عبارات مورد جستجو در ۱۲۵ گوهر پیدا شد:
مفاتیح الجنان : زیارات مخصوصه امام حسین (ع)
اوقات شریفه زیارت امام حسین (ع)
نویسنده گوید: زیارت امام حسین(علیه السلام) در [همه] اوقات شریفه و شب ها و روزهای متبرکه، به غیر «این اوقات که ذکر شد» نیز افضل است، به ویژه اوقاتی که به آن حضرت نسبتی داشته باشد، مانند «روز مباهله» و «روز نزول هَل اتی» و «روز ولادت آن حضرت» و نیز «شب های جمعه».
از روایتی استفاده می شود که حق تعالی در هر شب جمعه نظر لطفی بر آن حضرت می کند و همه پیامبران و اوصیای ایشان را به زیارت حضرتش می فرستد.
ابن قولَوَیه از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده: هرکه قبر امام حسین(علیه السلام) را در هر جمعه زیارت کند، البته آمرزیده می شود و از دنیا با حالت حسرت بیرون نرود و خانه اش در بهشت با امام حسین(علیه السلام) باشد.
در خبر اَعمَش آمده: همسایه او برایش گفت: در خواب دیدم رقعه هایی از آسمان فرو می ریزد که در آن ها برای هرکه امام حسین(علیه السلام) را در شب جمعه زیارت کند امان نوشته اند و بعد از این در اعمال کاظمَین در طی «حکایت حاج علی بغدادی» به این مطلب اشاره خواهد شد. در غیر این اوقات از اوقات شریفه دیگر نیز خوب است آن حضرت زیارت شود.
روایت شده از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: آیا برای زیارت امام حسین(علیه السلام) زمان خاصی است که بهتر از زمان های دیگر باشد؟ فرمود: آن حضرت را در هروقت و هر زمان زیارت کنید که در زیارت آن حضرت خیر مقرّر است، هرکه آن را بیشتر به عمل آورد، خیر بیشتری خواهد یافت و هرکه کمتر انجام دهد، خیر کمتری به دست می آورد و در زیارت کردن آن حضرت در اوقات شریفه بکوشید که اعمال صالحه در آن اوقات ثوابش دو چندان است و در آن اوقات شریفه فرشتگان الهی برای زیارت آن حضرت از آسمان نازل می شوند تا پایان روایت؛
و برای خصوص این اوقاتِ یاد شده زیارت منقولی یافت نشده، تنها برای «روز سوم شعبان» که روز ولادت حضرت امام حسین(علیه السلام) است، دعایی از ناحیه مبارکه بیرون آمده که باید آن را خواند و ما آن را در طی اعمال ماه شعبان بیان کردیم.
بدان که زیارت آن حضرت در غیر کربلا، از شهرهای دور مزیّت زیادی دارد و ما در اینجا به ذکر دو روایت که در کتاب های «کافی»، «تهذیب» و «من لا یحضرها الفقیه» است قناعت می کنیم.
«روایت اوّل»: ابن ابی عُمَیر از هشام روایت کرده امام صادق(علیه السلام) فرمود: هرگاه راه یکی از شما دور و از خانه اش تا قبور ما مسافت زیادی باشد، به پشت بام بلندتر خانۀ خود بالا رود و دو رکعت نماز بخواند و به سلام کردن به سوی قبرهای ما اشاره کند، به درستی که آن نماز و سلام به ما می رسد.
«روایت دوم»: از حنّان بن سدیر از پدرش نقل شده امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: ای سدیر آیا هر روز قبر حسین(علیه السلام) را زیارت می کنی؟ عرض کردم: فدایت شوم نه؛ فرمود: شما جفا کارید، آیا در هر جمعه او را زیارت می کنید؟ گفتم: نه؛ فرمود: آیا در هر ماهی زیارت می کنید؟ گفتم: نه؛ فرمود: آیا در هر سالی زیارت می کنید؟ گفتم: گاهی از سال ها شده که زیارت کرده ام، فرمود: ای سدیر شما به امام حسین(علیه السلام) چه جفاکارید!
آیا نمی دانید که حق تعالی دو هزارهزار فرشته [در کتاب «تهذیب» و «فقیه» هزارهزار فرشته آمده است] ژولیده موی و غبارآلود گمارده تا بر آن حضرت گریه کنند و زیارت نمایند که هرگز سست نمی شوند و برای تو ای سدیر چه می شود که زیارت کنی قبر امام حسین(علیه السلام) را در هر جمعه «پنج مرتبه» و در هر روزی «یک مرتبه»؟
گفتم: فدایت شوم بین ما و او فاصله بسیاری است، فرمود: به بام خانه ات بالا رو و سپس به راست و چپ نظر کن، آنگاه سر خود را به سوی آسمان بردار، سپس قصد کن جهت قبر آن حضرت را و بگو: «السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبا عَبْدِاللّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» به خاطر این عمل زیارتی برای تو نوشته می شود، و آن زیارت حجّ و عمره است. سدیر گفت: بسا شد که این را در ماه بیش از بیست مرتبه بجا آوردم. و در آغاز «زیارت اوّل» از زیارت مطلقه مطلبی که مناسب این مقام بود گذشت، مراجعه کنید.
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
فضیلت و کیفیت زیارت کاظمین، امام کاظم(ع) و امام جواد(ع)
 این فصل در فضیلت و شیوۀ زیارت کاظمین یعنی امام موسی کاظم(علیه السلام) و امام محمّد تقی(علیه السلام) و ذکر مسجد براثا و زیارت چهار نایب امام عصر(علیه السلام) و زیارت جناب سلمان [و حذیفه] می باشد و مشتمل بر چند بخش است:
بخش اول: در فضیلت و کیفیت زیارت کاظمین
بخش دوم: تاریخ و فضیلت مسجد براثا
بخش سوم: زیارت نواب اربعه(ره) و شیخ کلینی(ره)
بخش چهارم: فضائل و زیارت جناب سلمان و حذیفه
بدان که برای زیارت این دو امام معصوم فضیلت بسیاری ذکر شده:در اخبار بی شماری وارد شده که زیارت موسی بن جعفر(علیه السلام) مثل زیارت پیامبر(صلی الله علیه وآله) است و در روایتی است: هرکه او را زیارت کند، مانند آن است که حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) و امیرمؤمنان(علیه السلام) را زیارت کرده و در روایت دیگری: مثل آن است که امام حسین(علیه السلام) را زیارت کرده باشد.
در حدیث دیگری: هرکه او را زیارت کند، بهشت برای اوست. شیخ جلیل محمّد بن شهرآشوب در «مناقب» از تاریخ بغداد نقل کرده: که خطیب مؤلّف آن کتاب به سند خود از علی بن خلال روایت نموده: هیچ امر دشواری مرا روی نداد که بعد از آن به نزد قبر حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) روم و متوسّل به آن بزرگوار شوم، مگر آن که خدا، آن را برایم آسان کرد؛
و نیز گفته است: زنی در بغداد دیده شد که می دوید، به او گفتند: کجا می روی؟ گفت: به سوی قبر موسی بن جعفر(علیه السلام) می روم، برای پسرم که او را حبس کرده اند دعا کنم، مردی حنبلی مذهب در آنجا حاضر بود، آن زن را مسخره کرد و گفت: پسرت در زندان از دنیا رفت، آن زن گفت: خداوندا از تو درخواست می کنم، به حق کسی که در زندان شهیدش کردند [مرادش موسی بن جعفر(علیه السلام) بود] قدرت خود را به من بنما، به ناگاه پسر آن زن را رها کردند و فرزند آن مرد حنبلی را که مسخره کرده بود، به تلافی گناه او گرفتند.
شیخ صدوق از ابراهیم بن عُقبه روایت کرده: خدمت امام هادی(علیه السلام) نامه ای نوشتم و در نامه پرسیدم از زیارت ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) و از زیارت حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) و حضرت جواد(علیه السلام). منظور از پرسش آن بود که بدانم کدام یک از این دو زیارت برتر است؟ حضرت در پاسخ نوشته بودند: ابوعبدالله مقدّم است و زیارت این دو معصوم جامع تر و ثوابش عظیم تر است.
اما شیوۀ زیارت کاظمین؛ بدانکه زیارت های آن حرم شریف، بعضی اختصاص به هر یک از آن دو بزرگوار دارد و بعضی مشترک مابین آن دو امام است:
زیارت مخصوص امام موسی کاظم(ع)
زیارت مخصوص امام محمد تقی(ع)
زیارت مشترک هر دو امام(ع)
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
زیارت مختص به امام موسى کاظم (ع)
اما زیارت مختصّ به حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) چنان که سید ابن طاووس در کتاب «مزار» نقل کرده آن است که چون خواستی آن حضرت را زیارت کنی، سزاوار است غسل کنی و بعد با آرامش و وقار به زیارت روانه شوی، همین که به در حرم رسیدی بایست و بگو:
اللّهُ أَکبَرُ، اللّهُ أَکبَرُ، لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ، وَاللّهُ أَکبَرُ، الْحَمْدُ لِلّهِ عَلَی هِدایتِهِ لِدِینِهِ، وَالتَّوْفِیقِ لِمَا دَعا إِلَیهِ مِنْ سَبِیلِهِ. اللّهُمَّ إِنَّک أَکرَمُ مَقْصُودٍ، وَأَکرَمُ مَأْتِی، وَقَدْ أَتَیتُک مُتَقَرِّباً إِلَیک بِابْنِ بِنْتِ نَبِیک صَلَوَاتُک عَلَیهِ وَعَلَی آبائِهِ الطَّاهِرِینَ وَأَبْنائِهِ الطَّیبِینَ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَلَا تُخَیبْ سَعْیی، وَلَا تَقْطَعْ رَجائِی، وَاجْعَلْنِی عِنْدَک وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ.
بعد وارد شو و پای راست خود را مقدّم دار و بگو:
بِسْمِ اللّهِ، وَبِاللّهِ، وَفِی سَبِیلِ اللّهِ، وَعَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ. اللّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَی وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ.
همین که به در بارگاه شریف رسیدی بایست و درخواست اجازه کن و بگو:
أَأَدْخُلُ یا رَسُولَ اللّهِ؟ أَأَدْخُلُ یا نَبِی اللّهِ؟ أَأَدْخُلُ یا مُحَمَّدَ بنَ عَبْدِاللّهِ؟ أَأَدْخُلُ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ أَأَدْخُلُ یا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ؟ أَأَدْخُلُ یا أَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَینَ؟ أَأَدْخُلُ یا أَبا مُحَمَّدٍ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ؟ أَأَدْخُلُ یا أَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ ابْنَ عَلِی؟ أَأَدْخُلُ یا أَبا عَبْدِاللّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ؟ أَأَدْخُلُ یا مَوْلای یا أَبَا الْحَسَنِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ؟ أَأَدْخُلُ یا مَوْلای یا أَبا جَعْفَرٍ؟ أَأَدْخُلُ یا مَوْلای مُحَمَّدَ ابْنَ عَلِی؟
سپس وارد شو و «چهار مرتبه» بگو: «اللّه أکْبَرُ» و برابر قبر بایست و قبله را پشت کتف خود قرار بده، آنگاه بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ وَابْنَ وَلِیهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا صَفِی اللّهِ وَابْنَ صَفِیهِ، السَّلامُ عَلَیک یا أَمِینَ اللّهِ وَابْنَ أَمِینِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیک یا إِمامَ الْهُدی، السَّلامُ عَلَیک یا عَلَمَ الدِّینِ وَالتُّقی، السَّلامُ عَلَیک یا خازِنَ عِلْمِ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَیک یا خازِنَ عِلْمِ الْمُرْسَلِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا نائِبَ الْأَوْصِیاءِ السَّابِقِینَ،
السَّلامُ عَلَیک یا مَعْدِنَ الْوَحْی الْمُبِینِ، السَّلامُ عَلَیک یا صاحِبَ الْعِلْمِ الْیقِینِ، السَّلامُ عَلَیک یا عَیبَةَ عِلْمِ الْمُرْسَلِینَ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْإِمامُ الصَّالِحُ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْإِمامُ الزَّاهِدُ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْإِمامُ الْعابِدُ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْإِمامُ السَّیدُ الرَّشِیدُ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِیدُ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ وَابْنَ وَصِیهِ، السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللّهِ مَا حَمَّلَک، وَحَفِظْتَ مَا اسْتَوْدَعَک، وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللّهِ، وَحَرَّمْتَ حَرامَ اللّهِ، وَأَقَمْتَ أَحْکامَ اللّهِ، وَتَلَوْتَ کتابَ اللّهِ، وَصَبَرْتَ عَلَی الْأَذی فِی جَنْبِ اللّهِ، وَجاهَدْتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، وَأَشْهَدُ أَنَّک مَضَیتَ عَلَی مَا مَضی عَلَیهِ آباؤُک الطَّاهِرُونَ وَأَجْدادُک الطَّیبُونَ الْأَوْصِیاءُ الْهادُونَ الْأَئِمَّةُ الْمَهْدِیونَ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمی عَلَی هُدی، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلی باطِلٍ،
وَأَشْهَدُ أَنَّک نَصَحْتَ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَأَنَّک أَدَّیتَ الْأَمانَةَ، وَاجْتَنَبْتَ الْخِیانَةَ، وَأَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَیتَ الزَّکاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَعَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصاً مُجْتَهِداً مُحْتَسِباً حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، فَجَزاک اللّهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ أَفْضَلَ الْجَزاءِ وَأَشْرَفَ الْجَزاءِ؛
أَتَیتُک یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّک مُقِرّاً بِفَضْلِک، مُحْتَمِلاً لِعِلْمِک، مُحْتَجِباً بِذِمَّتِک، عائِذاً بِقَبْرِک، لائِذاً بِضَرِیحِک، مُسْتَشْفِعاً بِک إِلَی اللّهِ، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِک وَبِالْهُدَی الَّذِی أَنْتَ عَلَیهِ، عالِماً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَک وَبِالْعَمَی الَّذِی هُمْ عَلَیهِ،
بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی وَنَفْسِی وَأَهْلِی وَمالِی وَوَلَدِی یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ أَتَیتُک مُتَقَرِّباً بِزِیارَتِک إِلَی اللّهِ تَعَالی، وَمُسْتَشْفِعاً بِک إِلَیهِ فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک لِیغْفِرَ لِی ذُنُوبِی، وَیعْفُوَ عَنْ جُرْمِی، وَیتَجاوَزَ عَنْ سَیئاتِی، وَیمْحُوَ عَنِّی خَطِیئاتِی، وَیدْخِلَنِی الْجَنَّةَ، وَیتَفَضَّلَ عَلَی بِما هُوَ أَهْلُهُ، وَیغْفِرَ لِی وَلِآبائِی وَلِإِخْوانِی وَأَخَواتِی وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ فِی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغَارِبِهَا بِفَضْلِهِ وَجُودِهِ وَمَنِّهِ.
