عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۳۳
تا آتش مرگ دود بر کرد از تو
تا باد فنا گرد برآورد از تو
با اب دو دیده جفتم و فرد از تو
من بردم رنج و خاک برخود از تو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۳۷
هر سال که تشریف دهی چون گل نو
با باد بود برفتنت بسته گرو
من لابه کنان چو بلبل اندر پی تو
تو خنده زنان گوش در اکنده ورو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۳۹
آن شانه که از تو هست یک موی درو
چون ارّه کشم زبان زهر سوی درو
وان آینه یی که رری در روی تو کرد
چون قبله شب و روز کنم روی روی درو
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۴۶
از بند سخن لبم چو بگشاد گره
از خشم در ابروانش افتاد گره
بادست حدیث من واو آب لطیف
بر آب فتد ز جنبش باد گرده
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۴۸
ای دوست اگر نیی ز حالم آگاه
کز دست تو دارم همه احوال تباه
اینک چشمم گواه اگر رنجه شوی
در روی تو بگذرانم این هر دو گواه
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۴۹
ای راه وصال تو درازی کوتاه
جز بندگی تو هر چه کردیم، گناه
اومید نداند بسر کوی تو راه
و اندیشه نیارد که کند در تو نگاه
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۵۱
ای قامت تو چو روز در دی کوتاه
زنهار مدار دست از می کوتاه
خورشید رخت بلند از آن برنامد
تا دست زوال باشد از وی کوتاه
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۵۳
هر گه که ز جور تو من دل خسته
در کار تو پاره یی شوم آهسته
آید هوس تو گوش جانم گیرد
و آرد بسر کوی تو گردن بسته
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۵۴
ای بسته بکین من میان آهسته
وی کرده مرا قصد بجان آهسته
جان می خواهی و برنیاید بشتاب
آهسته تر ای جان و جهان آهسته
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۵۵
شایستة هجر خدمتی نا کرده
در نعمت هجران توام پرورده
ادرار روان اشک در وجه منست
و اجرای غمت همی خورم ده مرده
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۱
ای بر قدم از رشته ر کو پیچیده
چون شمع زرشته پا فرو پیچیده
شد ساق سمن گون تو از گردش چرخ
همچون دو کی رشته برو پیچیده
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۲
آن روی ترا هر که ز ناگه دیده
در تاب رخ تو کرده گمره دیده
تو دیدۀ بنده یی اگر کوتاهی
بسیار بود مردم کوته دیده
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۴
ای بر دل من غم ترا دلسوزه
سر گشته ز لعلت فلک پیروزه
یک ساعته حسنت ز خدا می خواهد
هم ماه دو هفته هم گل یک روزه
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۶۶
مستش دیدم گرفته راه خانه
خلقی با او ز خویش و از بیگانه
خود را بستم برو زدم مردانه
زان گونه که با شمع کند پروانه
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۷۰
ای از تو مرا ذخیره ناکامی بس
پایان غم تو بی .....
حاصل زهوس بازی ما دانی چیست؟
آوازه و گفت و گوی....
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۷۹
با چشم تو گفتم ایچ دستان منمای
زین بیش صداع زیر دستان منمای
لعل تو بپای مردیش گفت مرا
برخیز تو نیز رنج مستان منمای
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۸۰
رشک آیدم ای دوست که هر نیم شبی
در برگیرد قد ترا بی ادبی
حیفست چنان لبی و الحق چه لبی
آلوده شده ببوسۀ هر جلبی
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۸۴
از بس که بلای دل ما می جستی
از خطّ تو در کار تو آمد سستی
ای خط که سیه باد چو روزم رویت
ناگه ز کجا بروی او بررستی
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۸۵
امشب که نگارم از برای مستی
آمد برم از سر هوای مستی
دستی بر ما فکند هم مستی نیز
خیزم و درافتیم بپای مستی
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۸۶
مشتاق بنیستی ّ من گر هستی
ما بگزینیمم نیستی بر هستی
تو لطف کن و در نطر دشمن و دوست
روزی خوشکم بگو که خوشتر هستی؟