان کند .
18
چنین است پاد افره ای که او باید تاوان او را بر دوش کشد تا از گناه کردار ناروای خویش ف پاک شود .
اگر او این تاوان و پاد افره را بپذیرد ، به جهان اشونان درآید ، اما اگر نپذیرد ، به جهان دوروندان ، بدان جهان تاریک که از تاریکی ساخته شده و زاده ی تاریکی است فرو افتد .
زرتشت : وندیدا
فرگرد هفدهم
بخش یکم
1
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای اهوره مزدا ! ای سپندترین مینو ! ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کدام است مرگ آور ترین کردار مردمان که نیروی رنج اور دیوان را تا بدان پایه می افزاید که آیین پرستش و نیاز آوری برای آنان برگذار شده باشد ؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
چنین کرداری آن است که کسی موی خویش را شانه زند یا بتراشد یا ناخنهای خود را بگیرد و موی و ناخن از تن جداشده را در گودال یا شکافی بریزد .
3
آنگاه در پی بیپروایی به برگذاری آیینهای دینی ، دیوان در زمین پدیدار می شوند .
انگاه در پی بی پروایی به برگذاری ایین های دینی ، آن خرفستران که مردمان شپش می خوانند شان و آنها که در کشتزارها گندم را می خورند وآنان که در جامه خانه ها جامه ها را می جوند ، در زمین پدیدار می شوند .
4
ای زرتشت !
هرگاه موی خویش را شانه زدی یا تراشیدی یا ناخنخویش را گرفتی ف موی و ناخن جداشده از تن را ده گام از مردم اشون ، بیست گام از اتش ، سی گام از آب و پنجاه گام از برسم دسته بسته دورتر ببر .
5
پس انگاه گودالی به ژرفای ده انگشت در زمین سخت به ژرفای دوازده انگشت در زمین نرم بکن و آن موی و ناخن را در آن جا فرو بگذار و این پیروزمندترین و چاره بخش ترین باژ را از بربخوان :
.............................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 48 ، بند 6)
6
سپس با کاردی فلزّی سه یا شش یا نه شیار گرداگرد آن گودال بکش و نیایش « اهون و یریه » را سه یا شش یا نه بار برخوان .
بخش دوم
7
بیرون از خانه گودالی بکن به ژرفای نخستین بند انگشت کوچک و تراشه های ناخن را در آن فرو ریز و این پیروزمندترین و چاره خش ترین باژ را از بر بخوان :
..............................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 33 بند 7)
8
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند 6 همین فر)
9
آنگاه این گفتار بر زبان آور :
ای پرنده اشو زوشت :!
بدین جا بنگر . در ان جا ناخن هایی است که از آن تست بشود که آنها ترا نبرد یا دیوان مزندری ، نیزه ها و خنجرها و کمانها و تیرهای به پر شاهین نشانده و سنگهای فلاخن باشد.
10
اگر ناخنها به پرنده اشو زوشت پیشکش نشود ، نیزه ها و خنجرها و کمان ها و تیرهای به پرشاهین نشانده و سنگهای فلاخن می شود و در دست دیوان مزندری جای می گیرد .
11
..............................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند 18 فر 16)
1
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای اهوره مزدا ! ای سپندترین مینو ! ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کدام است مرگ آور ترین کردار مردمان که نیروی رنج اور دیوان را تا بدان پایه می افزاید که آیین پرستش و نیاز آوری برای آنان برگذار شده باشد ؟
2
اهوره مزدا پاسخ داد :
چنین کرداری آن است که کسی موی خویش را شانه زند یا بتراشد یا ناخنهای خود را بگیرد و موی و ناخن از تن جداشده را در گودال یا شکافی بریزد .
3
آنگاه در پی بیپروایی به برگذاری آیینهای دینی ، دیوان در زمین پدیدار می شوند .
انگاه در پی بی پروایی به برگذاری ایین های دینی ، آن خرفستران که مردمان شپش می خوانند شان و آنها که در کشتزارها گندم را می خورند وآنان که در جامه خانه ها جامه ها را می جوند ، در زمین پدیدار می شوند .
4
ای زرتشت !
هرگاه موی خویش را شانه زدی یا تراشیدی یا ناخنخویش را گرفتی ف موی و ناخن جداشده از تن را ده گام از مردم اشون ، بیست گام از اتش ، سی گام از آب و پنجاه گام از برسم دسته بسته دورتر ببر .
5
پس انگاه گودالی به ژرفای ده انگشت در زمین سخت به ژرفای دوازده انگشت در زمین نرم بکن و آن موی و ناخن را در آن جا فرو بگذار و این پیروزمندترین و چاره بخش ترین باژ را از بربخوان :
.............................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 48 ، بند 6)
6
سپس با کاردی فلزّی سه یا شش یا نه شیار گرداگرد آن گودال بکش و نیایش « اهون و یریه » را سه یا شش یا نه بار برخوان .
بخش دوم
7
بیرون از خانه گودالی بکن به ژرفای نخستین بند انگشت کوچک و تراشه های ناخن را در آن فرو ریز و این پیروزمندترین و چاره خش ترین باژ را از بر بخوان :
..............................................................................................................................................................................................................................................................................................( یس 33 بند 7)
8
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند 6 همین فر)
9
آنگاه این گفتار بر زبان آور :
ای پرنده اشو زوشت :!
بدین جا بنگر . در ان جا ناخن هایی است که از آن تست بشود که آنها ترا نبرد یا دیوان مزندری ، نیزه ها و خنجرها و کمانها و تیرهای به پر شاهین نشانده و سنگهای فلاخن باشد.
10
اگر ناخنها به پرنده اشو زوشت پیشکش نشود ، نیزه ها و خنجرها و کمان ها و تیرهای به پرشاهین نشانده و سنگهای فلاخن می شود و در دست دیوان مزندری جای می گیرد .
11
..............................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند 18 فر 16)
زرتشت : وندیدا
فرگرد هجدهم
بخش یکم
1
چنین گفت اهوره مزدا :
ای زرتشت اشون !
کسی که پنام بر دهان بندد ، اما کمر بهنگاهبانی دین نبسته باشد
هرگاه بگوید « من آتربانم» دروغ می گوید .
ای زرتشت اشون !
تو او را آتربان مخوان .
چنین گفت اهوره مزدا .
3
کسی که دسته های برسم بر دست گیرد ف اما کمر به ایین نبسته باشد ، هر گاه بگوید : « من آتربانم » دروغ می گوید .
ای زرتشت اشون !
تو او را آتربان مخوان .
چنین گفت اهوره مزدا .
4
کسی که « اشترا ـ میریه » را بکار گیرد ، اما . . . ( دنباله مانند بند 3)
5
کسی که درازنای شب بخوابد ، « یسنه » و « گاهان » نسراید ، در گفتار و کردار پریستار نباشد ، هرگز نیاموزد و نیاموزاند و آرزوی زندگی جاودانه داشته باشد ف هرگاه بگوید . . . ( دنباله مانند بند 3)
6
ای زرتشت اشون !
تو کسی را اتربان بخوان که در درازنای شب بنشیند و جویای خواست خداوندی شود که : آدمی چگونه می تواند از نگرانی رهایی یابد و بادلی گشاده وسری پر امید ، به سرچینود پل برسد و از جهان دیگر ـ جهان اشه ، جهان شکوهمند ، بهترین جهان ( بهشت ) برخوردارشود ؟
7
ای زرتشت ! ای نیکوکار 1
از من بخواه ؛ از من که آفریدگارم ، که بهتر از همه ی افریدگانم ، که داناترینم ، کهبهترین پاسخ گوینده ام هر پرسشی را که از من شود .
از من بخواه که ترا بهتر است ؛ که ترا شادی بخش تر است .
8
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چیست انچه نیروی مرشون ـ آن سج روان نهان ـ را می افزاید ؟
9
اهوره مزداپاسخ داد :
کردار کسی است که کیش نادرست را بیاموزد و کسی را گمراه کند .
کردار کسی است که سه سال را کشتی نابسته و گاهان ناسروده سپری کند و بی ستایش ایزد بانوی ابها بگذراند .
10
کردار کسی که ان گرفتار در زندان را ازاد کند ، بهتر از کردار کسی نیست که مردی را زنده پوستکند و سر ببرد .
11
آفرین گویی بر یک تن اشموغ نا اشون تباهکار ، از دهان آفرین گوی فراتر نمی رود .
آفرین گویی بر دو تن اشموغ نا اشون تباهکار ، از زبان آفرین گوی فراتر نمی رود .
آفرین گویی بر سه تن ناسودمند است .
افرین گویی بر چهار تن ، نفرینی بر افرین گوی است .
12
کسی که اشموغ نااشون تباهکار را شیره ی هوم یا پاره ای از میزد آفرین برآن برخوانده بدهد ، کردارش بهتر از کردار آن نیست که با هزار اسب به شهرهای مزداپرستان بتازد و مردمان را از دم تیغ بگذراند و گله ای گاوانرا به تاراج برد .
بخش دوم
13
ای زرتشت . . . ( بند 7 همین فر)
14
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
کیست سرشاورز فرمانبر سرزش پارسای نیرومند تن ـ منثره ی سخت رزم افزار ، خداوند برتر منش ؟
15
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
مرغی است به نام پرو درش ـ که مردم بد زبان ، او را کهر کتاس می خوانند ـ مرغی که هنگام بامداد پگاه بانگ برمی دارد :
16
ای مردمان !
بپاخیزید و بهترین اشه را بستایید که دیوان را فرو افگند .
اینک بو شاسپ دراز دست برفراز سر شما آید و همه ی آفریدگان را که در همان دم بیدار شده اند ، دیگر باره به خواب فرو برد .
بوشاسپ دیو ، هر یک از مردمان را چنین گوید :
بخواب ! در خواب بمان ! هنوز هنگام بیداری فرا نرسیده است .
17
باز خروس گوید :
هرگز در سه کار نیک ، سستی روا مدار : اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک .
همواره ا سه کار بد روی گردان باش : اندیشه ی بد ، گفتار بد وکردار بد .
18
در نخستین پاس شب آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ خانهد خدا را به یاری همی خواند و گوید :
19
ای خانه خدا !
از جای برخیز . کشتی برمیان بند . جامه بر تن کن . دستان خویش را بشوی و هیزم برگیر و نزد من آور.
پیش از انکه آزی دیو آفریده بدین جا آید و با مایه ی هستی من بستیزد و مرا نابود کند ، مرا باهیزم پاک و با دستان پاک شسته ، برافروز .
20
در دومین پاس شب ، آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ برزیگری را به یاری همی خواند و گوید :
21
ای برزیگر !
از جای برخیز . . . (بند19 همین فر )
22
در سومین پاس شب ، آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ سروش پارسا را به یاری همی خواند و گوید :
ای سروش پارسای برزمند !
به یاری من بشتاب تا یکی از مردمان ـ پیش از آن که آزی دیو افریده بدین جا اید و با مایه ی هستی من بستیزد و مرا نابود کند ـ با دستان پاک شسته ف هیزم پاک نزد من آورد .
23
پس انگاه ، سروش پارسا ، مرغی را که پرودرش نام دارد ـ و مردم بد زبان او را کهر کتاس می خوانند ـ بیدار کند و مرغ ، بانگ بر می آورد و دمیدن بامداد رانوید می دهد .
24-25
.............................................................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 16 و 17 همین فر)
26
آنگاه همبستران به یکدیگر می گویند:
برخیز . این خروس است که مرا می خواند .
هریک ا ز آن دو که نخست از جای برخیزد ، نخست به بهشت رود .
هر یک از آن دو که نخست با دستان پاک شسته ف هیزم پاک نزد تش ـ پسر اهوره مزدا ـ برد ،آتش از او خشنود شود و بر او خشم نگیرد و آنچه را که نیاز دارد ، بدو بخشد وبرای او چنین خواستار افزونی شود :
27
بشود که گله های گاوان تو افزون شود و از پسران بسیار بهرمند شوی .
بشود که اندیشه و زیرکی تو افزایش یابد .
بشود که روان تو در تکاپو باشد .
بشود که همه ی شب های زندگی را با شادکامی و روان خوشی بسر آوری .
چنین است که افزونی خواهی اتش ، آورنده ی هیزم خشک را ، هیزمی که اشونانه در ورشنایی روز وارسی و پاکیزه شده باشد .
28
کسی که به مهربانی و پرهیزگاری جفتی از این مرغ من پرودرش ـ نرینه ای و مادیه ای ـ به اشون مرد بدهد ، چنان است که خانه ای با صد ستون و هزار تیره و ده هزار پنجره ی بزرگ و ده زار دریچه بدو داده شده باشد .
29
کسی که همچند مرغ من پرودرش گوشت به اشون مرد بدهد ، من ـ اهور مزدا ـ نیازی نمی بیم که از او پرسشی دیگر باره کنم . او یکراست به بهشت خواهد رفت .
بخش سوم
30
سروش پارسا ، گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روز و تبهکار !
آیا تو در جهان استومند ! به تنهایی و بی آن که نرینه ای به تو نزدیک شود ، بارور می شوی ؟
31
پس دورج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
چنین نیست . من در جهان استومند ، به تنهایی و بی آنکه نرینه ای به من نزدیک شود ، بارور نمی شوم .
32
چهار نرینه اند که از آن منند. آن همان گونه مرا ابستن فرزندان می کند که دیگر نرینگان ، مادینگان خویش را .
33
سروش پارسا ، گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روز و تبهکار !
کیست نخستین تن از نرینگان تو ؟
34
پس دروج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
نخستین نرینه ی من کسی است که اشونی به خانمان وی در آید و او از گنجینه ی گرانبهای خویش ، چیزی ـ هر چه اندک مایه ـ به وی ندهد .( فر 3 ، بند 34)
35
چنین کسی همان گونه مرا آبستن فرزندان می کند که دیگر نرینگان مادگان خویش را .
36
سروش پارسا گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روزگار و تبهکار !
چه چیزی می تواند اوان این کردار باشد ؟
37
پس دروج دیو نیرنگ با ز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
چنین چیزی آن است که آن مرد به مهربانی به پرهیزگاری و بی آن که از او خواسته باشند ، از گنجینه ی گرانبهای خویش ، چیزی ـ هر چند اندک مایه ـ به یکی از اشونان بدهد .
38
او بدین کار خویش ، فرزندان مرا در زهدان چنان از میان می برد که گرگی چارپای ، کودکی را از زهدان مادری بیرون کشد و بر درد .
39
سروش پارسا ، گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روز و تبهکار !
کیست دومین تن از نرینگان تو ؟
40
پس دروج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
دومین نرینه ی من کسی است که بر همه ی روی پای خویش بشاشد .
41 -42
............................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 35 و 36 همین فر)
43
پس دروج دیونیرنگ باز پاسخ داد:
ای سروش پارسای برزمند !
چنین چیزی آن است که آن مرد پس از برخاستن از شاشیدن و سه گام دور رفتن از آن جا ، سه بار نیایش « اهون و یریه . . . » ، دوبار نیایش « هومتنم . . . » ، سه بار نیایش « هوخشثروتمام » و بار دیگر نیایش « اهون و یریه . . .» و یک بار نیایش « ینگهه هاتم . . . » را برخواند .
44
او بدین . . . ( بند 38 همین فر)
45
سروش پارسا . . . ( بند 39 همین فر با دگرگونی شماره به سومین )
46
پس دروج . . . ( بند 40 همین فر)
سومین نرینه من کسی است که هنگام خواب منی فرو ریزد .
47-48
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 35 و 36)
49
پس دروج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
چنین چیزی آن است که آن مرد ، هنگام برخاستن از خواب ، سه بار نیایش . . . ( دنباله مانند بند43 همین فر)
50
او بدین . . .( یس 35 بند 2 ، فر10 بند 4 )
51
پس آنگاه ، آن مرد ( منی در خواب فرو ریخته ) امشاسپند سپندارمذ را بگوید :
ای سپندارمذ !
من این مرد را به تو می سپارم . تو این مرد را در روز بزرگ رستاخیز به من باز پس ده . او را بسان مردی شناسای گاهان و یسنه ، مردی دین آگاه و پاسخ گوی رازهای دین ، مردی خردمند و زیرک و تن منثره به من باز پس ده .
52
پس او را به نام آتش داد یا آتش تبار یا آتش زاد یا آتش بوم یا هر نام دیگری که با آتش پیوند یافته باشد بخوان .
53
سروش پارسا ، گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روز و تبهکار !
کیست چهارمین تن از نرینگان تو ؟
54
پس دروج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
چهارمین نرینه من کسی است ـ خواه مرد ، خواه زن ـ که پس از پانزده سالگی کشتی برتن نبندد و سدره نپوشد .
55
در چهارمین گام ما دیوان ، بی درنگ زبان و مغز او را تباه می کنیم و او از آن پس با نیرومندی گام در راه ویران کردن جهان سپند مینو گذارد و همچون جادوان و زندیکان به تباهی جهان کمر بندد .
56
سروش پارسا ، گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روز تبهکار !
چه چیزمی تواند تاوان این کردار باشد؟
57
پس دروج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
چنین گناهی را هیچ تاوانی نیست .
58
هنگامی که مردی پس از پانزده سالگی کشتی نابسته یا سدره نپوشیده ، گام بردارد . . .
59
در چهارمین گام . . . ( بند 55 همین فر )
بخش چهارم
60
ای زرتشت ! . . .0 بند 7 همین فر )
61
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
کیست که ترا به تلخ ترین اندوه دچار می کند ؟
کیست که ترا با تلخ ترین درد ، دردمند می کند ؟
62
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
چنین کسی جهی است که به روسپیگری در پی اشون و نااشون ، مزداپرست ودیو پرست و نیکوکار می رود .
63
نگاه او یک سوم از سیلابهای روان کوهساران را می خشکاند .
نگاه او یک سوم از گیاهان رویان زیبای زرّین فام را می پژمراند .
64
نگاه او یک سوم از رستنیهایی را که پوشش زمین است می پژمراند .
نزدیک شد بدو یک سوم از اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک و یک سوم از نیرومندی و توان اشون مرد را می کاهد .
65
ای سپیتمان زرتشت !
براستی من ـ اهوره مزدا ـ می گویم :
چنین آفریدگانی بیش از ماران شیبا ، بیش از گرگان زوره کش ، بیش از ماه گرگی درنده که بر گله شبیخون زند ، بیش از ماده غوکی که با هزار گله از تخم هایش بر آبها فرود آید ، سزاوار کشتن اند .
66
ای زرتشت ! . . .
67-68
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
اگر مردی دانسته و آگاهانه با زنی دشتان ـ خواه دشتان بهنجار ، خواه دشتان نابهنجار ـ دشتان مرزی کندو آن زن به سازگاری و دانسته و آگاهانه بدین دشتان مرزی تن در دهد ، تاوان و پادافره ی آن مرد برای گناهی که او و آن زن کرده اند ، چیست ؟
69
اهوره مزداپاسخ داد :
اگر مردی . . . ( مانند 67-68 از اگر مردی تا تن در دهد )
70
آن مرد باید اشونانه و پرهیزگارانه هزار سر ستور کوچک را بکشد و اندرونه ی آنها را همراه با زور به آتش پیشکش کند .
او باید استخوانهای شانه را به ایزد بانوی آبها پیشکش کند .
71
او باید اشونانه و پرهیزگارانه هزار بسته هیزم از چوب نرم اوراسنی یا «وهو ـگون » یا « وهو ـ کرتی » یا « هذا ـ نئپا» یا هرگیاه خوشبوی دیگری نزد آتش ببرد
72
او باید هزار دسته برسم را ببندد و ویژه آیین نیایش کند
او باید اشونانه و پرهیزگارانه هزار زور همراه با هوم و شیر به پاکیزگی آماده شده ـ که اشون مردی آنها را از آلایش پالوده باشد ـ همراه با ریشه ی گیاه هذا ـ نئپا پیشکش ایزد بانوی آبها کند .
73
او باید هزار مار بر شکم خزنده و دو هزار از گونه هی دیگر ماران را بکشد .
او باید هزار تا از قورباغگانی را که در خشکی می زیند و دو هزارتا از قورباغگان ابزی را بکشد .
او باید هزار مور دانه کش و دو هزار از گونه های دیگر موران را بکشد .
74
او باید هزار پل بر آبرهه بسازد .
