عبارات مورد جستجو در ۸ گوهر پیدا شد:
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۳۳
جانا نخست ما را مرد مدام گردان
وان گه مدام درده، ما را مدام گردان
از ما و خدمت ما، چیزی نیاید ای جان
هم تو بنا نهادی، هم تو تمام گردان
دارالسلام ما را، دارالملام کردی
دارالملام ما را، دارالسلام گردان
این راه‌‌ بی‌نهایت، گر دور و گر دراز است
از فضل‌‌ بی‌نهایت، بر ما دو گام گردان
ما را اسیر کردی، اماره را امیری
ما را امیر گردان، او را غلام گردان
انعام عام خود را کردی نصیب خاصان
انعام خاص خود را امروز عام گردان
هر ذره را ز فضلت، خورشیدی‌یی دگر ده
خورشید فضل خود را بر جمله رام گردان
در کام ما دعا را چون شهد و شیر خوش کن
وان را که گوید آمین، هم دوست کام گردان
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۱۶
امروز بت خندان، می‌بخش کند خنده
عالم همه خندان شد، بگذشت ز حد خنده
پیوسته حسد بودی پرغصه، ولیک این دم
می جوشد و می‌روید از عین حسد خنده
در من بنگر ای جان تا هر دو سلف خندیم
کان خندهٔ بی‌پایان، آورد مدد خنده
بربسته و بررسته، غرقند درین رسته
تا با همگان باشد از عین ابد خنده
تا چند نهان خندم؟ پنهان نکنم زین پس
هر چند نهان دارم از من بجهد خنده
ور تو پنهان داری، ناموس تو من دانم
کندر سر هر مویت، درج است دو صد خنده
هر ذره که می‌پوید، بی‌خنده نمی‌روید
از نیست سوی هستی ما را که کشد؟ خنده
خنده‌ی پدر و مادر، در چرخ درآوردت
بنمود به هر طورت، الطاف احد خنده
آن دم که دهان خندد، در خندهٔ جان بنگر
کان خندهٔ بی‌دندان در لب بنهد خنده
محتشم کاشانی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح بلقیس زمان بریخان خانم صبیهٔ شاه طهماسب صفوی
دی قاصدی به کلبهٔ این ناتوان رسید
کز مقدمش هزار بشارت به جان رسید
از مژده‌ای که فهم شد از دلنوازیش
دل را نوید خرمی جاودان رسید
گردی که سرمهٔ‌وش زرهٔ خود به من رساند
آسایشی به دیدهٔ بی‌خواب از آن رسید
عطری که چون عنبر بر اطراف من فشاند
از جنبش نسیم بهر بوستان رسید
شهدی که از عبارت شیرین به دل چشاند
ذوقش به جان زیاده ز حد بیان رسید
حرفی که ساخت گوش زدم در ازای آن
از من هزار شکر به گوش جهان رسید
حرفش چه بود این که ایا همنشین غم
برخیز هان که تیر دعا بر نشان رسید
از بر لباس غصه بیفکن که بهر تو
تشریف خاص شمسه گردون مکان رسید
بلقیس کامکار پریخان که حکم او
تا پای تخت رابعهٔ آسمان رسید
مسجود بر و بحر که فرسود سده‌اش
بس کز ادب بر آن سر سلطان و خان رسید
در موکبش به حاشیهٔ کهترین سوار
دوش هزار خسرو خسرو نشان رسید
در محفلش به حاشیه کمترین جدار
روی مزار قدسی عرش آشیان رسید
هرگه که داد عرض سپه طول و عرض او
چون نور آفتاب کران تا کران رسید
هرجا کشید خوان کرم فیض عام آن
چون رزق کاینات جهان تا جهان رسید
امداد هرکه کرد برای وی از سراب
صد چشمهٔ حیات چو صرصر دوان رسید
اقبال هرکه خواست به پای خود از پیش
سیلاب سان ذخیره در یاوکان رسید
ابر عطای او ز کدامین محیط خاست
آثار فیض او ز کدامین زمان رسید
نخل نوال او ز کدامین ریاض است
کز وی بر حیات به پیر و جوان رسید
توقیعی از عطیهٔ او بر کنار داشت
هر جا برات بخشش روزی رسان رسید
زنجیر عدل او چو در آفاق بسته شد
صد چشم بر عدالت نوشیروان رسید
تا ظلم را عدالت او پایمال کرد
صد بار روی گرگ به پای شبان رسید
تا جور را سیاست او خوار و زار کرد
بر دزد صد ستم ز سگ کاروان رسید
پرسید راه خانه خصمش ز آگهان
هرگه ز آسمان اجل ناگهان رسید
خود را به دشمنش چه قضا بی‌خبر رساند
هر تیر کز کمان بلا بی‌گمان رسید
شاهنشها اگر برسانم به عز عرض
