عبارات مورد جستجو در ۲۷ گوهر پیدا شد:
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۵
چرا با ما چنینی بی عنایت
مکن جوری به جانم بی نهایت
ز حد بگذشت جانا جور بر من
جفا را نیز باشد حد و غایت
گناهی جز وفاداری ندارم
ستان از من بدین معنی جفایت
تویی شاه جهان از روی رحمت
نظر فرما خدا را بر گدایت
گرم بر جان دهی فرمان روانست
چه گونه سرکشم از حکم و رایت
به جان آمد دل من از جفاها
بگو تا کی کشم جور از برایت
گرم یک شب به لطف از در درآیی
کنم جان و جهان ایثار پایت
مکن جوری به جانم بی نهایت
ز حد بگذشت جانا جور بر من
جفا را نیز باشد حد و غایت
گناهی جز وفاداری ندارم
ستان از من بدین معنی جفایت
تویی شاه جهان از روی رحمت
نظر فرما خدا را بر گدایت
گرم بر جان دهی فرمان روانست
چه گونه سرکشم از حکم و رایت
به جان آمد دل من از جفاها
بگو تا کی کشم جور از برایت
گرم یک شب به لطف از در درآیی
کنم جان و جهان ایثار پایت
مجیرالدین بیلقانی : شکوائیه
شمارهٔ ۲۱
جهان فتح من آخر به نوبهار رسد
نهال عیش من آخر به برگ و بار رسد
دلی که کوفته رنج و زخم خورد غم است
به عیش و عشرت بی حد و بی شمار رسد
امید هست کزین پس نوا و واله زیر
به بزم ما بدل ناله های زار رسد
اگر به خاطر هرکس ز گلستان جهان
گهی نسیم گل و گاه زخم خار رسد
چشیدایم بسی زخم خار، وقت آمد
که کار ما به گل لعل آبدار رسد
به عذر یک غم دل گیر کز زمانه رسید
نشاط و خرمی و کام دل، هزار رسد
ز خوش دلی و طرب دست باز نتوان داشت
اگر به خاطر ما گه گهی غبار رسد
ز چشم زخم فنا . . .
ز روزگار چنین غم به روزگار رسد
که گفت یا که؟ گمان برد کز زمانه به ما
غم بزرگ به یک سال در دو بار رسد
رسید موسم آن کز شرابخانه لطف
به دست ما مدد جام خوشگوار رسد
ز تاب دل به سر زلف تابدار رسیم
چو عاشقی که ز هجران به وصل یار رسد
به گوش ما بدل ناله های غمزدگان
حدیث و نکته چون در شاهوار رسد
طرب رسد ز پس غم چنانکه وقت خزان
نسیم کوکبه لطف نوبهار رسد
خروش بربط و بانگ سرود و ناله چنگ
ز بزم بر فلک سبز زر نگار رسد
طراز حاصل این جمله آن تواند بود
که سوی ما مدد لطف کردگار رسد
نهال عیش من آخر به برگ و بار رسد
دلی که کوفته رنج و زخم خورد غم است
به عیش و عشرت بی حد و بی شمار رسد
امید هست کزین پس نوا و واله زیر
به بزم ما بدل ناله های زار رسد
اگر به خاطر هرکس ز گلستان جهان
گهی نسیم گل و گاه زخم خار رسد
چشیدایم بسی زخم خار، وقت آمد
که کار ما به گل لعل آبدار رسد
به عذر یک غم دل گیر کز زمانه رسید
نشاط و خرمی و کام دل، هزار رسد
ز خوش دلی و طرب دست باز نتوان داشت
اگر به خاطر ما گه گهی غبار رسد
ز چشم زخم فنا . . .