او باید هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن را برتابد .
75
چنین است تاوان و پاد افره ای که او باید بار آن را بر دوش کشد تا از گناه کردار ناروای خویش پاک شود .
76
اگر او این تاوان و پاد افره را بپذیرد ، به جهان اشونان در می آید ؛ اما اگر آن را نپذیرد ، به جهان دروندان ، بدان جهان تاریک که از تاریکی ساخته شده و زاده ی تاریکی است ، فرو می افتد.
1
چنین گفت اهوره مزدا :
ای زرتشت اشون !
کسی که پنام بر دهان بندد ، اما کمر بهنگاهبانی دین نبسته باشد
هرگاه بگوید « من آتربانم» دروغ می گوید .
ای زرتشت اشون !
تو او را آتربان مخوان .
چنین گفت اهوره مزدا .
3
کسی که دسته های برسم بر دست گیرد ف اما کمر به ایین نبسته باشد ، هر گاه بگوید : « من آتربانم » دروغ می گوید .
ای زرتشت اشون !
تو او را آتربان مخوان .
چنین گفت اهوره مزدا .
4
کسی که « اشترا ـ میریه » را بکار گیرد ، اما . . . ( دنباله مانند بند 3)
5
کسی که درازنای شب بخوابد ، « یسنه » و « گاهان » نسراید ، در گفتار و کردار پریستار نباشد ، هرگز نیاموزد و نیاموزاند و آرزوی زندگی جاودانه داشته باشد ف هرگاه بگوید . . . ( دنباله مانند بند 3)
6
ای زرتشت اشون !
تو کسی را اتربان بخوان که در درازنای شب بنشیند و جویای خواست خداوندی شود که : آدمی چگونه می تواند از نگرانی رهایی یابد و بادلی گشاده وسری پر امید ، به سرچینود پل برسد و از جهان دیگر ـ جهان اشه ، جهان شکوهمند ، بهترین جهان ( بهشت ) برخوردارشود ؟
7
ای زرتشت ! ای نیکوکار 1
از من بخواه ؛ از من که آفریدگارم ، که بهتر از همه ی افریدگانم ، که داناترینم ، کهبهترین پاسخ گوینده ام هر پرسشی را که از من شود .
از من بخواه که ترا بهتر است ؛ که ترا شادی بخش تر است .
8
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چیست انچه نیروی مرشون ـ آن سج روان نهان ـ را می افزاید ؟
9
اهوره مزداپاسخ داد :
کردار کسی است که کیش نادرست را بیاموزد و کسی را گمراه کند .
کردار کسی است که سه سال را کشتی نابسته و گاهان ناسروده سپری کند و بی ستایش ایزد بانوی ابها بگذراند .
10
کردار کسی که ان گرفتار در زندان را ازاد کند ، بهتر از کردار کسی نیست که مردی را زنده پوستکند و سر ببرد .
11
آفرین گویی بر یک تن اشموغ نا اشون تباهکار ، از دهان آفرین گوی فراتر نمی رود .
آفرین گویی بر دو تن اشموغ نا اشون تباهکار ، از زبان آفرین گوی فراتر نمی رود .
آفرین گویی بر سه تن ناسودمند است .
افرین گویی بر چهار تن ، نفرینی بر افرین گوی است .
12
کسی که اشموغ نااشون تباهکار را شیره ی هوم یا پاره ای از میزد آفرین برآن برخوانده بدهد ، کردارش بهتر از کردار آن نیست که با هزار اسب به شهرهای مزداپرستان بتازد و مردمان را از دم تیغ بگذراند و گله ای گاوانرا به تاراج برد .
بخش دوم
13
ای زرتشت . . . ( بند 7 همین فر)
14
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
کیست سرشاورز فرمانبر سرزش پارسای نیرومند تن ـ منثره ی سخت رزم افزار ، خداوند برتر منش ؟
15
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
مرغی است به نام پرو درش ـ که مردم بد زبان ، او را کهر کتاس می خوانند ـ مرغی که هنگام بامداد پگاه بانگ برمی دارد :
16
ای مردمان !
بپاخیزید و بهترین اشه را بستایید که دیوان را فرو افگند .
اینک بو شاسپ دراز دست برفراز سر شما آید و همه ی آفریدگان را که در همان دم بیدار شده اند ، دیگر باره به خواب فرو برد .
بوشاسپ دیو ، هر یک از مردمان را چنین گوید :
بخواب ! در خواب بمان ! هنوز هنگام بیداری فرا نرسیده است .
17
باز خروس گوید :
هرگز در سه کار نیک ، سستی روا مدار : اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک .
همواره ا سه کار بد روی گردان باش : اندیشه ی بد ، گفتار بد وکردار بد .
18
در نخستین پاس شب آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ خانهد خدا را به یاری همی خواند و گوید :
19
ای خانه خدا !
از جای برخیز . کشتی برمیان بند . جامه بر تن کن . دستان خویش را بشوی و هیزم برگیر و نزد من آور.
پیش از انکه آزی دیو آفریده بدین جا آید و با مایه ی هستی من بستیزد و مرا نابود کند ، مرا باهیزم پاک و با دستان پاک شسته ، برافروز .
20
در دومین پاس شب ، آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ برزیگری را به یاری همی خواند و گوید :
21
ای برزیگر !
از جای برخیز . . . (بند19 همین فر )
22
در سومین پاس شب ، آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ سروش پارسا را به یاری همی خواند و گوید :
ای سروش پارسای برزمند !
به یاری من بشتاب تا یکی از مردمان ـ پیش از آن که آزی دیو افریده بدین جا اید و با مایه ی هستی من بستیزد و مرا نابود کند ـ با دستان پاک شسته ف هیزم پاک نزد من آورد .
23
پس انگاه ، سروش پارسا ، مرغی را که پرودرش نام دارد ـ و مردم بد زبان او را کهر کتاس می خوانند ـ بیدار کند و مرغ ، بانگ بر می آورد و دمیدن بامداد رانوید می دهد .
24-25
.............................................................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 16 و 17 همین فر)
26
آنگاه همبستران به یکدیگر می گویند:
برخیز . این خروس است که مرا می خواند .
هریک ا ز آن دو که نخست از جای برخیزد ، نخست به بهشت رود .
هر یک از آن دو که نخست با دستان پاک شسته ف هیزم پاک نزد تش ـ پسر اهوره مزدا ـ برد ،آتش از او خشنود شود و بر او خشم نگیرد و آنچه را که نیاز دارد ، بدو بخشد وبرای او چنین خواستار افزونی شود :
27
بشود که گله های گاوان تو افزون شود و از پسران بسیار بهرمند شوی .
بشود که اندیشه و زیرکی تو افزایش یابد .
بشود که روان تو در تکاپو باشد .
بشود که همه ی شب های زندگی را با شادکامی و روان خوشی بسر آوری .
چنین است که افزونی خواهی اتش ، آورنده ی هیزم خشک را ، هیزمی که اشونانه در ورشنایی روز وارسی و پاکیزه شده باشد .
28
کسی که به مهربانی و پرهیزگاری جفتی از این مرغ من پرودرش ـ نرینه ای و مادیه ای ـ به اشون مرد بدهد ، چنان است که خانه ای با صد ستون و هزار تیره و ده هزار پنجره ی بزرگ و ده زار دریچه بدو داده شده باشد .
29
کسی که همچند مرغ من پرودرش گوشت به اشون مرد بدهد ، من ـ اهور مزدا ـ نیازی نمی بیم که از او پرسشی دیگر باره کنم . او یکراست به بهشت خواهد رفت .
بخش سوم
30
سروش پارسا ، گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روز و تبهکار !
آیا تو در جهان استومند ! به تنهایی و بی آن که نرینه ای به تو نزدیک شود ، بارور می شوی ؟
31
پس دورج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
چنین نیست . من در جهان استومند ، به تنهایی و بی آنکه نرینه ای به من نزدیک شود ، بارور نمی شوم .
32
چهار نرینه اند که از آن منند. آن همان گونه مرا ابستن فرزندان می کند که دیگر نرینگان ، مادینگان خویش را .
33
سروش پارسا ، گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روز و تبهکار !
کیست نخستین تن از نرینگان تو ؟
34
پس دروج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
نخستین نرینه ی من کسی است که اشونی به خانمان وی در آید و او از گنجینه ی گرانبهای خویش ، چیزی ـ هر چه اندک مایه ـ به وی ندهد .( فر 3 ، بند 34)
35
چنین کسی همان گونه مرا آبستن فرزندان می کند که دیگر نرینگان مادگان خویش را .
36
سروش پارسا گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روزگار و تبهکار !
چه چیزی می تواند اوان این کردار باشد ؟
37
پس دروج دیو نیرنگ با ز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
چنین چیزی آن است که آن مرد به مهربانی به پرهیزگاری و بی آن که از او خواسته باشند ، از گنجینه ی گرانبهای خویش ، چیزی ـ هر چند اندک مایه ـ به یکی از اشونان بدهد .
38
او بدین کار خویش ، فرزندان مرا در زهدان چنان از میان می برد که گرگی چارپای ، کودکی را از زهدان مادری بیرون کشد و بر درد .
39
سروش پارسا ، گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روز و تبهکار !
کیست دومین تن از نرینگان تو ؟
40
پس دروج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
دومین نرینه ی من کسی است که بر همه ی روی پای خویش بشاشد .
41 -42
............................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 35 و 36 همین فر)
43
پس دروج دیونیرنگ باز پاسخ داد:
ای سروش پارسای برزمند !
چنین چیزی آن است که آن مرد پس از برخاستن از شاشیدن و سه گام دور رفتن از آن جا ، سه بار نیایش « اهون و یریه . . . » ، دوبار نیایش « هومتنم . . . » ، سه بار نیایش « هوخشثروتمام » و بار دیگر نیایش « اهون و یریه . . .» و یک بار نیایش « ینگهه هاتم . . . » را برخواند .
44
او بدین . . . ( بند 38 همین فر)
45
سروش پارسا . . . ( بند 39 همین فر با دگرگونی شماره به سومین )
46
پس دروج . . . ( بند 40 همین فر)
سومین نرینه من کسی است که هنگام خواب منی فرو ریزد .
47-48
...........................................................................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 35 و 36)
49
پس دروج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
چنین چیزی آن است که آن مرد ، هنگام برخاستن از خواب ، سه بار نیایش . . . ( دنباله مانند بند43 همین فر)
50
او بدین . . .( یس 35 بند 2 ، فر10 بند 4 )
51
پس آنگاه ، آن مرد ( منی در خواب فرو ریخته ) امشاسپند سپندارمذ را بگوید :
ای سپندارمذ !
من این مرد را به تو می سپارم . تو این مرد را در روز بزرگ رستاخیز به من باز پس ده . او را بسان مردی شناسای گاهان و یسنه ، مردی دین آگاه و پاسخ گوی رازهای دین ، مردی خردمند و زیرک و تن منثره به من باز پس ده .
52
پس او را به نام آتش داد یا آتش تبار یا آتش زاد یا آتش بوم یا هر نام دیگری که با آتش پیوند یافته باشد بخوان .
53
سروش پارسا ، گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روز و تبهکار !
کیست چهارمین تن از نرینگان تو ؟
54
پس دروج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
چهارمین نرینه من کسی است ـ خواه مرد ، خواه زن ـ که پس از پانزده سالگی کشتی برتن نبندد و سدره نپوشد .
55
در چهارمین گام ما دیوان ، بی درنگ زبان و مغز او را تباه می کنیم و او از آن پس با نیرومندی گام در راه ویران کردن جهان سپند مینو گذارد و همچون جادوان و زندیکان به تباهی جهان کمر بندد .
56
سروش پارسا ، گرز آخته در دست ، از دروج پرسید :
ای دروج تیره روز تبهکار !
چه چیزمی تواند تاوان این کردار باشد؟
57
پس دروج دیو نیرنگ باز پاسخ داد :
ای سروش پارسای برزمند !
چنین گناهی را هیچ تاوانی نیست .
58
هنگامی که مردی پس از پانزده سالگی کشتی نابسته یا سدره نپوشیده ، گام بردارد . . .
59
در چهارمین گام . . . ( بند 55 همین فر )
بخش چهارم
60
ای زرتشت ! . . .0 بند 7 همین فر )
61
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
کیست که ترا به تلخ ترین اندوه دچار می کند ؟
کیست که ترا با تلخ ترین درد ، دردمند می کند ؟
62
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای سپیتمان زرتشت !
چنین کسی جهی است که به روسپیگری در پی اشون و نااشون ، مزداپرست ودیو پرست و نیکوکار می رود .
63
نگاه او یک سوم از سیلابهای روان کوهساران را می خشکاند .
نگاه او یک سوم از گیاهان رویان زیبای زرّین فام را می پژمراند .
64
نگاه او یک سوم از رستنیهایی را که پوشش زمین است می پژمراند .
نزدیک شد بدو یک سوم از اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک و یک سوم از نیرومندی و توان اشون مرد را می کاهد .
65
ای سپیتمان زرتشت !
براستی من ـ اهوره مزدا ـ می گویم :
چنین آفریدگانی بیش از ماران شیبا ، بیش از گرگان زوره کش ، بیش از ماه گرگی درنده که بر گله شبیخون زند ، بیش از ماده غوکی که با هزار گله از تخم هایش بر آبها فرود آید ، سزاوار کشتن اند .
66
ای زرتشت ! . . .
67-68
زرتشت از اهوره مزدا پرسید :
اگر مردی دانسته و آگاهانه با زنی دشتان ـ خواه دشتان بهنجار ، خواه دشتان نابهنجار ـ دشتان مرزی کندو آن زن به سازگاری و دانسته و آگاهانه بدین دشتان مرزی تن در دهد ، تاوان و پادافره ی آن مرد برای گناهی که او و آن زن کرده اند ، چیست ؟
69
اهوره مزداپاسخ داد :
اگر مردی . . . ( مانند 67-68 از اگر مردی تا تن در دهد )
70
آن مرد باید اشونانه و پرهیزگارانه هزار سر ستور کوچک را بکشد و اندرونه ی آنها را همراه با زور به آتش پیشکش کند .
او باید استخوانهای شانه را به ایزد بانوی آبها پیشکش کند .
71
او باید اشونانه و پرهیزگارانه هزار بسته هیزم از چوب نرم اوراسنی یا «وهو ـگون » یا « وهو ـ کرتی » یا « هذا ـ نئپا» یا هرگیاه خوشبوی دیگری نزد آتش ببرد
72
او باید هزار دسته برسم را ببندد و ویژه آیین نیایش کند
او باید اشونانه و پرهیزگارانه هزار زور همراه با هوم و شیر به پاکیزگی آماده شده ـ که اشون مردی آنها را از آلایش پالوده باشد ـ همراه با ریشه ی گیاه هذا ـ نئپا پیشکش ایزد بانوی آبها کند .
73
او باید هزار مار بر شکم خزنده و دو هزار از گونه هی دیگر ماران را بکشد .
او باید هزار تا از قورباغگانی را که در خشکی می زیند و دو هزارتا از قورباغگان ابزی را بکشد .
او باید هزار مور دانه کش و دو هزار از گونه های دیگر موران را بکشد .
74
او باید هزار پل بر آبرهه بسازد .
او باید هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن را برتابد .
75
چنین است تاوان و پاد افره ای که او باید بار آن را بر دوش کشد تا از گناه کردار ناروای خویش پاک شود .
76
اگر او این تاوان و پاد افره را بپذیرد ، به جهان اشونان در می آید ؛ اما اگر آن را نپذیرد ، به جهان دروندان ، بدان جهان تاریک که از تاریکی ساخته شده و زاده ی تاریکی است ، فرو می افتد.
