عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷
ای گشته دلم ز آتش هجر تو کباب
باز آی من سوخته دلرا دریاب
چون چنگ مرا تو در بغل بودی از آن
گر کیسه تهی نبود می همچو رباب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸
ای ز آتش سودات دل اندر تب و تاب
وی عالم خاکیم ز عشق تو خراب
دارم ز غمت مردم چشمی چو حباب
دائم ز هوا خیمه زده بر سر آب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹
ای طاهر اسحق بیا و در یاب
کز آتش هجران تو دل گشت کباب
ما با تو در این رهیم و وامانده تریم
مردانه تو از پیش برفتی بشتاب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳
جان برخی آنروز که آن در خوشاب
با بنده بصد ناز همی کرد عتاب
بس شب که در این هوس بروز آوردم
کانروز مگر شبی ببینم در خواب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴
بگذار که تا بوسمت ای جانان لب
کاندر خور صد هزار بوسست آن لب
تا میدهدم حسن تو پروانه عشق
بی گریه چو شمعم نبود خندان لب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵
سیمین ز نخست آن تویا شیرین سیب
یا رب چه خوش آمدم بدندان این سیب
آن خال نگر بر زنخ ساده او
چون نقطه عنبر زده بر سیمین سیب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶
گفتم که شنیدم که ترا زحمت تب
افتاد و مرا شد ز غمت روز چو شب
چون در دل سوزان منش هست مقام
نازک تنش ار گرم بود نیست عجب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۷
در هجر بسی مکوش ای در خوشاب
کایام میان ما بصد جهد و شتاب
دوری فکند چنانک اندر همه عمر
خواهی که ببینی و نبینی جز خواب
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹
ایعشوه دهان ترک شما کردم و رفت
رخ سوی در سخا کردم و رفت
چون بوی وفاتان نشنیدم همه را
در لعنت ایزدی رها کردم و رفت
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۴
آن سرو سهی که جاش در چشم منست
بی لعل لبش بحر گهر چشم منست
دیدم برهش بتازگی آب روان
و آن آب روان هنوز در چشم منست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۵
از کوی تو با دل حزین باید رفت
با غصه و قهر همنشین باید رفت
رفتیم ز پیش تو بجائی که مپرس
از خدمت مخدوم چنین باید رفت
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۸
آن زخم که بر چهره جانان منست
دردیست که پیوسته بدامان منست
نی نی غلطم بر رخ او زخمی نیست
آن زخم که دیده ایش بر جان منست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۷۰
ان روی چو افتاب در چشم منست
وانموی چو مشک ناب در چشم منست
دیدم بگه زوال خورشید رخش
زانلحظه هنوزم آب در چشم منست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۷۴
از روی تو با برگ سمن فرقی نیست
وز قد تو تا سرو چمن فرقی نیست
هر چند بشانه میکنی فرق دو نیم
از موی تو تا مشک ختن فرقی نیست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۷۵
ای آمده از جهان گزینم رویت
وی برده بغارت دل و دینم رویت
ترسم نبود که پیش رویت میرم
ترسم که بمیرم و نبینم رویت
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
آویختم ایجان دلکی در کویت
از طاق دو ابروت بیکتا مویت
تو جان منی و روشنست این همه را
کز تست حیاتم و نبینم رویت
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۸۶
آنمه سوی ما چون نظر سعد نداشت
با ما ز تحملات چیزی نگذاشت
خوشوقت دلم که گفتم انگار نبود
بر لوح ضمیر نقش انگاشت نگاشت
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۸۷
ای لعل لبت مایه ده آبحیات
بوسی بده از نصاب حسنت بزکات
دامن زمن اندر مکش ایجان و جهان
کز صحبت چوب بید نگریخت نبات
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۸۸
از لاله تر روی تو خوش رنگترست
وز سرو سهی قد تو خوش هنگترست
چون لاله نگین تست میگون لب تو
از حلقه جانم دهنت تنگترست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۹۱
ایگل خجل از عارض چون نسترنت
دل بسته آن پسته شکر شکنت
گفتی که نماز شام آیم بر تو
دیدیکه چو صبح اول آمد سخنت