عبارات مورد جستجو در ۲۶ گوهر پیدا شد:
آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
متناقض نما (پارادکس)
آن است که در کلام دو امر متضاد را به یک چیز نسبت بدهیم به گونه ای که ظاهراً وجود یکی نقض وجود دیگری باشد. شاعر این امر متضاد را چنان هنرمندانه به کار می برد که قابل پذیرش است.

مثال: جامه اش شولای عریان است.

توضیح: واژه شولا به معنی «لباس»، که برای پوشیدن بدن است و وقتی با «عریانی» همراه می شود معنی ضدیت خود را از دست می دهد.

آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
ایهام تناسب
به کارگیری واژه ای با حداقل دو معنی که یک معنی آن مورد نظر شاعر و پذیرفتنی است و معنی دیگر با کلمه یا کلماتی از بیت یا عبارت تناسب دارد.

نکته: ایهام تناسب مجموعه ای از ایهام و مراعات نظیر است.

مثال 1:
چـون شبنم افتـاده بـدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم

توضیح: واژه ی «مهر» ایهام تناسب دارد، چون معنی مورد نظر شاعر عشق و محبت است اما غیر از این معنی واژه ی «مهر» به معنی خورشید است که در این صورت با واژه های «عیوق و آفتاب» تناسب دارد.

مثال 2:
گـر هـزار اسـت بلبـل این بـاغ
همـه را نغمـه و تـرانه یکی اسـت

توضیح: واژه «هزار» به دو معنی است: 1- بلبل؛ 2- عدد هزار، که در این جا منظور شاعر معنی دوم است اما غیر از معنی فوق کلمه «بلبل» با کلماتی چون «باغ، نغمه و ترانه» تناسب دارد.

آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
لف و نشر
«لف» در لغت به معنی پیچیدن و «نشر» به معنی پراکندن است اما در اصطلاح ادب آوردن دو یا چند کلمه است در بخشی از کلام که توضیح آن ها در بخش دیگر آمده است.

نکته 1: کلماتی که در بخش اوّل می آیند، «لف» و کلمـاتی که به عنـوان توضیح در بخـش دوم می آیند، «نشر» نام دارند.
نکته 2: هرگاه نظم و ترتیب بین کلمات «لف و نشر» رعایت شده باشد، آن را «لف و نشر مرتب» گویند و در غیر این صورت «لف و نشر مشوش» خوانده می شود.

مثال 1:
تا رفتنش ببینـم و گفتنش بشنـوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
توضیح: واژه های «ببینم» و «بشنوم» لف است. و دو واژه «سمع و بصر» نشر قرار گرفته است. چون کلمات « نشر» به ترتیب برای توضیح کلمات «لف» قرار نگرفته اند، لذا به آن «لف و نشر مشوش» گویند. (بصر شدم تا ببینم، سمع شدم تا بشنوم)

مثال 2: دو کس دشمن ملک و دینند: پادشاه بی حلم و زاهد بی علم.
توضیح: دوترکیب «دشمن ملک و دشمن دین» لف و دو ترکیب «پادشاه بی حلم و زاهد بی علم» نشر هستند. لذا چون توضیح «نشر» با «لف» برابر است، آن را «لف و نشر مرتب» گویند. (پادشاه بی حلم دشمن ملک و زاهد بی علم دشمن دین هستند.)

آرایه های ادبی : بیان
تشخیص (آدم نمایی، انسان انگاری، شخصیت بخشی)
نسبت دادن حالات و رفتار آدمی به دیگر پدیده های خلقت است. (دادن شخصیت انسانی به موجوداتی غیر از انسان)

مثال 1: برگ های سبز درخت در وزش نسیم به رقص در می آیند.
توضیح: رقصیدن یکی از حالات و رفتار انسانی است که در این جا به برگهای درخت نسبت داده شده است.

مثال 2:
سحر در شاخسار بوستانی
چه خوش می گفت مرغ نغمه خوانی

نکته: هر موجودی غیر از انسان در کلام «منادا» قرار گیرد آن کلام دارای تشخیص است.

مثال:
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی ای دماوند

نکته: همانطور که اشاره شد استعاره مکنیه ای که، مشبه به آن «انسان» باشد، تشخیص خواهد بود چه به صورت ترکیب اضافی باشد یا غیر اضافی.

مثال: ابر می گرید و می خندد از آن گریه چمن.
توضیح: در مثال فوق دو تشخیص به کار رفته است، گریه را به ابر نسبت داده است و خنده را به چمن.

توجه: ترکیباتی نظیر: دست روزگار، پای اوهام، دست اجل، قهقه قشنگ، حیثیت مرگ، زبان سوسن، دهن لاله و ... همگی اضافه استعاری مکنیه (تشخیص) هستند.

نکته: همه تشخیص ها استعاره مکنیه می باشند، اما استعاره مکنیه زمانی تشخیص است که «مشبه به» آن انسان باشد.

مثال 1: اختر شب در کنار کوهساران، سر خم می کند.
توضیح: اختر شب به «انسانی» تشبیه شده که سرش را خم می کند اما خود «انسان» مشبه به است، نیامده است.

مثال 2: دیده عقل مست تو چرخه ی چرخ پست تو.
توضیح: عقل را به انسانی تشبیه کرده و «دیده» که یکی از ویژگی های انسان است به آن اضافه شده است.

مثال 3: به صحرا شدم عشق باریده بود.
توضیح: عشق را به بارانی تشبیه کرده که ببارد.

تذکر: همان طور که گفته شد چون مثال (1) و (2) «مشبه به» آن ها انسان بوده دارای استعاره مکنیه و تشخیص است اما در مثال (3) «مشبه به» باران است، لذا فقط استعاره ی مکنیه داریم.

آرایه های ادبی : بیان
کنایه
کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی دور و نزدیک است. که معنی نزدیک آن مورد نظر نیست اما گوینده جمله را چنان ترکیب می کند و به کار می برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل می شود.

نکته: در کنایه الفاظ همه حقیقی اند اما مقصود گوینده معنای حقیقی و ظاهری آن نیست.
نکته: کنایه معمولا در یک جمله یا یک ترکیب به کار می رود.

مثال 1: هنوز از دهن بوی شیر آیدش.
توضیح: کنایه از این که هنوز بچه است و بارز ترین نشانه ی بچگی همان شیر خوردن است.

مثال 2: که رهام را جام باده است جفت.
توضیح: کنایه از این که رهام عیاش و خوشگذران است و مرد جنگ نیست.

مثال 3: بباید زدن سنگ را بر سبوی.
توضیح: سنگ را بر سبو زدن کنایه از آزمایش و امتحان کردن است.

عباراتی نظیر: دست و پا کردن، روی کسی را به زمین انداختن، شکم را صابون زدن، بند از بند گشودن، زبان در کشیدن، عنان گران کردن، دهان دوختن، پای در دامن آوردن، سر زخاک بر آوردن، دست ندادن، دست به سیاه و سفید نزدن، دست روی دست گذاشتن و ... همه کنایه هستند.

ساختار و قالب‌های شعری : مقدمه
ردیف
به پایان هر مصراع یا در پایان هر بیت اگر واژه یا واژه هایی با یک معنی بعد از قافیه تكرار شود به این واژه ها ردیف گویند.
این تكرار تأثیر موسیقی شعر را قوی تر می كند.

مژده ای دل كه مسیحا نفسی می آید
كه ز انفاس خوشش بوی كسی می آید

"می آید" در بیت بالا، ردیف است.