نهج البلاغه : خطبه ها
علل پيدايش فتنه ها
و من كلام له عليهالسلام
و فيه بيان لما يخرب العالم به من الفتن و بيان هذه الفتن إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ اَلْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ
وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ
يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اَللَّهِ
وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالاً عَلَى غَيْرِ دِينِ اَللَّهِ
فَلَوْ أَنَّ اَلْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ اَلْحَقِّ
لَمْ يَخْفَ عَلَى اَلْمُرْتَادِينَ
وَ لَوْ أَنَّ اَلْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ اَلْبَاطِلِ
اِنْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ اَلْمُعَانِدِينَ
وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ
وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ
فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي اَلشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ
وَ يَنْجُو اَلَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اَللَّهِ اَلْحُسْنىٰ
و فيه بيان لما يخرب العالم به من الفتن و بيان هذه الفتن إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ اَلْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ
وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ
يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اَللَّهِ
وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالاً عَلَى غَيْرِ دِينِ اَللَّهِ
فَلَوْ أَنَّ اَلْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ اَلْحَقِّ
لَمْ يَخْفَ عَلَى اَلْمُرْتَادِينَ
وَ لَوْ أَنَّ اَلْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ اَلْبَاطِلِ
اِنْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ اَلْمُعَانِدِينَ
وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ
وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ
فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي اَلشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ
وَ يَنْجُو اَلَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اَللَّهِ اَلْحُسْنىٰ
نهج البلاغه : خطبه ها
نکوهش زنان پس از جریان جنگ جمل
و من خطبة له عليهالسلام بعد فراغه من حرب الجمل في ذم النساء ببيان نقصهن
مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ إِنَّ اَلنِّسَاءَ نَوَاقِصُ اَلْإِيمَانِ
نَوَاقِصُ اَلْحُظُوظِ
نَوَاقِصُ اَلْعُقُولِ
فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ
وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنِّ فَشَهَادَةُ إِمْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ اَلرَّجُلِ اَلْوَاحِدِ
وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى اَلْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ اَلرِّجَالِ
فَاتَّقُوا شِرَارَ اَلنِّسَاءِ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ
وَ لاَ تُطِيعُوهُنَّ فِي اَلْمَعْرُوفِ
حَتَّى لاَ يَطْمَعْنَ فِي اَلْمُنْكَرِ
مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ إِنَّ اَلنِّسَاءَ نَوَاقِصُ اَلْإِيمَانِ
نَوَاقِصُ اَلْحُظُوظِ
نَوَاقِصُ اَلْعُقُولِ
فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ
وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنِّ فَشَهَادَةُ إِمْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ اَلرَّجُلِ اَلْوَاحِدِ
وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى اَلْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ اَلرِّجَالِ
فَاتَّقُوا شِرَارَ اَلنِّسَاءِ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ
وَ لاَ تُطِيعُوهُنَّ فِي اَلْمَعْرُوفِ
حَتَّى لاَ يَطْمَعْنَ فِي اَلْمُنْكَرِ
نهج البلاغه : خطبه ها
دنيا شناسى
و من كلام له عليهالسلام في ذم صفة الدنيا
مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ
وَ آخِرُهَا فَنَاءٌ
فِي حَلاَلِهَا حِسَابٌ
وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ
مَنِ اِسْتَغْنَى فِيهَا فُتِنَ
وَ مَنِ اِفْتَقَرَ فِيهَا حَزِنَ
وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ
وَ مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ
وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ
وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ
قال الشريف أقول و إذا تأمل المتأمل قوله عليهالسلام و من أبصر بها بصرته
وجد تحته من المعنى العجيب
و الغرض البعيد
ما لا تبلغ غايته و لا يدرك غوره
لا سيما إذا قرن إليه قوله و من أبصر إليها أعمته
فإنه يجد الفرق بين أبصر بها و أبصر إليها
واضحا نيرا و عجيبا باهرا
مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ
وَ آخِرُهَا فَنَاءٌ
فِي حَلاَلِهَا حِسَابٌ
وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ
مَنِ اِسْتَغْنَى فِيهَا فُتِنَ
وَ مَنِ اِفْتَقَرَ فِيهَا حَزِنَ
وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ
وَ مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ
وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ
وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ
قال الشريف أقول و إذا تأمل المتأمل قوله عليهالسلام و من أبصر بها بصرته
وجد تحته من المعنى العجيب
و الغرض البعيد
ما لا تبلغ غايته و لا يدرك غوره
لا سيما إذا قرن إليه قوله و من أبصر إليها أعمته
فإنه يجد الفرق بين أبصر بها و أبصر إليها
واضحا نيرا و عجيبا باهرا
نهج البلاغه : خطبه ها
خطبه اشباح
و من خطبة له عليهالسلام تعرف بخطبة الأشباح
و هي من جلائل خطبه عليهالسلام
رَوَى مَسْعَدَةُ بْنُ صَدَقَةَ عَنِ اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليهماالسلام أَنَّهُ قَالَ
خَطَبَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ بِهَذِهِ اَلْخُطْبَةِ عَلَى مِنْبَرِ اَلْكُوفَةِ
وَ ذَلِكَ أَنَّ رَجُلاً أَتَاهُ فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ صِفْ لَنَا رَبَّنَا مِثْلَ مَا نَرَاهُ عِيَاناً لِنَزْدَادَ لَهُ حُبّاً وَ بِهِ مَعْرِفَةً
فَغَضِبَ وَ نَادَى اَلصَّلاَةَ جَامِعَةً
فَاجْتَمَعَ اَلنَّاسُ حَتَّى غَصَّ اَلْمَسْجِدُ بِأَهْلِهِ
فَصَعِدَ اَلْمِنْبَرَ وَ هُوَ مُغْضَبٌ مُتَغَيِّرُ اَللَّوْنِ
فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ
وَ صَلَّى عَلَى اَلنَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله ثُمَّ قَالَ
وصف اللّه تعالى
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي لاَ يَفِرُهُ اَلْمَنْعُ وَ اَلْجُمُودُ
وَ لاَ يُكْدِيهِ اَلْإِعْطَاءُ وَ اَلْجُودُ
إِذْ كُلُّ مُعْطٍ مُنْتَقِصٌ سِوَاهُ
وَ كُلُّ مَانِعٍ مَذْمُومٌ مَا خَلاَهُ
وَ هُوَ اَلْمَنَّانُ بِفَوَائِدِ اَلنِّعَمِ
وَ عَوَائِدِ اَلْمَزِيدِ وَ اَلْقِسَمِ
عِيَالُهُ اَلْخَلاَئِقُ
ضَمِنَ أَرْزَاقَهُمْ
وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهُمْ
وَ نَهَجَ سَبِيلَ اَلرَّاغِبِينَ إِلَيْهِ
وَ اَلطَّالِبِينَ مَا لَدَيْهِ
وَ لَيْسَ بِمَا سُئِلَ بِأَجْوَدَ مِنْهُ بِمَا لَمْ يُسْأَلْ
اَلْأَوَّلُ اَلَّذِي لَمْ يَكُنْ لَهُ قَبْلٌ فَيَكُونَ شَيْءٌ قَبْلَهُ
وَ اَلْآخِرُ اَلَّذِي لَيْسَ لهُ بَعْدٌ فَيَكُونَ شَيْءٌ بَعْدَهُ
وَ اَلرَّادِعُ أَنَاسِيَّ اَلْأَبْصَارِ عَنْ أَنْ تَنَالَهُ أَوْ تُدْرِكَهُ
مَا اِخْتَلَفَ عَلَيْهِ دَهْرٌ فَيَخْتَلِفَ مِنْهُ اَلْحَالُ
وَ لاَ كَانَ فِي مَكَانٍ فَيَجُوزَ عَلَيْهِ اَلاِنْتِقَالُ
وَ لَوْ وَهَبَ مَا تَنَفَّسَتْ عَنْهُ مَعَادِنُ اَلْجِبَالِ
وَ ضَحِكَتْ عَنْهُ أَصْدَافُ اَلْبِحَارِ
مِنْ فِلِزِّ اَللُّجَيْنِ وَ اَلْعِقْيَانِ
وَ نُثَارَةِ اَلدُّرِّ
وَ حَصِيدِ اَلْمَرْجَانِ
مَا أَثَّرَ ذَلِكَ فِي جُودِهِ
وَ لاَ أَنْفَدَ سَعَةَ مَا عِنْدَهُ
وَ لَكَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَخَائِرِ اَلْأَنْعَامِ مَا لاَ تُنْفِدُهُ
مَطَالِبُ اَلْأَنَامِ
لِأَنَّهُ اَلْجَوَادُ اَلَّذِي لاَ يَغِيضُهُ سُؤَالُ اَلسَّائِلِينَ
وَ لاَ يُبْخِلُهُ إِلْحَاحُ اَلْمُلِحِّينَ
صفاته تعالى في القرآن
فَانْظُرْ أَيُّهَا اَلسَّائِلُ
فَمَا دَلَّكَ اَلْقُرْآنُ عَلَيْهِ مِنْ صِفَتِهِ فَائْتَمَّ بِهِ
وَ اِسْتَضِئْ بِنُورِ هِدَايَتِهِ
وَ مَا كَلَّفَكَ اَلشَّيْطَانُ عِلْمَهُ مِمَّا لَيْسَ فِي اَلْكِتَابِ عَلَيْكَ فَرْضُهُ
وَ لاَ فِي سُنَّةِ اَلنَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله وَ أَئِمَّةِ اَلْهُدَى أَثَرُهُ
فَكِلْ عِلْمَهُ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ
فَإِنَّ ذَلِكَ مُنْتَهَى حَقِّ اَللَّهِ عَلَيْكَ
وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلرَّاسِخِينَ فِي اَلْعِلْمِ
هُمُ اَلَّذِينَ أَغْنَاهُمْ عَنِ اِقْتِحَامِ اَلسُّدَدِ
اَلْمَضْرُوبَةِ دُونَ اَلْغُيُوبِ
اَلْإِقْرَارُ بِجُمْلَةِ مَا جَهِلُوا تَفْسِيرَهُ مِنَ اَلْغَيْبِ اَلْمَحْجُوبِ
فَمَدَحَ اَللَّهُ تَعَالَى اِعْتِرَافَهُمْ بِالْعَجْزِ عَنْ تَنَاوُلِ مَا لَمْ يُحِيطُوا بِهِ عِلْماً
وَ سَمَّى تَرْكَهُمُ اَلتَّعَمُّقَ فِيمَا لَمْ يُكَلِّفْهُمُ اَلْبَحْثَ عَنْ كُنْهِهِ رُسُوخاً
فَاقْتَصِرْ عَلَى ذَلِكَ
وَ لاَ تُقَدِّرْ عَظَمَةَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِكَ
فَتَكُونَ مِنَ اَلْهَالِكِينَ
هُوَ اَلْقَادِرُ اَلَّذِي
إِذَا اِرْتَمَتِ اَلْأَوْهَامُ لِتُدْرِكَ مُنْقَطَعَ قُدْرَتِهِ
وَ حَاوَلَ اَلْفِكْرُ اَلْمُبَرَّأُ مِنْ خَطَرَاتِ اَلْوَسَاوِسِ
أَنْ يَقَعَ عَلَيْهِ فِي عَمِيقَاتِ غُيُوبِ مَلَكُوتِهِ
وَ تَوَلَّهَتِ اَلْقُلُوبُ إِلَيْهِ
لِتَجْرِيَ فِي كَيْفِيَّةِ صِفَاتِهِ
وَ غَمَضَتْ مَدَاخِلُ اَلْعُقُولِ فِي حَيْثُ لاَ تَبْلُغُهُ اَلصِّفَاتُ لِتَنَاوُلِ عِلْمِ ذَاتِهِ رَدَعَهَا
وَ هِيَ تَجُوبُ مَهَاوِيَ سُدَفِ اَلْغُيُوبِ
مُتَخَلِّصَةً إِلَيْهِ سُبْحَانَهُ فَرَجَعَتْ إِذْ جُبِهَتْ
مُعْتَرِفَةً بِأَنَّهُ لاَ يُنَالُ بِجَوْرِ اَلاِعْتِسَافِ كُنْهُ مَعْرِفَتِهِ
وَ لاَ تَخْطُرُ بِبَالِ أُولِي اَلرَّوِيَّاتِ خَاطِرَةٌ مِنْ تَقْدِيرِ جَلاَلِ عِزَّتِه
اَلَّذِي اِبْتَدَعَ اَلْخَلْقَ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ اِمْتَثَلَهُ
وَ لاَ مِقْدَارٍ اِحْتَذَى عَلَيْهِ مِنْ خَالِقٍ مَعْبُودٍ كَانَ قَبْلَهُ
وَ أَرَانَا مِنْ مَلَكُوتِ قُدْرَتِهِ
وَ عَجَائِبِ مَا نَطَقَتْ بِهِ آثَارُ حِكْمَتِهِ
وَ اِعْتِرَافِ اَلْحَاجَةِ مِنَ اَلْخَلْقِ إِلَى أَنْ يُقِيمَهَا بِمِسَاكِ قُوَّتِهِ
مَا دَلَّنَا بِاضْطِرَارِ قِيَامِ اَلْحُجَّةِ لَهُ عَلَى مَعْرِفَتِهِ
فَظَهَرَتِ اَلْبَدَائِعُ اَلَّتِي أَحْدَثَتْهَا آثَارُ صَنْعَتِهِ
وَ أَعْلاَمُ حِكْمَتِهِ
فَصَارَ كُلُّ مَا خَلَقَ حُجَّةً لَهُ وَ دَلِيلاً عَلَيْهِ
وَ إِنْ كَانَ خَلْقاً صَامِتاً
فَحُجَّتُهُ بِالتَّدْبِيرِ نَاطِقَةٌ
وَ دَلاَلَتُهُ عَلَى اَلْمُبْدِعِ قَائِمَةٌ
فَأَشْهَدُ أَنَّ مَنْ شَبَّهَكَ بِتَبَايُنِ أَعْضَاءِ خَلْقِكَ
وَ تَلاَحُمِ حِقَاقِ مَفَاصِلِهِمُ اَلْمُحْتَجِبَةِ لِتَدْبِيرِ حِكْمَتِكَ
لَمْ يَعْقِدْ غَيْبَ ضَمِيرِهِ عَلَى مَعْرِفَتِكَ
وَ لَمْ يُبَاشِرْ قَلْبَهُ اَلْيَقِينُ بِأَنَّهُ لاَ نِدَّ لَكَ
وَ كَأَنَّهُ لَمْ يَسْمَعْ تَبَرُّؤَ اَلتَّابِعِينَ مِنَ اَلْمَتْبُوعِينَ
إِذْ يَقُولُونَ تَاللّٰهِ إِنْ كُنّٰا لَفِي ضَلاٰلٍ مُبِينٍ
إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ اَلْعٰالَمِينَ
كَذَبَ اَلْعَادِلُونَ بِكَ
إِذْ شَبَّهُوكَ بِأَصْنَامِهِمْ
وَ نَحَلُوكَ حِلْيَةَ اَلْمَخْلُوقِينَ بِأَوْهَامِهِمْ
وَ جَزَّءُوكَ تَجْزِئَةَ اَلْمُجَسَّمَاتِ بِخَوَاطِرِهِمْ
وَ قَدَّرُوكَ عَلَى اَلْخِلْقَةِ اَلْمُخْتَلِفَةِ اَلْقُوَى بِقَرَائِحِ عُقُولِهِمْ
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنْ سَاوَاكَ بِشَيْءٍ مِنْ خَلْقِكَ فَقَدْ عَدَلَ بِكَ
وَ اَلْعَادِلُ بِكَ كَافِرٌ بِمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ مُحْكَمَاتُ آيَاتِكَ
وَ نَطَقَتْ عَنْهُ شَوَاهِدُ حُجَجِ بَيِّنَاتِكَ
وَ إِنَّكَ أَنْتَ اَللَّهُ اَلَّذِي لَمْ تَتَنَاهَ فِي اَلْعُقُولِ
فَتَكُونَ فِي مَهَبِّ فِكْرِهَا مُكَيَّفاً
وَ لاَ فِي رَوِيَّاتِ خَوَاطِرِهَا فَتَكُونَ مَحْدُوداً مُصَرَّفاً
و منها قَدَّرَ مَا خَلَقَ فَأَحْكَمَ تَقْدِيرَهُ
وَ دَبَّرَهُ فَأَلْطَفَ تَدْبِيرَهُ
وَ وَجَّهَهُ لِوِجْهَتِهِ
فَلَمْ يَتَعَدَّ حُدُودَ مَنْزِلَتِهِ
وَ لَمْ يَقْصُرْ دُونَ اَلاِنْتِهَاءِ إِلَى غَايَتِهِ
وَ لَمْ يَسْتَصْعِبْ إِذْ أُمِرَ بِالْمُضِيِّ عَلَى إِرَادَتِهِ
فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا صَدَرَتِ اَلْأُمُورُ عَنْ مَشِيئَتِهِ
اَلْمُنْشِئُ أَصْنَافَ اَلْأَشْيَاءِ بِلاَ رَوِيَّةِ فِكْرٍ آلَ إِلَيْهَا
وَ لاَ قَرِيحَةِ غَرِيزَةٍ أَضْمَرَ عَلَيْهَا
وَ لاَ تَجْرِبَةٍ أَفَادَهَا مِنْ حَوَادِثِ اَلدُّهُورِ
وَ لاَ شَرِيكٍ أَعَانَهُ عَلَى اِبْتِدَاعِ عَجَائِبِ اَلْأُمُورِ
فَتَمَّ خَلْقُهُ بِأَمْرِهِ
وَ أَذْعَنَ لِطَاعَتِهِ
وَ أَجَابَ إِلَى دَعْوَتِهِ
لَمْ يَعْتَرِضْ دُونَهُ رَيْثُ اَلْمُبْطِئِ
وَ لاَ أَنَاةُ اَلْمُتَلَكِّئِ
فَأَقَامَ مِنَ اَلْأَشْيَاءِ أَوَدَهَا
وَ نَهَجَ حُدُودَهَا
وَ لاَءَمَ بِقُدْرَتِهِ بَيْنَ مُتَضَادِّهَا
وَ وَصَلَ أَسْبَابَ قَرَائِنِهَا
وَ فَرَّقَهَا أَجْنَاساً مُخْتَلِفَاتٍ فِي اَلْحُدُودِ وَ اَلْأَقْدَارِ
وَ اَلْغَرَائِزِ وَ اَلْهَيْئَاتِ
بَدَايَا خَلاَئِقَ أَحْكَمَ صُنْعَهَا
وَ فَطَرَهَا عَلَى مَا أَرَادَ وَ ابْتَدَعَهَا
و منها في صفة السماء
وَ نَظَمَ بِلاَ تَعْلِيقٍ رَهَوَاتِ فُرَجِهَا
وَ لاَحَمَ صُدُوعَ اِنْفِرَاجِهَا
وَ وَشَّجَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ أَزْوَاجِهَا
وَ ذَلَّلَ لِلْهَابِطِينَ بِأَمْرِهِ
وَ اَلصَّاعِدِينَ بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ حُزُونَةَ مِعْرَاجِهَا
وَ نَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِيَ دُخَانٌ
فَالْتَحَمَتْ عُرَى أَشْرَاجِهَا
وَ فَتَقَ بَعْدَ اَلاِرْتِتَاقِ صَوَامِتَ أَبْوَابِهَا
وَ أَقَامَ رَصَداً مِنَ اَلشُّهُبِ اَلثَّوَاقِبِ عَلَى نِقَابِهَا
وَ أَمْسَكَهَا مِنْ أَنْ تَمُورَ فِي خَرْقِ اَلْهَوَاءِ بِأَيْدِهِ
وَ أَمَرَهَا أَنْ تَقِفَ مُسْتَسْلِمَةً لِأَمْرِهِ
وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا
وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا
وَ أَجْرَاهُمَا فِي مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا
وَ قَدَّرَ سَيْرَهُمَا فِي مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا
لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اَللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ بِهِمَا
وَ لِيُعْلَمَ عَدَدُ اَلسِّنِينَ وَ اَلْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا
ثُمَّ عَلَّقَ فِي جَوِّهَا فَلَكَهَا
وَ نَاطَ بِهَا زِينَتَهَا مِنْ خَفِيَّاتِ دَرَارِيِّهَا
وَ مَصَابِيحِ كَوَاكِبِهَا
وَ رَمَى مُسْتَرِقِي اَلسَّمْعِ بِثَوَاقِبِ شُهُبِهَا
وَ أَجْرَاهَا عَلَى أَذْلاَلِ تَسْخِيرِهَا
مِنْ ثَبَاتِ ثَابِتِهَا
وَ مَسِيرِ سَائِرِهَا
وَ هُبُوطِهَا وَ صُعُودِهَا
وَ نُحُوسِهَا وَ سُعُودِهَا
و منها في صفة الملائكة
ثُمَّ خَلَقَ سُبْحَانَهُ لِإِسْكَانِ سَمَاوَاتِهِ
وَ عِمَارَةِ اَلصَّفِيحِ اَلْأَعْلَى مِنْ مَلَكُوتِهِ
خَلْقاً بَدِيعاً مِنْ مَلاَئِكَتِهِ
وَ مَلَأَ بِهِمْ فُرُوجَ فِجَاجِهَا
وَ حَشَا بِهِمْ فُتُوقَ أَجْوَائِهَا
وَ بَيْنَ فَجَوَاتِ تِلْكَ اَلْفُرُوجِ زَجَلُ اَلْمُسَبِّحِينَ مِنْهُمْ فِي حَظَائِرِ اَلْقُدُسِ
وَ سُتُرَاتِ اَلْحُجُبِ
وَ سُرَادِقَاتِ اَلْمَجْدِ وَ وَرَاءَ ذَلِكَ اَلرَّجِيجِ
اَلَّذِي تَسْتَكُّ مِنْهُ اَلْأَسْمَاعُ
سُبُحَاتُ نُورٍ تَرْدَعُ اَلْأَبْصَارَ عَنْ بُلُوغِهَا
فَتَقِفُ خَاسِئَةً عَلَى حُدُودِهَا
وَ أَنْشَأَهُمْ عَلَى صُوَرٍ مُخْتَلِفَاتٍ
وَ أَقْدَارٍ مُتَفَاوِتَاتٍ
أُولِي أَجْنِحَةٍ
تُسَبِّحُ جَلاَلَ عِزَّتِهِ
لاَ يَنْتَحِلُونَ مَا ظَهَرَ فِي اَلْخَلْقِ مِنْ صُنْعِهِ
وَ لاَ يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ يَخْلُقُونَ شَيْئاً مَعَهُ مِمَّا اِنْفَرَدَ بِهِ
بَلْ عِبٰادٌ مُكْرَمُونَ
لاٰ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ
جَعَلَهُمْ اَللَّهُ فِيمَا هُنَالِكَ أَهْلَ اَلْأَمَانَةِ عَلَى وَحْيِهِ
وَ حَمَّلَهُمْ إِلَى اَلْمُرْسَلِينَ وَدَائِعَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ
وَ عَصَمَهُمْ مِنْ رَيْبِ اَلشُّبُهَاتِ
فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبِيلِ مَرْضَاتِهِ
وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ اَلْمَعُونَةِ
وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ اَلسَّكِينَةِ
وَ فَتَحَ لَهُمْ أَبْوَاباً ذُلُلاً إِلَى تَمَاجِيدِهِ
وَ نَصَبَ لَهُمْ مَنَاراً وَاضِحَةً عَلَى أَعْلاَمِ تَوْحِيدِهِ
لَمْ تُثْقِلْهُمْ مُوصِرَاتُ اَلْآثَامِ
وَ لَمْ تَرْتَحِلْهُمْ عُقَبُ اَللَّيَالِي وَ اَلْأَيَّامِ
وَ لَمْ تَرْمِ اَلشُّكُوكُ بِنَوَازِعِهَا عَزِيمَةَ إِيمَانِهِمْ
وَ لَمْ تَعْتَرِكِ اَلظُّنُونُ عَلَى مَعَاقِدِ يَقِينِهِمْ
وَ لاَ قَدَحَتْ قَادِحَةُ اَلْإِحَنِ فِيمَا بَيْنَهُمْ
وَ لاَ سَلَبَتْهُمُ اَلْحَيْرَةُ مَا لاَقَ مِنْ مَعْرِفَتِهِ بِضَمَائِرِهِمْ
وَ مَا سَكَنَ مِنْ عَظَمَتِهِ وَ هَيْبَةِ جَلاَلَتِهِ فِي أَثْنَاءِ صُدُورِهِمْ
وَ لَمْ تَطْمَعْ فِيهِمُ اَلْوَسَاوِسُ فَتَقْتَرِعَ بِرَيْنِهَا عَلَى فِكْرِهِمْ
وَ مِنْهُمْ مَنْ هُوَ فِي خَلْقِ اَلْغَمَامِ اَلدُّلَّحِ
وَ فِي عِظَمِ اَلْجِبَالِ اَلشُّمَّخِ
وَ فِي قَتْرَةِ اَلظَّلاَمِ اَلْأَيْهَمِ
وَ مِنْهُمْ مَنْ قَدْ خَرَقَتْ أَقْدَامُهُمْ تُخُومَ اَلْأَرْضِ اَلسُّفْلَى
فَهِيَ كَرَايَاتٍ بِيضٍ
قَدْ نَفَذَتْ فِي مَخَارِقِ اَلْهَوَاءِ
وَ تَحْتَهَا رِيحٌ هَفَّافَةٌ تَحْبِسُهَا عَلَى حَيْثُ اِنْتَهَتْ مِنَ اَلْحُدُودِ اَلْمُتَنَاهِيَةِ
قَدِ اِسْتَفْرَغَتْهُمْ أَشْغَالُ عِبَادَتِهِ
وَ وَصَلَتْ حَقَائِقُ اَلْإِيمَانِ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ
وَ قَطَعَهُمُ اَلْإِيقَانُ بِهِ إِلَى اَلْوَلَهِ إِلَيْهِ
وَ لَمْ تُجَاوِزْ رَغَبَاتُهُمْ مَا عِنْدَهُ إِلَى مَا عِنْدَ غَيْرِهِ
قَدْ ذَاقُوا حَلاَوَةَ مَعْرِفَتِهِ
وَ شَرِبُوا بِالْكَأْسِ اَلرَّوِيَّةِ مِنْ مَحَبَّتِهِ
وَ تَمَكَّنَتْ مِنْ سُوَيْدَاءِ
قُلُوبِهِمْ وَشِيجَةُ خِيفَتِهِ
فَحَنَوْا بِطُولِ اَلطَّاعَةِ اِعْتِدَالَ ظُهُورِهِمْ
وَ لَمْ يُنْفِدْ طُولُ اَلرَّغْبَةِ إِلَيْهِ مَادَّةَ تَضَرُّعِهِمْ
وَ لاَ أَطْلَقَ عَنْهُمْ عَظِيمُ اَلزُّلْفَةِ رِبَقَ خُشُوعِهِمْ
وَ لَمْ يَتَوَلَّهُمُ اَلْإِعْجَابُ فَيَسْتَكْثِرُوا مَا سَلَفَ مِنْهُمْ
وَ لاَ تَرَكَتْ لَهُمُ اِسْتِكَانَةُ اَلْإِجْلاَلِ نَصِيباً فِي تَعْظِيمِ حَسَنَاتِهِمْ
وَ لَمْ تَجْرِ اَلْفَتَرَاتُ فِيهِمْ عَلَى طُولِ دُءُوبِهِمْ
وَ لَمْ تَغِضْ رَغَبَاتُهُمْ فَيُخَالِفُوا عَنْ رَجَاءِ رَبِّهِمْ
وَ لَمْ تَجِفَّ لِطُولِ اَلْمُنَاجَاةِ أَسَلاَتُ أَلْسِنَتِهِمْ
وَ لاَ مَلَكَتْهُمُ اَلْأَشْغَالُ فَتَنْقَطِعَ بِهَمْسِ اَلْجُؤَارِ إِلَيْهِ أَصْوَاتُهُمْ
وَ لَمْ تَخْتَلِفْ فِي مَقَاوِمِ اَلطَّاعَةِ مَنَاكِبُهُمْ
وَ لَمْ يَثْنُوا إِلَى رَاحَةِ اَلتَّقْصِيرِ فِي أَمْرِهِ رِقَابَهُمْ
وَ لاَ تَعْدُو عَلَى عَزِيمَةِ جِدِّهِمْ بَلاَدَةُ اَلْغَفَلاَتِ
وَ لاَ تَنْتَضِلُ فِي هِمَمِهِمْ خَدَائِعُ اَلشَّهَوَاتِ
قَدِ اِتَّخَذُوا ذَا اَلْعَرْشِ ذَخِيرَةً لِيَوْمِ فَاقَتِهِمْ
وَ يَمَّمُوهُ عِنْدَ اِنْقِطَاعِ اَلْخَلْقِ إِلَى اَلْمَخْلُوقِينَ بِرَغْبَتِهِمْ
لاَ يَقْطَعُونَ أَمَدَ غَايَةِ عِبَادَتِهِ
وَ لاَ يَرْجِعُ بِهِمُ اَلاِسْتِهْتَارُ بِلُزُومِ طَاعَتِهِ
إِلاَّ إِلَى مَوَادَّ مِنْ قُلُوبِهِمْ غَيْرِ مُنْقَطِعَةٍ مِنْ رَجَائِهِ وَ مَخَافَتِهِ
لَمْ تَنْقَطِعْ أَسْبَابُ اَلشَّفَقَةِ مِنْهُمْ
فَيَنُوا فِي جِدِّهِمْ
وَ لَمْ تَأْسِرْهُمُ اَلْأَطْمَاعُ فَيُؤْثِرُوا وَشِيكَ اَلسَّعْيِ عَلَى اِجْتِهَادِهِمْ
لَمْ يَسْتَعْظِمُوا مَا مَضَى مِنْ أَعْمَالِهِمْ
وَ لَوِ اِسْتَعْظَمُوا ذَلِكَ لَنَسَخَ اَلرَّجَاءُ مِنْهُمْ شَفَقَاتِ وَجَلِهِمْ
وَ لَمْ يَخْتَلِفُوا فِي رَبِّهِمْ بِاسْتِحْوَاذِ اَلشَّيْطَانِ عَلَيْهِمْ
وَ لَمْ يُفَرِّقْهُمْ سُوءُ اَلتَّقَاطُعِ
وَ لاَ تَوَلاَّهُمْ غِلُّ اَلتَّحَاسُدِ
وَ لاَ تَشَعَّبَتْهُمْ مَصَارِفُ اَلرِّيَبِ
وَ لاَ اِقْتَسَمَتْهُمْ أَخْيَافُ اَلْهِمَمِ
فَهُمْ أُسَرَاءُ إِيمَانٍ
لَمْ يَفُكَّهُمْ مِنْ رِبْقَتِهِ زَيْغٌ وَ لاَ عُدُولٌ وَ لاَ وَنًى وَ لاَ فُتُورٌ
وَ لَيْسَ فِي أَطْبَاقِ اَلسَّمَاءِ مَوْضِعُ إِهَابٍ إِلاَّ وَ عَلَيْهِ مَلَكٌ سَاجِدٌ
أَوْ سَاعٍ حَافِدٌ
يَزْدَادُونَ عَلَى طُولِ اَلطَّاعَةِ بِرَبِّهِمْ عِلْماً
وَ تَزْدَادُ عِزَّةُ رَبِّهِمْ فِي قُلُوبِهِمْ عِظَماً
و منها في صفة الأرض و دحوها على الماء
كَبَسَ اَلْأَرْضَ عَلَى مَوْرِ أَمْوَاجٍ مُسْتَفْحِلَةٍ
وَ لُجَجِ بِحَارٍ زَاخِرَةٍ
تَلْتَطِمُ أَوَاذِيُّ أَمْوَاجِهَا
وَ تَصْطَفِقُ مُتَقَاذِفَاتُ أَثْبَاجِهَا
وَ تَرْغُو زَبَداً كَالْفُحُولِ عِنْدَ هِيَاجِهَا
فَخَضَعَ جِمَاحُ اَلْمَاءِ اَلْمُتَلاَطِمِ لِثِقَلِ حَمْلِهَا
وَ سَكَنَ هَيْجُ اِرْتِمَائِهِ إِذْ وَطِئَتْهُ بِكَلْكَلِهَا
وَ ذَلَّ مُسْتَخْذِياً
إِذْ تَمَعَّكَتْ عَلَيْهِ بِكَوَاهِلِهَا
فَأَصْبَحَ بَعْدَ اِصْطِخَابِ أَمْوَاجِهِ
سَاجِياً مَقْهُوراً
وَ فِي حَكَمَةِ اَلذُّلِّ مُنْقَاداً أَسِيراً
وَ سَكَنَتِ اَلْأَرْضُ مَدْحُوَّةً فِي لُجَّةِ تَيَّارِهِ
وَ رَدَّتْ مِنْ نَخْوَةِ بَأْوِهِ وَ اِعْتِلاَئِهِ
وَ شُمُوخِ أَنْفِهِ وَ سُمُوِّ غُلَوَائِهِ
وَ كَعَمَتْهُ عَلَى كِظَّةِ جَرْيَتِهِ
فَهَمَدَ بَعْدَ نَزَقَاتِهِ
وَ لَبَدَ بَعْدَ زَيَفَانِ وَثَبَاتِهِ
فَلَمَّا سَكَنَ هَيْجُ اَلْمَاءِ مِنْ تَحْتِ أَكْنَافِهَا
وَ حَمْلِ شَوَاهِقِ اَلْجِبَالِ اَلشُّمَّخِ اَلْبُذَّخِ عَلَى أَكْتَافِهَا
فَجَّرَ يَنَابِيعَ اَلْعُيُونِ مِنْ عَرَانِينِ أُنُوفِهَا
وَ فَرَّقَهَا فِي سُهُوبِ بِيدِهَا وَ أَخَادِيدِهَا
وَ عَدَّلَ حَرَكَاتِهَا بِالرَّاسِيَاتِ مِنْ جَلاَمِيدِهَا
وَ ذَوَاتِ اَلشَّنَاخِيبِ اَلشُّمِّ مِنْ صَيَاخِيدِهَا
فَسَكَنَتْ مِنَ اَلْمَيَدَانِ لِرُسُوبِ اَلْجِبَالِ فِي قِطَعِ أَدِيمِهَا وَ تَغَلْغُلِهَا
مُتَسَرِّبَةً فِي جَوْبَاتِ خَيَاشِيمِهَا
وَ رُكُوبِهَا أَعْنَاقَ سُهُولِ اَلْأَرَضِينَ وَ جَرَاثِيمِهَا
وَ فَسَحَ بَيْنَ اَلْجَوِّ وَ بَيْنَهَا
وَ أَعَدَّ اَلْهَوَاءَ مُتَنَسَّماً لِسَاكِنِهَا
وَ أَخْرَجَ إِلَيْهَا أَهْلَهَا عَلَى تَمَامِ مَرَافِقِهَا
ثُمَّ لَمْ يَدَعْ جُرُزَ اَلْأَرْضِ اَلَّتِي تَقْصُرُ مِيَاهُ اَلْعُيُونِ عَنْ رَوَابِيهَا
وَ لاَ تَجِدُ جَدَاوِلُ اَلْأَنْهَارِ ذَرِيعَةً إِلَى بُلُوغِهَا
حَتَّى أَنْشَأَ لَهَا نَاشِئَةَ سَحَابٍ تُحْيِي مَوَاتَهَا
وَ تَسْتَخْرِجُ نَبَاتَهَا
أَلَّفَ غَمَامَهَا بَعْدَ اِفْتِرَاقِ لُمَعِهِ
وَ تَبَايُنِ قَزَعِهِ
حَتَّى إِذَا تَمَخَّضَتْ لُجَّةُ اَلْمُزْنِ فِيهِ
وَ اِلْتَمَعَ بَرْقُهُ فِي كُفَفِهِ
وَ لَمْ يَنَمْ وَمِيضُهُ فِي كَنَهْوَرِ رَبَابِهِ
وَ مُتَرَاكِمِ سَحَابِهِ
أَرْسَلَهُ سَحّاً مُتَدَارِكاً
قَدْ أَسَفَّ هَيْدَبُهُ
تَمْرِيهِ اَلْجَنُوبُ دِرَرَ أَهَاضِيبِهِ
وَ دُفَعَ شَآبِيبِهِ
فَلَمَّا أَلْقَتِ اَلسَّحَابُ بَرْكَ بِوَانَيْهَا
وَ بَعَاعَ مَا اِسْتَقَلَّتْ بِهِ مِنَ اَلْعِبْءِ اَلْمَحْمُولِ عَلَيْهَا
أَخْرَجَ بِهِ مِنْ هَوَامِدِ اَلْأَرْضِ اَلنَّبَاتَ
وَ مِنْ زُعْرِ اَلْجِبَالِ اَلْأَعْشَابَ
فَهِيَ تَبْهَجُ بِزِينَةِ رِيَاضِهَا
وَ تَزْدَهِي بِمَا أُلْبِسَتْهُ مِنْ رَيْطِ أَزَاهِيرِهَا
وَ حِلْيَةِ مَا سُمِطَتْ بِهِ مِنْ نَاضِرِ أَنْوَارِهَا
وَ جَعَلَ ذَلِكَ بَلاَغاً لِلْأَنَامِ
وَ رِزْقاً لِلْأَنْعَامِ
وَ خَرَقَ اَلْفِجَاجَ فِي آفَاقِهَا
وَ أَقَامَ اَلْمَنَارَ لِلسَّالِكِينَ عَلَى جَوَادِّ طُرُقِهَا
فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ
وَ أَنْفَذَ أَمْرَهُ
اِخْتَارَ آدَمَ عليهالسلام خِيرَةً مِنْ خَلْقِهِ
وَ جَعَلَهُ أَوَّلَ جِبِلَّتِهِ
وَ أَسْكَنَهُ جَنَّتَهُ
وَ أَرْغَدَ فِيهَا أُكُلَهُ
وَ أَوْعَزَ إِلَيْهِ فِيمَا نَهَاهُ عَنْهُ
وَ أَعْلَمَهُ أَنَّ فِي اَلْإِقْدَامِ عَلَيْهِ اَلتَّعَرُّضَ لِمَعْصِيَتِهِ
وَ اَلْمُخَاطَرَةَ بِمَنْزِلَتِهِ
فَأَقْدَمَ عَلَى مَا نَهَاهُ عَنْهُ
مُوَافَاةً لِسَابِقِ عِلْمِهِ
فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ اَلتَّوْبَةِ لِيَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ
وَ لِيُقِيمَ اَلْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ
وَ لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ
مِمَّا يُؤَكِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِيَّتِهِ
وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ
بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ اَلْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ
وَ مُتَحَمِّلِي وَدَائِعِ رِسَالاَتِهِ
قَرْناً فَقَرْناً
حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوسلم حُجَّتُهُ
وَ بَلَغَ اَلْمَقْطَعَ عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ
وَ قَدَّرَ اَلْأَرْزَاقَ فَكَثَّرَهَا وَ قَلَّلَهَا
