عبارات مورد جستجو در ۲۵۱ گوهر پیدا شد:
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۸۷ - در رثاء پسر خود رشید الدین و وفات دختر
دریغ میوهٔ عمرم رشید کز سر پای
به بیست سال برآمد به یک نفس بگذشت
مرا ذخیزه همین یک رشید بود از عمر
نتیجهٔ شب و روزی که در هوس بگذشت
چو دخترم آمدم از بعد این چنین پسری
سرشک چشم من از چشمهٔ ارس بگذشت
مرا به زادن دختر غمی رسید که آن
نه بر دل من و نی بر ضمیر کس بگذشت
چو دختر انده من دید سخت صوفی‌وار
سه روز عدهٔ عالم بداشت پس بگذشت
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۳۱۷
گر به دل آزاد بودمی چه غمستی
عقدهٔ سودا گشودمی چه غمستی
غم همه ز آن است کشنای نیازم
گر نه نیاز آزمودمی چه غمستی
گر به مشامی که بوی آز شنودم
بوی قناعت نودمی چه غمستی
تخم ادب کاشتم دریغ درودم
گر بر دولت درودمی چه غمستی
این که خرد را در ملوک نمودم
گر در عزلت نمودمی چه غمستی
بد گهران را ستودم از گهر طبع
گر گهری را ستودمی چه غمستی
سرمهٔ عیسی که خاک چشم حواری است
گر جهت خر نسودمی چه غمستی
گر ز پی ساز کار در الف آز
سین سلامت فزودمی چه غمستی
لاف پلنگی زنم و گرنه چو گربه
لقمهٔ دونان ربودمی چه غمستی
بخت غنود و به درد دل نغنودم
گر به فراقت غنودمی چه غمستی
گفتی خاقانیا به شاهد و می‌کوش
گر من ازین دست بودمی چه غمستی
سعدی : مثنویات
شمارهٔ ۷
یکی را دیدم اندر جایگاهی
که می‌کاوید قبر پادشاهی
به دست از بارگاهش خاک می‌رفت
سرشک از دیده می‌بارید و می‌گفت
ندانم پادشه یا پاسبانی
همی بینم که مشتی استخوانی
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۳۴۲
در آینه چون نگاه کردم
یک موی سفید خود بدیدم
زاندیشهٔ ضعف و وهم پیری
در آینه نیز ننگریدم
امروز به شانه‌ای از آن موی
دیدم دو سه تار و برطپیدم
شاید که خورم غم جوانی
کز پیری خود چو بررسیدم
زایینهٔ معاینه بدیدم
وز شانه به صد زبان شنیدم
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۰
عمری که تر و خشک من آن بود گذشت
وان مایه که کردمی بدان سود گذشت
افسوس که روز بی‌غمی دیر رسید
پس چون شب وصل دلبران زود گذشت
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۵۹
اندر سر من نبود جز رای صلاح
اندر شب و روز پاک جویای صلاح
امسال چنانم که نیارم گفتن
یک سال دگر وای مرا وای صلاح
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۸
زین پیش اگر دم از جنون میزده‌ام
وانگه قدم از چرا و چون میزده‌ام
عمری بزدم این در و چون بگشادند
دیدم ز درون در برون میزده‌ام
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۹۶
ای آنکه ز خاک تیره نطعی سازی
هر لحظه بر او نقش دگر اندازی
گه مات شوی و گه بداری ماتم
احسنت زهی صنعت با خود بازی
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۰
چنان که شیر کند خواب طفل را شیرین
فزود غفلت من از سفیدموییها
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۱
از بهار نوجوانی آنچه برجا مانده است
در بساط من، همین خواب گران غفلت است
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۲
حیرت مرا ز همسفران پیشتر فکند
پای به‌خواب‌رفته درین ره روانتر است
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۱
از تزلزل بیش محکم شد بنای غفلتم
رعشهٔ پیری مرا آگاه نتوانست کرد
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۷
شیرازهٔ بهار تماشا گسسته بود
تا مرغ پرشکستهٔ ما فکر بال کرد
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴۳
عمر رفت و خار خارش در دل بیتاب ماند
مشت خاشاکی درین ویرانه از سیلاب ماند
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۶
چون صبح، زیر خیمهٔ دلگیر آسمان
روشندلان به یک دو نفس پیر می‌شوند
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۲
اگر از همسفران پیشتر افتم چه شود
پیش ازین قافله همچون خبر افتم چه شود
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴۷
صبح بیداری شود گفتم مرا موی سفید
پردهٔ دیگر شد از غفلت برای خواب من
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۱
چون نظر بر حاصل عمر عزیزان می‌کنم
از دل بی‌حاصلم صد آه می‌آید برون
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۱
از سکندر صفحهٔ آیینه‌ای بر جای ماند
تا چه خواهد ماند از مجموعهٔ ما بر زمین
عطار نیشابوری : باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی
شمارهٔ ۳۱
نه در سفرم یک دم و نی در حضرم
نه خواب و خورم هست و نه بیخواب و خورم
نه باخبرم ز خویش و نه بیخبرم
چون حیرانی نشستهام مینگرم