عبارات مورد جستجو در ۴ گوهر پیدا شد:
فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۷
باز در دام بلا افتاده‌ام
باز در چنگ عنا افتاده‌ام
این همه غم زان سوی من رو نهاد
کز رخ دلبر جدا افتاده‌ام
یاد ناورد آن نگار بی‌وفا
از من بیچاره، تا افتاده‌ام
دست من نگرفت روزی از کرم
تا ز دست او ز پا افتاده‌ام
ننگ می‌دارد ز درویشی من
چون کنم؟ چون بینوا افتاده‌ام
بر درش گر مفلسان را بار نیست
پس من مسکین چرا افتاده‌ام؟
هم نیم نومید از درگاه او
گرچه درویش و گدا افتاده‌ام
عاقبت نیکو شود کارم، چو من
بر سر کوی رجا افتاده‌ام
هان! عراقی، غم مخور، کز بهر تو
بر در لطف خدا افتاده‌ام
فخرالدین عراقی : مقطعات
شمارهٔ ۵
دریغا روزگار خوش که من در جنب میمونت
بدم با بخت هم کاسه، بدم با کام همزانو
رسم گویی در آن حضرت دگرباره من مسکین
عسی‌الایام ان یرجعن قوما کالذی کانوا
اثیر اخسیکتی : قطعات
شمارهٔ ۴۴
تعرضی مرسان ای زمانه عرض مرا
که مر تو را دگری هست و من همان دارم
گزند عالم پیر از بقاش دور که من
همه امید به اقبال این جوان دارم
امیر پازواری : چهاربیتی‌ها
شمارهٔ ۸۴
بُرو شووُ روز با هم جدا نووئیمْ
اَندی شوُ و روزْ اِنِهْ که ما نووئیمْ
در بندِ غَمِ بُورْدِهْ دنیا نووئیمْ
اَمروزرِهْ خِشْ‌دار، بلکه فردا نووئیمْ
به باغ ارچه گِلْ خِشْ نما نووئیمْ
غنیمِتِهْ خارِ کسِ پا نووئیمْ
اگر هیچ‌کس دَرْدِ دوا نووئیمْ
بارِ محنت وُ رنجُ و بلا نووئیمْ