سپس خود را بر قبر بینداز و آن را ببوس و دو طرف صورت خود را بر آن بگذار و به آنچه که خواهی دعا کن، آنگاه رو به سوی بالای سر برگرد و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای یا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّک الْإِمامُ الْهادِی وَالْوَلِی الْمُرْشِدُ، وَأَنَّک مَعْدِنُ التَّنْزِیلِ، وَصَاحِبُ التَّأْوِیلِ، وَحَامِلُ التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ، وَالْعَالِمُ الْعَادِلُ، وَالصَّادِقُ الْعَامِلُ، یا مَوْلای أَنَا أَبْرَأُ إِلَی اللّهِ مِنْ أَعْدائِک، وَأَتَقَرَّبُ إِلَی اللّهِ بِمُوالاتِک، فَصَلَّی اللّهُ عَلَیک وَعَلَی آبائِک وَأَجْدادِک وَأَبْنائِک وَشِیعَتِک وَمُحِبِّیک وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
آنگاه دو رکعت نماز زیارت بخوان و در آن دو رکعت سوره «یس» و «الرّحمن» یا هر سوره ای از قرآن که برایت آسان باشد قرائت کن، سپس به آنچه می خواهی دعا کن.
شیخ مفید و شیخ شهید و محمّد بن مشهدی فرموده اند: چون خواستی موسی بن جعفر(علیه السلام) را در بغداد زیارت کنی، غُسل کن و به سوی حرم شریف رو کن و بر در حَرَم بایست و اذن دخول بخواه، آنگاه وارد حرم شو و بگو:
بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ، وَفِی سَبِیلِ اللّهِ، وَعَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَالسَّلامُ عَلَی أَوْلِیاءِ اللّهِ.
سپس برو تا برابر قبر حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) قرار گیری، چون نزد قبر ایستادی بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا بابَ اللّهِ، أَشْهَدُ أَنَّک أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَیتَ الزَّکاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَتَلَوْتَ الْکتَابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَجَاهَدْتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَصَبَرْتَ عَلَی الْأَذَی فِی جَنْبِهِ مُحْتَسِباً، وَعَبَدْتَهُ مُخْلِصاً حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، أَشْهَدُ أَنَّک أَوْلَی بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ، وَأَنَّک ابْنُ رَسُولِ اللّهِ حَقّاً، أَبْرَأُ إِلَی اللّهِ مِنْ أَعْدائِک، وَأَتَقَرَّبُ إِلَی اللّهِ بِمُوالاتِک، أَتَیتُک یا مَوْلای عارِفاً بِحَقِّک، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک.
پس خود را بر قبر بینداز و آن را ببوس و گونه هایت را به روی آن بگذار، آنگاه برگرد و به سوی بالای سر بیا و بایست و چنین بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ، أَشْهَدُ أَنَّک صادِقٌ، أَدَّیتَ ناصِحاً، وَقُلْتَ أَمِیناً، وَمَضَیتَ شَهِیداً، لَمْ تُؤْثِرْ عَمی عَلَی الْهُدی، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلی باطِلٍ، صَلَّی اللّهُ عَلَیک وَعَلَی آبائِک وَأَبْنائِک الطَّاهِرِینَ.
پس قبر نورانی را ببوس و دو رکعت نماز زیارت بخوان و بعد از این دو رکعت، هر نمازی که خواستی بجا آر، آنگاه به سجده رو و بگو:
اللّهُمَّ إِلَیک اعْتَمَدْتُ، وَ إِلَیک قَصَدْتُ، وَبِفَضْلِک رَجَوْتُ، وَقَبْرَ إِمامِی الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَی طاعَتَهُ زُرْتُ، وَبِهِ إِلَیک تَوَسَّلْتُ، فَبِحَقِّهِمُ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَی نَفْسِک اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَی وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یا کرِیمُ.
پس طرف راست صورت خود را بر قبر بگذار و بگو:
اللّهُمَّ قَدْ عَلِمْتَ حَوائِجِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاقْضِها.
آنگاه جانب چپ صورت را بر قبر بگذار و بگو:
اللّهُمَّ قَدْ أَحْصَیتَ ذُنُوبِی، فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْها، وَتَصَدَّقْ عَلَی بِما أَنْتَ أَهْلُهُ.
سپس به سجده برو و «صد مرتبه» بگو: «شُکْراً شُکْراً»؛ آنگاه سر از سجده بردار و به آنچه خواهی و برای هرکه خواهی و او را دوست داری، دعا کن.
نویسنده گوید: سید جلیل علی بن طاووس در کتاب «مصباح الزائر» در یکی از زیارات حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) این صلوات بر حضرت را که مشتمل بر مقداری از فضایل و مناقب و عبادات و مصائب آن جناب است نقل کرده؛ البته زائر، خود را از فیض خواندن آن محروم نسازد:
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیتِهِ، وَصَلِّ عَلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَصِی الْأَبْرارِ، وَ إِمامِ الْأَخْیارِ، وَعَیبَةِ الْأَنْوارِ، وَوارِثِ السَّکینَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِکمِ وَالْآثارِ، الَّذِی کانَ یحْیی اللَّیلَ بِالسَّهَرِ إِلَی السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاسْتِغْفارِ، حَلِیفِ السَّجْدَةِ الطَّوِیلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِیرَةِ، وَالْمُناجاةِ الْکثِیرَةِ، وَالضَّراعاتِ الْمُتَّصِلَةِ،
وَمَقَرِّ النُّهی وَالْعَدْلِ، وَالْخَیرِ وَالْفَضْلِ، وَالنَّدی وَالْبَذْلِ، وَمَأْلَفِ الْبَلْوی وَالصَّبْرِ، وَالْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ، وَالْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ، وَالْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَظُلَمِ الْمَطَامِیرِ، ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیودِ، وَالْجَِنازَةِ الْمُنَادی عَلَیها بِذُلِّ الاسْتِخْفافِ، وَالْوارِدِ عَلَی جَدِّهِ الْمُصْطَفی، وَأَبِیهِ الْمُرْتَضی، وَأُمِّهِ سَیدَةِ النِّساءِ بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ، وَوَِلاءٍ مَسْلُوبٍ، وَأَمْرٍ مَغْلُوبٍ، وَدَمٍ مَطْلُوبٍ، وَسَمٍّ مَشْرُوبٍ؛
اللّهُمَّ وَکمَا صَبَرَ عَلَی غَلِیظِ الْمِحَنِ، وَتَجَرَّعَ غُصَصَ الْکرَبِ، وَاسْتَسْلَمَ لِرِضاک، وَأَخْلَصَ الطَّاعَةَ لَک، وَمَحَضَ الْخُشُوعَ، وَاسْتَشْعَرَ الْخُضُوعَ، وَعادَی الْبِدْعَةَ وَأَهْلَها، وَلَمْ یلْحَقْهُ فِی شَیءٍ مِنْ أَوامِرِک وَنَواهِیک لَوْمَةُ لائِمٍ، صَلِّ عَلَیهِ صَلاةً نامِیةً مُنِیفَةً زاکیةً تُوجِبُ لَهُ بِها شَفاعَةَ أُمَمٍ مِنْ خَلْقِک، وَقُرُونٍ مِنْ بَرایاک، وَبَلِّغْهُ عَنَّا تَحِیةً وَسَلاماً، وَآتِنا مِنْ لَدُنْک فِی مُوالاتِهِ فَضْلاً وَ إِحْساناً وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً، إِنَّک ذُو الْفَضْلِ الْعَمِیمِ، وَالتَّجاوُزِ الْعَظِیمِ، بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
زیارت مختص به امام محمد تقى (ع)
همان سه عالم بزرگوار [شیخ مفید و شیخ شهید و محمّد بن مشهدی] فرموده اند: رو به سوی قبر ابی جعفر محمّد بن علی الجواد(علیه السلام) کن که پشت سر جدّ بزرگوار خود مدفون است؛ چون نزد قبر آن حضرت ایستادی بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک وَعَلَی آبائِک، السَّلامُ عَلَیک وَعَلَی أَبْنائِک، السَّلامُ عَلَیک وَعَلَی أَوْلِیائِک، أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَیتَ الزَّکاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَتَلَوْتَ الْکتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَجاهَدْتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَصَبَرْتَ عَلَی الْأَذی فِی جَنْبِهِ حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، أَتَیتُک زائِراً، عارِفاً بِحَقِّک، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک.
آنگاه قبر را ببوس و صورت خود را بر آن بگذار، سپس دو رکعت نماز زیارت بخوان و بعد از آن هر نمازی که خواهی قرائت کن، پس به سجده رو و بگو:
ارْحَمْ مَنْ أَساءَ وَاقْتَرَفَ وَاسْتَکانَ وَاعْتَرَفَ.
آنگاه طرف راست صورت را بر زمین بگذار و بگو:
إِنْ کنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ.
سپس طرف چپ صورت را روی زمین بگذارد و بگو:
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِک فَلْیحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِک یا کرِیمُ.
آنگاه به سجده بازگرد و «صد مرتبه» بگو: «شُکْراً شُکْراً» [سپاس سپاس].
سیّد ابن طاووس در کتاب «مزار» فرموده: چون موسی بن جعفر(علیهماالسلام) را زیارت کردی، نزد قبر حضرت جواد(علیه السلام) می ایستی، و آن را می بوسی و می گویی:
السَّلامُ عَلَیک یا أَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی الْبَرَّ التَّقِی الْإِمامَ الْوَفِی، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الرَّضِی الزَّکی، السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا نَجِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا سَفِیرَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا سِرَّ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا ضِیاءَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا سَناءَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا کلِمَةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا رَحْمَةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا النُّورُ السَّاطِعُ،
السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْبَدْرُ الطَّالِعُ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الطَّیبُ مِنَ الطَّیبِینَ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الطَّاهِرُ مِنَ الْمُطَهَّرِینَ؛ السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْآیةُ الْعُظْمی، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْحُجَّةُ الْکبْری، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْمُطَهَّرُ مِنَ الزَّلَّاتِ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْمُنَزَّهُ عَنِ الْمُعْضِلاتِ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْعَلِی عَنْ نَقْصِ الْأَوْصافِ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الرَّضِی عِنْدَ الْأَشْرافِ، السَّلامُ عَلَیک یا عَمُودَ الدِّینِ.
أَشْهَدُ أَنَّک وَلِی اللّهِ وَحُجَّتُهُ فِی أَرْضِهِ، وَأَنَّک جَنْبُ اللّهِ، وَخِیرَةُ اللّهِ، وَمُسْتَوْدَعُ عِلْمِ اللّهِ وَعِلْمِ الْأَنْبِیاءِ، وَرُکنُ الْإِیمانِ، وَتَرْجُمانُ الْقُرْآنِ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مَنِ اتَّبَعَک عَلَی الْحَقِّ وَالْهُدی، وَأَنَّ مَنْ أَنْکرَک وَنَصَبَ لَک الْعَداوَةَ عَلَی الضَّلالَةِ وَالرَّدی، أَبْرَأُ إِلَی اللّهِ وَ إِلَیک مِنْهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ، وَالسَّلامُ عَلَیک مَا بَقِیتُ وَبَقِی اللَّیلُ وَالنَّهارُ.
و در صلوات بر آن حضرت بگو:
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیتِهِ، وَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی، الزَّکی التَّقِی، وَالْبَرِّ الْوَفِی، وَالْمُهَذَّبِ النَّقِی، هادِی الْأُمَّةِ، وَوارِثِ الْأَئِمَّةِ، وَخازِنِ الرَّحْمَةِ، وَینْبُوعِ الْحِکمَةِ، وَقائِدِ الْبَرَکةِ، وَعَدِیلِ الْقُرْآنِ فِی الطَّاعَةِ، وَواحِدِ الْأَوْصِیاءِ فِی الْإِخْلاصِ وَالْعِبادَةِ، وَحُجَّتِک الْعُلْیا، وَمَثَلِک الْأَعْلی، وَکلِمَتِک الْحُسْنی، الدَّاعِی إِلَیک، وَالدَّالِّ عَلَیک، الَّذِی نَصَبْتَهُ عَلَماً لِعِبادِک، وَمُتَرْجِماً لِکتابِک، وَصادِعاً بِأَمْرِک، وَناصِراً لِدِینِک، وَحُجَّةً عَلَی خَلْقِک، وَنُوراً تَخْرُقُ بِهِ الظُّلَمَ، وَقُدْوَةً تُدْرَک بِهَا الْهِدایةُ، وَشَفِیعاً تُنالُ بِهِ الْجَنَّةُ.