ز روزگار چنین غم به روزگار رسد
که گفت یا که؟ گمان برد کز زمانه به ما
غم بزرگ به یک سال در دو بار رسد
رسید موسم آن کز شرابخانه لطف
به دست ما مدد جام خوشگوار رسد
ز تاب دل به سر زلف تابدار رسیم
چو عاشقی که ز هجران به وصل یار رسد
به گوش ما بدل ناله های غمزدگان
حدیث و نکته چون در شاهوار رسد
طرب رسد ز پس غم چنانکه وقت خزان
نسیم کوکبه لطف نوبهار رسد
خروش بربط و بانگ سرود و ناله چنگ
ز بزم بر فلک سبز زر نگار رسد
طراز حاصل این جمله آن تواند بود
که سوی ما مدد لطف کردگار رسد
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲
قوامی رازی : دیوان اشعار
شمارهٔ ۲۸ - در شکایت و گله و طلب شفاعت و صله
ای خواجه ای که با تو کسی را قرین کنند
کو را حکایت از بر چرخ برین کنند
بشنو ز فضل خویشتن از بنده یک سخن
تا خلق شکر تو بر جان آفرین کنند
گرچه شد است همت وجودت بر آسمان
بیم است از آنکه هر دو مرا در زمین کنند
آحاد گشت ألوف امیدم ز هر دوان
من طمع کرده تا عشراتم مائین کنند
این شاعران که پای برین آستان نهند
دانی که شعر من علم آستین کنند
ایشان همه به شکر و رهی باشکایت است
آری مگر به شهر شما در چنین کنند
هر روز ناامید چو برگردم از درت
قومی ز به هر خور ز رهی دل حزین کنند
از خویشتن به من نگر ای صدر روزگار
تا اهل روزگار تو را آفرین کنند
چو«ن» در رکیب همت تو دست دل زدم
گفتم مرا ز درگه تو اسب زین کنند
آخر عنایت تو به نزدیک میر چیست
این سرکه را ز بهر چه در انگبین کنند
تو می روی به درگه سلطان امیدوار
تا خواجگان به مهر تو دل را رهین کنند
بنگر که بر دل تو چه آید از آن گروه
گرو العیاذبالله با تو همین کنند
کو را حکایت از بر چرخ برین کنند
بشنو ز فضل خویشتن از بنده یک سخن
تا خلق شکر تو بر جان آفرین کنند
گرچه شد است همت وجودت بر آسمان
بیم است از آنکه هر دو مرا در زمین کنند
آحاد گشت ألوف امیدم ز هر دوان
من طمع کرده تا عشراتم مائین کنند
این شاعران که پای برین آستان نهند
دانی که شعر من علم آستین کنند
ایشان همه به شکر و رهی باشکایت است
آری مگر به شهر شما در چنین کنند
هر روز ناامید چو برگردم از درت
قومی ز به هر خور ز رهی دل حزین کنند
از خویشتن به من نگر ای صدر روزگار
تا اهل روزگار تو را آفرین کنند
چو«ن» در رکیب همت تو دست دل زدم
گفتم مرا ز درگه تو اسب زین کنند
آخر عنایت تو به نزدیک میر چیست
این سرکه را ز بهر چه در انگبین کنند
تو می روی به درگه سلطان امیدوار
تا خواجگان به مهر تو دل را رهین کنند
بنگر که بر دل تو چه آید از آن گروه
گرو العیاذبالله با تو همین کنند
ایرج میرزا : قصیده ها
در ستایش نظام السلطنه مافی و اسب خواستن از وی
خواب دیدم که خدا بال و پری داده مرا
در هوا قوّت سیر و سفری داده مرا
همچو شاهین به هوا جلوه کنان می گذرم
تیزرو بالی و تازنده پری داده مرا
هر کجا قصد کنم می رسم آن جا فی الفور
گویی از برق ، طبیعت اثری داده مرا
نه تلگراف به گردم برسد نه تلفن
که خدا سرعت سیر دگری داده مرا
همه با چشم تحیّر نگرانند به من
بال و پر زیب و فر معتبری داده مرا
آنچنان بود که پنداشتم از این پر و بال
آسمان سلطنت مختصری داده مرا
جستم از خواب در اندیشه که تعبیرش چیست
از چه حق قوّۀ فوق البشری داده مرا
من که در هیچ زمین تخم نیفشاندم پار
تا کنم فرض که اینک ثمری داده مرا
ده ندارم که بگویم بفزود آب قنات
زن ندارم که بگویم پسری داده مرا
مادرم زنده نباشد که بگویم شو کرد
باز حق در سر پیری پدری داده مرا
بندگی هیچ نکردم به خدا تا گویم
که به پاداش خدا گنج زری داده مرا
عاقبت دانش من راه به تعبیر نبرد
گرچه در هر فن ایزد گهری داده مرا
صبح دیدم که به سورانم و فرمانفرمای
اسب با تربیت با هنری داده مرا
