عبارات مورد جستجو در ۲۳۵۹۳ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۴
ایدوست بیا تا نفسی شاد شویم
وز بند غم زمانه ازاد شویم
بر آتش اندوه زنیم آب طرب
ز آن پیش که همچو خاک بر باد شویم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۷
گر دل بهوای گوهر و در ندهم
بر جان غم غرق و زحمت پرندهم
تا مرغ دل از دانه شهوت نپرد
از دام چهار تیر عنصر نرهم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۹
منزلگه خویش و دوستان جمله بکام
وز دشمن و حاسد نه نشان باد و نه نام
انرا که خرد یار بود دار سلام
اینست و جزین نیست اگر هست مدام
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۲
چندانکه درین کهنه رباطیم بهم
بو تا نشویم از غم ایام دژم
چون میگذرد عمر بهر حال که هست
تو خواه بشادی گذران خواه بغم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۱۱
ما با همه کس بر در استیناسیم
مشهور جهان چون خضر و الیاسیم
ما را همه کس شناسد اما کس را
تا شهره نباشد بیقین نشناسیم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۱۶
هر چند که در هستی خود مینگرم
معنیم یکی و در هزاران صورم
جز خاک نیم ولیکن از غایت لطف
آبم که بهر جام برنگی دگرم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۱۸
نه روح درین زمانه نی تن مائیم
نی تیره در این زمانه نه روشن مائیم
رفتم من و جملگی دگر دوست شدم
کارم بگذشت زانکه آن من مائیم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۰
از اهل زمانه مرد بیغم مائیم
با یار همیشه شاد و خرم مائیم
تا کی پی او بهر طرف میگردیم
بر ما نگر و ببین که او هم مائیم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۳۹
ای ابن یمین مشقت کلک ببین
بگریز از او و راحت ملک ببین
گر در نشانده در زمرد خواهی
در غنچه بیا شکوفه بلک ببین
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶۱
هر چند بود کعبه اسلام کنون
در مرتبه از کنشت صد پایه فزون
زنهار بدین نیز به خواری منگر
کین هست هم از دائره کن فیکون
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶۲
گر هست کسیکه حکم او هست روان
پس هر چه کند بنده تو از بنده مدان
فارغ شده اند از بدو از نیک جهان
ممکن نبود وقوع تغییر در آن
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶۸
چون عاقبت الامر بباید مردن
جز یکدمه را نگه نباید کردن
گر تو غم نا آمده و رفته خوری
ای بس غم بیهوده که باید خوردن
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۸۱
ای نور دو دیده آن سزد مذهب تو
گر منبع تحقیق بود مشرب تو
آبستنی شب جهان میبینی
خوشباش چه دانی که چه زاید شب تو
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۸۵
تا بر در آرزو بود منزل تو
حل می نشود مسئله مشکل تو
دلرا بهوس کاسه هر آش مکن
تا جام جهان نمای گردد دل تو
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۸۶
ایدل کم این دیر کهن گیر و برو
ترک فلک بیسرو بن گیرو برو
نیک و بد تو پیشرو و رهبر تست
زینپس پی معنی سخن گیرو برو
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۱
ای بس که جهان باشد و ما خاک شده
ز آلایش تن روان ما پاک شده
تن طوطی جانرا قفسی دلگیرست
طوطی ز قفس جسته بر افلاک شده
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۸
در عالم تحقیق کسی یابد راه
کز وحدت کاینات باشد آگاه
سرگشته مباش و گرد هر کوی مگرد
معبود تو هر چه هست آنست اله
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۱۲
ایدل ز جهان جان بسلامت بردی
از لوح ضمیر اگر طمع بستردی
در دور فلک که کاسه صافی گردد
هم ز اول خم همی دهندت دردی
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۱۹
ایدل ز پی حطام دنیای دنی
در خرمن عمر خویش آتش چه زنی
بگذار بکام خود که خواهیش گذاشت
ناکام از انکه هست بگذاشتن
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۲۰
از عمر ترا امید بر خور داری
گر هست غم فقر بدل در ناری
روزیکه دهد دست بشادی گذران
شاید که دگر عمر چنان نکذاری