عبارات مورد جستجو در ۸۷۵۷ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۶
خوش باش دمی که زندگانی باقیست
در ملک حیات کامرانی باقیست
ور نعمت این جهانیت وا برسد
غم نیست نعیم آن جهانی باقیست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۳
جانا لب میگون تو روح ما نیست
دارم نظری با تو ولی تنها نیست
تو یوسف حسنی و چهی در زنخت
دیدم که هزار جان در او زندانیست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۱
بودند جهاندار بسی خسرو و گرد
رفتند و بدیگرانش ناچار سپرد
اکنون که تو داری چه در او دل بندی
میدان که نخواهیش تو هم با خود برد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۷
تا چرخ و فلک مدار بنیاد نهاد
از مادر ارکان پسری چون تو نزاد
اوراد جهانیان کنون نیست جز آنک
سردار جهان نظام دین یحیی باد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۷۶
دلبر شب دوش چون ز رخ پرده گشود
مه کرد طلوع و نور بر نور فزود
ماهش برهی نمود تا حاضر بود
چون ماه برفت او برهی ماه نمود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۸۷
هر چند که فرزند بسامان باشد
دردیست که بی مایه درمان باشد
از زیستنش رنج فراوان باشد
وز مردن او خرابی جان باشد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۸۸
ما را فلک از دوست اگر دور افکند
ور همچو بنات نعشمان ز هم بپراکند
صد شکر که بر رغم فلک بار دگر
گشتیم بهم چو عقد پروین پیوند
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹۳
هرگز فلکم زیاد می نگذارد
هر دم بغمی تازه ترم بسپارد
نزد فلک ستمگرم عیبی نیست
جز آنکه مرا اهل هنر پندارد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۲
در ابر فنا ماه چگل پنهان شد
در پرده غم شادی دل پنهان شد
از عین کمال بلبل گلشن جود
در موسم گل بزیر گل پنهان شد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۶
هم سهم سعادت بهدف باز رسید
هم لؤلؤ لالا بصدف باز رسید
دل جست و ز جان مژده نوروزی خواست
چون شمس بخانه شرف باز رسید
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۸
غریب اگر چه وزیر شه جهان باشد
همیشه میل دلش سوی خانمان باشد
اگر چه ساعد شاهان بود نشیمن باز
ولی بکام دل باز آشیان باشد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷۹
فرزند اعز محمد ای کان هنر
وی تازه ز آب سخنت جان هنر
در خوش نمکی چون تو جگر گوشه نیافت
جز ابن یمین هیچکس از کان هنر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۱
رفتند و ز رفتگان یکی نامد باز
تا با تو بگوید سخن از پرده راز
کارت ز نیاز میگشاید نه نماز
بازیچه بود نماز بی صدق و نیاز
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۷
لعل تو که آفرینش گوید همه کس
درج گهر ثمینش گوید همه کس
تا مردم چشم من دهان تو بدید
دریا دل قطره پینش گوید همه کس
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۱
ناکس نشود بدون نوازی تو کس
ناید بگه کار چناری از خس
شهباز طلب تا بط و غازت گیرد
گز صعوه نیاید بجز از صید مگس
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۱
افتاد گره بر تن مجروح سقیم
چون قطره اشک بر رخ زرد یتیم
زینسان که منم مرا مسیحی باید
تا به کند از رنج تن زار الیم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۷۵
نائی که سخن بود روان از لب او
در نی شکر آمد بفغان از لب او
لب بر لب نی نهاد و دم داد دمش
تا گفت که آمدم بجان از لب او
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۲
ایدل تو مپندار بجانی زنده
لطفیست الهی که بدانی زنده
گر با تو بود جان بکجا دارد جای
ور بیتو بود پس بچه مانی زنده
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۹
رویت که بر اوست مظهر لطف اله
زیباست بر او سه نقطه خال سیاه
کوبی من و توسه بوسه مشاطه حسن
از عنبر تر نهاده بر صفحه ماه
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ٧١ - ملمع
قد اشرقت القلوب بالانوار
اذ نورت الریاض بالانوار
بلبل بصبوح از سر مستی میگفت
در موسم گل حرام شد هشیاری