والی مشرق کز خدمت او بار خدای
طبع از دریا زاینده تری داده مرا
در هوا قوّت سیر و سفری داده مرا
همچو شاهین به هوا جلوه کنان می گذرم
تیزرو بالی و تازنده پری داده مرا
هر کجا قصد کنم می رسم آن جا فی الفور
گویی از برق ، طبیعت اثری داده مرا
نه تلگراف به گردم برسد نه تلفن
که خدا سرعت سیر دگری داده مرا
همه با چشم تحیّر نگرانند به من
بال و پر زیب و فر معتبری داده مرا
آنچنان بود که پنداشتم از این پر و بال
آسمان سلطنت مختصری داده مرا
جستم از خواب در اندیشه که تعبیرش چیست
از چه حق قوّۀ فوق البشری داده مرا
من که در هیچ زمین تخم نیفشاندم پار
تا کنم فرض که اینک ثمری داده مرا
ده ندارم که بگویم بفزود آب قنات
زن ندارم که بگویم پسری داده مرا
مادرم زنده نباشد که بگویم شو کرد
باز حق در سر پیری پدری داده مرا
بندگی هیچ نکردم به خدا تا گویم
که به پاداش خدا گنج زری داده مرا
عاقبت دانش من راه به تعبیر نبرد
گرچه در هر فن ایزد گهری داده مرا
صبح دیدم که به سورانم و فرمانفرمای
اسب با تربیت با هنری داده مرا
والی مشرق کز خدمت او بار خدای
طبع از دریا زاینده تری داده مرا
نهج البلاغه : خطبه ها
درخواست هدایت از خداوند
و من دعاء له عليهالسلام يلجأ فيه إلى اللّه ليهديه إلى الرشاد اَللَّهُمَّ إِنَّكَ آنَسُ اَلْآنِسِينَ لِأَوْلِيَائِكَ وَ أَحْضَرُهُمْ بِالْكِفَايَةِ لِلْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيْكَ تُشَاهِدُهُمْ فِي سَرَائِرِهِمْ وَ تَطَّلِعُ عَلَيْهِمْ فِي ضَمَائِرِهِمْ وَ تَعْلَمُ مَبْلَغَ بَصَائِرِهِمْ فَأَسْرَارُهُمْ لَكَ مَكْشُوفَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ إِلَيْكَ مَلْهُوفَةٌ
إِنْ أَوْحَشَتْهُمُ اَلْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِكْرُكَ وَ إِنْ صُبَّتْ عَلَيْهِمُ اَلْمَصَائِبُ لَجَئُوا إِلَى اَلاِسْتِجَارَةِ بِكَ عِلْماً بِأَنَّ أَزِمَّةَ اَلْأُمُورِ بِيَدِكَ وَ مَصَادِرَهَا عَنْ قَضَائِكَ
اَللَّهُمَّ إِنْ فَهِهْتُ عَنْ مَسْأَلَتِي أَوْ عَمِيتُ عَنْ طِلْبَتِي فَدُلَّنِي عَلَى مَصَالِحِي وَ خُذْ بِقَلْبِي إِلَى مَرَاشِدِي فَلَيْسَ ذَلِكَ بِنُكْرٍ مِنْ هِدَايَاتِكَ وَ لاَ بِبِدْعٍ مِنْ كِفَايَاتِكَ
اَللَّهُمَّ اِحْمِلْنِي عَلَى عَفْوِكَ وَ لاَ تَحْمِلْنِي عَلَى عَدْلِكَ
إِنْ أَوْحَشَتْهُمُ اَلْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِكْرُكَ وَ إِنْ صُبَّتْ عَلَيْهِمُ اَلْمَصَائِبُ لَجَئُوا إِلَى اَلاِسْتِجَارَةِ بِكَ عِلْماً بِأَنَّ أَزِمَّةَ اَلْأُمُورِ بِيَدِكَ وَ مَصَادِرَهَا عَنْ قَضَائِكَ
اَللَّهُمَّ إِنْ فَهِهْتُ عَنْ مَسْأَلَتِي أَوْ عَمِيتُ عَنْ طِلْبَتِي فَدُلَّنِي عَلَى مَصَالِحِي وَ خُذْ بِقَلْبِي إِلَى مَرَاشِدِي فَلَيْسَ ذَلِكَ بِنُكْرٍ مِنْ هِدَايَاتِكَ وَ لاَ بِبِدْعٍ مِنْ كِفَايَاتِكَ
اَللَّهُمَّ اِحْمِلْنِي عَلَى عَفْوِكَ وَ لاَ تَحْمِلْنِي عَلَى عَدْلِكَ
امام سجاد علیهالسلام : با ترجمه حسین انصاریان
دعای 12 ) دعا در اعتراف به گناه و توفیق توبه
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الاِعْتِرَافِ وَ طَلَبِ التَّوْبَةِ إِلَي اللهِ تَعَالَي
﴿1﴾ اللَّهُمَّ إِنَّهُ يَحْجُبُنِي عَنْ مَسْأَلَتِكَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ ، وَ تَحْدُونِي عَلَيْهَا خَلَّةٌ وَاحِدَةٌ
﴿2﴾ يَحْجُبُنِي أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ ، وَ نَهْيٌ نَهَيْتَنِي عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَيْهِ ، وَ نِعْمَةٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَيَّ فَقَصَّرْتُ فِي شُكْرِهَا .