اللّهُمَّ وَکما أَخَذَ فِی خُشُوعِهِ لَک حَظَّهُ، وَاسْتَوْفی مِنْ خَشْیتِک نَصِیبَهُ، فَصَلِّ عَلَیهِ أَضْعافَ مَا صَلَّیتَ عَلَی وَلِی ارْتَضَیتَ طاعَتَهُ، وَقَبِلْتَ خِدْمَتَهُ، وَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیةً وَسَلاماً، وَآتِنا فِی مُوالاتِهِ مِنْ لَدُنْک فَضْلاً وَ إِحْساناً وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً، إِنَّک ذُو الْمَنِّ الْقَدِیمِ، وَالصَّفْحِ الْجَمِیلِ.
آنگاه نماز زیارت بخوان و پس از سلام بگو:
اللّهُمَّ أَنْتَ الرَّبُّ وَأَنَا الْمَرْبُوبُ.
 
 
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
زیارت دیگر مختص به امام محمد تقى (ع)
شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» نقل کرده: چون خواستی آن حضرت را زیارت کنی، غسل کن و خود را پاکیزه نما و دو جامه پاک بپوش و در زیارت آن جناب بگو:
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ ابْنِ عَلِی الْإِمامِ التَّقِی النَّقِی، الرَّضِی الْمَرْضِی، وَحُجَّتِک عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ، وَمَنْ تَحْتَ الثَّری، صَلاةً کثِیرَةً نامِیةً زاکیةً مُبارَکةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً مُتَواتِرَةً کأَفْضَلِ مَاصَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍمِنْ أَوْلِیائِک، وَالسَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا إِمامَ الْمُؤْمِنِینَ، وَوارِثَ عِلْمِ النَّبِیینَ، وَسُلالَةَ الْوَصِیینَ، السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، أَتَیتُک زائِراً، عارِفاً بِحَقِّک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک.
آنگاه حاجت خود را بخواه و بعد از آن در بارگاهی که قبر حضرت جواد(علیه السلام) است چهار رکعت نماز بالای سر بخوان، دو رکعت برای حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام)، دو رکعت برای حضرت جواد(علیه السلام) و بالای سر حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) که مقابل قبور قریش است، نماز نخوان که آن ها را قبله خود قرار دادن جایز نیست.
نویسنده گوید: از کلام شیخ صدوق، ظاهر می شود که در آن زمان ها قبر شریف موسی بن جعفر(علیه السلام) از قبر حضرت جواد(علیه السلام) جدا بود، بارگاه و دَرِ جداگانه داشته، مردم پس از زیارت موسی بن جعفر(علیه السلام) بیرون رفته و در بارگاه حضرت جواد(علیه السلام) وارد می شدند.
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
زیارت مشترک میان امام کاظم و امام جواد (ع)
امّا زیارت مشترک میان دو امام همام بر دو بخش است.
بخش اوّل:
آنکه برای هر کدام جداگانه باید خواند؛ شیخ جلیل جعفر بن محمّد قولَوَیه در کتاب «کامل الزیارات» از حضرت هادی(علیه السلام) روایت کرده: در زیارت هر یک از آن دو امام بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرضِ، السَّلامُ عَلَیک یا مَنْ بَدَا لِلّهِ فِی شَأْنِهِ، أَتَیتُک زائِراً، عارِفاً بِحَقِّک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک یا مَوْلای.
این زیارت در نهایت اعتبار است و شیخ صدوق و شیخ کلینی و شیخ طوسی هم با تفاوت کمی آن را ذکر نموده اند.
بخش دوم:
زیارتی است که به قرائتش، آن دو امام زیارت می شوند و آن چنان است که شیخ مفید و شهید و محمّد بن مشهدی ذکر کرده اند که در زیارت آن بزرگوار، همین که نزد ضریح ایستادی می گویی:
السَّلامُ عَلَیکما یا وَلِیی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکما یا حُجَّتَی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکما یا نُورَی اللّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ، أَشْهَدُ أَنَّکما قَدْ بَلَّغْتُما عَنِ اللّهِ مَا حَمَّلَکما، وَحَفِظْتُما مَا اسْتُودِعْتُما، وَحَلَّلْتُما حَلالَ اللّهِ، وَحَرَّمْتُما حَرامَ اللّهِ، وَأَقَمْتُما حُدُودَ اللّهِ، وَتَلَوْتُما کتابَ اللّهِ، وَصَبَرْتُما عَلَی الْأَذی فِی جَنْبِ اللّهِ مُحْتَسِبَینَ حَتَّی أَتَاکمَا الْیقِینُ، أَبْرَأُ إِلَی اللّهِ مِنْ أَعْدائِکما، وَأَتَقَرَّبُ إِلَی اللّهِ بِوِلایتِکما، أَتَیتُکما زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکما، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکما، مُعادِیاً لِأَعْدائِکما، مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَی الَّذِی أَنْتُما عَلَیهِ، عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکما، فَاشْفَعا لِی عِنْدَ رَبِّکما، فَإِنَّ لَکما عِنْدَ اللّهِ جاهاً عَظِیماً، وَمَقاماً مَحْمُوداً.
آنگاه تربت شریف آنجا را ببوس و سمت راست صورت خویش را بر آن بگذار، سپس به سوی بالاسر مقدس آن بزرگواران برو و بگو:
السَّلامُ عَلَیکما یا حُجَّتَی اللّهِ فِی أَرْضِهِ وَسَمائِهِ، عَبْدُکما وَوَلِیکما زَائِرُکما مُتَقَرِّباً إِلَی اللّهِ بِزِیارَتِکما. اللّهُمَّ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی أَوْلِیائِک الْمُصْطَفَینَ، وَحَبِّبْ إِلَی مَشاهِدَهُمْ، وَاجْعَلْنِی مَعَهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
آنگاه برای هر یک دو رکعت نماز بخوان و خدا را به آنچه می خواهی بخوان.
نویسنده گوید: چون در گذشته تقیه بسیار شدید بود، برای زیارت این دو امام همام زیارت های مختصر و کوتاه تعلیم می دادند برای اینکه شیعیان از آسیب طاغوتیان محفوظ باشند و اگر زائری خواهان زیارت مفصّل و طولانی باشد «زیارات جامعه» را بخواند که برای ایشان بهترین زیارت است، به ویژه «یکی از زیارات جامعه» که از روایتش ظاهر می شود اختصاص بیشتری به حضرت موسی بن جعفر دارد و آن زیارت، پس از این در آغاز زیارات جامعه خواهد آمد.
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
دعای وداع کاظمین (ع)
چون زائر قصد خروج از شهر را کرد آن دو بزرگوار را وداع کند، با دعاهای وداعی که از جمله آن ها دعایی است که شیخ طوسی(علیه الرّحمه) درکتاب «تهذیب» ذکر فرموده: که چون خواستی حضرت موسی بن جعفر را وداع گویی نزد قبر بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای یا أَبَا الْحَسَنِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَسْتَوْدِعُک اللّهَ وَأَقْرَأُ عَلَیک السَّلامَ، آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالرَّسُولِ وَبِما جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَیهِ، اللّهُمَّ اکتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ.
همچنین در وداع حضرت جواد(علیه السلام) می گویی:
السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای یا ابْنَ رَسُولِ اللّه وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ، أَسْتَوْدِعُک اللّهَ وَأَقْرَأُ عَلَیک السَّلامَ، آمَنَّا بِاللّهِ وَبِرَسُو لِهِ وَبِما جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْتَ عَلَیهِ، اللّهُمَّ اکتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ.
آنگاه از خدا بخواه که این آخرین زیارت تو نباشد و دوباره توفیق بازگشتن به دست آوری و قبر را ببوس و دو سمت صورتت را بر قبر بگذار.
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
حکایت سعید صالح صفى متقى حاجى على بغدادى
نویسنده گوید: از اموری که مناسب است در اینجا نقل شود، داستان سعید صالح صفی متّقی، حاج علی بغدادی است که شیخ ما در کتاب «جنّی المَأوی» و «النَّجم الثاقب» نقل کرده و در «النجم الثّاقب» فرموده است: اگر نبود در این کتاب شریف، جز این حکایت معتبر صحیح که در آن فواید بسیاری است و در همین نزدیکی ها واقع شده، هرآینه در شرافت و نفاست آن کافی بود،
آنگاه بعد از مقدماتی فرموده: حاجی مذکور (ایده الله) نقل کرده:بر گردن من هشتاد تومان سهم امام جمع شد. به نجف اشراف رفتم، بیست تومان آن را به جناب علم الهدی و التّقی شیخ مرتضی (أعلی الله مقامه) و بیست تومان به جناب شیخ محمّد حسین مجتهد کاظمینی و بیست تومان به جناب شیخ محمّد حسن شروقی دادم و بر عهده ام بیست تومان باقی ماند که قصد داشتم در بازگشت به جناب شیخ محمّد حسن کاظمینی آل یاسین بدهم.
چون به بغداد بازگشتم، خوش داشتم در ادای آنچه بر گردن من بود شتاب کنم، روز پنجشنبه بود که به زیارت دو امام همام کاظمین مشرف شدم، پس از آن خدمت جناب شیخ (سلّمه الله) رفتم و مقداری از آن بیست تومان را به ایشان دادم و بقیه را وعده کردم که پس از فروش بعضی از اجناس، به تدریج به من حواله کنند تا به اهلش برسانم؛
در بعد از ظهر آن روز تصمیم به بازگشت به بغداد گرفتم، ولی جناب شیخ فرمود بمانم، عذر آوردم که باید مزد کارگران کارخانه ریس بافی خود را بدهم، چون شیوه ام با پرداخت مزد آنان در عصر هر پنجشنبه بود، بر این پایه برگشتم.
چون یک سوم راه را تقریباً پیمودم، سید بزرگواری را دیدم که از سوی بغداد رو به من می آید، چون نزدیک شد سلام کرد و دست های خود را برای مصافحه و معانقه گشود و فرمود: اهلاً و سهلاً، سپس مرا در آغوش گرفت، معانقه کردیم و هر دو یکدیگر را بوسیدیم، بر سر عمامه سبز روشنی داشت و بر رُخسار مبارکش خال سیاه بزرگی بود، پس ایستاد و فرمود: حاج علی خیر است، کجا می روی؟ گفتم: کاظمین را زیارت کردم و به بغداد باز می گردم،
فرمود: امشب شب جمعه است برگرد، گفتم: ای سرور من، توانش را ندارم، فرمود: داری، برگرد تا برای تو گواهی دهم که از موالیان جدّ من امیرمؤمنان و از مُوالیان مایی و نیز شیخ گواهی دهد، زیرا خدای تعالی امر فرموده: دو شاهد بگیرید و این اشاره به مطلبی بود که در خاطر داشتم که از جناب شیخ خواهش کنم نوشته ای به من بدهد که من از موالیان اهل بیت هستم و آن را در کفن خود بگذارم.
پس گفتم: تو چه می دانی و چگونه شهادت می دهی؟ فرمود: کسی که حق او را به او می رسانند، چگونه آن رساننده را نمی شناسد؟ گفتم: کدام حق؟ فرمود: آنچه به وکیل من رساندی، گفتم: وکیل تو کیست؟ فرمود: شیخ محمّد حسن، گفتم: وکیل توست؟ فرمود: وکیل من است.
(و به جناب آقا سید محمّد گفته بود که: ناگهان در خاطرم خطور کرد این سید بزرگوار، مرا به اسم خواند، با آنکه او را نمی شناسم؟ به خود گفتم شاید او مرا می شناسد، ولی من او را فراموش کرده ام باز در باطن خود گفتم: این سید از حق سادات، چیزی از من می خواهد، خوش دارم از سهم امام چیزی به او برسانم.)
گفتم: ای سید، نزد من از حق شما چیزی مانده، در امر آن به جناب شیخ محمّد حسن مراجعه کردم تا حق شما را [یعنی حق سادات] به اجازه او بپردازم، پس بر چهره من تبسمی کرد و فرمود: آری بعضی از حق ما را به وکلای ما در نجف اشرف رساندی، گفتم: آنچه ادا کردم پذیرفته شد؟ فرمود: آری.
پس در خاطرم گذشت که این سید، نسبت به علمای اعلام می گوید: «وکلای ما!» و این در نظرم گران آمد، به خود گفتم: علما در گرفتن حقوق سادات، وکلایند و مرا غفلت گرفت.
آنگاه فرمود: بازگرد جدّم را زیارت کن، بازگشتم درحالی که دست راست او در دست چپ من بود. چون به راه افتادیم، دیدم طرف راست، نهر آب سپید زلالی جاری است و درختان لیمو و نارنج و انار و انگور و غیر آن، همه با میوۀ هم زمان، بی آنکه فصل آن ها بوده باشد بالای سر ما سایه انداخته، گفتم: این نهر و این درختان چیست؟ فرمود: هرکس از موالیان ما زیارت کند جدّ ما را و نیز خود ما را، این ها با او خواهد بود.
گفتم: می خواهم سؤالی بپرسم، فرمود: بپرس، گفتم: شیخ عبد الرّزاق مرحوم، مردی مدرّس بود، روزی نزد او رفتم، شنیدم می گفت: کسی که در طول عمر خود، روزها را روزه باشد و شب ها را به عبادت به سر برد و چهل حج و چهل عمره بجا آورد و در میان صفا و مروه بمیرد و از موالیان امیرمؤمنان(علیه السلام) نباشد، برای او چیزی نیست، فرمود: آری والله برای او چیزی نیست.
آنگاه از حال یکی از خویشان خود پرسیدم که آیا او از موالیان امیرمؤمنان(علیه السلام) است؟ فرمود: آری او و هر که متعلق به توست،
گفتم: آقای ما، برای من پرسشی است، فرمود: بپرس، گفتم: تعزیه خوانان امام حسین(علیه السلام) می خوانند که سلیمان اعمش نزد شخصی آمد و از زیارت سید الشهداء پرسید، گفت: بدعت است! پس در خواب هودجی را میان زمین و آسمان دید، پرسید: در آن هودج کیست؟ گفتند: فاطمه زهرا و خدیجه کبری، گفت: کجا می روند؟ گفتند: در این شب که شب جمعه است به زیارت امام حسین(علیه السلام) می روند، آنگاه نوشته هایی را دید که از هودج فرو می ریزد و در آن نوشته شده است:
اَمانُ مِنَ النّارِ لِزُّوارِالحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ فی لَیلَةِ الجُمْعَةِ، اَمانُ مِنَ النّارِ یومَ القیامَةِ.
آیا این حدیث صحیح است؟ فرمود: آری خبری راست و تمام است.
گفتم: آقای ما آیا صحیح است که می گویند: هرکه حسین(علیه السلام) را در شب جمعه زیارت کند، برای او امان است؟ فرمود: آری والله، سپس اشک از دیدگان مبارکش جاری شد و گریست.
گفتم: آقای ما پرسشی دیگر، فرمود: بپرس؛ گفتم: سال هزار و دویست و شصت ونه امام رضا(علیه السلام) را زیارت کردیم و در درّود یکی از عرب های شروقیه را که از بادیه نشینان طرف شرقی نجف اشرفند ملاقات کرده و او را مهمان نموده، از او پرسیدیم ولایت امام رضا(علیه السلام) چگونه است؟ گفت: بهشت، امروز پانزده روز است که من از مال مولایم امام رضا(علیه السلام) خورده ام، نکیر و منکر را چه رسد که در قبر نزد من آیند! گوشت و خون من از طعام آن حضرت در مهمانخانه اش روییده، این صحیح است؟ علی بن موسی الرضا(علیه السلام) می آید و او را از منکر و نکیر خلاص می کند؟ فرمود: آری والله جدّ من ضامن است.
گفتم: آقای ما پرسش کوچکی است که می خواهم بپرسم، فرمود: بپرس؛ گفتم: زیارت من از امام رضا(علیه السلام) پذیرفته است؟ فرمود: پذیرفته است ان شاء الله تعالی؛
گفتم: آقای ما پرسشی دیگر، فرمود: بسم الله، گفتم: حاج محمّد حسین بزّازباشی فرزند مرحوم حاج احمد بزّاز باشی آیا زیارتش پذیرفته است یا نه و او با من در راه مشهد رضا(علیه السلام) رفیق و شریک در هزینه ها بوده است؛ فرمود: عبد صالح زیارتش پذیرفته است.
گفتم: آقای ما پرسشی دیگر؛ فرمود: بسم الله، گفتم: فلان که از اهل بغداد هم سفر ما بود آیا زیارتش پذیرفته است؟ سکوت کرد، گفتم: آقای ما پرسش دیگر، فرمود: بسم الله، گفتم: سخنم را شنیدی یا نه؟ زیارتش پذیرفته است یا پذیرفته نیست؟ باز جوابی نداد! حاجی مذکور نقل کرد که آنان چند نفر از مرفّهین اهل بغداد بودند که در این سفر پیوسته به لهوولعب مشغول بودند و آن شخص هم مادر خود را کشته بود،
پس در راه به موضعی وسیع از جادّه رسیدیم که دو طرف آن باغ ها و روبروی شهر شریف کاظمین بود و موضعی از آن جادّه از طرف راست پیوسته به باغ هاست که از بغداد می آید و آن متعلّق به بعضی از یتیمان سادات بود که حکومت آن را به ستم داخل در جادّه کرد و اهل تقوا و احتیاط ساکنِ این دو شهر [بغداد و کاظمین] همیشه از راه رفتن در آن قطعه از زمین کناره می گیرند، ولی آن جناب را دیدم در آن قطعه راه می رود! گفتم: ای سید من این موضع مال بعضی از یتیمان سادات است، تصرّف در آن روا نیست. فرمود: این موضع از اموال جدّ ما امیرمؤمنان و فرزندان او و اولاد ماست، تصرّف در آن برای موالیان ما حلال است.
در نزدیکی آن مکان در طرف راست باغی است متعلّق به شخصی که او را حاجی میرزا هادی می گفتند و او از ثروتمندان غیر عرب در بغداد بود، گفتم: آقای ما آیا راست است که می گویند زمین باغ حاج میرزا هادی متعلّق به موسی بن جعفر است؟ فرمود: به این مسئله چه کار داری و از پاسخ روی گرداند.
پس به نهر آبی که از رود دجله برای آبیاری مزارع و باغ های آن حدود جدا می کنند و از جاده می گذرد رسیدیم، آنجا به طرف شهر دو راه وجود دارد: یکی راه سلطانی و دیگر راه سادات و آن جناب به راه سادات میل فرمود، گفتم بیا از راه سلطانی برویم؛ فرمود: نه از این راهِ خود می رویم؛ پس آمدیم، چند قدمی نرفتیم که خود را بدون دیدن کوچه و بازار در صحن مقدّس موسی بن جعفر نزد کفشداری دیدیم،
از طرف باب المراد که از سمت مشرق و طرف پایین پاست وارد ایوان شدیم و کنار در رواق مطهّر مکث نفرمود و اذن دخول نخواند، داخل شد و کنار در حرم ایستاد سپس فرمود: زیارت کن، گفتم قاری نیستم، فرمود: برایت بخوانم؟ گفتم: آری، فرمود:
أَأَدْخُلُ یا اللّه، السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّه، السَّلامُ عَلَیک یا أَمیرَ المُؤْمِنِینَ.
همچنین بر یک یک از امامان سلام کردند تا رسیدند به حضرت امام حسن عسگری(علیه السلام)، فرمودند:
السَّلامُ عَلَیک یا أبَا مُحَمَّدٍ الحَسَنَ العَسْکرِی.
آنگاه فرمود: امام زمان خود را می شناسی؟ گفتم: چرا نمی شناسم! فرمود: بر امام زمان خود سلام کن، گفتم:
السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّه یا صَاحِبَ الزَّمانِ یا ابْنَ الحَسَنِ.
پس تبسّم نمود و فرمود:
عَلَیک السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرکاتُهُ.
پس داخل حرم مطهر شدیم و به ضریح مقدّس چسبیدیم و آن را بوسیدیم، آنگاه به من فرمود: زیارت کن، گفتم: من قاری نیستم؛ فرمود: برای تو زیارت بخوانم؟ گفتم: آری، فرمود: کدام زیارت را می خواهی؟ گفتم: هر زیارت که افضل است مرا به آن زیارت ده، فرمود: زیارت «امین الله» افضل است، مشغول به خواندن شد و فرمود:
السَّلامُ عَلَیکما یا أَمِینَی اللّهِ فِی أَرْضِهِ وَحُجَّتَیهِ عَلَی عِبادِهِ.
در این حال چراغ های حرم را روشن کردند، من دیدم شمع ها روشن است، ولی حرم روشن و نورانی به نوری دیگر است، نوری همانند نور آفتاب و شمع ها همانند چراغی بودند که روز در آفتاب روشن کنند و من آن چنان در غفلت بودم که هیچ ملتفت این معجزات نمی شدم،
چون از زیارت فارغ شد، از سمت پایین پا به پشت سر آمد و در طرف شرق ایستاد و فرمود: آیا جدّم حسین(علیه السلام) را زیارت می کنی؟ گفتم: آری شب جمعه است زیارت می کنم، پس «زیارت وارث» را خواندند درحالی که اذان گوها از اذان مغرب فارغ شدند و به من فرمود: به جماعت متّصل شو و نماز بخوان و خود تشریف آورد.
در مسجد پشت سر حرم مطهر در آنجا نماز جماعت منعقد بود، ولی ایشان در سمت راست امام جماعت، محاذی او ایستادند و من وارد صف اول شدم و برایم برای ادای نماز جایی باز شد، چون فارغ شدم ایشان را ندیدم، از مسجد بیرون آمدم، در حرم جستجو کردم ایشان را نیافتم، قصد داشتم ایشان را ملاقات کنم و چند ریالی به ایشان بدهم و شب نیز ایشان را نزد خود نگاه دارم که مهمان من باشد.
ناگاه از خود پرسیدم که آن سید که بود؟ و آیات و معجزات گذشته را مورد توجه قرار دادم، از اطاعتم نسبت به او در بازگشتن به کاظمین، با آن کار مهمی که در بغداد داشتم و مرا به اسم خواندن با اینکه او را ندیده بودم و گفتار او که گفت: موالیان ما و اینکه من شهادت می دهم و دیدن نهر جاری و درختان میوه ها در غیر فصل مناسب و وقایع دیگری که گذشت همه سبب یقین من شد که او حضرت مهدی است، به ویژه در قسمت اذن دخول و سؤال از من، بعد از سلام بر امام عسکری که امام زمان خود را می شناسی؟ چون پاسخ دادم می شناسم، فرمود: سلام کن، چون سلام کردم تبسّم کرد و پاسخ داد.
با شتاب نزد کفشدار آمدم و از حال حضرتش پرسیدم، گفت: بیرون رفت، سپس پرسید این سید رفیق تو بود؟ گفتم: آری. در هر صورت به خانه مهماندار خود آمدم و شب را در آنجا ماندم، چون صبح شد، نزد جناب شیخ محمّد حسن رفتم و آنچه را دیده بودم نقل کردم، شیخ دستش را بر دهان خود گذاشت و از اظهار این قصه و افشای این سرّ نهی کرد و فرمود: خدا تو را موفّق کند.
من این واقعه را مخفی می داشتم و برای هیچ کس اظهار نمی کردم تا یک ماه از این قضیه گذشت، روزی در حرم مطهر بودم، سید بزرگواری را دیدم که نزدیک من آمد و پرسید چه دیدی؟ و به داستان آن روز اشاره کرد، گفتم: چیزی ندیدم، باز آن سخن را تکرار کرد و من به شدت انکار کردم، ناگهان از نظرم ناپدید شد و دیگر او را ندیدم.
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
زیارت نواب اربعه
«نواب اربعه» یعنی: جناب ابو عمرو عثمان بن سعید اسدی و جناب ابوجعفر محمّد بن عثمان و شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و شیخ جلیل ابوالحسن علی بن محمّد سمری (رضی اللّه عنهم).
بدان که از جمله تکالیف زائران در ایام توقّف در شهر مقدّس کاظمین رفتن به بغداد، برای زیارت این چهار نایب خاص امام عصر(صلوات الله علیه) است که حتی اگر قبر هر یک از آن ها در شهرهای دوردست قرار داشت، شایسته بود انسان راه های سخت و طولانی را طی کند و رنج و سختی سفر را به جان بپذیرد و به فیض زیارت آن ها نائل گردد، زیرا در میان همه اصحاب خاصّ امامان کسی به بزرگی و جلالت قدر ایشان نمی رسد.
اینان نزدیک هفتاد سال به منصب سفارت و وساطت میان امام(علیه السلام) و مؤمنان فایز شدند و بر دست ایشان کرامات بسیار و خوارق عادات بی شمار جاری گردید، و گفته شده: بعضی از علما قائل به عصمت ایشان شده اند و مخفی نیست که همچنان که این بزرگواران در زمان حیات خود، واسطه میان ولی عصر(صلوات الله علیه) و مردم بودند و از جمله مناصب ایشان، رساندن درخواست ها و نامه های حاجات مردم به آن حضرت بود، اکنون هم به همان منصب شریف مفتخرند و باید نامه های حاجات که در سختی ها نوشته می شود توسط ایشان به آن حضرت برسد، چنان که در جای خود معلوم گردیده.
خلاصه، فضایل و مناقب ایشان بیشتر از آن است که ذکر شود و همین اندازه برای ترغیب و تشویق زائران، برای درک فیضِ زیارتشان کافی است.
اما کیفیت زیارت ایشان: به صورتی است که شیخ طوسی در کتاب «تهذیب» و سید ابن طاووس در «مصباح الزائر» ذکر کرده اند و آن را به جناب ابوالقاسم حسین بن روح (رحمی الله علیه) نسبت داده اند که فرموده است: در زیارت ایشان بر رسول خدا(صلی اللّه علیه و آله) سلام می کنی و بعد از آن حضرت، به امیرمؤمنان و خدیجه کبری و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و بر هر یک از امامان(علیهم السلام) تا صاحب الزمان (صلوات الله علیه) و آنگاه می گویی:
السَّلامُ عَلَیک یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ «و به جای فلان بن فلان اسم صاحب قبر و پدرش را می بری» أَشْهَدُ أَنَّک بَابُ الْمَوْلَی، أَدَّیتَ عَنْهُ وَأَدَّیتَ إِلَیهِ، مَا خَالَفْتَهُ وَلَا خَالَفْتَ عَلَیهِ، قُمْتَ خاصّاً، وَانْصَرَفْتَ سابِقاً، جِئْتُک عارِفاً بِالْحَقِّ الَّذِی أَنْتَ عَلَیهِ، وَأَنَّک مَا خُنْتَ فِی التَّأْدِیةِ وَالسَِّفارَةِ، السَّلامُ عَلَیک مِنْ بابٍ مَا أَوْسَعَهُ، وَمِنْ سَفِیرٍ مَا آمَنَک، وَمِنْ ثِقَةٍ مَا أَمْکنَک، أَشْهَدُ أَنَّ اللّهَ اخْتَصَّک بِنُورِهِ حَتَّی عَاینْتَ الشَّخْصَ فَأَدَّیتَ عَنْهُ وَأَدَّیتَ إِلَیهِ.
بعد باز می گردی و دوباره بر معصومان از رسول خدا تا صاحب الزمان(علیهم السلام) سلام می کنی و پس از آن می گویی:
جِئْتُک مُخْلِصاً بِتَوْحِیدِ اللّهِ، وَمُوالاةِ أَوْلِیائِهِ، وَالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِم وَمِنَ الَّذِینَ خالَفُوک، یا حُجَّةَ الْمَوْلی وَبِک إِلَیهِمْ تَوَجُّهِی، وَبِهِمْ إِلَی اللّهِ تَوَسُّلِی.
سپس دعا می کنی و از حق تعالی می طلبی آنچه را که می خواهی، که ان شاء الله اجابت می شود.
نویسنده گوید: سزاوار است در بغداد زیارت شود، شیخ اجل عالی مقام ثقة الاسلام محمّد بن یعقوب کلینی(عطّر الله مرقده) که شیخ و رئیس شیعه و أَوثق و أَثبت ایشان در حدیث بود و کتاب شریف «کافی» را که روشنی چشم شیعه است، در مدت بیست سال تألیف کرد و الحق منّت عظیم بر شیعه، به ویژه بر اهل علم نهاد.
به خاطر جلالت و عظمت شأن آن بزرگ، ابن اثیر او را احیاکننده ی مذهب امامیه در آغاز سال سیصد هجری شمرده است، پس از آنکه مولای ما حضرت ثامن الائمه(علیه السلام) را احیاگر این مذهب در آغاز سال دویست هجری به حساب آورده است و ما در کتاب «هدیه» بیشتر علمایی را که در مشاهد مشرّفه مدفونند ذکر کردیم، به آنجا رجوع کنید.
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
زیارت جناب سلمان
بدان که از تکالیف زائران در شهر کاظمین، رفتن به مدائن است، برای زیارت عبد صالح الهی، جناب سلمان محمّدی (رضوان الله علیه) که نخستین ارکانِ اربعه است و مخصوص به شرافتِ «سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیتِ» و درآمده در شمار اهل بیت نبوّت و عصمت است.
در فضیلت او جناب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: «سلمان دریایی است که نخشکد و گنجی است که پایان نپذیرد، سلمان از ما اهل بیت است، حکمت می بخشد و برهان می آورد».
حضرت امیر(علیه السلام) او را مانند لقمان، بلکه امام صادق(علیه السلام) او را بهتر از لقمان دانسته و حضرت باقر(علیه السلام) او را از متوسّمین [کسانی که با تمام وجودشان درصدد شناخت حق و در جستجوی حقایق الهی اند] برشمرده.
از روایات استفاده می شود که آن جناب اسم اعظم را می دانست و از محدَّثین ـ به فتح دال ـ [کسی که فرشتگان با او سخن می گویند] بوده است. برای ایمان ده درجه است و او در درجه دهم قرار داشت و عالِم به غیب و زمان مرگ افراد بود و در دنیا از خوراکی های بهشت تناول فرمود و بهشت مشتاق و عاشق او بود و خدا و رسول، او را دوست داشتند.
حق تعالی پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به محبّت چهار نفر امر فرمود که سلمان یکی از ایشان است و آیاتی در مدح او و همتایان او نازل شد و جبرائیل هرگاه بر حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) فرود می آمد امر می کرد از جانب پروردگار به سلمان سلام برساند و او را به علم منایا [زمان مرگ افراد] و بلایا و انساب مطلّع گرداند و شب ها برای او در خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) مجلس اُنسی بوده.
حضرت رسول و امیرمؤمنان چیزهایی از مخزون و مکنون علم خدا به او تعلیم کردند که غیر او قابلیت و قدرت تحمّل آن را نداشته و به مرتبه ای رسید که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «سلمان دانش اول و آخر را یافت و او دریایی است که هر چه از او برگرفته شود پایان نپذیرد و او از ما اهل بیت است».
برای شوق زائران و رغبتشان به زیارت آن جناب کافی است تفکر کردن در اختصاص و امتیازش در میان تمام صحابه و جمیع امّت به اینکه حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در یک شب از مدینه به مداین رفت و به دست مبارک خود او را غسل داد و کفن کرد و بر او با صفوفی بسیار از ملائکه نماز خواند و در همان شب به مدینه بازگشت. زِهی شرافت و مودّت و محبّت به خانواده رسالت که انسان را به این مرتبه از شکوه و عظمت می رساند.
امّا کیفیت زیارت آن جناب: بدان که سید ابن طاووس در کتاب «مصباح الزّائر» برای آن بزرگوار چهار زیارت نقل کرده و ما در اینجا به همان زیارت اول اکتفا می کنیم و در کتاب «هدیه» زیارت چهارم را که شیخ در «تهذیب» ذکر فرموده است نقل کردیم.
چون خواستی آن جناب را زیارت کنی، نزد قبر او به طرف قبله بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ خَاتَمِ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ سَیدِ الْوَصِیینَ، السَّلامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومِینَ الرَّاشِدِینَ، السَّلامُ عَلَی الْمَلائِکةِ الْمُقَرَّبِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا صَاحِبَ رَسُولِ اللّهِ الْأَمِینِ، السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا مُودَعَ أَسْرَارِ السَّادَةِ الْمَیامِینِ، السَّلامُ عَلَیک یا بَقِیةَ اللّهِ مِنَ الْبَرَرَةِ الْمَاضِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا أَبا عَبْدِاللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ،
أَشْهَدُ أَنَّک أَطَعْتَ اللّهَ کما أَمَرَک، وَاتَّبَعْتَ الرَّسُولَ کمَا نَدَبَک، وَتَوَلَّیتَ خَلِیفَتَهُ کما أَلْزَمَک، وَدَعَوْتَ إِلَی الاهْتِمامِ بِذُرِّیتِهِ کمَا وَقَفَک؛ وَعَلِمْتَ الْحَقَّ یقِیناً وَاعْتَمَدْتَهُ کمَا أَمَرَک، وَ أَشْهَدُ أَنَّک بابُ وَصِی الْمُصْطَفی، وَطَرِیقُ حُجَّةِ اللّهِ الْمُرْتَضی، وَأَمِینُ اللّهِ فِیمَا اسْتُوْدِعْتَ مِنْ عُلُومِ الْأَصْفِیاءِ،
أَشْهَدُ أَنَّک مِنْ أَهْلِ بَیتِ النَّبِی النُّجَبَاءِ الْمُخْتَارِینَ لِنُصْرَةِ الْوَصِی، أَشْهَدُ أَنَّک صاحِبُ الْعاشِرَةِ، وَالْبَراهِینِ وَالدَّلائِلِ الْقاهِرَةِ، وَأَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَیتَ الزَّکاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَأَدَّیتَ الْأَمانَةَ، وَنَصَحْتَ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَصَبَرْتَ عَلَی الْأَذی فِی جَنْبِهِ حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ،
لَعَنَ اللّهُ مَنْ جَحَدَک حَقَّک، وَحَطَّ مِنْ قَدْرِک، لَعَنَ اللّهُ مَنْ آذاک فِی مَوالِیک، لَعَنَ اللّهُ مَنْ أَعْنَتَک فِی أَهْلِ بَیتِک، لَعَنَ اللّهُ مَنْ لامَک فِی سَادَاتِک، لَعَنَ اللّهُ عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ وَضاعَفَ عَلَیهِمُ الْعَذابَ الْأَلِیمَ؛
صَلَّی اللّهُ عَلَیک یا أَبا عَبْدِاللّهِ، صَلَّی اللّهُ عَلَیک یا صاحِبَ رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَعَلَیک یا مَوْلی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَصَلَّی اللّهُ عَلَی رُوحِک الطَّیبَةِ، وَجَسَدِک الطَّاهِرِ، وَأَلْحَقَنا بِمَنِّهِ وَرَأْفَتِهِ إِذا تَوَفَّانا بِک وَبِمَحَلِّ السَّادَةِ الْمَیامِینِ وَجَمَعَنا مَعَهُمْ بِجِوارِهِمْ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ.
صَلَّی اللّهُ عَلَیک یا أَبا عَبْدِاللّهِ، وَصَلَّی اللّهُ عَلَی إِخْوانِک الشِّیعَةِ الْبَرَرَةِ مِنَ السَّلَفِ الْمَیامِینِ، وَأَدْخَلَ الرَّوْحَ وَالرِّضْوانَ عَلَی الْخَلَفِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، وَأَلْحَقَنا وَ إِیاهُمْ بِمَنْ تَوَلَّاهُ مِنَ الْعِتْرَةِ الطَّاهِرِینَ، وَعَلَیک وَعَلَیهِمُ السَّلامُ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
آنگاه سوره «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» را «هفت مرتبه» بخوان، سپس هرچه خواهی نماز مستحب بخوان.
نویسنده گوید: چون خواستی از زیارت سلمان بازگردی، به جهت وداع نزد قبر بایست و این وداع را که سید در آخر زیارت چهارم ذکر فرموده است بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا أَبا عَبْدِاللّهِ، أَنْتَ بابُ اللّهِ الْمُؤْتی مِنْهُ وَالْمَأْخُوذُ عَنْهُ، أَشْهَدُ أَنَّک قُلْتَ حَقّاً، وَنَطَقْتَ صِدْقاً، وَدَعَوْتَ إِلی مَوْلای وَمَوْلاک عَلانِیةً وَسِرّاً، أَتَیتُک زائِراً وَحَاجَاتِی لَک مُسْتَوْدِعاً، وَهَا أَنَا ذَا مُوَدِّعُک، أَسْتَوْدِعُک دِینِی وَأَمانَتِی وَخَواتِیمَ عَمَلِی وَجَوَامِعَ أَمَلِی إِلی مُنْتَهی أَجَلِی، وَالسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّی اللّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الْأَخْیارِ.
آنگاه خدا را بسیار بخوان و بازگرد.
مفاتیح الجنان : زیارت کاظمین (ع)
زیارت جناب حذیفه بن الیمان
[دومین وظیفه بعد از زیارت جناب سلمان در شهر مدائن] زیارت جناب حذیفة بن الیمان می باشد که از بزرگان اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و خاصان امیرمؤمنان(علیه السلام) است و در میان صحابه به شناختن منافقان و آگاهی بر اسامی آنان جایگاه خاصی داشت و اگر در نماز جنازه کسی حاضر نمی شد، حاکم دوم بر او نماز نمی خواند.
او از جانب حاکم دوم سال ها والی مدائن بود و پس از عزل کردنش جناب سلمان والی آنجا شد. چون سلمان از دنیا رفت دوباره حذیفه والی مدائن شد و ولایتش مستقر گشت تا نوبت خلافت به شاه ولایت(علیه السلام) رسید، از جانب حضرت از مدینه فرمانی مبارک به او و به اهل مدائن صادر شد که در آن فرمان مبارک، از خلافت خود و استقرار حکومت حذیفه بر مدائن اطلاع دادند. ولی حذیفه پس از حرکت آن حضرت از مدینه به جانب بصره، به خاطر دفع شرّ اصحاب جمل و پیش از نزول موکب همایون امیرمؤمنان به کوفه وفات یافت و در همان مدائن دفن شد.
از ابوحمزه ثمالی روایت شده است که: چون حذیفه نزدیک به وفات شد فرزند خود را خواست و او را به عمل کردن به این نصیحت های پرفایده وصیت کرد و فرمود: پسرجان من، آشکار کن ناامیدی خویش از آنچه را در دست مردم است که در این ناامیدی بی نیازی و توانگری است و از مردم حاجات خود را مخواه که در آن فقر آشکار است و همواره چنان باش که روزی که در آن هستی، از روز گذشته ات بهتر باشد و هرگاه نماز می خوانی، چنان بخوان که گویا نماز وداع و آخرین نماز توست و کاری مکن که از آن پوزش بخواهی.
و بدان که در کنار حرم جناب سلمان مسجد جامع مدائن می باشد که منسوب به حضرت عسکری است، معلوم نیست چه کسی آن را ساخته یا در آنجا نماز خوانده، شایسته است زائر در آن محل شریف خود را از فیض دو رکعت نماز تحیت محروم نکند.
مفاتیح الجنان : زیارت امام رضا (ع)
فضیلت زیارت امام رضا(ع)
فضیلت زیارت آن حضرت بیش از آن است که به شمار آید و ما در اینجا تنها به ذکر چند خبر تبرّک می جوییم و بیشتر آن را از «تحفة الزائر» نقل می کنیم.
اول:
از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) روایت شده: زود باشد که پاره ای از تن من، در زمین خراسان مدفون شود، هیچ مؤمنی او را زیارت نکند، مگر آنکه حق تعالی بهشت را برای او واجب کند و بدنش را بر آتش دوزخ حرام سازد.
در حدیث معتبر دیگری فرمود: پاره ای از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد، هر اندوهگینی او را زیارت کند، البته حق تعالی اندوهش را برطرف کند و هر گناهکاری او را زیارت نماید، البته گناهانش را بیامرزد.
دوم:
به سند معتبر روایت شده: که حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) فرمود: هرکه قبر فرزند من علی را زیارت کند، برای او نزد خدای تعالی ثواب هفتاد حج پذیرفته باشد. راوی بعید دانست و گفت: هفتاد حج پذیرفته؟! حضرت فرمود: آری هفتاد هزار حج، گفت: هفتاد هزار حج؟!
