عبارات مورد جستجو در ۱۰۷۶۰ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۸۶
باز رنگت شکسته است امروز
تا کجا رنگ عشق ریخته ای
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۱۰
به کویش مشت خاکی می فرستم
پیام دردناکی می فرستم
دماغ نامه پردازی ندارم
به مستان برگ تاکی می فرستم
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۱۴
از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من
کز دوای تلخ بدخوتر شود بیمار من
جوش یکرنگی ز من نام و نشان برداشته است
می دهد آزار خود، هر کس دهد آزار من
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۱۵
خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من
داغ دارد مهر تابان را صفای داغ من
نیست گر صحرای محشر سینه گرمم، چرا
می پرد چون نامه هر سو پنبه های داغ من؟
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۱۷
منقلب گشته است از دور فلک احوال من
ضعف پیری در جوانی کرده استقبال من
جنس من قارون شد از گرد کسادی و هنوز
چشم حاسد برنمی دارد سر از دنبال من
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۲۳
بیا ای عشق جان پای در گل را به راه افکن
ز آه سردی آتش در دلم چون صبحگاه افکن
رگ خواب است از افسردگی ها رشته اشکم
به هویی این گرانخوابان غفلت را به راه افکن
ندارد راهی از افتادگی نزدیکتر دولت
چو یوسف خویش را در منزل اول به چاه افکن
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۲۴
نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر از من
خدا ناکرده در دل رنجشی داری مگر از من؟
بگو تا گریه را دامان کوشش بر کمر بندم
اگر بر دل غباری داری ای روشن گهر از من
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۵۵
مرا چون نیست طالع ز آشنایی
همان بهتر که سازم با جدایی
من و بیگانگی، کز خوش قماشی
ندارد پشت و رو چون آشنایی
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۵۶
باز رنگت شکسته است امروز
تا کجا رنگ عشق ریخته ای
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۲
یکی دو شد ز اجل ماتم روان غریب
دوباره کور شود کور در مکان غریب
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۵
حاصل ما از نظربازی نگاه حسرت است
کشت ما را خوشه ای گر هست آه حسرت است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۷
بحر نتواند غبار غم ز دل شستن مرا
چون گهر گرد یتیمی گشته جزو تن مرا
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۲
عشق می پاشد ز یکدیگر دل غم پیشه را
توتیا می سازد آخر زور می این شیشه را
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۵
بی سرانجامی صفا بخشد دل دیوانه را
ترک رفت و رو بود جاروب این ویرانه را
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۵۲
دور شو ای آستین از دیده گریان ما
مو نمی گنجد میان گریه و مژگان ما
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۶۸
مصیبت می کند بر دل گوارا زهر مردن را
در آتش می نهد داغ عزیزان نعل رفتن را
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۸۱
جز یتیمی چه بر این داشت در گوش ترا
کآب در شیر کند صبح بناگوش ترا
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۸۲
این نه خط است سیه کرده بناگوش ترا
سایه گرد یتیمی است در گوش ترا
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۹۰
چه آتش است به جان این دل مشوش را؟
که می خورد چو می ناب خون آتش را
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۹۵
خال تو سوخت جان من غم سرشته را
آه است خوشه، دانه آتش برشته را