﴿3﴾ وَ يَحْدُونِي عَلَى مَسْأَلَتِكَ تَفَضُّلُكَ عَلَى مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيْكَ ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَيْكَ ، إِذْ جَمِيعُ إِحْسَانِكَ تَفَضُّلٌ ، وَ إِذْ كُلُّ نِعَمِكَ ابْتِدَاءٌ
﴿4﴾ فَهَا أَنَا ذَا ، يَا إِلَهِي ، وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّكَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِيلِ ، وَ سَائِلُكَ عَلَى الْحَيَاءِ مِنِّي سُؤَالَ الْبَائِسِ الْمُعيِلِ
﴿5﴾ مُقِرٌّ لَكَ بِأَنِّي لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِكَ إِلَّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْيَانِكَ ، وَ لَمْ أَخْلُ فِي الْحَالَاتِ كُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِكَ .
﴿6﴾ فَهَلْ يَنْفَعُنِي ، يَا إِلَهِي ، إِقْرَارِي عِنْدَكَ بِسُوءِ مَا اكْتَسَبْتُ وَ هَلْ يُنْجِينِي مِنْكَ اعْتِرَافِي لَكَ بِقَبِيحِ مَا ارْتَكَبْتُ أَمْ أَوْجَبْتَ لِي فِي مَقَامِي هَذَا سُخْطَكَ أَمْ لَزِمَنِي فِي وَقْتِ دُعَايَ مَقْتُكَ .
﴿7﴾ سُبْحَانَكَ ، لَا أَيْأَسُ مِنْكَ وَ قَدْ فَتَحْتَ لِي بَابَ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ ، بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ .
﴿8﴾ الَّذِي عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ ، وَ أَدْبَرَتْ أَيَّامُهُ فَوَلَّتْ حَتَّى إِذَا رَأَى مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَايَةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ ، وَ أَيْقَنَ أَنَّهُ لَا مَحِيصَ لَهُ مِنْكَ ، وَ لَا مَهْرَبَ لَهُ عَنْكَ ، تَلَقَّاكَ بِالْإِنَابَةِ ، وَ أَخْلَصَ لَكَ التَّوْبَةَ ، فَقَامَ إِلَيْكَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِيٍّ ، ثُمَّ دَعَاكَ بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِيٍّ .
﴿9﴾ قَدْ تَطَأْطَأَ لَكَ فَانْحَنَى ، وَ نَكَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَى ، قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْيَتُهُ رِجْلَيْهِ ، وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّيْهِ ، يَدْعُوكَ بِيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ، وَ يَا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ ، وَ يَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ ، وَ يَا مَنْ عَفْوُهُ أَكْثَرُ مِنْ نَقِمَتِهِ ، وَ يَا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ .
﴿10﴾ وَ يَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ ، وَ يَا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَةِ ، وَ يَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَةِ وَ يَا مَنْ رَضِيَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْيَسِيرِ ، وَ يَا مَنْ كَافَى قَلِيلَهُمْ بِالْكَثِيرِ ، وَ يَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ ، وَ يَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ .
﴿11﴾ مَا أَنَا بِأَعْصَى مَنْ عَصَاكَ فَغَفَرْتَ لَهُ ، وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ ، وَ مَا أَنَا بِأَظْلَمِ مَنْ تَابَ إِلَيْكَ فَعُدْتَ عَلَيْهِ .
﴿12﴾ أَتُوبُ إِلَيْكَ فِي مَقَامِي هَذَا تَوْبَةَ نَادِمٍ عَلَى مَا فَرَطَ مِنْهُ ، مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَيْهِ ، خَالِصِ الْحَيَاءِ مِمَّا وَقَعَ فيِهِ .
﴿13﴾ عَالِمٍ لَيْكَ، بِأَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظِيمِ لَا يَتَعَاظَمُكَ ، وَ أَنَّ التَّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِيلِ لَا يَسْتَصْعِبُكَ ، وَ أَنَّ احْتِمالَ الْجِنَايَاتِ الْفَاحِشَةِ لَا يَتَكَأَّدُكَ ، وَ أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِكَ إِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الاِسْتِكْبَارَ عَلَيْكَ ، وَ جَانَبَ الْاِصْرَارَ ، وَ لَزِمَ الاِسْتِغْفَارَ .
﴿14﴾ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَنْ أَسْتَكْبِرَ ، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ ، وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا قَصَّرْتُ فِيهِ ، وَ أَسْتَعِينُ بِكَ عَلَى مَا عَجَزْتُ عَنْهُ .
﴿15﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ هَبْ لِي مَا يَجِبُ عَلَيَّ لَكَ ، وَ عَافِنِي مِمَّا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ ، وَ أَجِرْنِي مِمَّا يَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَةِ ، فَإِنَّكَ مَلِيءٌ بِالْعَفْوِ ، مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَةِ ، مَعْرُوفٌ بِالتَّجَاوُزِ ، لَيْسَ لِحَاجَتِي مَطْلَبٌ سِوَاكَ ، وَ لَا لِذَنْبِي غَافِرٌ غَيْرُكَ ، حَاشَاكَ
﴿16﴾ وَ لَا أَخَافُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا إِيَّاكَ ، إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ اقْضِ حَاجَتِي ، وَ أَنْجِحْ طَلِبَتِي ، وَ اغْفِرْ ذَنْبِي ، وَ آمِنْ خَوْفَ نَفْسِي ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ، وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ .
﴿1﴾ اللَّهُمَّ إِنَّهُ يَحْجُبُنِي عَنْ مَسْأَلَتِكَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ ، وَ تَحْدُونِي عَلَيْهَا خَلَّةٌ وَاحِدَةٌ
﴿2﴾ يَحْجُبُنِي أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ ، وَ نَهْيٌ نَهَيْتَنِي عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَيْهِ ، وَ نِعْمَةٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَيَّ فَقَصَّرْتُ فِي شُكْرِهَا .
﴿3﴾ وَ يَحْدُونِي عَلَى مَسْأَلَتِكَ تَفَضُّلُكَ عَلَى مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيْكَ ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَيْكَ ، إِذْ جَمِيعُ إِحْسَانِكَ تَفَضُّلٌ ، وَ إِذْ كُلُّ نِعَمِكَ ابْتِدَاءٌ
﴿4﴾ فَهَا أَنَا ذَا ، يَا إِلَهِي ، وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّكَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِيلِ ، وَ سَائِلُكَ عَلَى الْحَيَاءِ مِنِّي سُؤَالَ الْبَائِسِ الْمُعيِلِ
﴿5﴾ مُقِرٌّ لَكَ بِأَنِّي لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِكَ إِلَّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْيَانِكَ ، وَ لَمْ أَخْلُ فِي الْحَالَاتِ كُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِكَ .
﴿6﴾ فَهَلْ يَنْفَعُنِي ، يَا إِلَهِي ، إِقْرَارِي عِنْدَكَ بِسُوءِ مَا اكْتَسَبْتُ وَ هَلْ يُنْجِينِي مِنْكَ اعْتِرَافِي لَكَ بِقَبِيحِ مَا ارْتَكَبْتُ أَمْ أَوْجَبْتَ لِي فِي مَقَامِي هَذَا سُخْطَكَ أَمْ لَزِمَنِي فِي وَقْتِ دُعَايَ مَقْتُكَ .