فرمود: چه بسا حجّی که پذیرفته نباشد، هرکه آن حضرت را زیارت کند یا یک شب نزد آن حضرت بیتوته کند چنان باشد که خدا را در عرش زیارت کرده باشد، گفت: چنان که خدا را در عرش زیارت کرده باشد؟
فرمود: آری چون روز قیامت شود، چهار نفر از پیشینیان و چهار نفر از پسینیان بر عرش الهی خواهند بود، اما پیشینیان نوح(علیه السلام) و ابراهیم(علیه السلام) و موسی(علیه السلام) و عیسی(علیه السلام) هستند و اما پسینیان، محمّد(صلی اللّه علیه و آله) و علی(علیه السلام) و حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) هستند، آنگاه ریسمانی در پای عرش می کشند، پس زیارت کنندگانِ قبور امامان با ما می نشینند و به تحقیق زیارت کنندگان قبر فرزندم علی، درجه ایشان از همه بالاتر و عطایشان از همه بیشتر خواهد بود.
سوم:
از حضرت رضا(علیه السلام) روایت شده: در خراسان بقعه ای است که زمانی بر آن خواهد آمد که محل رفت وآمد فرشتگان شود پس پیوسته گروه هایی از فرشتگان از آسمان فرود خواهند آمد و گروه هایی بالا خواهند رفت تا در صُور بدمند. پرسیدند: یا بن رسول الله کدام بقعه است؟
فرمود: آن بقعه در زمین طوس است و آن والله باغی است از باغ های بهشت، هرکه مرا در آن بقعه زیارت کند، چنان است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را زیارت کرده و حق تعالی برای او به سبب آن زیارت، ثواب هزار حج پسندیده و هزار عمره پذیرفته بنویسد و من و پدرانم در روز قیامت شفیع او باشیم.
چهارم:
به چندین سند صحیح از ابن ابی نصر نقل شده که گفت: نامه امام رضا(علیه السلام) را خواندم در آن نوشته شده بود: به شیعیان من برسانید که زیارت من نزد خدا برابر است با هزار حج، پس من این حدیث را خدمت حضرت جواد(علیه السلام) عرض کردم، فرمود: آری والله هزار هزار حج است، برای کسی که آن حضرت را زیارت کند و حق او را بشناسد.
پنجم:
به دو سند معتبر روایت شده: حضرت رضا(علیه السلام) فرمود: هرکه مرا با این دوری بارگاه زیارت کند، من روز قیامت در سه نقطۀ حساس نزد او آیم تا او را از هراس های آن ها نجات بخشم: نخست وقتی که نامه های نیکوکاران در دست راست ایشان و نامه های بدکاران در دست چپ ایشان پرواز کند و دیگر نزد صراط و سوم نزد ترازوی اعمال.
ششم:
در حدیث معتبر دیگری فرمود: زود باشد که بر اثر ظلم و ستم با زهر به قتل برسم و کنار هارون الرشید به خاک سپرده شوم و خدا تربت مرا محلّ تردّد شیعیان و دوستان من گرداند پس هرکه مرا در این غربت زیارت کند، برای او واجب می شود که من او را در روز قیامت زیارت کنم و سوگند می خورم، به خدایی که محمّد(صلی الله علیه وآله) را به پیامبری گرامی داشته و او را بر تمام خلایق برگزیده که هرکه از شما شیعیان نزد قبر من دو رکعت بجا آورد، البته از جانب خداوند عالمیان در روز قیامت آمرزش گناهان را مستحق شود و به حق آن خدایی که ما را بعد از محمّد(صلی الله علیه وآله) به امامت گرامی داشته و به وصیت آن حضرت مخصوص گردانید، سوگند یاد می کنم که زیارت کنندگان قبر من در روز قیامت بر خدا گرامی تر از هر گروه دیگری هستند و هر مؤمنی که مرا زیارت کند و بر روی او قطره ای از باران برسد، البته حق تعالی جسم او را بر آتش دوزخ حرام گرداند.
هفتم:
به سند معتبر روایت شده: محمّد بن سلیمان از حضرت جواد(علیه السلام) پرسید: شخصی به عنوان حج تمتع، حج واجب خود را انجام داد و پس از آن به مدینه رفت و حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) را زیارت نمود، آنگاه به نجف رفت و پدرتان امیرمؤمنان را زیارت کرد، درحالی که حق او را می شناخت و می دانست که او حجت خدا بر خلق و باب الله است که از آن باب باید به خدا رسید، بر آن حضرت سلام کرد و به کربلا رفت و حضرت امام حسین(علیه السلام) را زیارت کرد؛ سپس به بغداد رفت و حضرت امام موسی کاظم(علیه السلام) را زیارت کرد و پس از این زیارت ها به شهر خود بازگشت.
در این وقت خدا آن قدر مال به او روزی کرد که می تواند به حج برود، برای این مرد که حج واجب خود را انجام داده کدام یک از این دو عمل بهتر است، آیا برگردد و دوباره حج کند یا به خراسان رفته و پدرتان حضرت رضا(علیه السلام) را زیارت کند؟ فرمود: بلکه برود بر پدرم سلام کند که این افضل است و باید که در ماه رجب باشد و در این زمان انجام ندهید که بر ما و شما از دست حاکم زمان ترس رسوا ساختن و عیب جویی است.
هشتم:
شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» از حضرت امام جواد(علیه السلام) روایت کرده: در میان دو کوه طوس قطعه ای از زمین است که از بهشت برداشته شده، هرکه وارد آن شود در روز قیامت از آتش ایمنی یابد.
نهم:
و نیز از آن حضرت [حضرت امام جواد(علیه السلام)] روایت کرده: من از جانب حق تعالی بهشت را ضمانت می کنم برای هرکه قبر پدرم را در طوس زیارت کند، درحالی که عارف به حق آن حضرت باشد.
دهم:
شیخ صدوق در کتاب «عُیون اَخبار الرّضا» روایت کرده: مردی از نیکان، حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) را در خواب دید، خدمت آن حضرت عرضه داشت: یا رسول الله، از فرزندانت کدام یک را زیارت کنم؟ فرمود: بعضی از فرزندان من زهر نوشیده و برخی کشته شده پیش من آمدند. گفتم: با پراکنده شدن مشاهد ایشان کدامیک از آنان را زیارت کنم؟ فرمود: آن را که به تو نزدیک تر است زیارت کن، یعنی آن را که محل تو به بارگاهش نزدیک تر است و او را در زمین غربت به خاک سپرده اند، گفتم: یا رسول الله، از این فرمایش «رضا» را قصد کردید؟ فرمود: بگو: «صلّی اللّه علیه»، بگو: «صلّی اللّه علیه»، بگو: «صلّی اللّه علیه»، این جمله را «سه بار» فرمود.
نویسنده گوید: در کتاب «وسائل» و «مستدرک» فصول و ابوابی ذکر شده در مورد استحباب تبرّک به مشهد امام رضا و مشاهد امامان (علیهم السلام) و استحباب اختیار زیارت امام رضا (علیه السلام) بر زیارت امام حسین (علیه السلام) و بر زیارت دیگر امامان (علیهم السلام) و بر حج مستحب و عمره مستحب و چون این کتاب گنجایش شرح مفصل مطلب را ندارد، ما به همین چند روایت که عشره کامله است قناعت کردیم.
مفاتیح الجنان : زیارت امام رضا (ع)
زیارت مشهور امام رضا (ع)
بدان که برای آن بزرگوار زیارات چندی نقل شده و زیارت مشهور آن حضرت زیارتی است که در کتاب های معتبر بیان شده است و به شیخ جلیل القدر محمّد بن حسن بن ولید که از مشایخ جناب صدوق است منسوب کرده اند و از کتاب «مزار» ابن قولویه(رحمة الله علیه) معلوم می شود که از ائمه(علیهم السلام) روایت شده است و کیفیت آن موافق کتاب «من لا یحضره الفقیه» چنان است که:
چون زیارت قبر امام رضا(علیه السلام) را در طوس قصد کنی، پیش از آنکه از خانه بیرون روی غسل کن و وقتی که غسل می کنی چنین بگو:
اللّهُمَّ طَهِّرْنِی، وَطَهِّرْ لِی قَلْبِی، وَاشْرَحْ لِی صَدْرِی، وَأَجْرِ عَلی لِسانِی مِدْحَتَک وَالثَّناءَ عَلَیک، فَإِنَّهُ لَاقُوَّةَ إِلّا بِک. اللّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی طَهُوراً وَشِفاءً.
و در وقت بیرون رفتن از خانه می گویی:
بِسْمِ اللّهِ، وَبِاللّهِ، وَ إِلَی اللّهِ، وَ إِلَی ابْنِ رَسُولِ اللّهِ، حَسْبِی اللّهُ تَوَکلْتُ عَلَی اللّهِ. اللّهُمَّ إِلَیک تَوَجَّهْتُ، وَ إِلَیک قَصَدْتُ، وَمَا عِنْدَک أَرَدْتُ.
چون بیرون رفتی بر در خانه خود بایست و بگو:
اللّهُمَّ إِلَیک وَجَّهْتُ وَجْهِی، وَعَلَیک خَلَّفْتُ أَهْلِی وَمالِی وَمَا خَوَّلْتَنِی، وَبِک وَثِقْتُ فَلَا تُخَیبْنِی یا مَنْ لَا یخَیبُ مَنْ أَرَادَهُ، وَلَا یضَیعُ مَنْ حَفِظَهُ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مَحُمَّدٍ وَاحْفَظْنِی بِحِفْظِک فَإِنَّهُ لَایضِیعُ مَنْ حَفِظْتَ.
چون به سلامت رسیدی ان شاء الله، هرگاه خواستی به زیارت بروی غسل کن و وقتی که غسل می کنی بگو:
اللّهُمَّ طَهِّرْنِی، وَطَهِّرْ لِی قَلْبِی، وَاشْرَحْ لِی صَدْرِی، وَأَجْرِ عَلَی لِسانِی مِدْحَتَک وَمَحَبَّتَک وَالثَّناءَ عَلَیک، فَإِنَّهُ لَاقُوَّةَ إِلّا بِک، وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ قَِوامَ دِینِی التَّسْلِیمُ لِأَمْرِک، وَالاِتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبِیک، وَالشَّهَادَةُ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِک، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی شِفاءً وَنُوراً إِنَّک عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.
پس پاکیزه ترین جامه های خویش را بپوش و با پای برهنه به آرامی و وقار راه برو و دلت به یاد خدا باشد و «اللّهُ أَکْبَرُ» و «لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ» و «سُبْحانَ اللّهِ» و «الْحَمْدُ لِلّهِ» بگو و گام های خود را کوتاه بردار و زمانی که وارد روضه مقدّسه شوی بگو:
بِسْمِ اللّهِ، وَبِاللّهِ، وَعَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیک لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَأَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّهِ.
آنگاه به نزد ضریح برو و قبله را پشت سر خود قرار بده و روبروی آن حضرت بایست و بگو:
أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیک لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَأَنَّهُ سَیدُ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، وَأَنَّهُ سَیدُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلِینَ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَرَسُولِک وَنَبِیک وَسَیدِ خَلْقِک أَجْمَعِینَ صَلاةً لَایقْوَی عَلَی إِحْصَائِها غَیرُک. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طالِبٍ عَبْدِک وَأَخِی رَسُولِک الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِک، وَجَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِک، وَالدَّلِیلَ عَلَی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِک، وَدَیانَ الدِّینِ بِعَدْلِک وَفَصْلَ قَضائِک بَینَ خَلْقِک، وَالْمُهَیمِنَ عَلَی ذلِک کلِّهِ، وَالسَّلامُ عَلَیهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیک، وَزَوْجَةِ وَلِیک، وَأُمِّ السِّبْطَینِ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ سَیدَی شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، الطُّهْرَةِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ التَّقِیةِ النَّقِیةِ الرَّضِیةِ الزَّکیةِ سَیدَةِ نِساءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَجْمَعِینَ صَلاةً لَایقْوی عَلَی إِحْصائِها غَیرُک. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ سِبْطَی نَبِیک، وَسَیدَی شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، الْقائِمَینِ فِی خَلْقِک، وَالدَّلِیلَینِ عَلَی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِک، وَدَیانَی الدِّینِ بِعَدْلِک، وَفَصْلَی قَضائِک بَینَ خَلْقِک. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِی بْنِ الْحُسَینِ عَبْدِک الْقائِمِ فِی خَلْقِک، وَالدَّلِیلِ عَلَی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسَالاتِک، وَدَیانِ الدِّینِ بِعَدْلِک، وَفَصْلِ قَضائِک بَینَ خَلْقِک سَیدِ الْعَابِدِینَ؛
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَبْدِک وَخَلِیفَتِک فِی أَرْضِک، باقِرِ عِلْمِ النَّبِیینَ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَبْدِک، وَوَلِی دِینِک، وَحُجَّتِک عَلَی خَلْقِک أَجْمَعِینَ الصَّادِقِ الْبارِّ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَبْدِک الصَّالِحِ، وَ لِسَانِک فِی خَلْقِک، النَّاطِقِ بِحُکمِک وَالْحُجَّةِ عَلَی بَرِیتِک. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِی بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضی عَبْدِک وَوَلِی دِینِک، الْقائِمِ بِعَدْلِک، وَالدَّاعِی إِلی دِینِک وَدِینِ آبائِهِ الصَّادِقِینَ، صَلاةً لَایقْوی عَلَی إِحْصائِها غَیرُک. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَبْدِک وَوَلِیک الْقائِمِ بِأَمْرِک، وَ الدَّاعِی إِلی سَبِیلِک. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَوَلِی دِینِک؛
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْعامِلِ بِأَمْرِک، الْقائِمِ فِی خَلْقِک، وَحُجَّتِک الْمُؤَدِّی عَنْ نَبِیک، وَشاهِدِک عَلَی خَلْقِک، الْمَخْصُوصِ بِکرامَتِک، الدَّاعِی إِلی طاعَتِک وَطاعَةِ رَسُولِک صَلَوَاتُک عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی حُجَّتِک وَوَلِیک الْقائِمِ فِی خَلْقِک صَلاةً تَامَّةً نَامِیةً بَاقِیةً تُعَجِّلُ بِها فَرَجَهُ وَتَنْصُرُهُ بِها، وَتَجْعَلُنا مَعَهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ. اللّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیک بِحُبِّهِمْ، وَأُوَالِی وَلِیهُمْ، وَأُعادِی عَدُوَّهُمْ، فَارْزُقْنِی بِهِمْ خَیرَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ، وَاصْرِفْ عَنِّی بِهِمْ شَرَّ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَأَهْوالَ یوْمِ الْقِیامَةِ.
سپس بالای سر آن حضرت می نشینی و می گویی:
السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا نُورَ اللّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیک یا عَمُودَ الدِّینِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ نُوحٍ نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ إِبْراهِیمَ خَلِیلِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ إِسْماعِیلَ ذَبِیحِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُوسی کلِیمِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ عِیسی رُوحِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی وَلِی اللّهِ وَوَصِی رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ سَیدَی شَبابِ أَهْلِ الجَنَّةِ؛
السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ زَینِ الْعابِدِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی باقِرِ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ الْبارِّ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الصِّدِّیقُ الشَّهِیدُ، السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الْوَصِی الْبَارُّ التَّقِی، أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةُ، وَآتَیتَ الزَّکاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَعَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصاً حَتّی أَتَاک الْیقِینُ، السَّلامُ عَلَیک یا أَبَا الْحَسَنِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
بعد خود را به ضریح می چسبانی و می گویی:
اللّهُمَّ إِلَیک صَمَدْتُ مِنْ أَرْضِی، وَقَطَعْتُ الْبِلادَ رَجاءَ رَحْمَتِک فَلَا تُخَیبْنِی وَلَا تَرُدَّنِی بِغَیرِ قَضاءِ حاجَتِی، وَارْحَمْ تَقَلُّبِی عَلَی قَبْرِ ابْنِ أَخِی رَسُولِک صَلَواتُک عَلَیهِ وَآلِهِ، بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی یا مَوْلای أَتَیتُک زائِراً وافِداً عائِذاً مِمَّا جَنَیتُ عَلَی نَفْسِی، وَاحْتَطَبْتُ عَلَی ظَهْرِی فَکنْ لِی شافِعاً إِلَی اللّهِ یوْمَ فَقْرِی وَفاقَتِی، فَلَک عِنْدَ اللّهِ مَقامٌ مَحْمُودٌ، وَأَنْتَ عِنْدَهُ وَجِیهٌ.
پس دست راست را بلند می کنی و دست چپ را به سوی قبر می گشایی و می گویی:
اللّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیک بِحُبِّهِمْ وَبِوِلایتِهِمْ، أَتَوَلَّی آخِرَهُمْ بِمَا تَوَلَّیتُ بِهِ أَوَّلَهُمْ، وَأَبْرَأُ مِنْ کلِّ وَلِیجَةٍ دُونَهُمْ. اللّهُمَّ الْعَنِ الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَک، وَاتَّهَمُوا نَبِیک، وَجَحَدُوا بِآیاتِک، وَسَخِرُوا بِإِمامِک، وَحَمَلُوا النَّاسَ عَلَی أَکتافِ آلِ مُحَمَّدٍ. اللّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیک بِاللَّعْنَةِ عَلَیهِمْ وَالْبَراءَةِ مِنْهُمْ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ یا رَحْمنُ.
آنگاه بازمی گردی و به پایین پای آن حضرت می روی و می گویی:
صَلَّی اللّهُ عَلَیک یا أَبَا الْحَسَنِ، صَلَّی اللّهُ عَلَی رُوحِک وَبَدَنِک، صَبَرْتَ وَأَنْتَ الصَّادِقُ المُصَدَّقُ، قَتَلَ اللّهُ مَنْ قَتَلَک بِالْأَیدِی وَالْأَلْسُنِ.
سپس زاری کن و در لعنت بر قاتل امیرمؤمنان(علیه السلام) و قاتلان حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) و قاتلان همه اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مبالغه کن، آنگاه از پشت قبر برو و بالای سر آن حضرت دو رکعت نماز بجا آر، در رکعت اول سوره «یس» و در رکعت دوم سوره «الرحمن» را بخوان و در دعا و زاری بکوش و برای خود و پدر و مادرت و همه برادران اهل ایمان خویش، بسیار دعا کن و آنچه خواهی بالای سر آن حضرت درنگ کن و توجه داشته باش که باید نمازهای خود را نزد قبر بخوانی.
نویسنده گوید: این زیارت، بهترین زیارات آن حضرت است.
در کتاب «فقیه» و «عیون» و کتب علاّمه مجلسی و غیر ایشان «وَ سَخِرُوا بِإِمامِکَ» که در آخر زیارت است با دومیم است، یعنی: «خدایا لعنت کن کسانی را که استهزا نمودند به امامی که برای ایشان قرار دادی»؛ ولی در کتاب «مصباح الزائر»: «سَخِرُوا بِأَیّامِکَ» است که این نیز صحیح است، بلکه شاید از جهتی اولی باشد، چه آن که مراد از ایام، ائمه(علیهم السلام) هستند، همان طور که در «روایت صَقر بن ابی دُلَف» در فصل پنجم از باب اول گذشت،
این را هم بدان که لعنت کردن بر قاتلان ائمه(علیهم السلام) به هر زبانی انجام گیرد خوب است و اگر زائر این عبارت را که از بعضی دعاها گرفته شده بخواند، شاید مناسب تر باشد:
اللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَقَتَلَةَ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ عَلَیهِمُ السَّلامُ، وَقَتَلَةَ أَهْلِ بَیتِ نَبِیک، اللّهُمَّ الْعَنْ أَعْداءَ آلِ مُحَمَّدٍ وَقَتَلَتَهُمْ، وَزِدْهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذَابِ، وَهَوَاناً فَوْقَ هَوَانٍ، وَذُلّاً فَوْقَ ذُلٍّ، وَخِزْیاً فَوْقَ خِزْی. اللّهُمَّ دُعَّهُمْ إِلَی النَّارِ دَعّاً، وَأَرْکسْهُمْ فِی أَلِیمِ عَذابِک رَکساً، وَاحْشُرْهمْ وَأَتْباعَهُمْ إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً.
مفاتیح الجنان : زیارت امام رضا (ع)
دعا بعد از زیارت امام رضا (ع)
در کتاب «تحفة الزائر» آمده است که شیخ مفید ذکر فرموده است: پس از نماز زیارت حضرت امام رضا(علیه السلام) مستحب است این دعا را بخوانند:
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک یا اللّهُ الدَّائِمُ فِی مُلْکهِ، الْقَائِمُ فِی عِزِّهِ، الْمُطاعُ فِی سُلْطانِهِ، الْمُتَفَرِّدُ فِی کبْرِیائِهِ، الْمُتَوَحِّدُ فِی دَیمُومِیةِ بَقائِهِ، الْعادِلُ فِی بَرِیتِهِ، الْعالِمُ فِی قَضِیتِهِ، الْکرِیمُ فِی تَأْخِیرِ عُقُوبَتِهِ.
إِلهِی حَاجَاتِی مَصْرُوفَةٌ إِلَیک، وَآمالِی مَوْقُوفَةٌ لَدَیک، وَکلَّما وَفَّقْتَنِی مِنْ خَیرٍ فَأَنْتَ دَلِیلِی عَلَیهِ وَطَرِیقِی إِلَیهِ، یا قَدِیراً لَاتَؤُودُهُ الْمَطالِبُ، یا مَلِیاً یلْجَأُ إِلَیهِ کلُّ راغِبٍ، ما زِلْتُ مَصْحُوباً مِنْک بِالنِّعَمِ، جارِیاً عَلَی عَادَاتِ الْإِحْسانِ وَالْکرَمِ، أَسْأَلُک بِالْقُدْرَةِ النَّافِذَةِ فِی جَمِیعِ الْأَشْیاءِ، وَقَضائِک الْمُبْرَمِ الَّذِی تَحْجُبُهُ بِأَیسَرِ الدُّعاءِ، وَبِالنَّظْرَةِ الَّتِی نَظَرْتَ بِها إِلَی الْجِبالِ فَتَشامَخَتْ، وَ إِلَی الْأَرَضِینَ فَتَسَطَّحَتْ، وَ إِلَی السَّماواتِ فَارْتَفَعَتْ وَ إِلَی الْبِحارِ فَتَفَجَّرَتْ؛
یا مَنْ جَلَّ عَنْ أَدَوَاتِ لَحَظَاتِ الْبَشَرِ، وَلَطُفَ عَنْ دَقائِقِ خَطَراتِ الْفِکرِ، لَاتُحْمَدُ یا سَیدِی إِلّا بِتَوْفِیقٍ مِنْک یقْتَضِی حَمْداً، وَلَا تُشْکرُ عَلَی أَصْغَرِ مِنَّةٍ إِلّا اسْتَوْجَبْتَ بِها شُکراً، فَمَتی تُحْصی نَعْماؤُک یا إِلهِی، وَتُجازی آلاؤُک یا مَوْلای، وَتُکافَأُ صَنَائِعُک یا سَیدِی؟ وَمِنْ نِعَمِک یحْمَدُ الْحَامِدُونَ، وَمِنْ شُکرِک یشْکرُ الشَّاکرُونَ، وَأَنْتَ الْمُعْتَمَدُ لِلذُّنُوبِ فِی عَفْوِک، وَالنَّاشِرُ عَلَی الْخَاطِئِینَ جَنَاحَ سَِتْرِک، وَأَنْتَ الْکاشِفُ لِلضُّرِّ بِیدِک،
فَکمْ مِنْ سَیئَةٍ أَخْفاها حِلْمُک حَتَّی دَخِلَتْ، وَحَسَنَةٍ ضاعَفَها فَضْلُک حَتَّی عَظُمَتْ عَلَیهَا مُجَازَاتُک؟ جَلَلْتَ أَنْ یخافَ مِنْک إِلّا الْعَدْلُ، وَأَنْ یرْجی مِنْک إِلّا الْإِحْسانُ وَالْفَضْلُ، فَامْنُنْ عَلَی بِمَا أَوْجَبَهُ فَضْلُک وَلَا تَخْذُلْنِی بِما یحْکمُ بِهِ عَدْلُک؛ سَیدِی لَوْ عَلِمَتِ الْأَرْضُ بِذُنُوبِی لَساخَتْ بِی، أَوِ الْجِبالُ لَهَدَّتْنِی، أَوِ السَّمَاوَاتُ لَاخْتَطَفَتْنِی، أَوِ الْبِحارُ لأََغْرَقَتْنِی، سَیدِی سَیدِی سَیدِی، مَوْلای مَوْلای مَوْلای، قَدْ تَکرَّرَ وُقُوفِی لِضِیافَتِک فَلَا تَحْرِمْنِی مَا وَعَدْتَ الْمُتَعَرِّضِینَ لِمَسْأَلَتِک،
یا مَعْرُوفَ الْعارِفِینَ، یا مَعْبُودَ الْعابِدِینَ، یا مَشْکورَ الشَّاکرِینَ، یا جَلِیسَ الذَّاکرِینَ، یا مَحْمُودَ مَنْ حَمِدَهُ، یا مَوْجُودَ مَنْ طَلَبَهُ، یا مَوْصُوفَ مَنْ وَحَّدَهُ، یا مَحْبُوبَ مَنْ أَحَبَّهُ، یا غَوْثَ مَنْ أَرَادَهُ، یا مَقْصُودَ مَنْ أَنَابَ إِلَیهِ، یا مَنْ لَایعْلَمُ الْغَیبَ إِلّا هُوَ، یا مَنْ لَا یصْرِفُ السُّوءَ إِلّا هُوَ، یا مَنْ لَایدَبِّرُ الْأَمْرَ إِلّا هُوَ، یا مَنْ لَایغْفِرُ الذَّنْبَ إِلّا هُوَ، یا مَنْ لَایخْلُقُ الْخَلْقَ إِلّا هُوَ، یا مَنْ لا ینَزِّلُ الْغَیثَ إِلّا هُوَ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لِی یا خَیرَ الْغافِرِینَ؛
رَبِّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفارَ حَیاءٍ، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفارَ رَجاءٍ، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفارَ إِنَابَةٍ، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفارَ رَغْبَةٍ، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفارَ رَهْبَةٍ، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفارَ طَاعَةٍ، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفارَ إِیمانٍ، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفارَ إِقْرارٍ، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفَارَ إِخْلاصٍ، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفارَ تَقْوی، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفَارَ تَوَکلٍ، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفَارَ ذِلَّةٍ، وَأَسْتَغْفِرُک اسْتِغْفارَ عَامِلٍ لَک، هَارِبٍ مِنْک إِلَیک، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتُبْ عَلَی وَعَلَی والِدَی بِما تُبْتَ وَتَتُوبُ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِک، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛
یا مَنْ تُسَمَّی [یسَمَّی] بِالْغَفوُرِ الرَّحِیمِ، یا مَنْ تُسَمَّی [یسَمَّی] بِالْغَفُورِ الرَّحِیمِ، یا مَنْ تُسَمَّی [یسَمَّی] بِالْغَفُورِ الرَّحِیمِ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاقْبَلْ تَوْبَتِی، وَزَک عَمَلِی، وَاشْکرْ سَعْیی، وَارْحَمْ ضَراعَتِی، وَلَا تَحْجُبْ صَوْتِی، وَلَا تُخَیبْ مَسْأَلَتِی، یا غَوْثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، وَأَبْلِغْ أَئِمَّتِی سَلامِی وَدُعائِی، وَشَفِّعْهُمْ فِی جَمِیعِ مَا سَأَلْتُک، وَأَوْصِلْ هَدِیتِی إِلَیهِمْ کما ینْبَغِی لَهُمْ، وزِدْهُمْ مِنْ ذلِک مَا ینْبَغِی لَک بِأَضْعَافٍ لَایحْصِیها غَیرُک، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ، وَصَلَّی اللّهُ عَلَی أَطْیبِ الْمُرْسَلِینَ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ.
 
مفاتیح الجنان : زیارت امام رضا (ع)
زیارت امام رضا (ع) معروف به جوادیه
نویسنده گوید: علاّمه مجلسی در «بحارالانوار»، از برخی نوشته های گذشتۀ اصحاب زیارتی برای حضرت امام رضا(علیه السلام) نقل کرده که معروف به «جوادیه» است و در آخر آن زیارت است که: نماز زیارت و تسبیح بجا آر و آن را به آن حضرت هدیه کن، آنگاه بگو: «اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا اللّهُ الدَّائِمُ...» و این دعا را تا آخر آن نقل کرده، پس هر زمان آن زیارت را در آن مشهد مقدّس خواندی، این دعا را ترک مکن.
مفاتیح الجنان : زیارت امام رضا (ع)
صلوات خاصه امام رضا (ع)
این زیارتی است که ابن قولَویه از بعضی ائمه(علیهم السلام) روایت کرده است که فرمودند: چون به نزد قبر امام رضا(علیه السلام) بروی بگو:
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِی بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمامِ التَّقِی النَّقِی وَحُجَّتِک عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کثِیرَةً تامَّةً زاکیةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کأَفْضَلِ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیائِک.

 

مفاتیح الجنان : زیارت امام رضا (ع)
زیارت سوم امام رضا (ع)
زیارتی است که شیخ مفید در کتاب «مُقنعه» نقل کرده و فرموده: پس از آنکه غسل زیارت کردی و پاکیزه ترین جامه های خود را پوشیدی نزد قبر آن حضرت می ایستی و می گویی:
السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ وَابْنَ وَلِیهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا إِمامَ الْهُدی وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّک مَضَیتَ عَلَی مَا مَضی عَلَیهِ آباؤُک الطَّاهِرُونَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِمْ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمی عَلَی هُدی، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلی باطِلٍ، وَأَنَّک نَصَحْتَ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَأَدَّیتَ الْأَمانَةَ، فَجَزاک اللّهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ خَیرَ الْجَزَاءِ، أَتَیتُک بِأَبِی وَأُمِّی زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّک، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِک، مُعادِیاً لِأَعْدائِک، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک.
سپس خود را به قبر بچسبان و آن را ببوس و دو طرف صورت خود را بر آن بگذار، آنگاه به جانب بالای سر بازگرد و بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّک الْإِمامُ الْهادِی وَالْوَلِی الْمُرْشِدُ، أَبْرَأُ إِلَی اللّهِ مِنْ أَعْدائِک، وَأَتَقَرَّبُ إِلَی اللّهِ بِوِلایتِک صَلَّی اللّهُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
آنگاه دو رکعت نماز زیارت به جای آر و بعد از آن هرچه خواستی نماز بخوان و به طرف پایین پا بازگرد و به آنچه می خواهی دعا کن، ان شاء الله.
مفاتیح الجنان : زیارت امام رضا (ع)
زیارت وداع امام رضا (ع)
نویسنده گوید: زیارت آن حضرت در ایام و اوقات شریفه خاصه به آن جناب، فضیلت بسیار دارد، به ویژه در «ماه رجب» و «بیست و سوم» و «بیست و پنجم ذوالقعده» و «ششم ماه رمضان»، چنان که در محل خود در اعمال ماه ها ذکر شد و غیر این روزها از ایام دیگر که به آن حضرت اختصاصی دارد، چون خواستی آن حضرت را وداع کنی، آنچه را در وداع حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) می گفتی بگو: «لَا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ تَسْلِیمِی عَلَیْکَ»، اگر خواستی بگو:
السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ. اللّهُمَّ لَاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِی ابْنَ نَبِیک وَحُجَّتِک عَلَی خَلْقِک، وَاجْمَعْنِی وَ إِیاهُ فِی جَنَّتِک، وَاحْشُرْنِی مَعَهُ وَفِی حِزْبِهِ مَعَ الشُّهَداءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِک رَفِیقاً، وَأَسْتَوْدِعُک اللّهَ وَأَسْتَرْعِیک وَأَقْرَأُ عَلَیک السَّلامَ، آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالرَّسُولِ وَبِمَا جِئْتَ بِهِ وَدَلَلْت عَلَیهِ فَاکتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ.
مفاتیح الجنان : زیارت امام رضا (ع)
شمه ای از معجزات امام رضا (ع)
شیخ طبرسی در کتاب «اعلام الوری»، پس از بیان پاره ای از معجزات حضرت رضا(علیه السلام) گفته:
اما آنچه برای مردم پس از شهادت آن حضرت تا زمان ما ظاهر شده، از برکت شهادتگاه مقدّس آن حضرت و علامات و عجایبی که مردم بسیار مشاهده نمودند و عام و خاص تصدیقش کردند و مخالف و موافق به آن اقرار نمودند، بسیار بلکه خارج از شماره است و همانا در آن مشهد مقدّس کور مادرزاد و ابرص [نوعی بیماری پوستی] شفا یافتند و دعاها مستجاب شده و حاجات برآورده گشته و شداید و مصائب برطرف شده است و ما بسیاری از این ها را خود مشاهده کردیم و علم و یقینی یافتیم که شک در آن راه نیابد.
شیخ بزرگوار شیخ حرّ عاملی در کتاب «اثبات الهدای» پس از نقل این کلام از شیخ طبرسی فرموده که مؤلّف این کتاب محمّد بن الحسن الحرّ می گوید: من بسیاری از این معجزات را دیدم و مشاهده کردم همچنان که شیخ طبرسی مشاهده کرده است و برای من یقین حاصل شد همچنان که برای او یقین حاصل شده و در مدت مجاورت من در مشهد مقدس که ۲۶ سال می شود چیزهایی در این باب شنیدم که از حدّ تواتر گذشته و من در خاطر ندارم که در این مشهد دعا کرده باشم و از خدا حاجتی خواسته باشم مگر آنکه الحمدالله برآورده شد؛ مقام را گنجایش تفصیل نیست، لهذا به خلاصۀ مطلب قناعت کردیم.
نویسنده این کتاب عباس قمی گوید: در هر زمان آن قدر کرامات و معجزات از این روضه مقدّسه ظاهر می شود که نیاز به نقل وقایع گذشته نیست و ما در باب دوم در «اعمال شب بیست وهفتم رجب» به برخی مطالب که مناسب این مقام بود اشاره کردیم و فعلاً مقام را گنجایش طولانی کردن مطلب نیست. بهتر آنکه این فصل را به همین جا ختم کنیم و این چند بیت شعر را که از جامی در مدح آن حضرت نقل شده است ذکر نماییم.
سَلامٌ عَلی آلِ طه وَیس
سَلامٌ عَلی آلِ خَیرِ النَّبِیین
سَلامٌ عَلی رَوْضَةٍ حَلَّ فِیها
إِمامٌ یباهِی بِهِ الْمُلْک وَالدِّین
امام به حق شاه مطلق که آمد
حریم درش قبله گاه سلاطین
شه کاخ عرفان گل شاخ احسان
دُرِ دُرج امکـان مه بُرج تمکیـن
علی بن موسی الرّضا کز خدایش
رضا شد لقب چون رضا بودش آیین
ز فضل و شرف بینی او را جهانی
اگر نبوَدَت تیره چشم جهان بین
پـی عطـر روبنـد حـوران جنّـت
غبار درش را به گیسوی مشکین
اگر خواهی آری به کف دامـن او
برو دامن از هرچه جز اوست برچین
مفاتیح الجنان : زیارت امام على نقى و امام حسن عسکرى (ع)
زیارت مشترک امام هادی و امام عسکری (ع)
هرگاه ان شاء الله بر «سُرَّمن رای» وارد شدی و خواستی آن دو امام همام را زیارت کنی، غسل کن و پس از رعایت «آداب ورود به حرم های شریفه» تا درب حرم مطهر با آرامش و وقار روانه شو و «اذن دخول» عامّی را که در اوایل این باب ذکر شد بخوان، آنگاه وارد حرم مطهر شو و آن دو بزرگوار را به این عبارات که صحیح ترین زیارات است زیارت کن:
السَّلامُ عَلَیکمَا یا وَلِیی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکما یا حُجَّتَی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکما یا نُورَی اللّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیکما یا مَنْ بَدالِلّهِ فِی شَأْنِکما، أَتَیتُکما زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکما، مُعادِیاً لِأَعْدائِکما، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکما، مُؤْمِناً بِمَا آمَنْتُما بِهِ، کافِراً بِما کفَرْتُما بِهِ، مُحَقِّقاً لِمَا حَقَّقْتُما، مُبْطِلاً لِمَا أَبْطَلْتُما،
أَسْأَلُ اللّهَ رَبِّی وَرَبَّکما أَنْ یجْعَلَ حَظِّی مِنْ زِیارَتِکمَا الصَّلاةَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَأَنْ یرْزُقَنِی مُرافَقَتَکما فِی الْجِنانِ مَعَ آبائِکمَا الصَّالِحِینَ؛ وَأَسْأَلُهُ أَنْ یعْتِقَ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ، وَیرْزُقَنِی شَفاعَتَکما وَمُصاحَبَتَکما، وَیعَرِّفَ بَینِی وَبَینَکما، وَلَا یسْلُبَنِی حُبَّکما وَحُبَّ آبائِکمَا الصَّالِحِینَ، وَأَنْ لَایجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِکمَا، وَیحْشُرَنِی مَعَکمَا فِی الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ.
اللّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّهُمَا، وَتَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِمَا. اللّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِی آلِ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَانْتَقِمْ مِنْهُمْ، اللّهُمَّ الْعَنِ الْأَوَّلِینَ مِنْهُمْ وَالْآخِرِینَ وَضَاعِفْ عَلَیهِمُ الْعَذَابَ وَابْلُغْ بِهِمْ وَبِأَشْیاعِهِمْ وَمُحِبِّیهِمْ وَمُتَّبِعِیهِمْ أَسْفَلَ دَرَک مِنَ الْجَحِیمِ إِنَّک عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ. اللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیک وَابْنِ وَلِیک وَاجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِمْ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
در دعا کردن برای خود و پدر و مادرت بکوش و دعا کن به هر دعایی که می خواهی و اگر بتوانی نزدیک قبر ایشان بروی، برو و دو رکعت نماز کنار قبر بخوان و اگر نتوانی وارد مسجد شو و دو رکعت نماز بجا آور و دعا کن به هر دعایی که خواستی که مستجاب است و این مسجد مجاور خانه ایشان است و حضرت امام هادی(علیه السلام) و امام عسگری(علیه السلام) در آن نماز می خواندند.
نویسنده گوید: این زیارت موافق روایت «کامل الزیّارت» بوده و شیخ محمّد بن المشهدی و شیخ مفید و شهید نیز این زیارت را در کتاب «مزار» خود با تفاوتی اندک نقل کرده اند؛ و بعد از جمله «فِی الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ» فرموده اند: آنگاه برو و خود را بر هر یک از آن دو قبر بینداز و آن را ببوس و طرف راست و چپ صورت خود را بر قبر بگذار و پس از آن سر بردار و بگو: «اللّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّهُمْ وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِمْ...» تا آخر زیارت و گفته اند نزدیک بالای سر مقدّس چهار رکعت نماز بخوان و پس از نماز زیارت، هر اندازه خواهی نماز بگذار.
و پوشیده نماند که آن دو بزرگوار، در خانه خود دفن شدند و برای آن خانه دری بود که گاهی باز می کردند و شیعیان وارد می شدند و کنار قبر زیارت می کردند و گاهی بسته بود و از بیرون مقابل پنجره ای که بر دیوار روبروی قبر مطهّر بود زیارت می کردند.
در ابتدای همین روایت مربوطه به زیارت، ذکر شده است که غسل می کنی و اگر بتوانی نزد قبر ایشان می روی وگرنه، از برابر پنجره ای که به سوی قبر باز می شود به سلام اشاره می کنی و چنین زائری نماز زیارت خود را در مسجد بخواند.
چون به همّت دوستان آن خانه برداشته شد و به جای آن بارگاه و حرم و رواق قرار گرفت، آن مسجد داخل در فضای حرم شد و اکنون در بین مردم معروف است که ایوان مستطیل که در صحن پشت سر عسکریین به رواق متصّل است، همان مسجد مذکور است. در هر صورت، زائران از این جهت آسوده شدند.
برای آن دو بزرگوار زیارت مخصوص به هر کدام و مشترک میان هر دو امام، در کتاب های زیارتی ذکر شده است که زائران اگر خواستند، نسخه آن کتاب ها فراوان است و اگر زائر را حالی و مجالی باشد، مناسب است «زیارت جامعه کبیره» را که پس از این ان شاءالله تعالی ذکر می شود بخواند، زیرا که صدور آن کلمات رسا که دارای تمام مراتب اظهار بندگی و تذلّل و اعتراف به عظمت و جلالت امامان است، از مصدر جلال حضرت هادی(علیه السلام) می باشد.