عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
ابن حسام خوسفی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۴
بر گرد مه ز غالیه پرگار می کشی
بر طرف روز نقش شب تار می کشی
آن روز شد که راز نهان داشتم که باز
رازم چو روز بر سر بازار می کشی
زنار زلف آتش عشقت بلا شدند
زین باز می کُشی و به زنَّار می کَشی
دل چند گه ز فتنه چشم تو رسته بود
بازش بدام طُّره ی طَّرار می کشی
زآشوب چشم توست که ابن حسام را
از صومعه به خانه خمّار می کشی
بر طرف روز نقش شب تار می کشی
آن روز شد که راز نهان داشتم که باز
رازم چو روز بر سر بازار می کشی
زنار زلف آتش عشقت بلا شدند
زین باز می کُشی و به زنَّار می کَشی
دل چند گه ز فتنه چشم تو رسته بود
بازش بدام طُّره ی طَّرار می کشی
زآشوب چشم توست که ابن حسام را
از صومعه به خانه خمّار می کشی
ابن حسام خوسفی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۵
از نرگس خوش خواب تو در عین سیاهی
ماه رخ تو آینه صنع الهی
سودا زده چشم تو صد جادوی بابل
در چاه زنخدان تو صد یوسف چاهی
در وصف تو هر کس به تصور سخنی گفت
اوصاف کمال تو نگفتند که ماهی
بخت من و زلف تو مرا کرده پریشان
ای بخت سیاه از من سرگشته چه خواهی
چون شمع بسوز تو همی کاهم و پیداست
زین اشک روان من و رخساره کاهی
از گریه این دیده خونبار ملولم
ترسم که ز چشمم ببرد رنگ سیاهی
گر محضر منشور جمالت بنمایند
خوبان همه بر وی بنویسند گواهی
با ابن حسام ار نظر لطف تو باشد
در ملک معانی بنهد مسند شاهی
ماه رخ تو آینه صنع الهی
سودا زده چشم تو صد جادوی بابل
در چاه زنخدان تو صد یوسف چاهی
در وصف تو هر کس به تصور سخنی گفت
اوصاف کمال تو نگفتند که ماهی
بخت من و زلف تو مرا کرده پریشان
ای بخت سیاه از من سرگشته چه خواهی
چون شمع بسوز تو همی کاهم و پیداست
زین اشک روان من و رخساره کاهی
از گریه این دیده خونبار ملولم
ترسم که ز چشمم ببرد رنگ سیاهی
گر محضر منشور جمالت بنمایند
خوبان همه بر وی بنویسند گواهی
با ابن حسام ار نظر لطف تو باشد
در ملک معانی بنهد مسند شاهی
ابن حسام خوسفی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۶
آن زلف مشَّوش وش اندر خم و تاب اولی
وآن نرگس خوش منظر مخمور و خراب اولی
چون مشک و گل و نسرین خوش منظر و خوش بویند
بر عارض گلگونت بر مشک و نقاب اولی
در دیده من چهرت در سینه من مهرت
هم دیده و هم سینه بی این دو کباب اولی
چون فصل بهار آید گل در صف یار آید
خوش گوی غزل خواند در چنگ و رباب اولی
در وجه می صافی سجاده من بفروش
کاین خرقه که من دارم در رهن و شراب اولی
این نامه بی ناموس در خم می اندارید
کاین دفتر بی معنی غرق می ناب اولی
هان ابن حسام امشب خوش گفتی و دُر سفتی
شعر تر حافظ را اینگونه جواب اولی
وآن نرگس خوش منظر مخمور و خراب اولی
چون مشک و گل و نسرین خوش منظر و خوش بویند
بر عارض گلگونت بر مشک و نقاب اولی
در دیده من چهرت در سینه من مهرت
هم دیده و هم سینه بی این دو کباب اولی
چون فصل بهار آید گل در صف یار آید
خوش گوی غزل خواند در چنگ و رباب اولی
در وجه می صافی سجاده من بفروش
کاین خرقه که من دارم در رهن و شراب اولی
این نامه بی ناموس در خم می اندارید
کاین دفتر بی معنی غرق می ناب اولی
هان ابن حسام امشب خوش گفتی و دُر سفتی
شعر تر حافظ را اینگونه جواب اولی
ابن حسام خوسفی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۷
ای روی تو آیینه انوار تجلّی
بنمای که یابد دل عشّاق تسلّی
در هر سری از عشق و تمنا و هوائیست
ماییم و هوای تو ز اسباب تمنَّی
از صورت خوب تو چه معنی بنماید
آن قوم که صورت نشناسد ز معنی
تا جر رخ زیبای تو صورت نپرستند
گو حسن تو بگشای نقاب از رخ دعوی
مأوای حریفان اگر از جنَّة خلدست
ما را سر کوی تو به از جنَّت مأوی
بر خاک رهت ابن حسام ار ننشیند
در دیده غم دیده او خاک ره اولی
بنمای که یابد دل عشّاق تسلّی
در هر سری از عشق و تمنا و هوائیست
ماییم و هوای تو ز اسباب تمنَّی
از صورت خوب تو چه معنی بنماید
آن قوم که صورت نشناسد ز معنی
تا جر رخ زیبای تو صورت نپرستند
گو حسن تو بگشای نقاب از رخ دعوی
مأوای حریفان اگر از جنَّة خلدست
ما را سر کوی تو به از جنَّت مأوی
بر خاک رهت ابن حسام ار ننشیند
در دیده غم دیده او خاک ره اولی
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۷
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۹
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۹
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۵
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۶
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۷
ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۱