﴿7﴾ سُبْحَانَكَ ، لَا أَيْأَسُ مِنْكَ وَ قَدْ فَتَحْتَ لِي بَابَ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ ، بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ .
﴿8﴾ الَّذِي عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ ، وَ أَدْبَرَتْ أَيَّامُهُ فَوَلَّتْ حَتَّى إِذَا رَأَى مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَايَةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ ، وَ أَيْقَنَ أَنَّهُ لَا مَحِيصَ لَهُ مِنْكَ ، وَ لَا مَهْرَبَ لَهُ عَنْكَ ، تَلَقَّاكَ بِالْإِنَابَةِ ، وَ أَخْلَصَ لَكَ التَّوْبَةَ ، فَقَامَ إِلَيْكَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِيٍّ ، ثُمَّ دَعَاكَ بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِيٍّ .
﴿9﴾ قَدْ تَطَأْطَأَ لَكَ فَانْحَنَى ، وَ نَكَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَى ، قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْيَتُهُ رِجْلَيْهِ ، وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّيْهِ ، يَدْعُوكَ بِيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ، وَ يَا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ ، وَ يَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ ، وَ يَا مَنْ عَفْوُهُ أَكْثَرُ مِنْ نَقِمَتِهِ ، وَ يَا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ .
﴿10﴾ وَ يَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ ، وَ يَا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَةِ ، وَ يَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَةِ وَ يَا مَنْ رَضِيَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْيَسِيرِ ، وَ يَا مَنْ كَافَى قَلِيلَهُمْ بِالْكَثِيرِ ، وَ يَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ ، وَ يَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ .
﴿11﴾ مَا أَنَا بِأَعْصَى مَنْ عَصَاكَ فَغَفَرْتَ لَهُ ، وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ ، وَ مَا أَنَا بِأَظْلَمِ مَنْ تَابَ إِلَيْكَ فَعُدْتَ عَلَيْهِ .
﴿12﴾ أَتُوبُ إِلَيْكَ فِي مَقَامِي هَذَا تَوْبَةَ نَادِمٍ عَلَى مَا فَرَطَ مِنْهُ ، مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَيْهِ ، خَالِصِ الْحَيَاءِ مِمَّا وَقَعَ فيِهِ .
﴿13﴾ عَالِمٍ لَيْكَ، بِأَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظِيمِ لَا يَتَعَاظَمُكَ ، وَ أَنَّ التَّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِيلِ لَا يَسْتَصْعِبُكَ ، وَ أَنَّ احْتِمالَ الْجِنَايَاتِ الْفَاحِشَةِ لَا يَتَكَأَّدُكَ ، وَ أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِكَ إِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الاِسْتِكْبَارَ عَلَيْكَ ، وَ جَانَبَ الْاِصْرَارَ ، وَ لَزِمَ الاِسْتِغْفَارَ .
﴿14﴾ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَنْ أَسْتَكْبِرَ ، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ ، وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا قَصَّرْتُ فِيهِ ، وَ أَسْتَعِينُ بِكَ عَلَى مَا عَجَزْتُ عَنْهُ .
﴿15﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ هَبْ لِي مَا يَجِبُ عَلَيَّ لَكَ ، وَ عَافِنِي مِمَّا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ ، وَ أَجِرْنِي مِمَّا يَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَةِ ، فَإِنَّكَ مَلِيءٌ بِالْعَفْوِ ، مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَةِ ، مَعْرُوفٌ بِالتَّجَاوُزِ ، لَيْسَ لِحَاجَتِي مَطْلَبٌ سِوَاكَ ، وَ لَا لِذَنْبِي غَافِرٌ غَيْرُكَ ، حَاشَاكَ
﴿16﴾ وَ لَا أَخَافُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا إِيَّاكَ ، إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ اقْضِ حَاجَتِي ، وَ أَنْجِحْ طَلِبَتِي ، وَ اغْفِرْ ذَنْبِي ، وَ آمِنْ خَوْفَ نَفْسِي ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ، وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ .