عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۶۹
گر قرب خدا می طلبی دلجو باش
وندر پس و پیش خلق نیکوگو باش
خواهی که چو صبح صادق‌القول شوی
خورشید صفت با همه کس یک رو باش
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۷۰
شاهی‌طلبی برو گدای همه باش
بیگانه زخویش و آشنای همه باش
خواهی که ترا چو تاج بر سر دارند
دست همه گیر و خاک پای همه باش
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۷۱
چون شب برسد ز صبح خیزان می باش
چون شام شود زاشک ریزان می باش
آویز در آنکه ناگزیرست ترا
وز هر چه خلاف او گریزان می باش
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۷۵
دارم گنهان ز قطره‌ی باران بیش
از شرم گنه فگنده‌ام سر در پیش
آواز آید که سهل باشد درویش
تو در خور خود کنی و ما در خور خویش
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۷۶
در خانه ی خود نشسته بودم دل ریش
وز بار گنه فگنده بودم سر پیش
بانگی آمد که غم مخور ای درویش
تو درخور خود کنی و ما درخور خویش
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۸۰
ای بر سر حرف این و آن نازده خط
پندار دویی دلیل بعدست بخط
در جملهٔ کاینات بی سهو و غلط
یک عین فحسب دان و یک ذات فقط
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۹۹
هر نعت که از قبیل خیرست و کمال
باشد ز نعوت ذات پاک متعال
هر وصف که در حساب شرست و وبال
دارد به قصور قابلیات مل
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۰۶
در عشق چه به ز بردباری ای دل
گویم به تو یک سخن ز یاری ای دل
هر چند رسد ز یار، خواری ای دل
زنهار! به روی او نیاری ای دل
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۲۲
یا رب من اگر گناه بی حد کردم
دانم به یقین که بر تن خود کردم
از هرچه مخالف رضای تو بود
برگشتم و توبه کردم و بد کردم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۲۸
آنان که به نام نیک می‌خوانندم
احوال درون بد نمی‌دانندم
گر زانکه درون برون بگردانندم
مستوجب آنم که بسوزانندم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳۴
هرگز نبود شکست کس مقصودم
آزرده نشد دلی ز من تا بودم
صد شکر که چشم عیب بینم کورست
شادم که حسود نیستم محسودم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۵۱
تا ظن نبری کز آن جهان می‌ترسم
وز مردن و از کندن جان می‌ترسم
چون مرگ حقست من چرا ترسم ازو
من خویش پرستم و از آن می‌ترسم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۷۰
یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج برادران و خویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده
تا از در تو بر در ایشان نشوم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۷۷
دارم ز خدا خواهش جنات نعیم
زاهد به ثواب و من به امید عظیم
من دست تهی میروم او تحفه به دست
تا زین دو کدام خوش کند طبع کریم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۸۳
افسوس که ما عاقبت اندیش نه‌ایم
داریم لباس فقر و درویش نه‌ایم
این کبر و منی جمله از آنست که ما
قانع به نصیب و قسمت خویش نه‌ایم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۰۲
جانست و زبانست زبان دشمن جان
گر جانت بکارست نگه‌دار زبان
شیرین سخنی بگفت شاه صنمان
سر برگ درختست، زبان باد خزان
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱۲
در درویشی هیچ کم و بیش مدان
یک موی تو در تصرف خویش مدان
و آنرا که بود روی به دنیا و به دین
در دوزخ یا بهشت درویش مدان
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱۴
دنیا گذران، محنت دنیا گذران
نی بر پدران ماند و نی بر پسران
تا بتوانی عمر به طاعت گذران
بنگر که فلک چه میکند با دگران
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱۷
قومی که حقست قبلهٔ همتشان
تا سر داری مکش سر از خدمتشان
آنرا که چشیده زهر آفاق زدهر
خاصیت تریاق دهد صحبتشان
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۲۲
حاصل زدر تو دایما کام جهان
لطف تو بود باعث آرام جهان
با فیض خدا تا بابد تابان باد
مهر علمت مدام بر بام جهان