وَ قَسَّمَهَا عَلَى اَلضِّيقِ وَ اَلسَّعَةِ فَعَدَلَ فِيهَا
لِيَبْتَلِيَ مَنْ أَرَادَ بِمَيْسُورِهَا وَ مَعْسُورِهَا
وَ لِيَخْتَبِرَ بِذَلِكَ اَلشُّكْرَ وَ اَلصَّبْرَ مِنْ غَنِيِّهَا وَ فَقِيرِهَا
ثُمَّ قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِيلَ فَاقَتِهَا
وَ بِسَلاَمَتِهَا طَوَارِقَ آفَاتِهَا
وَ بِفُرَجِ أَفْرَاحِهَا غُصَصَ أَتْرَاحِهَا
وَ خَلَقَ اَلْآجَالَ فَأَطَالَهَا وَ قَصَّرَهَا
وَ قَدَّمَهَا وَ أَخَّرَهَا
وَ وَصَلَ بِالْمَوْتِ أَسْبَابَهَا
وَ جَعَلَهُ خَالِجاً لِأَشْطَانِهَا
وَ قَاطِعاً لِمَرَائِرِ أَقْرَانِهَا
عَالِمُ اَلسِّرِّ مِنْ ضَمَائِرِ اَلْمُضْمِرِينَ
وَ نَجْوَى اَلْمُتَخَافِتِينَ
وَ خَوَاطِرِ رَجْمِ اَلظُّنُونِ
وَ عُقَدِ عَزِيمَاتِ اَلْيَقِينِ
وَ مَسَارِقِ إِيمَاضِ اَلْجُفُونِ
وَ مَا ضَمِنَتْهُ أَكْنَانُ اَلْقُلُوبِ
وَ غَيَابَاتُ اَلْغُيُوبِ
وَ مَا أَصْغَتْ لاِسْتِرَاقِهِ مَصَائِخُ اَلْأَسْمَاعِ
وَ مَصَائِفُ اَلذَّرِّ
وَ مَشَاتِي اَلْهَوَامِّ
وَ رَجْعِ اَلْحَنِينِ مِنَ اَلْمُولَهَاتِ
وَ هَمْسِ اَلْأَقْدَامِ
وَ مُنْفَسَحِ اَلثَّمَرَةِ مِنْ وَلاَئِجِ غُلُفِ اَلْأَكْمَامِ
وَ مُنْقَمَعِ اَلْوُحُوشِ مِنْ غِيرَانِ اَلْجِبَالِ وَ أَوْدِيَتِهَا
وَ مُخْتَبَإِ اَلْبَعُوضِ بَيْنَ سُوقِ اَلْأَشْجَارِ وَ أَلْحِيَتِهَا
وَ مَغْرِزِ اَلْأَوْرَاقِ مِنَ اَلْأَفْنَانِ
وَ مَحَطِّ اَلْأَمْشَاجِ مِنْ مَسَارِبِ اَلْأَصْلاَبِ
وَ نَاشِئَةِ اَلْغُيُومِ وَ مُتَلاَحِمِهَا
وَ دُرُورِ قَطْرِ اَلسَّحَابِ فِي مُتَرَاكِمِهَا
وَ مَا تَسْفِي اَلْأَعَاصِيرُ بِذُيُولِهَا
وَ تَعْفُو اَلْأَمْطَارُ بِسُيُولِهَا
وَ عَوْمِ بَنَاتِ اَلْأَرْضِ فِي كُثْبَانِ اَلرِّمَالِ
وَ مُسْتَقَرِّ ذَوَاتِ اَلْأَجْنِحَةِ بِذُرَا شَنَاخِيبِ اَلْجِبَالِ
وَ تَغْرِيدِ ذَوَاتِ اَلْمَنْطِقِ فِي دَيَاجِيرِ اَلْأَوْكَارِ
وَ مَا أَوْعَبَتْهُ اَلْأَصْدَافُ
وَ حَضَنَتْ عَلَيْهِ أَمْوَاجُ اَلْبِحَارِ
وَ مَا غَشِيَتْهُ سُدْفَةُ لَيْلٍ
أَوْ ذَرَّ عَلَيْهِ شَارِقُ نَهَارٍ
وَ مَا اِعْتَقَبَتْ عَلَيْهِ أَطْبَاقُ اَلدَّيَاجِيرِ
وَ سُبُحَاتُ اَلنُّورِ
وَ أَثَرِ كُلِّ خَطْوَةٍ
وَ حِسِّ كُلِّ حَرَكَةٍ
وَ رَجْعِ كُلِّ كَلِمَةٍ
وَ تَحْرِيكِ كُلِّ شَفَةٍ
وَ مُسْتَقَرِّ كُلِّ نَسَمَةٍ
وَ مِثْقَالِ كُلِّ ذَرَّةٍ وَ هَمَاهِمِ كُلِّ نَفْسٍ هَامَّةٍ
وَ مَا عَلَيْهَا مِنْ ثَمَرِ شَجَرَةٍ
أَوْ سَاقِطِ وَرَقَةٍ
أَوْ قَرَارَةِ نُطْفَةٍ
أَوْ نُقَاعَةِ دَمٍ وَ مُضْغَةٍ
أَوْ نَاشِئَةِ خَلْقٍ وَ سُلاَلَةٍ
لَمْ يَلْحَقْهُ فِي ذَلِكَ كُلْفَةٌ
وَ لاَ اِعْتَرَضَتْهُ فِي حِفْظِ مَا اِبْتَدَعَ مِنْ خَلْقِهِ عَارِضَةٌ
وَ لاَ اِعْتَوَرَتْهُ فِي تَنْفِيذِ اَلْأُمُورِ وَ تَدَابِيرِ اَلْمَخْلُوقِينَ مَلاَلَةٌ وَ لاَ فَتْرَةٌ
بَلْ نَفَذَهُمْ عِلْمُهُ
وَ أَحْصَاهُمْ عَدَدُهُ
وَ وَسِعَهُمْ عَدْلُهُ
وَ غَمَرَهُمْ فَضْلُهُ
مَعَ تَقْصِيرِهِمْ عَنْ كُنْهِ مَا هُوَ أَهْلُهُ
دعاء اَللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ اَلْوَصْفِ اَلْجَمِيلِ
وَ اَلتَّعْدَادِ اَلْكَثِيرِ
إِنْ تُؤَمَّلْ فَخَيْرُ مَأْمُولٍ
وَ إِنْ تُرْجَ فَخَيْرُ مَرْجُوٍّ
اَللَّهُمَّ وَ قَدْ بَسَطْتَ لِي فِيمَا لاَ أَمْدَحُ بِهِ غَيْرَكَ
وَ لاَ أُثْنِي بِهِ عَلَى أَحَدٍ سِوَاكَ
وَ لاَ أُوَجِّهُهُ إِلَى مَعَادِنِ اَلْخَيْبَةِ وَ مَوَاضِعِ اَلرِّيبَةِ
وَ عَدَلْتَ بِلِسَانِي عَنْ مَدَائِحِ اَلْآدَمِيِّينَ
وَ اَلثَّنَاءِ عَلَى اَلْمَرْبُوبِينَ اَلْمَخْلُوقِينَ
اَللَّهُمَّ وَ لِكُلِّ مُثْنٍ عَلَى مَنْ أَثْنَى عَلَيْهِ مَثُوبَةٌ مِنْ جَزَاءٍ
أَوْ عَارِفَةٌ مِنْ عَطَاءٍ
وَ قَدْ رَجَوْتُكَ دَلِيلاً عَلَى ذَخَائِرِ اَلرَّحْمَةِ وَ كُنُوزِ اَلْمَغْفِرَةِ
اَللَّهُمَّ وَ هَذَا مَقَامُ مَنْ أَفْرَدَكَ بِالتَّوْحِيدِ اَلَّذِي هُوَ لَكَ
وَ لَمْ يَرَ مُسْتَحِقّاً لِهَذِهِ اَلْمَحَامِدِ وَ اَلْمَمَادِحِ غَيْرَكَ
وَ بِي فَاقَةٌ إِلَيْكَ لاَ يَجْبُرُ مَسْكَنَتَهَا إِلاَّ فَضْلُكَ
وَ لاَ يَنْعَشُ مِنْ خَلَّتِهَا إِلاَّ مَنُّكَ وَ جُودُكَ
فَهَبْ لَنَا فِي هَذَا اَلْمَقَامِ رِضَاكَ
وَ أَغْنِنَا عَنْ مَدِّ اَلْأَيْدِي إِلَى سِوَاكَ
إِنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و هي من جلائل خطبه عليهالسلام
رَوَى مَسْعَدَةُ بْنُ صَدَقَةَ عَنِ اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليهماالسلام أَنَّهُ قَالَ
خَطَبَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ بِهَذِهِ اَلْخُطْبَةِ عَلَى مِنْبَرِ اَلْكُوفَةِ
وَ ذَلِكَ أَنَّ رَجُلاً أَتَاهُ فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ صِفْ لَنَا رَبَّنَا مِثْلَ مَا نَرَاهُ عِيَاناً لِنَزْدَادَ لَهُ حُبّاً وَ بِهِ مَعْرِفَةً
فَغَضِبَ وَ نَادَى اَلصَّلاَةَ جَامِعَةً
فَاجْتَمَعَ اَلنَّاسُ حَتَّى غَصَّ اَلْمَسْجِدُ بِأَهْلِهِ
فَصَعِدَ اَلْمِنْبَرَ وَ هُوَ مُغْضَبٌ مُتَغَيِّرُ اَللَّوْنِ
فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ
وَ صَلَّى عَلَى اَلنَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله ثُمَّ قَالَ
وصف اللّه تعالى
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي لاَ يَفِرُهُ اَلْمَنْعُ وَ اَلْجُمُودُ
وَ لاَ يُكْدِيهِ اَلْإِعْطَاءُ وَ اَلْجُودُ
إِذْ كُلُّ مُعْطٍ مُنْتَقِصٌ سِوَاهُ
وَ كُلُّ مَانِعٍ مَذْمُومٌ مَا خَلاَهُ
وَ هُوَ اَلْمَنَّانُ بِفَوَائِدِ اَلنِّعَمِ
وَ عَوَائِدِ اَلْمَزِيدِ وَ اَلْقِسَمِ
عِيَالُهُ اَلْخَلاَئِقُ
ضَمِنَ أَرْزَاقَهُمْ
وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهُمْ
وَ نَهَجَ سَبِيلَ اَلرَّاغِبِينَ إِلَيْهِ
وَ اَلطَّالِبِينَ مَا لَدَيْهِ
وَ لَيْسَ بِمَا سُئِلَ بِأَجْوَدَ مِنْهُ بِمَا لَمْ يُسْأَلْ
اَلْأَوَّلُ اَلَّذِي لَمْ يَكُنْ لَهُ قَبْلٌ فَيَكُونَ شَيْءٌ قَبْلَهُ
وَ اَلْآخِرُ اَلَّذِي لَيْسَ لهُ بَعْدٌ فَيَكُونَ شَيْءٌ بَعْدَهُ
وَ اَلرَّادِعُ أَنَاسِيَّ اَلْأَبْصَارِ عَنْ أَنْ تَنَالَهُ أَوْ تُدْرِكَهُ
مَا اِخْتَلَفَ عَلَيْهِ دَهْرٌ فَيَخْتَلِفَ مِنْهُ اَلْحَالُ
وَ لاَ كَانَ فِي مَكَانٍ فَيَجُوزَ عَلَيْهِ اَلاِنْتِقَالُ
وَ لَوْ وَهَبَ مَا تَنَفَّسَتْ عَنْهُ مَعَادِنُ اَلْجِبَالِ
وَ ضَحِكَتْ عَنْهُ أَصْدَافُ اَلْبِحَارِ
مِنْ فِلِزِّ اَللُّجَيْنِ وَ اَلْعِقْيَانِ
وَ نُثَارَةِ اَلدُّرِّ
وَ حَصِيدِ اَلْمَرْجَانِ
مَا أَثَّرَ ذَلِكَ فِي جُودِهِ
وَ لاَ أَنْفَدَ سَعَةَ مَا عِنْدَهُ
وَ لَكَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَخَائِرِ اَلْأَنْعَامِ مَا لاَ تُنْفِدُهُ
مَطَالِبُ اَلْأَنَامِ
لِأَنَّهُ اَلْجَوَادُ اَلَّذِي لاَ يَغِيضُهُ سُؤَالُ اَلسَّائِلِينَ
وَ لاَ يُبْخِلُهُ إِلْحَاحُ اَلْمُلِحِّينَ
صفاته تعالى في القرآن
فَانْظُرْ أَيُّهَا اَلسَّائِلُ
فَمَا دَلَّكَ اَلْقُرْآنُ عَلَيْهِ مِنْ صِفَتِهِ فَائْتَمَّ بِهِ
وَ اِسْتَضِئْ بِنُورِ هِدَايَتِهِ
وَ مَا كَلَّفَكَ اَلشَّيْطَانُ عِلْمَهُ مِمَّا لَيْسَ فِي اَلْكِتَابِ عَلَيْكَ فَرْضُهُ
وَ لاَ فِي سُنَّةِ اَلنَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله وَ أَئِمَّةِ اَلْهُدَى أَثَرُهُ
فَكِلْ عِلْمَهُ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ
فَإِنَّ ذَلِكَ مُنْتَهَى حَقِّ اَللَّهِ عَلَيْكَ
وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلرَّاسِخِينَ فِي اَلْعِلْمِ
هُمُ اَلَّذِينَ أَغْنَاهُمْ عَنِ اِقْتِحَامِ اَلسُّدَدِ
اَلْمَضْرُوبَةِ دُونَ اَلْغُيُوبِ
اَلْإِقْرَارُ بِجُمْلَةِ مَا جَهِلُوا تَفْسِيرَهُ مِنَ اَلْغَيْبِ اَلْمَحْجُوبِ
فَمَدَحَ اَللَّهُ تَعَالَى اِعْتِرَافَهُمْ بِالْعَجْزِ عَنْ تَنَاوُلِ مَا لَمْ يُحِيطُوا بِهِ عِلْماً
وَ سَمَّى تَرْكَهُمُ اَلتَّعَمُّقَ فِيمَا لَمْ يُكَلِّفْهُمُ اَلْبَحْثَ عَنْ كُنْهِهِ رُسُوخاً
فَاقْتَصِرْ عَلَى ذَلِكَ
وَ لاَ تُقَدِّرْ عَظَمَةَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِكَ
فَتَكُونَ مِنَ اَلْهَالِكِينَ
هُوَ اَلْقَادِرُ اَلَّذِي
إِذَا اِرْتَمَتِ اَلْأَوْهَامُ لِتُدْرِكَ مُنْقَطَعَ قُدْرَتِهِ
وَ حَاوَلَ اَلْفِكْرُ اَلْمُبَرَّأُ مِنْ خَطَرَاتِ اَلْوَسَاوِسِ
أَنْ يَقَعَ عَلَيْهِ فِي عَمِيقَاتِ غُيُوبِ مَلَكُوتِهِ
وَ تَوَلَّهَتِ اَلْقُلُوبُ إِلَيْهِ
لِتَجْرِيَ فِي كَيْفِيَّةِ صِفَاتِهِ
وَ غَمَضَتْ مَدَاخِلُ اَلْعُقُولِ فِي حَيْثُ لاَ تَبْلُغُهُ اَلصِّفَاتُ لِتَنَاوُلِ عِلْمِ ذَاتِهِ رَدَعَهَا
وَ هِيَ تَجُوبُ مَهَاوِيَ سُدَفِ اَلْغُيُوبِ
مُتَخَلِّصَةً إِلَيْهِ سُبْحَانَهُ فَرَجَعَتْ إِذْ جُبِهَتْ
مُعْتَرِفَةً بِأَنَّهُ لاَ يُنَالُ بِجَوْرِ اَلاِعْتِسَافِ كُنْهُ مَعْرِفَتِهِ
وَ لاَ تَخْطُرُ بِبَالِ أُولِي اَلرَّوِيَّاتِ خَاطِرَةٌ مِنْ تَقْدِيرِ جَلاَلِ عِزَّتِه
اَلَّذِي اِبْتَدَعَ اَلْخَلْقَ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ اِمْتَثَلَهُ
وَ لاَ مِقْدَارٍ اِحْتَذَى عَلَيْهِ مِنْ خَالِقٍ مَعْبُودٍ كَانَ قَبْلَهُ
وَ أَرَانَا مِنْ مَلَكُوتِ قُدْرَتِهِ
وَ عَجَائِبِ مَا نَطَقَتْ بِهِ آثَارُ حِكْمَتِهِ
وَ اِعْتِرَافِ اَلْحَاجَةِ مِنَ اَلْخَلْقِ إِلَى أَنْ يُقِيمَهَا بِمِسَاكِ قُوَّتِهِ
مَا دَلَّنَا بِاضْطِرَارِ قِيَامِ اَلْحُجَّةِ لَهُ عَلَى مَعْرِفَتِهِ
فَظَهَرَتِ اَلْبَدَائِعُ اَلَّتِي أَحْدَثَتْهَا آثَارُ صَنْعَتِهِ
وَ أَعْلاَمُ حِكْمَتِهِ
فَصَارَ كُلُّ مَا خَلَقَ حُجَّةً لَهُ وَ دَلِيلاً عَلَيْهِ
وَ إِنْ كَانَ خَلْقاً صَامِتاً
فَحُجَّتُهُ بِالتَّدْبِيرِ نَاطِقَةٌ
وَ دَلاَلَتُهُ عَلَى اَلْمُبْدِعِ قَائِمَةٌ
فَأَشْهَدُ أَنَّ مَنْ شَبَّهَكَ بِتَبَايُنِ أَعْضَاءِ خَلْقِكَ
وَ تَلاَحُمِ حِقَاقِ مَفَاصِلِهِمُ اَلْمُحْتَجِبَةِ لِتَدْبِيرِ حِكْمَتِكَ
لَمْ يَعْقِدْ غَيْبَ ضَمِيرِهِ عَلَى مَعْرِفَتِكَ
وَ لَمْ يُبَاشِرْ قَلْبَهُ اَلْيَقِينُ بِأَنَّهُ لاَ نِدَّ لَكَ
وَ كَأَنَّهُ لَمْ يَسْمَعْ تَبَرُّؤَ اَلتَّابِعِينَ مِنَ اَلْمَتْبُوعِينَ
إِذْ يَقُولُونَ تَاللّٰهِ إِنْ كُنّٰا لَفِي ضَلاٰلٍ مُبِينٍ
إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ اَلْعٰالَمِينَ
كَذَبَ اَلْعَادِلُونَ بِكَ
إِذْ شَبَّهُوكَ بِأَصْنَامِهِمْ
وَ نَحَلُوكَ حِلْيَةَ اَلْمَخْلُوقِينَ بِأَوْهَامِهِمْ
وَ جَزَّءُوكَ تَجْزِئَةَ اَلْمُجَسَّمَاتِ بِخَوَاطِرِهِمْ
وَ قَدَّرُوكَ عَلَى اَلْخِلْقَةِ اَلْمُخْتَلِفَةِ اَلْقُوَى بِقَرَائِحِ عُقُولِهِمْ
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنْ سَاوَاكَ بِشَيْءٍ مِنْ خَلْقِكَ فَقَدْ عَدَلَ بِكَ
وَ اَلْعَادِلُ بِكَ كَافِرٌ بِمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ مُحْكَمَاتُ آيَاتِكَ
وَ نَطَقَتْ عَنْهُ شَوَاهِدُ حُجَجِ بَيِّنَاتِكَ
وَ إِنَّكَ أَنْتَ اَللَّهُ اَلَّذِي لَمْ تَتَنَاهَ فِي اَلْعُقُولِ
فَتَكُونَ فِي مَهَبِّ فِكْرِهَا مُكَيَّفاً
وَ لاَ فِي رَوِيَّاتِ خَوَاطِرِهَا فَتَكُونَ مَحْدُوداً مُصَرَّفاً
و منها قَدَّرَ مَا خَلَقَ فَأَحْكَمَ تَقْدِيرَهُ
وَ دَبَّرَهُ فَأَلْطَفَ تَدْبِيرَهُ
وَ وَجَّهَهُ لِوِجْهَتِهِ
فَلَمْ يَتَعَدَّ حُدُودَ مَنْزِلَتِهِ
وَ لَمْ يَقْصُرْ دُونَ اَلاِنْتِهَاءِ إِلَى غَايَتِهِ
وَ لَمْ يَسْتَصْعِبْ إِذْ أُمِرَ بِالْمُضِيِّ عَلَى إِرَادَتِهِ
فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا صَدَرَتِ اَلْأُمُورُ عَنْ مَشِيئَتِهِ
اَلْمُنْشِئُ أَصْنَافَ اَلْأَشْيَاءِ بِلاَ رَوِيَّةِ فِكْرٍ آلَ إِلَيْهَا
وَ لاَ قَرِيحَةِ غَرِيزَةٍ أَضْمَرَ عَلَيْهَا
وَ لاَ تَجْرِبَةٍ أَفَادَهَا مِنْ حَوَادِثِ اَلدُّهُورِ
وَ لاَ شَرِيكٍ أَعَانَهُ عَلَى اِبْتِدَاعِ عَجَائِبِ اَلْأُمُورِ
فَتَمَّ خَلْقُهُ بِأَمْرِهِ
وَ أَذْعَنَ لِطَاعَتِهِ
وَ أَجَابَ إِلَى دَعْوَتِهِ
لَمْ يَعْتَرِضْ دُونَهُ رَيْثُ اَلْمُبْطِئِ
وَ لاَ أَنَاةُ اَلْمُتَلَكِّئِ
فَأَقَامَ مِنَ اَلْأَشْيَاءِ أَوَدَهَا
وَ نَهَجَ حُدُودَهَا
وَ لاَءَمَ بِقُدْرَتِهِ بَيْنَ مُتَضَادِّهَا
وَ وَصَلَ أَسْبَابَ قَرَائِنِهَا
وَ فَرَّقَهَا أَجْنَاساً مُخْتَلِفَاتٍ فِي اَلْحُدُودِ وَ اَلْأَقْدَارِ
وَ اَلْغَرَائِزِ وَ اَلْهَيْئَاتِ
بَدَايَا خَلاَئِقَ أَحْكَمَ صُنْعَهَا
وَ فَطَرَهَا عَلَى مَا أَرَادَ وَ ابْتَدَعَهَا
و منها في صفة السماء
وَ نَظَمَ بِلاَ تَعْلِيقٍ رَهَوَاتِ فُرَجِهَا
وَ لاَحَمَ صُدُوعَ اِنْفِرَاجِهَا
وَ وَشَّجَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ أَزْوَاجِهَا
وَ ذَلَّلَ لِلْهَابِطِينَ بِأَمْرِهِ
وَ اَلصَّاعِدِينَ بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ حُزُونَةَ مِعْرَاجِهَا
وَ نَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِيَ دُخَانٌ
فَالْتَحَمَتْ عُرَى أَشْرَاجِهَا
وَ فَتَقَ بَعْدَ اَلاِرْتِتَاقِ صَوَامِتَ أَبْوَابِهَا
وَ أَقَامَ رَصَداً مِنَ اَلشُّهُبِ اَلثَّوَاقِبِ عَلَى نِقَابِهَا
وَ أَمْسَكَهَا مِنْ أَنْ تَمُورَ فِي خَرْقِ اَلْهَوَاءِ بِأَيْدِهِ
وَ أَمَرَهَا أَنْ تَقِفَ مُسْتَسْلِمَةً لِأَمْرِهِ
وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا
وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا
وَ أَجْرَاهُمَا فِي مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا
وَ قَدَّرَ سَيْرَهُمَا فِي مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا
لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اَللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ بِهِمَا
وَ لِيُعْلَمَ عَدَدُ اَلسِّنِينَ وَ اَلْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا
ثُمَّ عَلَّقَ فِي جَوِّهَا فَلَكَهَا
وَ نَاطَ بِهَا زِينَتَهَا مِنْ خَفِيَّاتِ دَرَارِيِّهَا
وَ مَصَابِيحِ كَوَاكِبِهَا
وَ رَمَى مُسْتَرِقِي اَلسَّمْعِ بِثَوَاقِبِ شُهُبِهَا
وَ أَجْرَاهَا عَلَى أَذْلاَلِ تَسْخِيرِهَا
مِنْ ثَبَاتِ ثَابِتِهَا
وَ مَسِيرِ سَائِرِهَا
وَ هُبُوطِهَا وَ صُعُودِهَا
وَ نُحُوسِهَا وَ سُعُودِهَا
و منها في صفة الملائكة
ثُمَّ خَلَقَ سُبْحَانَهُ لِإِسْكَانِ سَمَاوَاتِهِ
وَ عِمَارَةِ اَلصَّفِيحِ اَلْأَعْلَى مِنْ مَلَكُوتِهِ
خَلْقاً بَدِيعاً مِنْ مَلاَئِكَتِهِ
وَ مَلَأَ بِهِمْ فُرُوجَ فِجَاجِهَا
وَ حَشَا بِهِمْ فُتُوقَ أَجْوَائِهَا
وَ بَيْنَ فَجَوَاتِ تِلْكَ اَلْفُرُوجِ زَجَلُ اَلْمُسَبِّحِينَ مِنْهُمْ فِي حَظَائِرِ اَلْقُدُسِ
وَ سُتُرَاتِ اَلْحُجُبِ
وَ سُرَادِقَاتِ اَلْمَجْدِ وَ وَرَاءَ ذَلِكَ اَلرَّجِيجِ
اَلَّذِي تَسْتَكُّ مِنْهُ اَلْأَسْمَاعُ
سُبُحَاتُ نُورٍ تَرْدَعُ اَلْأَبْصَارَ عَنْ بُلُوغِهَا
فَتَقِفُ خَاسِئَةً عَلَى حُدُودِهَا
وَ أَنْشَأَهُمْ عَلَى صُوَرٍ مُخْتَلِفَاتٍ
وَ أَقْدَارٍ مُتَفَاوِتَاتٍ
أُولِي أَجْنِحَةٍ
تُسَبِّحُ جَلاَلَ عِزَّتِهِ
لاَ يَنْتَحِلُونَ مَا ظَهَرَ فِي اَلْخَلْقِ مِنْ صُنْعِهِ
وَ لاَ يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ يَخْلُقُونَ شَيْئاً مَعَهُ مِمَّا اِنْفَرَدَ بِهِ
بَلْ عِبٰادٌ مُكْرَمُونَ
لاٰ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ
جَعَلَهُمْ اَللَّهُ فِيمَا هُنَالِكَ أَهْلَ اَلْأَمَانَةِ عَلَى وَحْيِهِ
وَ حَمَّلَهُمْ إِلَى اَلْمُرْسَلِينَ وَدَائِعَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ
وَ عَصَمَهُمْ مِنْ رَيْبِ اَلشُّبُهَاتِ
فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبِيلِ مَرْضَاتِهِ
وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ اَلْمَعُونَةِ
وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ اَلسَّكِينَةِ
وَ فَتَحَ لَهُمْ أَبْوَاباً ذُلُلاً إِلَى تَمَاجِيدِهِ
وَ نَصَبَ لَهُمْ مَنَاراً وَاضِحَةً عَلَى أَعْلاَمِ تَوْحِيدِهِ
لَمْ تُثْقِلْهُمْ مُوصِرَاتُ اَلْآثَامِ
وَ لَمْ تَرْتَحِلْهُمْ عُقَبُ اَللَّيَالِي وَ اَلْأَيَّامِ
وَ لَمْ تَرْمِ اَلشُّكُوكُ بِنَوَازِعِهَا عَزِيمَةَ إِيمَانِهِمْ
وَ لَمْ تَعْتَرِكِ اَلظُّنُونُ عَلَى مَعَاقِدِ يَقِينِهِمْ
وَ لاَ قَدَحَتْ قَادِحَةُ اَلْإِحَنِ فِيمَا بَيْنَهُمْ
وَ لاَ سَلَبَتْهُمُ اَلْحَيْرَةُ مَا لاَقَ مِنْ مَعْرِفَتِهِ بِضَمَائِرِهِمْ
وَ مَا سَكَنَ مِنْ عَظَمَتِهِ وَ هَيْبَةِ جَلاَلَتِهِ فِي أَثْنَاءِ صُدُورِهِمْ
وَ لَمْ تَطْمَعْ فِيهِمُ اَلْوَسَاوِسُ فَتَقْتَرِعَ بِرَيْنِهَا عَلَى فِكْرِهِمْ
وَ مِنْهُمْ مَنْ هُوَ فِي خَلْقِ اَلْغَمَامِ اَلدُّلَّحِ
وَ فِي عِظَمِ اَلْجِبَالِ اَلشُّمَّخِ
وَ فِي قَتْرَةِ اَلظَّلاَمِ اَلْأَيْهَمِ
وَ مِنْهُمْ مَنْ قَدْ خَرَقَتْ أَقْدَامُهُمْ تُخُومَ اَلْأَرْضِ اَلسُّفْلَى
فَهِيَ كَرَايَاتٍ بِيضٍ
قَدْ نَفَذَتْ فِي مَخَارِقِ اَلْهَوَاءِ
وَ تَحْتَهَا رِيحٌ هَفَّافَةٌ تَحْبِسُهَا عَلَى حَيْثُ اِنْتَهَتْ مِنَ اَلْحُدُودِ اَلْمُتَنَاهِيَةِ
قَدِ اِسْتَفْرَغَتْهُمْ أَشْغَالُ عِبَادَتِهِ
وَ وَصَلَتْ حَقَائِقُ اَلْإِيمَانِ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ
وَ قَطَعَهُمُ اَلْإِيقَانُ بِهِ إِلَى اَلْوَلَهِ إِلَيْهِ
وَ لَمْ تُجَاوِزْ رَغَبَاتُهُمْ مَا عِنْدَهُ إِلَى مَا عِنْدَ غَيْرِهِ
قَدْ ذَاقُوا حَلاَوَةَ مَعْرِفَتِهِ
وَ شَرِبُوا بِالْكَأْسِ اَلرَّوِيَّةِ مِنْ مَحَبَّتِهِ
وَ تَمَكَّنَتْ مِنْ سُوَيْدَاءِ
قُلُوبِهِمْ وَشِيجَةُ خِيفَتِهِ
فَحَنَوْا بِطُولِ اَلطَّاعَةِ اِعْتِدَالَ ظُهُورِهِمْ
وَ لَمْ يُنْفِدْ طُولُ اَلرَّغْبَةِ إِلَيْهِ مَادَّةَ تَضَرُّعِهِمْ
وَ لاَ أَطْلَقَ عَنْهُمْ عَظِيمُ اَلزُّلْفَةِ رِبَقَ خُشُوعِهِمْ
وَ لَمْ يَتَوَلَّهُمُ اَلْإِعْجَابُ فَيَسْتَكْثِرُوا مَا سَلَفَ مِنْهُمْ
وَ لاَ تَرَكَتْ لَهُمُ اِسْتِكَانَةُ اَلْإِجْلاَلِ نَصِيباً فِي تَعْظِيمِ حَسَنَاتِهِمْ
وَ لَمْ تَجْرِ اَلْفَتَرَاتُ فِيهِمْ عَلَى طُولِ دُءُوبِهِمْ
وَ لَمْ تَغِضْ رَغَبَاتُهُمْ فَيُخَالِفُوا عَنْ رَجَاءِ رَبِّهِمْ
وَ لَمْ تَجِفَّ لِطُولِ اَلْمُنَاجَاةِ أَسَلاَتُ أَلْسِنَتِهِمْ
وَ لاَ مَلَكَتْهُمُ اَلْأَشْغَالُ فَتَنْقَطِعَ بِهَمْسِ اَلْجُؤَارِ إِلَيْهِ أَصْوَاتُهُمْ
وَ لَمْ تَخْتَلِفْ فِي مَقَاوِمِ اَلطَّاعَةِ مَنَاكِبُهُمْ
وَ لَمْ يَثْنُوا إِلَى رَاحَةِ اَلتَّقْصِيرِ فِي أَمْرِهِ رِقَابَهُمْ
وَ لاَ تَعْدُو عَلَى عَزِيمَةِ جِدِّهِمْ بَلاَدَةُ اَلْغَفَلاَتِ
وَ لاَ تَنْتَضِلُ فِي هِمَمِهِمْ خَدَائِعُ اَلشَّهَوَاتِ
قَدِ اِتَّخَذُوا ذَا اَلْعَرْشِ ذَخِيرَةً لِيَوْمِ فَاقَتِهِمْ
وَ يَمَّمُوهُ عِنْدَ اِنْقِطَاعِ اَلْخَلْقِ إِلَى اَلْمَخْلُوقِينَ بِرَغْبَتِهِمْ
لاَ يَقْطَعُونَ أَمَدَ غَايَةِ عِبَادَتِهِ
وَ لاَ يَرْجِعُ بِهِمُ اَلاِسْتِهْتَارُ بِلُزُومِ طَاعَتِهِ
إِلاَّ إِلَى مَوَادَّ مِنْ قُلُوبِهِمْ غَيْرِ مُنْقَطِعَةٍ مِنْ رَجَائِهِ وَ مَخَافَتِهِ
لَمْ تَنْقَطِعْ أَسْبَابُ اَلشَّفَقَةِ مِنْهُمْ
فَيَنُوا فِي جِدِّهِمْ
وَ لَمْ تَأْسِرْهُمُ اَلْأَطْمَاعُ فَيُؤْثِرُوا وَشِيكَ اَلسَّعْيِ عَلَى اِجْتِهَادِهِمْ
لَمْ يَسْتَعْظِمُوا مَا مَضَى مِنْ أَعْمَالِهِمْ
وَ لَوِ اِسْتَعْظَمُوا ذَلِكَ لَنَسَخَ اَلرَّجَاءُ مِنْهُمْ شَفَقَاتِ وَجَلِهِمْ
وَ لَمْ يَخْتَلِفُوا فِي رَبِّهِمْ بِاسْتِحْوَاذِ اَلشَّيْطَانِ عَلَيْهِمْ
وَ لَمْ يُفَرِّقْهُمْ سُوءُ اَلتَّقَاطُعِ
وَ لاَ تَوَلاَّهُمْ غِلُّ اَلتَّحَاسُدِ
وَ لاَ تَشَعَّبَتْهُمْ مَصَارِفُ اَلرِّيَبِ
وَ لاَ اِقْتَسَمَتْهُمْ أَخْيَافُ اَلْهِمَمِ
فَهُمْ أُسَرَاءُ إِيمَانٍ
لَمْ يَفُكَّهُمْ مِنْ رِبْقَتِهِ زَيْغٌ وَ لاَ عُدُولٌ وَ لاَ وَنًى وَ لاَ فُتُورٌ
وَ لَيْسَ فِي أَطْبَاقِ اَلسَّمَاءِ مَوْضِعُ إِهَابٍ إِلاَّ وَ عَلَيْهِ مَلَكٌ سَاجِدٌ
أَوْ سَاعٍ حَافِدٌ
يَزْدَادُونَ عَلَى طُولِ اَلطَّاعَةِ بِرَبِّهِمْ عِلْماً
وَ تَزْدَادُ عِزَّةُ رَبِّهِمْ فِي قُلُوبِهِمْ عِظَماً
و منها في صفة الأرض و دحوها على الماء
كَبَسَ اَلْأَرْضَ عَلَى مَوْرِ أَمْوَاجٍ مُسْتَفْحِلَةٍ
وَ لُجَجِ بِحَارٍ زَاخِرَةٍ
تَلْتَطِمُ أَوَاذِيُّ أَمْوَاجِهَا
وَ تَصْطَفِقُ مُتَقَاذِفَاتُ أَثْبَاجِهَا
وَ تَرْغُو زَبَداً كَالْفُحُولِ عِنْدَ هِيَاجِهَا
فَخَضَعَ جِمَاحُ اَلْمَاءِ اَلْمُتَلاَطِمِ لِثِقَلِ حَمْلِهَا
وَ سَكَنَ هَيْجُ اِرْتِمَائِهِ إِذْ وَطِئَتْهُ بِكَلْكَلِهَا
وَ ذَلَّ مُسْتَخْذِياً
إِذْ تَمَعَّكَتْ عَلَيْهِ بِكَوَاهِلِهَا
فَأَصْبَحَ بَعْدَ اِصْطِخَابِ أَمْوَاجِهِ
سَاجِياً مَقْهُوراً
وَ فِي حَكَمَةِ اَلذُّلِّ مُنْقَاداً أَسِيراً
وَ سَكَنَتِ اَلْأَرْضُ مَدْحُوَّةً فِي لُجَّةِ تَيَّارِهِ
وَ رَدَّتْ مِنْ نَخْوَةِ بَأْوِهِ وَ اِعْتِلاَئِهِ
وَ شُمُوخِ أَنْفِهِ وَ سُمُوِّ غُلَوَائِهِ
وَ كَعَمَتْهُ عَلَى كِظَّةِ جَرْيَتِهِ
فَهَمَدَ بَعْدَ نَزَقَاتِهِ
وَ لَبَدَ بَعْدَ زَيَفَانِ وَثَبَاتِهِ
فَلَمَّا سَكَنَ هَيْجُ اَلْمَاءِ مِنْ تَحْتِ أَكْنَافِهَا
وَ حَمْلِ شَوَاهِقِ اَلْجِبَالِ اَلشُّمَّخِ اَلْبُذَّخِ عَلَى أَكْتَافِهَا
فَجَّرَ يَنَابِيعَ اَلْعُيُونِ مِنْ عَرَانِينِ أُنُوفِهَا
وَ فَرَّقَهَا فِي سُهُوبِ بِيدِهَا وَ أَخَادِيدِهَا
وَ عَدَّلَ حَرَكَاتِهَا بِالرَّاسِيَاتِ مِنْ جَلاَمِيدِهَا
وَ ذَوَاتِ اَلشَّنَاخِيبِ اَلشُّمِّ مِنْ صَيَاخِيدِهَا
فَسَكَنَتْ مِنَ اَلْمَيَدَانِ لِرُسُوبِ اَلْجِبَالِ فِي قِطَعِ أَدِيمِهَا وَ تَغَلْغُلِهَا
مُتَسَرِّبَةً فِي جَوْبَاتِ خَيَاشِيمِهَا
وَ رُكُوبِهَا أَعْنَاقَ سُهُولِ اَلْأَرَضِينَ وَ جَرَاثِيمِهَا
وَ فَسَحَ بَيْنَ اَلْجَوِّ وَ بَيْنَهَا
وَ أَعَدَّ اَلْهَوَاءَ مُتَنَسَّماً لِسَاكِنِهَا
وَ أَخْرَجَ إِلَيْهَا أَهْلَهَا عَلَى تَمَامِ مَرَافِقِهَا
ثُمَّ لَمْ يَدَعْ جُرُزَ اَلْأَرْضِ اَلَّتِي تَقْصُرُ مِيَاهُ اَلْعُيُونِ عَنْ رَوَابِيهَا
وَ لاَ تَجِدُ جَدَاوِلُ اَلْأَنْهَارِ ذَرِيعَةً إِلَى بُلُوغِهَا
حَتَّى أَنْشَأَ لَهَا نَاشِئَةَ سَحَابٍ تُحْيِي مَوَاتَهَا
وَ تَسْتَخْرِجُ نَبَاتَهَا
أَلَّفَ غَمَامَهَا بَعْدَ اِفْتِرَاقِ لُمَعِهِ
وَ تَبَايُنِ قَزَعِهِ
حَتَّى إِذَا تَمَخَّضَتْ لُجَّةُ اَلْمُزْنِ فِيهِ
وَ اِلْتَمَعَ بَرْقُهُ فِي كُفَفِهِ
وَ لَمْ يَنَمْ وَمِيضُهُ فِي كَنَهْوَرِ رَبَابِهِ
وَ مُتَرَاكِمِ سَحَابِهِ
أَرْسَلَهُ سَحّاً مُتَدَارِكاً
قَدْ أَسَفَّ هَيْدَبُهُ
تَمْرِيهِ اَلْجَنُوبُ دِرَرَ أَهَاضِيبِهِ
وَ دُفَعَ شَآبِيبِهِ
فَلَمَّا أَلْقَتِ اَلسَّحَابُ بَرْكَ بِوَانَيْهَا
وَ بَعَاعَ مَا اِسْتَقَلَّتْ بِهِ مِنَ اَلْعِبْءِ اَلْمَحْمُولِ عَلَيْهَا
أَخْرَجَ بِهِ مِنْ هَوَامِدِ اَلْأَرْضِ اَلنَّبَاتَ
وَ مِنْ زُعْرِ اَلْجِبَالِ اَلْأَعْشَابَ
فَهِيَ تَبْهَجُ بِزِينَةِ رِيَاضِهَا
وَ تَزْدَهِي بِمَا أُلْبِسَتْهُ مِنْ رَيْطِ أَزَاهِيرِهَا
وَ حِلْيَةِ مَا سُمِطَتْ بِهِ مِنْ نَاضِرِ أَنْوَارِهَا
وَ جَعَلَ ذَلِكَ بَلاَغاً لِلْأَنَامِ
وَ رِزْقاً لِلْأَنْعَامِ
وَ خَرَقَ اَلْفِجَاجَ فِي آفَاقِهَا
وَ أَقَامَ اَلْمَنَارَ لِلسَّالِكِينَ عَلَى جَوَادِّ طُرُقِهَا
فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ
وَ أَنْفَذَ أَمْرَهُ
اِخْتَارَ آدَمَ عليهالسلام خِيرَةً مِنْ خَلْقِهِ
وَ جَعَلَهُ أَوَّلَ جِبِلَّتِهِ
وَ أَسْكَنَهُ جَنَّتَهُ
وَ أَرْغَدَ فِيهَا أُكُلَهُ
وَ أَوْعَزَ إِلَيْهِ فِيمَا نَهَاهُ عَنْهُ
وَ أَعْلَمَهُ أَنَّ فِي اَلْإِقْدَامِ عَلَيْهِ اَلتَّعَرُّضَ لِمَعْصِيَتِهِ
وَ اَلْمُخَاطَرَةَ بِمَنْزِلَتِهِ
فَأَقْدَمَ عَلَى مَا نَهَاهُ عَنْهُ
مُوَافَاةً لِسَابِقِ عِلْمِهِ
فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ اَلتَّوْبَةِ لِيَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ
وَ لِيُقِيمَ اَلْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ
وَ لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ
مِمَّا يُؤَكِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِيَّتِهِ
وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ
بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ اَلْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ
وَ مُتَحَمِّلِي وَدَائِعِ رِسَالاَتِهِ
قَرْناً فَقَرْناً
حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوسلم حُجَّتُهُ
وَ بَلَغَ اَلْمَقْطَعَ عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ
وَ قَدَّرَ اَلْأَرْزَاقَ فَكَثَّرَهَا وَ قَلَّلَهَا
وَ قَسَّمَهَا عَلَى اَلضِّيقِ وَ اَلسَّعَةِ فَعَدَلَ فِيهَا
لِيَبْتَلِيَ مَنْ أَرَادَ بِمَيْسُورِهَا وَ مَعْسُورِهَا
وَ لِيَخْتَبِرَ بِذَلِكَ اَلشُّكْرَ وَ اَلصَّبْرَ مِنْ غَنِيِّهَا وَ فَقِيرِهَا
ثُمَّ قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِيلَ فَاقَتِهَا
وَ بِسَلاَمَتِهَا طَوَارِقَ آفَاتِهَا
وَ بِفُرَجِ أَفْرَاحِهَا غُصَصَ أَتْرَاحِهَا
وَ خَلَقَ اَلْآجَالَ فَأَطَالَهَا وَ قَصَّرَهَا
وَ قَدَّمَهَا وَ أَخَّرَهَا
وَ وَصَلَ بِالْمَوْتِ أَسْبَابَهَا
وَ جَعَلَهُ خَالِجاً لِأَشْطَانِهَا
وَ قَاطِعاً لِمَرَائِرِ أَقْرَانِهَا
عَالِمُ اَلسِّرِّ مِنْ ضَمَائِرِ اَلْمُضْمِرِينَ
وَ نَجْوَى اَلْمُتَخَافِتِينَ
وَ خَوَاطِرِ رَجْمِ اَلظُّنُونِ
وَ عُقَدِ عَزِيمَاتِ اَلْيَقِينِ
وَ مَسَارِقِ إِيمَاضِ اَلْجُفُونِ
وَ مَا ضَمِنَتْهُ أَكْنَانُ اَلْقُلُوبِ
وَ غَيَابَاتُ اَلْغُيُوبِ
وَ مَا أَصْغَتْ لاِسْتِرَاقِهِ مَصَائِخُ اَلْأَسْمَاعِ
وَ مَصَائِفُ اَلذَّرِّ
وَ مَشَاتِي اَلْهَوَامِّ
وَ رَجْعِ اَلْحَنِينِ مِنَ اَلْمُولَهَاتِ
وَ هَمْسِ اَلْأَقْدَامِ
وَ مُنْفَسَحِ اَلثَّمَرَةِ مِنْ وَلاَئِجِ غُلُفِ اَلْأَكْمَامِ
وَ مُنْقَمَعِ اَلْوُحُوشِ مِنْ غِيرَانِ اَلْجِبَالِ وَ أَوْدِيَتِهَا
وَ مُخْتَبَإِ اَلْبَعُوضِ بَيْنَ سُوقِ اَلْأَشْجَارِ وَ أَلْحِيَتِهَا
وَ مَغْرِزِ اَلْأَوْرَاقِ مِنَ اَلْأَفْنَانِ
وَ مَحَطِّ اَلْأَمْشَاجِ مِنْ مَسَارِبِ اَلْأَصْلاَبِ
