سوره فتح دعای نصر دعای توسل
عبارات مورد جستجو در ۵۷۵ گوهر پیدا شد:
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۲ - وقتی انوری را درد پایی عارض گشته و ناصرالدین طاهر به عیادت وی رفته در شکر آن و عذرخواهی این قطعه گفته است
برو به گوهر
این فلک پیش طالع نیکت
کرده بردار اختر بد را
فتح باب کفت به بار آرد
قلب دیماه شاخ بسد را
مستعد قبول نطق کند
فیض عقل تو طینت دد را
تو بمان صد قران و گر به شبی
برسد روز همچو من صد را
به کم از فکرتی بود مازار
رای عالی و جان بخرد را
درد پای من آن محل دارد
که تو دردسری دهی خود را؟
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۵۴ - در حبس مجدالدین ابوالحسن عمرانی
برو به گوهر
آن شد که جهان لاف همی زد که من آنم
کز بوالحسنم راتبه هر روز سه مردست
زان روز که قصد فلک از غصهٔ رتبت
در گوشهٔ حبسش گرو حادثه کردست
بالله به نان و نمک او که جهان نیز
جز خون جگر یک شکم سیر نخوردست
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۲۲۶ - شراب خواهد
برو به گوهر
ای کریمی که از نوال کفت
کان و دریا همیشه ناله کنند
روزی خلق چون مقدر شد
به کف دست تو حواله کنند
عیش خوش بر دلم حرام شدست
بامنش باز می حلاله کنند
زر نابم ده ازپی کابینش
زانچه از شیشه در پیاله کنند
شادزی تا که دایگان فلک
در کنارت هزار ساله کنند
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۳
برو به گوهر
چون روز علم زد به حسامت ماند
چون یک شبه ماه شد به جامت ماند
تقدیر به عزم تیزکامت ماند
روزی به عطا دادن عامت ماند
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۴
برو به گوهر
یک نیم دمم از جهان به دست آمده بود
وصلش به بهای جان به دست آمده بود
ارزانش ز دست من برون کرد فلک
افسوس که بس گران به دست آمده بود
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۶
برو به گوهر
ای دل چو نمی‌نهد سپهرت گردن
نتوان به خروش و زور بخت آوردن
بر من چه بود جز که به کف خون خوردن
دیگر چه کنم دلا چه دانم کردن
اوحدی مراغه‌ای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۹
برو به گوهر
افسوس! که در عمر درازیم نبود
خطی ز زمانهٔ مجازیم نبود
بنشاند مرا فلک به بازی در خاک
هر چند که وقت خاک بازیم نبود
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۳
برو به گوهر
کاری کردم نگاه نکردم پس و پیش
آنرا که چنان کند چنین آید پیش
آندم که قضا مکر کند ای درویش
در خانه گریزد خرد دوراندیش
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۰۳
برو به گوهر
لیلم که نهاری نکند من چکنم
بختم که سواری نکند من چکنم
گفتم که به دولتی جهانرا بخورم
اقبال چو یاری نکند من چکنم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۵
برو به گوهر
مردی یارا که بوی فقر آید از او
دانند فقیران که چها زاید از او
ولله که سماء و هرچه در کل سما است
یا بند نصیب هرچه میباید از او
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۵۲
برو به گوهر
تو چنانی که تو را بخت چنانست و چنان
من چنینم که مرا بخت چنینست و چنین
سعدی : مفردات
بیت ۲۹
برو به گوهر
خورشید که بر جامهٔ درویش افتد
از بخت نگونش ابر در پیش افتد
سعدی : مفردات
بیت ۳۶
برو به گوهر
بخت در اول فطرت چو نباشد مسعود
مقبل آن نیست که در حال بمیرد مولود
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲
برو به گوهر
شبنم نکرد داغ دل لاله را علاج
نتوان به گریه شست خط سرنوشت را
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵
برو به گوهر
چندان که پا ز کوی خرابات می‌کشم
آب روان حکم قضا می‌برد مرا
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۹
برو به گوهر
نارساییهای طالع مانع است از اتّحاد
ورنه با موی میان یار همتابیم ما
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۵
برو به گوهر
صاحب نامند از ما عالم و ما تیره‌روز
طالع برگشتهٔ نقش نگین داریم ما
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۸
برو به گوهر
نیم سنگ فلاخن، لیک دارم بخت ناسازی
که بر گرد سر هر کس که گردم، دورم اندازد
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۶
برو به گوهر
غم مرا دگران بیش می‌خورند از من
همیشه روزی من رزق دیگران باشد
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶۲
برو به گوهر
بر لب چاه زنخدان تشنه‌لب استاده‌ام
آه اگر از سستی طالع نلغزد پای من!