وَ نَاشِئَةِ اَلْغُيُومِ وَ مُتَلاَحِمِهَا
وَ دُرُورِ قَطْرِ اَلسَّحَابِ فِي مُتَرَاكِمِهَا
وَ مَا تَسْفِي اَلْأَعَاصِيرُ بِذُيُولِهَا
وَ تَعْفُو اَلْأَمْطَارُ بِسُيُولِهَا
وَ عَوْمِ بَنَاتِ اَلْأَرْضِ فِي كُثْبَانِ اَلرِّمَالِ
وَ مُسْتَقَرِّ ذَوَاتِ اَلْأَجْنِحَةِ بِذُرَا شَنَاخِيبِ اَلْجِبَالِ
وَ تَغْرِيدِ ذَوَاتِ اَلْمَنْطِقِ فِي دَيَاجِيرِ اَلْأَوْكَارِ
وَ مَا أَوْعَبَتْهُ اَلْأَصْدَافُ
وَ حَضَنَتْ عَلَيْهِ أَمْوَاجُ اَلْبِحَارِ
وَ مَا غَشِيَتْهُ سُدْفَةُ لَيْلٍ
أَوْ ذَرَّ عَلَيْهِ شَارِقُ نَهَارٍ
وَ مَا اِعْتَقَبَتْ عَلَيْهِ أَطْبَاقُ اَلدَّيَاجِيرِ
وَ سُبُحَاتُ اَلنُّورِ
وَ أَثَرِ كُلِّ خَطْوَةٍ
وَ حِسِّ كُلِّ حَرَكَةٍ
وَ رَجْعِ كُلِّ كَلِمَةٍ
وَ تَحْرِيكِ كُلِّ شَفَةٍ
وَ مُسْتَقَرِّ كُلِّ نَسَمَةٍ
وَ مِثْقَالِ كُلِّ ذَرَّةٍ وَ هَمَاهِمِ كُلِّ نَفْسٍ هَامَّةٍ
وَ مَا عَلَيْهَا مِنْ ثَمَرِ شَجَرَةٍ
أَوْ سَاقِطِ وَرَقَةٍ
أَوْ قَرَارَةِ نُطْفَةٍ
أَوْ نُقَاعَةِ دَمٍ وَ مُضْغَةٍ
أَوْ نَاشِئَةِ خَلْقٍ وَ سُلاَلَةٍ
لَمْ يَلْحَقْهُ فِي ذَلِكَ كُلْفَةٌ
وَ لاَ اِعْتَرَضَتْهُ فِي حِفْظِ مَا اِبْتَدَعَ مِنْ خَلْقِهِ عَارِضَةٌ
وَ لاَ اِعْتَوَرَتْهُ فِي تَنْفِيذِ اَلْأُمُورِ وَ تَدَابِيرِ اَلْمَخْلُوقِينَ مَلاَلَةٌ وَ لاَ فَتْرَةٌ
بَلْ نَفَذَهُمْ عِلْمُهُ
وَ أَحْصَاهُمْ عَدَدُهُ
وَ وَسِعَهُمْ عَدْلُهُ
وَ غَمَرَهُمْ فَضْلُهُ
مَعَ تَقْصِيرِهِمْ عَنْ كُنْهِ مَا هُوَ أَهْلُهُ
دعاء اَللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ اَلْوَصْفِ اَلْجَمِيلِ
وَ اَلتَّعْدَادِ اَلْكَثِيرِ
إِنْ تُؤَمَّلْ فَخَيْرُ مَأْمُولٍ
وَ إِنْ تُرْجَ فَخَيْرُ مَرْجُوٍّ
اَللَّهُمَّ وَ قَدْ بَسَطْتَ لِي فِيمَا لاَ أَمْدَحُ بِهِ غَيْرَكَ
وَ لاَ أُثْنِي بِهِ عَلَى أَحَدٍ سِوَاكَ
وَ لاَ أُوَجِّهُهُ إِلَى مَعَادِنِ اَلْخَيْبَةِ وَ مَوَاضِعِ اَلرِّيبَةِ
وَ عَدَلْتَ بِلِسَانِي عَنْ مَدَائِحِ اَلْآدَمِيِّينَ
وَ اَلثَّنَاءِ عَلَى اَلْمَرْبُوبِينَ اَلْمَخْلُوقِينَ
اَللَّهُمَّ وَ لِكُلِّ مُثْنٍ عَلَى مَنْ أَثْنَى عَلَيْهِ مَثُوبَةٌ مِنْ جَزَاءٍ
أَوْ عَارِفَةٌ مِنْ عَطَاءٍ
وَ قَدْ رَجَوْتُكَ دَلِيلاً عَلَى ذَخَائِرِ اَلرَّحْمَةِ وَ كُنُوزِ اَلْمَغْفِرَةِ
اَللَّهُمَّ وَ هَذَا مَقَامُ مَنْ أَفْرَدَكَ بِالتَّوْحِيدِ اَلَّذِي هُوَ لَكَ
وَ لَمْ يَرَ مُسْتَحِقّاً لِهَذِهِ اَلْمَحَامِدِ وَ اَلْمَمَادِحِ غَيْرَكَ
وَ بِي فَاقَةٌ إِلَيْكَ لاَ يَجْبُرُ مَسْكَنَتَهَا إِلاَّ فَضْلُكَ
وَ لاَ يَنْعَشُ مِنْ خَلَّتِهَا إِلاَّ مَنُّكَ وَ جُودُكَ
فَهَبْ لَنَا فِي هَذَا اَلْمَقَامِ رِضَاكَ
وَ أَغْنِنَا عَنْ مَدِّ اَلْأَيْدِي إِلَى سِوَاكَ
إِنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
نهج البلاغه : خطبه ها
شناخت دنیا و نکوهش بدعت
و من خطبة له عليهالسلام فناء الدنيا
أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّمَا أَنْتُمْ فِي هَذِهِ اَلدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ اَلْمَنَايَا
مَعَ كُلِّ جَرْعَةٍ شَرَقٌ
وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ
لاَ تَنَالُونَ مِنْهَا نِعْمَةً إِلاَّ بِفِرَاقِ أُخْرَى
وَ لاَ يُعَمَّرُ مُعَمَّرٌ مِنْكُمْ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ بِهَدْمِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ
وَ لاَ تُجَدَّدُ لَهُ زِيَادَةٌ فِي أَكْلِهِ إِلاَّ بِنَفَادِ مَا قَبْلَهَا مِنْ رِزْقِهِ
وَ لاَ يَحْيَا لَهُ أَثَرٌ إِلاَّ مَاتَ لَهُ أَثَرٌ
وَ لاَ يَتَجَدَّدُ لَهُ جَدِيدٌ إِلاَّ بَعْدَ أَنْ يَخْلَقَ لَهُ جَدِيدٌ
وَ لاَ تَقُومُ لَهُ نَابِتَةٌ إِلاَّ وَ تَسْقُطُ مِنْهُ مَحْصُودَةٌ
وَ قَدْ مَضَتْ أُصُولٌ نَحْنُ فُرُوعُهَا
فَمَا بَقَاءُ فَرْعٍ بَعْدَ ذَهَابِ أَصْلِهِ
ذم البدعة
منها وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلاَّ تُرِكَ بِهَا سُنَّةٌ
فَاتَّقُوا اَلْبِدَعَ
وَ اِلْزَمُوا اَلْمَهْيَعَ
إِنَّ عَوَازِمَ اَلْأُمُورِ أَفْضَلُهَا
وَ إِنَّ مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا
أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّمَا أَنْتُمْ فِي هَذِهِ اَلدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ اَلْمَنَايَا
مَعَ كُلِّ جَرْعَةٍ شَرَقٌ
وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ
لاَ تَنَالُونَ مِنْهَا نِعْمَةً إِلاَّ بِفِرَاقِ أُخْرَى
وَ لاَ يُعَمَّرُ مُعَمَّرٌ مِنْكُمْ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ بِهَدْمِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ
وَ لاَ تُجَدَّدُ لَهُ زِيَادَةٌ فِي أَكْلِهِ إِلاَّ بِنَفَادِ مَا قَبْلَهَا مِنْ رِزْقِهِ
وَ لاَ يَحْيَا لَهُ أَثَرٌ إِلاَّ مَاتَ لَهُ أَثَرٌ
وَ لاَ يَتَجَدَّدُ لَهُ جَدِيدٌ إِلاَّ بَعْدَ أَنْ يَخْلَقَ لَهُ جَدِيدٌ
وَ لاَ تَقُومُ لَهُ نَابِتَةٌ إِلاَّ وَ تَسْقُطُ مِنْهُ مَحْصُودَةٌ
وَ قَدْ مَضَتْ أُصُولٌ نَحْنُ فُرُوعُهَا
فَمَا بَقَاءُ فَرْعٍ بَعْدَ ذَهَابِ أَصْلِهِ
ذم البدعة
منها وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلاَّ تُرِكَ بِهَا سُنَّةٌ
فَاتَّقُوا اَلْبِدَعَ
وَ اِلْزَمُوا اَلْمَهْيَعَ
إِنَّ عَوَازِمَ اَلْأُمُورِ أَفْضَلُهَا
وَ إِنَّ مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا
نهج البلاغه : خطبه ها
وصيت هاى امام على عليه السلام پیش از شهادت
و من كلام له عليهالسلام قبل موته
أَيُّهَا اَلنَّاسُ كُلُّ اِمْرِئٍ لاَقٍ مَا يَفِرُّ مِنْهُ فِي فِرَارِهِ
اَلْأَجَلُ مَسَاقُ اَلنَّفْسِ
وَ اَلْهَرَبُ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ
كَمْ أَطْرَدْتُ اَلْأَيَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَكْنُونِ هَذَا اَلْأَمْرِ
فَأَبَى اَللَّهُ إِلاَّ إِخْفَاءَهُ
هَيْهَاتَ عِلْمٌ مَخْزُونٌ
أَمَّا وَصِيَّتِي فَاللَّهَ لاَ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً
وَ مُحَمَّداً صلىاللهعليهوآله فَلاَ تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ
أَقِيمُوا هَذَيْنِ اَلْعَمُودَيْنِ
وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ اَلْمِصْبَاحَيْنِ
وَ خَلاَكُمْ ذَمٌّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا
حُمِّلَ كُلُّ اِمْرِئٍ مِنْكُمْ مَجْهُودَهُ
وَ خُفِّفَ عَنِ اَلْجَهَلَةِ
رَبٌّ رَحِيمٌ وَ دِينٌ قَوِيمٌ وَ إِمَامٌ عَلِيمٌ
أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ
وَ أَنَا اَلْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ
وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ
غَفَرَ اَللَّهُ لِي وَ لَكُمْ
إِنْ تَثْبُتِ اَلْوَطْأَةُ فِي هَذِهِ اَلْمَزَلَّةِ فَذَاكَ
وَ إِنْ تَدْحَضِ اَلْقَدَمُ فَإِنَّا كُنَّا فِي أَفْيَاءِ أَغْصَانٍ وَ مَهَابِّ رِيَاحٍ وَ تَحْتَ ظِلِّ غَمَامٍ
اِضْمَحَلَّ فِي اَلْجَوِّ مُتَلَفَّقُهَا
وَ عَفَا فِي اَلْأَرْضِ مَخَطُّهَا
وَ إِنَّمَا كُنْتُ جَاراً جَاوَرَكُمْ بَدَنِي أَيَّاماً
وَ سَتُعْقَبُونَ مِنِّي جُثَّةً خَلاَءً
سَاكِنَةً بَعْدَ حَرَاكٍ وَ صَامِتَةً بَعْدَ نُطْقٍ
لِيَعِظْكُمْ هُدُوِّي وَ خُفُوتُ إِطْرَاقِي وَ سُكُونُ أَطْرَافِي
فَإِنَّهُ أَوْعَظُ لِلْمُعْتَبِرِينَ مِنَ اَلْمَنْطِقِ اَلْبَلِيغِ
وَ اَلْقَوْلِ اَلْمَسْمُوعِ
وَدَاعِي لَكُمْ وَدَاعُ اِمْرِئٍ مُرْصِدٍ لِلتَّلاَقِي
غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي
وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي
وَ تَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي
أَيُّهَا اَلنَّاسُ كُلُّ اِمْرِئٍ لاَقٍ مَا يَفِرُّ مِنْهُ فِي فِرَارِهِ
اَلْأَجَلُ مَسَاقُ اَلنَّفْسِ
وَ اَلْهَرَبُ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ
كَمْ أَطْرَدْتُ اَلْأَيَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَكْنُونِ هَذَا اَلْأَمْرِ
فَأَبَى اَللَّهُ إِلاَّ إِخْفَاءَهُ
هَيْهَاتَ عِلْمٌ مَخْزُونٌ
أَمَّا وَصِيَّتِي فَاللَّهَ لاَ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً
وَ مُحَمَّداً صلىاللهعليهوآله فَلاَ تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ
أَقِيمُوا هَذَيْنِ اَلْعَمُودَيْنِ
وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ اَلْمِصْبَاحَيْنِ
وَ خَلاَكُمْ ذَمٌّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا
حُمِّلَ كُلُّ اِمْرِئٍ مِنْكُمْ مَجْهُودَهُ
وَ خُفِّفَ عَنِ اَلْجَهَلَةِ
رَبٌّ رَحِيمٌ وَ دِينٌ قَوِيمٌ وَ إِمَامٌ عَلِيمٌ
أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ
وَ أَنَا اَلْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ
وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ
غَفَرَ اَللَّهُ لِي وَ لَكُمْ
إِنْ تَثْبُتِ اَلْوَطْأَةُ فِي هَذِهِ اَلْمَزَلَّةِ فَذَاكَ
وَ إِنْ تَدْحَضِ اَلْقَدَمُ فَإِنَّا كُنَّا فِي أَفْيَاءِ أَغْصَانٍ وَ مَهَابِّ رِيَاحٍ وَ تَحْتَ ظِلِّ غَمَامٍ
اِضْمَحَلَّ فِي اَلْجَوِّ مُتَلَفَّقُهَا
وَ عَفَا فِي اَلْأَرْضِ مَخَطُّهَا
وَ إِنَّمَا كُنْتُ جَاراً جَاوَرَكُمْ بَدَنِي أَيَّاماً
وَ سَتُعْقَبُونَ مِنِّي جُثَّةً خَلاَءً
سَاكِنَةً بَعْدَ حَرَاكٍ وَ صَامِتَةً بَعْدَ نُطْقٍ
لِيَعِظْكُمْ هُدُوِّي وَ خُفُوتُ إِطْرَاقِي وَ سُكُونُ أَطْرَافِي
فَإِنَّهُ أَوْعَظُ لِلْمُعْتَبِرِينَ مِنَ اَلْمَنْطِقِ اَلْبَلِيغِ
وَ اَلْقَوْلِ اَلْمَسْمُوعِ
وَدَاعِي لَكُمْ وَدَاعُ اِمْرِئٍ مُرْصِدٍ لِلتَّلاَقِي
غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي
وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي
وَ تَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي
نهج البلاغه : خطبه ها
شگفتیهای آفرینش خفاش
و من خطبة له عليهالسلام يذكر فيها بديع خلقة الخفاش
حمد اللّه و تنزيهه
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي اِنْحَسَرَتِ اَلْأَوْصَافُ عَنْ كُنْهِ مَعْرِفَتِهِ
وَ رَدَعَتْ عَظَمَتُهُ اَلْعُقُولَ
فَلَمْ تَجِدْ مَسَاغاً إِلَى بُلُوغِ غَايَةِ مَلَكُوتِهِ
هُوَ اَللَّهُ اَلْحَقُّ اَلْمُبِينُ أَحَقُّ وَ أَبْيَنُ مِمَّا تَرَى اَلْعُيُونُ
لَمْ تَبْلُغْهُ اَلْعُقُولُ بِتَحْدِيدٍ فَيَكُونَ مُشَبَّهاً
وَ لَمْ تَقَعْ عَلَيْهِ اَلْأَوْهَامُ بِتَقْدِيرٍ فَيَكُونَ مُمَثَّلاً
خَلَقَ اَلْخَلْقَ عَلَى غَيْرِ تَمْثِيلٍ
وَ لاَ مَشُورَةِ مُشِيرٍ وَ لاَ مَعُونَةِ مُعِينٍ
فَتَمَّ خَلْقُهُ بِأَمْرِهِ وَ أَذْعَنَ لِطَاعَتِهِ
فَأَجَابَ وَ لَمْ يُدَافِعْ وَ اِنْقَادَ وَ لَمْ يُنَازِعْ
خلقة الخفاش
وَ مِنْ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ وَ عَجَائِبِ خِلْقَتِهِ
مَا أَرَانَا مِنْ غَوَامِضِ اَلْحِكْمَةِ فِي هَذِهِ اَلْخَفَافِيشِ اَلَّتِي يَقْبِضُهَا اَلضِّيَاءُ اَلْبَاسِطُ لِكُلِّ شَيْءٍ وَ يَبْسُطُهَا اَلظَّلاَمُ اَلْقَابِضُ لِكُلِّ حَيٍّ
وَ كَيْفَ عَشِيَتْ أَعْيُنُهَا عَنْ أَنْ تَسْتَمِدَّ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ نُوراً
تَهْتَدِي بِهِ فِي مَذَاهِبِهَا وَ تَتَّصِلُ بِعَلاَنِيَةِ بُرْهَانِ اَلشَّمْسِ إِلَى مَعَارِفِهَا
وَ رَدَعَهَا بِتَلَأْلُؤِ ضِيَائِهَا عَنِ اَلْمُضِيِّ فِي سُبُحَاتِ إِشْرَاقِهَا
وَ أَكَنَّهَا فِي مَكَامِنِهَا عَنِ اَلذَّهَابِ فِي بُلَجِ اِئْتِلاَقِهَا
فَهِيَ مُسْدَلَةُ اَلْجُفُونِ بِالنَّهَارِ عَلَى حِدَاقِهَا
وَ جَاعِلَةُ اَللَّيْلِ سِرَاجاً تَسْتَدِلُّ بِهِ فِي اِلْتِمَاسِ أَرْزَاقِهَا
فَلاَ يَرُدُّ أَبْصَارَهَا إِسْدَافُ ظُلْمَتِهِ
وَ لاَ تَمْتَنِعُ مِنَ اَلْمُضِيِّ فِيهِ لِغَسَقِ دُجُنَّتِهِ
فَإِذَا أَلْقَتِ اَلشَّمْسُ قِنَاعَهَا وَ بَدَتْ أَوْضَاحُ نَهَارِهَا
وَ دَخَلَ مِنْ إِشْرَاقِ نُورِهَا عَلَى اَلضِّبَابِ فِي وِجَارِهَا
أَطْبَقَتِ اَلْأَجْفَانَ عَلَى مَآقِيهَا
وَ تَبَلَّغَتْ بِمَا اِكْتَسَبَتْهُ مِنَ اَلْمَعَاشِ فِي ظُلَمِ لَيَالِيهَا
فَسُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ اَللَّيْلَ لَهَا نَهَاراً وَ مَعَاشاً
وَ اَلنَّهَارَ سَكَناً وَ قَرَاراً
وَ جَعَلَ لَهَا أَجْنِحَةً مِنْ لَحْمِهَا تَعْرُجُ بِهَا عِنْدَ اَلْحَاجَةِ إِلَى اَلطَّيَرَانِ
كَأَنَّهَا شَظَايَا اَلْآذَانِ
غَيْرَ ذَوَاتِ رِيشٍ وَ لاَ قَصَبٍ
إِلاَّ أَنَّكَ تَرَى مَوَاضِعَ اَلْعُرُوقِ بَيِّنَةً أَعْلاَماً
لَهَا جَنَاحَانِ لَمَّا يَرِقَّا فَيَنْشَقَّا وَ لَمْ يَغْلُظَا فَيَثْقُلاَ
تَطِيرُ وَ وَلَدُهَا لاَصِقٌ بِهَا لاَجِئٌ إِلَيْهَا
يَقَعُ إِذَا وَقَعَتْ وَ يَرْتَفِعُ إِذَا اِرْتَفَعَتْ
لاَ يُفَارِقُهَا حَتَّى تَشْتَدَّ أَرْكَانُهُ
وَ يَحْمِلَهُ لِلنُّهُوضِ جَنَاحُهُ
وَ يَعْرِفَ مَذَاهِبَ عَيْشِهِ وَ مَصَالِحَ نَفْسِهِ
فَسُبْحَانَ اَلْبَارِئِ لِكُلِّ شَيْءٍ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ خَلاَ مِنْ غَيْرِهِ
حمد اللّه و تنزيهه
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي اِنْحَسَرَتِ اَلْأَوْصَافُ عَنْ كُنْهِ مَعْرِفَتِهِ
وَ رَدَعَتْ عَظَمَتُهُ اَلْعُقُولَ
فَلَمْ تَجِدْ مَسَاغاً إِلَى بُلُوغِ غَايَةِ مَلَكُوتِهِ
هُوَ اَللَّهُ اَلْحَقُّ اَلْمُبِينُ أَحَقُّ وَ أَبْيَنُ مِمَّا تَرَى اَلْعُيُونُ
لَمْ تَبْلُغْهُ اَلْعُقُولُ بِتَحْدِيدٍ فَيَكُونَ مُشَبَّهاً
وَ لَمْ تَقَعْ عَلَيْهِ اَلْأَوْهَامُ بِتَقْدِيرٍ فَيَكُونَ مُمَثَّلاً
خَلَقَ اَلْخَلْقَ عَلَى غَيْرِ تَمْثِيلٍ
وَ لاَ مَشُورَةِ مُشِيرٍ وَ لاَ مَعُونَةِ مُعِينٍ
فَتَمَّ خَلْقُهُ بِأَمْرِهِ وَ أَذْعَنَ لِطَاعَتِهِ
فَأَجَابَ وَ لَمْ يُدَافِعْ وَ اِنْقَادَ وَ لَمْ يُنَازِعْ
خلقة الخفاش
وَ مِنْ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ وَ عَجَائِبِ خِلْقَتِهِ
مَا أَرَانَا مِنْ غَوَامِضِ اَلْحِكْمَةِ فِي هَذِهِ اَلْخَفَافِيشِ اَلَّتِي يَقْبِضُهَا اَلضِّيَاءُ اَلْبَاسِطُ لِكُلِّ شَيْءٍ وَ يَبْسُطُهَا اَلظَّلاَمُ اَلْقَابِضُ لِكُلِّ حَيٍّ
وَ كَيْفَ عَشِيَتْ أَعْيُنُهَا عَنْ أَنْ تَسْتَمِدَّ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ نُوراً
تَهْتَدِي بِهِ فِي مَذَاهِبِهَا وَ تَتَّصِلُ بِعَلاَنِيَةِ بُرْهَانِ اَلشَّمْسِ إِلَى مَعَارِفِهَا
وَ رَدَعَهَا بِتَلَأْلُؤِ ضِيَائِهَا عَنِ اَلْمُضِيِّ فِي سُبُحَاتِ إِشْرَاقِهَا
وَ أَكَنَّهَا فِي مَكَامِنِهَا عَنِ اَلذَّهَابِ فِي بُلَجِ اِئْتِلاَقِهَا
فَهِيَ مُسْدَلَةُ اَلْجُفُونِ بِالنَّهَارِ عَلَى حِدَاقِهَا
وَ جَاعِلَةُ اَللَّيْلِ سِرَاجاً تَسْتَدِلُّ بِهِ فِي اِلْتِمَاسِ أَرْزَاقِهَا
فَلاَ يَرُدُّ أَبْصَارَهَا إِسْدَافُ ظُلْمَتِهِ
وَ لاَ تَمْتَنِعُ مِنَ اَلْمُضِيِّ فِيهِ لِغَسَقِ دُجُنَّتِهِ
فَإِذَا أَلْقَتِ اَلشَّمْسُ قِنَاعَهَا وَ بَدَتْ أَوْضَاحُ نَهَارِهَا
وَ دَخَلَ مِنْ إِشْرَاقِ نُورِهَا عَلَى اَلضِّبَابِ فِي وِجَارِهَا
أَطْبَقَتِ اَلْأَجْفَانَ عَلَى مَآقِيهَا
وَ تَبَلَّغَتْ بِمَا اِكْتَسَبَتْهُ مِنَ اَلْمَعَاشِ فِي ظُلَمِ لَيَالِيهَا
فَسُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ اَللَّيْلَ لَهَا نَهَاراً وَ مَعَاشاً
وَ اَلنَّهَارَ سَكَناً وَ قَرَاراً
وَ جَعَلَ لَهَا أَجْنِحَةً مِنْ لَحْمِهَا تَعْرُجُ بِهَا عِنْدَ اَلْحَاجَةِ إِلَى اَلطَّيَرَانِ
كَأَنَّهَا شَظَايَا اَلْآذَانِ
غَيْرَ ذَوَاتِ رِيشٍ وَ لاَ قَصَبٍ
إِلاَّ أَنَّكَ تَرَى مَوَاضِعَ اَلْعُرُوقِ بَيِّنَةً أَعْلاَماً
لَهَا جَنَاحَانِ لَمَّا يَرِقَّا فَيَنْشَقَّا وَ لَمْ يَغْلُظَا فَيَثْقُلاَ
تَطِيرُ وَ وَلَدُهَا لاَصِقٌ بِهَا لاَجِئٌ إِلَيْهَا
يَقَعُ إِذَا وَقَعَتْ وَ يَرْتَفِعُ إِذَا اِرْتَفَعَتْ
لاَ يُفَارِقُهَا حَتَّى تَشْتَدَّ أَرْكَانُهُ
وَ يَحْمِلَهُ لِلنُّهُوضِ جَنَاحُهُ
وَ يَعْرِفَ مَذَاهِبَ عَيْشِهِ وَ مَصَالِحَ نَفْسِهِ
فَسُبْحَانَ اَلْبَارِئِ لِكُلِّ شَيْءٍ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ خَلاَ مِنْ غَيْرِهِ
نهج البلاغه : خطبه ها
توصف آفرينش خداوند
و من خطبة له عليهالسلام الخالق جل و علا
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ اَلْعِبَادِ وَ سَاطِحِ اَلْمِهَادِ
وَ مُسِيلِ اَلْوِهَادِ وَ مُخْصِبِ اَلنِّجَادِ
لَيْسَ لِأَوَّلِيَّتِهِ اِبْتِدَاءٌ وَ لاَ لِأَزَلِيَّتِهِ اِنْقِضَاءٌ
هُوَ اَلْأَوَّلُ وَ لَمْ يَزَلْ وَ اَلْبَاقِي بِلاَ أَجَلٍ
خَرَّتْ لَهُ اَلْجِبَاهُ وَ وَحَّدَتْهُ اَلشِّفَاهُ
حَدَّ اَلْأَشْيَاءَ عِنْدَ خَلْقِهِ لَهَا إِبَانَةً لَهُ مِنْ شَبَهِهَا
لاَ تُقَدِّرُهُ اَلْأَوْهَامُ بِالْحُدُودِ وَ اَلْحَرَكَاتِ وَ لاَ بِالْجَوَارِحِ وَ اَلْأَدَوَاتِ
لاَ يُقَالُ لَهُ مَتَى وَ لاَ يُضْرَبُ لَهُ أَمَدٌ بِحَتَّى
اَلظَّاهِرُ لاَ يُقَالُ مِمَّ
وَ اَلْبَاطِنُ لاَ يُقَالُ فِيمَ
لاَ شَبَحٌ فَيُتَقَصَّى وَ لاَ مَحْجُوبٌ فَيُحْوَى
لَمْ يَقْرُبْ مِنَ اَلْأَشْيَاءِ بِالْتِصَاقٍ وَ لَمْ يَبْعُدْ عَنْهَا بِافْتِرَاقٍ
وَ لاَ يَخْفَى عَلَيْهِ مِنْ عِبَادِهِ شُخُوصُ لَحْظَةٍ وَ لاَ كُرُورُ لَفْظَةٍ
وَ لاَ اِزْدِلاَفُ رَبْوَةٍ وَ لاَ اِنْبِسَاطُ خُطْوَةٍ
فِي لَيْلٍ دَاجٍ وَ لاَ غَسَقٍ سَاجٍ
يَتَفَيَّأُ عَلَيْهِ اَلْقَمَرُ اَلْمُنِيرُ
وَ تَعْقُبُهُ اَلشَّمْسُ ذَاتُ اَلنُّورِ فِي اَلْأُفُولِ وَ اَلْكُرُورِ وَ تَقَلُّبِ اَلْأَزْمِنَةِ وَ اَلدُّهُورِ
مِنْ إِقْبَالِ لَيْلٍ مُقْبِلٍ وَ إِدْبَارِ نَهَارٍ مُدْبِرٍ
قَبْلَ كُلِّ غَايَةٍ وَ مُدَّةٍ وَ كُلِّ إِحْصَاءٍ وَ عِدَّةٍ
تَعَالَى عَمَّا يَنْحَلُهُ اَلْمُحَدِّدُونَ مِنْ صِفَاتِ اَلْأَقْدَارِ وَ نِهَايَاتِ اَلْأَقْطَارِ
وَ تَأَثُّلِ اَلْمَسَاكِنِ وَ تَمَكُّنِ اَلْأَمَاكِنِ
فَالْحَدُّ لِخَلْقِهِ مَضْرُوبٌ وَ إِلَى غَيْرِهِ مَنْسُوبٌ
ابتداع المخلوقين لَمْ يَخْلُقِ اَلْأَشْيَاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِيَّةٍ وَ لاَ مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِيَّةٍ
بَلْ خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ
وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ
لَيْسَ لِشَيْءٍ مِنْهُ اِمْتِنَاعٌ وَ لاَ لَهُ بِطَاعَةِ شَيْءٍ اِنْتِفَاعٌ عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ اَلْمَاضِينَ كَعِلْمِهِ بِالْأَحْيَاءِ اَلْبَاقِينَ
وَ عِلْمُهُ بِمَا فِي اَلسَّمَاوَاتِ اَلْعُلَى كَعِلْمِهِ بِمَا فِي اَلْأَرَضِينَ اَلسُّفْلَى
منها أَيُّهَا اَلْمَخْلُوقُ اَلسَّوِيُّ وَ اَلْمُنْشَأُ اَلْمَرْعِيُّ فِي ظُلُمَاتِ اَلْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ اَلْأَسْتَارِ
بُدِئْتَ مِنْ سُلاٰلَةٍ مِنْ طِينٍ وَ وُضِعْتَ فِي قَرٰارٍ مَكِينٍ إِلىٰ قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ
تَمُورُ فِي بَطْنِ أُمِّكَ جَنِيناً لاَ تُحِيرُ دُعَاءً وَ لاَ تَسْمَعُ نِدَاءً
ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّكَ إِلَى دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا
فَمَنْ هَدَاكَ لاِجْتِرَارِ اَلْغِذَاءِ مِنْ ثَدْيِ أُمِّكَ وَ عَرَّفَكَ عِنْدَ اَلْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِكَ وَ إِرَادَتِكَ
هَيْهَاتَ إِنَّ مَنْ يَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذِي اَلْهَيْئَةِ وَ اَلْأَدَوَاتِ فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ وَ مِنْ تَنَاوُلِهِ بِحُدُودِ اَلْمَخْلُوقِينَ أَبْعَدُ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ اَلْعِبَادِ وَ سَاطِحِ اَلْمِهَادِ
وَ مُسِيلِ اَلْوِهَادِ وَ مُخْصِبِ اَلنِّجَادِ
لَيْسَ لِأَوَّلِيَّتِهِ اِبْتِدَاءٌ وَ لاَ لِأَزَلِيَّتِهِ اِنْقِضَاءٌ
هُوَ اَلْأَوَّلُ وَ لَمْ يَزَلْ وَ اَلْبَاقِي بِلاَ أَجَلٍ
خَرَّتْ لَهُ اَلْجِبَاهُ وَ وَحَّدَتْهُ اَلشِّفَاهُ
حَدَّ اَلْأَشْيَاءَ عِنْدَ خَلْقِهِ لَهَا إِبَانَةً لَهُ مِنْ شَبَهِهَا
لاَ تُقَدِّرُهُ اَلْأَوْهَامُ بِالْحُدُودِ وَ اَلْحَرَكَاتِ وَ لاَ بِالْجَوَارِحِ وَ اَلْأَدَوَاتِ
لاَ يُقَالُ لَهُ مَتَى وَ لاَ يُضْرَبُ لَهُ أَمَدٌ بِحَتَّى
اَلظَّاهِرُ لاَ يُقَالُ مِمَّ
وَ اَلْبَاطِنُ لاَ يُقَالُ فِيمَ
لاَ شَبَحٌ فَيُتَقَصَّى وَ لاَ مَحْجُوبٌ فَيُحْوَى
لَمْ يَقْرُبْ مِنَ اَلْأَشْيَاءِ بِالْتِصَاقٍ وَ لَمْ يَبْعُدْ عَنْهَا بِافْتِرَاقٍ
وَ لاَ يَخْفَى عَلَيْهِ مِنْ عِبَادِهِ شُخُوصُ لَحْظَةٍ وَ لاَ كُرُورُ لَفْظَةٍ
وَ لاَ اِزْدِلاَفُ رَبْوَةٍ وَ لاَ اِنْبِسَاطُ خُطْوَةٍ
فِي لَيْلٍ دَاجٍ وَ لاَ غَسَقٍ سَاجٍ
يَتَفَيَّأُ عَلَيْهِ اَلْقَمَرُ اَلْمُنِيرُ
وَ تَعْقُبُهُ اَلشَّمْسُ ذَاتُ اَلنُّورِ فِي اَلْأُفُولِ وَ اَلْكُرُورِ وَ تَقَلُّبِ اَلْأَزْمِنَةِ وَ اَلدُّهُورِ
مِنْ إِقْبَالِ لَيْلٍ مُقْبِلٍ وَ إِدْبَارِ نَهَارٍ مُدْبِرٍ
قَبْلَ كُلِّ غَايَةٍ وَ مُدَّةٍ وَ كُلِّ إِحْصَاءٍ وَ عِدَّةٍ
تَعَالَى عَمَّا يَنْحَلُهُ اَلْمُحَدِّدُونَ مِنْ صِفَاتِ اَلْأَقْدَارِ وَ نِهَايَاتِ اَلْأَقْطَارِ
وَ تَأَثُّلِ اَلْمَسَاكِنِ وَ تَمَكُّنِ اَلْأَمَاكِنِ
فَالْحَدُّ لِخَلْقِهِ مَضْرُوبٌ وَ إِلَى غَيْرِهِ مَنْسُوبٌ
ابتداع المخلوقين لَمْ يَخْلُقِ اَلْأَشْيَاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِيَّةٍ وَ لاَ مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِيَّةٍ
بَلْ خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ
وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ
لَيْسَ لِشَيْءٍ مِنْهُ اِمْتِنَاعٌ وَ لاَ لَهُ بِطَاعَةِ شَيْءٍ اِنْتِفَاعٌ عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ اَلْمَاضِينَ كَعِلْمِهِ بِالْأَحْيَاءِ اَلْبَاقِينَ
وَ عِلْمُهُ بِمَا فِي اَلسَّمَاوَاتِ اَلْعُلَى كَعِلْمِهِ بِمَا فِي اَلْأَرَضِينَ اَلسُّفْلَى
منها أَيُّهَا اَلْمَخْلُوقُ اَلسَّوِيُّ وَ اَلْمُنْشَأُ اَلْمَرْعِيُّ فِي ظُلُمَاتِ اَلْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ اَلْأَسْتَارِ
بُدِئْتَ مِنْ سُلاٰلَةٍ مِنْ طِينٍ وَ وُضِعْتَ فِي قَرٰارٍ مَكِينٍ إِلىٰ قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ
تَمُورُ فِي بَطْنِ أُمِّكَ جَنِيناً لاَ تُحِيرُ دُعَاءً وَ لاَ تَسْمَعُ نِدَاءً
ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّكَ إِلَى دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا
فَمَنْ هَدَاكَ لاِجْتِرَارِ اَلْغِذَاءِ مِنْ ثَدْيِ أُمِّكَ وَ عَرَّفَكَ عِنْدَ اَلْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِكَ وَ إِرَادَتِكَ
هَيْهَاتَ إِنَّ مَنْ يَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذِي اَلْهَيْئَةِ وَ اَلْأَدَوَاتِ فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ وَ مِنْ تَنَاوُلِهِ بِحُدُودِ اَلْمَخْلُوقِينَ أَبْعَدُ
نهج البلاغه : خطبه ها
راز تفاوت ها ميان انسان ها
و من كلام له عليهالسلام رَوَى ذِعْلَبٌ اَلْيَمَامِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ قُتَيْبَةَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مَالِكِ بْنِ دِحْيَةَ قَالَ كُنَّا عِنْدَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمنِيِنَ عليهالسلام وَ قَدْ ذُكِرَ عِنْدَهُ اِخْتِلاَفُ اَلنَّاسِ فَقَالَ
إِنَّمَا فَرَّقَ بَيْنَهُمْ مَبَادِئُ طِينِهِمْ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ كَانُوا فِلْقَةً مِنْ سَبَخِ أَرْضٍ وَ عَذْبِهَا وَ حَزْنِ تُرْبَةٍ وَ سَهْلِهَا فَهُمْ عَلَى حَسَبِ قُرْبِ أَرْضِهِمْ يَتَقَارَبُونَ وَ عَلَى قَدْرِ اِخْتِلاَفِهَا يَتَفَاوَتُونَ
فَتَامُّ اَلرُّوَاءِ نَاقِصُ اَلْعَقْلِ وَ مَادُّ اَلْقَامَةِ قَصِيرُ اَلْهِمَّةِ وَ زَاكِي اَلْعَمَلِ قَبِيحُ اَلْمَنْظَرِ وَ قَرِيبُ اَلْقَعْرِ بَعِيدُ اَلسَّبْرِ وَ مَعْرُوفُ اَلضَّرِيبَةِ مُنْكَرُ اَلْجَلِيبَةِ وَ تَائِهُ اَلْقَلْبِ مُتَفَرِّقُ اَللُّبِّ وَ طَلِيقُ اَللِّسَانِ حَدِيدُ اَلْجَنَانِ
إِنَّمَا فَرَّقَ بَيْنَهُمْ مَبَادِئُ طِينِهِمْ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ كَانُوا فِلْقَةً مِنْ سَبَخِ أَرْضٍ وَ عَذْبِهَا وَ حَزْنِ تُرْبَةٍ وَ سَهْلِهَا فَهُمْ عَلَى حَسَبِ قُرْبِ أَرْضِهِمْ يَتَقَارَبُونَ وَ عَلَى قَدْرِ اِخْتِلاَفِهَا يَتَفَاوَتُونَ
فَتَامُّ اَلرُّوَاءِ نَاقِصُ اَلْعَقْلِ وَ مَادُّ اَلْقَامَةِ قَصِيرُ اَلْهِمَّةِ وَ زَاكِي اَلْعَمَلِ قَبِيحُ اَلْمَنْظَرِ وَ قَرِيبُ اَلْقَعْرِ بَعِيدُ اَلسَّبْرِ وَ مَعْرُوفُ اَلضَّرِيبَةِ مُنْكَرُ اَلْجَلِيبَةِ وَ تَائِهُ اَلْقَلْبِ مُتَفَرِّقُ اَللُّبِّ وَ طَلِيقُ اَللِّسَانِ حَدِيدُ اَلْجَنَانِ
نهج البلاغه : نامه ها
نامه به عبد الله بن عباس در بیان جایگاه مقدرات الهى
و من كتاب له عليهالسلام إلى عبد الله بن العباس أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّكَ لَسْتَ بِسَابِقٍ أَجَلَكَ وَ لاَ مَرْزُوقٍ مَا لَيْسَ لَكَ
وَ اِعْلَمْ بِأَنَّ اَلدَّهْرَ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ وَ أَنَّ اَلدُّنْيَا دَارُ دُوَلٍ فَمَا كَانَ مِنْهَا لَكَ أَتَاكَ عَلَى ضَعْفِكَ وَ مَا كَانَ مِنْهَا عَلَيْكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ
وَ اِعْلَمْ بِأَنَّ اَلدَّهْرَ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ وَ أَنَّ اَلدُّنْيَا دَارُ دُوَلٍ فَمَا كَانَ مِنْهَا لَكَ أَتَاكَ عَلَى ضَعْفِكَ وَ مَا كَانَ مِنْهَا عَلَيْكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ
نهج البلاغه : حکمت ها
تقدیر خدا یا تدبیر انسان
نهج البلاغه : حکمت ها
حرکت سریع انسان به سوی مرگ
نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش عقل و ادب و مشورت
نهج البلاغه : حکمت ها
رابطه تهيدستى و تنهايى