از دشمنان چها به من ناتوان رسید
وندر چه وقت خلعت و پروانه عطا
زان شمع مهر پرتو مه پاسبان رسید
زان میل غم که در پی من سر نهاده بود
از من چسان گذشت و به دشمن چسان رسید
نواب پیش از آن شود از لطف خویش شاد
کاندر حساب آن به نهایت توان رسید
گویا به آن ضمیر همایون به آسمان
الهام غیبی از ملک غیب دان رسید
کای شاه‌زاده محتشم دل شکسته را
دریاب کز شماتت اعدا به جان رسید
تا ز انقضای قسمت رزاق صبح و شام
رزق وسیع خواهد ازین گرد خوان رسید
بادا کشیده خوان نوالت که در جهان
فیضش به صد جفاکش بی‌خانمان رسید
قائم مقام فراهانی : جلایرنامه
بخش ۲۹
جلایر چون تواند شاه زاده
دهد شرحی چه کم چه از زیاده
خداوندا به حق هشت و هم چار
به حق احمد محمود مختار
فزون کن جاه و بختش را تو چندان،
که ناید در شمار و حد امکان
هر آن چیزی که خواهد روزگارش
همه آماده آرد در کنارش
لب احباب او چون غنچه خندان
تن اعداش پامال سمندان
حسودانش به عالم دربه در باد
همه خاک مذلت شان به سر باد
جلایر: نیز کن تو یک دعایی
درین در نیست لایق خود نمایی
خداوندا به حق ذات پاکت
به سوز سینه هر دردناکت،
هر آن کس در صداقت خدمت او،
کند جان را نثار حضرت او،
بخواهد دولتش را از تو دایم
به حق آل احمد تا به قایم
همیشه تن درست و شادمان باد
وگرنه جسم او در خون تپان باد
صغیر اصفهانی : ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی
شمارهٔ ۹۹ - بمناسبت مراجعت جناب آقای‌ام یرعباس نعمت‌اللهی
باد این بوی خوش از دشت ختا آورده است
نی ختا گفتم از آن زلف دوتا آورده است
چشم ما را سرمه‌ئی آورده از خاک درش
راستی شرط محبت را بجا آورده است
درد و رنج و محنت و غم از بر ما بسته رخت
دولت و اقبال و عزت روبما آورده است
جان نمی‌گنجد بتن از شادمانی گوئیا
مژده رحمت پیمبر از خدا آورده است
باب شادی شد بدل مفتوح گوئی جبرئیل
آیهٔ انا فتحنا از سما آورده است
فاشگویم یک جهان فضل و شرف در اصفهان
میرعباس از در شاه رضا آورده است
نور چشم حضرت نعمت علی شه کز جمال
چشم ما را یک فلک نور و ضیا آورده است
دیده اهل صفا روشن که آن روشن روان
یک بهشت جاودان با خود صفا آورده است
این گل گلزار زهرا سروبستان علی است
کس نگوید اینصفا را از کجا آورده است
چون صغیر بینوا را تحفه‌ئی لایق نبود
چند شعری هدیهٔ آن خاک پا آورده است
نهج البلاغه : خطبه ها
طلب باران
و من خطبة له عليه‌السلام في الاستسقاء
و فيه تنبيه العباد وجوب استغاثة رحمة اللّه إذا حبس عنهم رحمة المطر
أَلاَ وَ إِنَّ اَلْأَرْضَ اَلَّتِي تُقِلُّكُمْ وَ اَلسَّمَاءَ اَلَّتِي تُظِلُّكُمْ مُطِيعَتَانِ لِرَبِّكُمْ
وَ مَا أَصْبَحَتَا تَجُودَانِ لَكُمْ بِبَرَكَتِهِمَا تَوَجُّعاً لَكُمْ
وَ لاَ زُلْفَةً إِلَيْكُمْ
وَ لاَ لِخَيْرٍ تَرْجُوَانِهِ مِنْكُمْ
وَ لَكِنْ أُمِرَتَا بِمَنَافِعِكُمْ فَأَطَاعَتَا
وَ أُقِيمَتَا عَلَى حُدُودِ مَصَالِحِكُمْ فَقَامَتَا
إِنَّ اَللَّهَ يَبْتَلِي عِبَادَهُ عِنْدَ اَلْأَعْمَالِ اَلسَّيِّئَةِ بِنَقْصِ اَلثَّمَرَاتِ
وَ حَبْسِ اَلْبَرَكَاتِ
وَ إِغْلاَقِ خَزَائِنِ اَلْخَيْرَاتِ
لِيَتُوبَ تَائِبٌ
وَ يُقْلِعَ مُقْلِعٌ
وَ يَتَذَكَّرَ مُتَذَكِّرٌ
وَ يَزْدَجِرَ مُزْدَجِرٌ
وَ قَدْ جَعَلَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ اَلاِسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ اَلرِّزْقِ وَ رَحْمَةِ اَلْخَلْقِ
فَقَالَ سُبْحَانَهُ اِسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كٰانَ غَفّٰاراً يُرْسِلِ اَلسَّمٰاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرٰاراً وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوٰالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنّٰاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهٰاراً
فَرَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَأً اِسْتَقْبَلَ تَوْبَتَهُ
وَ اِسْتَقَالَ خَطِيئَتَهُ
وَ بَادَرَ مَنِيَّتَهُ
اَللَّهُمَّ إِنَّا خَرَجْنَا إِلَيْكَ مِنْ تَحْتِ اَلْأَسْتَارِ وَ اَلْأَكْنَانِ
وَ بَعْدَ عَجِيجِ اَلْبَهَائِمِ وَ اَلْوِلْدَانِ
رَاغِبِينَ فِي رَحْمَتِكَ وَ رَاجِينَ فَضْلَ نِعْمَتِكَ وَ خَائِفِينَ مِنْ عَذَابِكَ وَ نِقْمَتِكَ
اَللَّهُمَّ فَاسْقِنَا غَيْثَكَ
وَ لاَ تَجْعَلْنَا مِنَ اَلْقَانِطِينَ
وَ لاَ تُهْلِكْنَا بِالسِّنِينَ
وَ لاَ تُؤَاخِذْنَا بِمَا فَعَلَ اَلسُّفَهَاءُ مِنَّا يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ
اَللَّهُمَّ إِنَّا خَرَجْنَا إِلَيْكَ نَشْكُو إِلَيْكَ مَا لاَ يَخْفَى عَلَيْكَ
حِينَ أَلْجَأَتْنَا اَلْمَضَايِقُ اَلْوَعْرَةُ
وَ أَجَاءَتْنَا اَلْمَقَاحِطُ اَلْمُجْدِبَةُ
وَ أَعْيَتْنَا اَلْمَطَالِبُ اَلْمُتَعَسِّرَةُ
وَ تَلاَحَمَتْ عَلَيْنَا اَلْفِتَنُ اَلْمُسْتَصْعِبَةُ
اَللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ أَلاَّ تَرُدَّنَا خَائِبِينَ
وَ لاَ تَقْلِبَنَا وَاجِمِينَ
وَ لاَ تُخَاطِبَنَا بِذُنُوبِنَا
وَ لاَ تُقَايِسَنَا بِأَعْمَالِنَا
اَللَّهُمَّ اُنْشُرْ عَلَيْنَا غَيْثَكَ وَ بَرَكَتَكَ
وَ رِزْقَكَ وَ رَحْمَتَكَ
وَ اِسْقِنَا سُقْيَا نَاقِعَةً مُرْوِيَةً مُعْشِبَةً
تُنْبِتُ بِهَا مَا قَدْ فَاتَ
وَ تُحْيِي بِهَا مَا قَدْ مَاتَ
نَافِعَةَ اَلْحَيَا
كَثِيرَةَ اَلْمُجْتَنَى
تُرْوِي بِهَا اَلْقِيعَانَ
وَ تُسِيلُ اَلْبُطْنَانَ
وَ تَسْتَوْرِقُ اَلْأَشْجَارَ
وَ تُرْخِصُ اَلْأَسْعَارَ
إِنَّكَ عَلَى مَا تَشَاءُ قَدِيرٌ
نهج البلاغه : حکمت ها
راه به دست آوردن روزى
وَ قَالَ عليه‌السلام شَارِكُوا اَلَّذِي قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْهِ اَلرِّزْقُ فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَى وَ أَجْدَرُ بِإِقْبَالِ اَلْحَظِّ عَلَيْهِ
امام سجاد علیه‌السلام : با ترجمه حسین انصاریان
دعای 36 ) دعا به وقت شنیدن رعد
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا نَظَرَ إِلَي السَّحَابِ وَ الْبَرْقِ وَ سَمِعَ صَوْتَ الرَّعْدِ
﴿1﴾ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَيْنِ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِكَ ، وَ هَذَيْنِ عَوْنَانِ مِنْ أَعْوَانِكَ ، يَبْتَدِرَانِ طَاعَتَكَ بِرَحْمَةٍ نَافِعَةٍ أَوْ نَقِمَةٍ ضَارَّةٍ ، فَلَا تُمْطِرْنَا بِهِمَا مَطَرَ السَّوْءِ ، وَ لَا تُلْبِسْنَا بِهِمَا لِبَاسَ الْبَلَاءِ .
﴿2﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَنْزِلْ عَلَيْنَا نَفْعَ هَذِهِ السَّحَائِبِ وَ بَرَكَتَهَا ، وَ اصْرِفْ عَنَّا أَذَاهَا وَ مَضَرَّتَهَا ، وَ لَا تُصِبْنَا فِيهَا بِآفَةٍ ، وَ لَا تُرْسِلْ عَلَي مَعَايِشِنَا عَاهَةً .
﴿3﴾ اللَّهُمَّ وَ إِنْ كُنْتَ بَعَثْتَهَا نِقْمَةً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَةً فانا نَسْتَجِيرُكَ مِنْ غَضَبِكَ ، وَ نَبْتَهِلُ إِلَيْكَ فِي سُؤَالِ عَفْوِكَ ، فَمِلْ بِالْغَضَبِ إِلَى الْمُشْرِكِينَ ، وَ أَدِرْ رَحَى نَقِمَتِكَ عَلَي الْمُلْحِدِينَ .
﴿4﴾ اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْيَاكَ ، وَ أَخْرِجْ وَحَرَ صُدُورِنَا بِرِزْقِكَ ، وَ لَا تَشْغَلْنَا عَنْكَ بِغَيْرِكَ ، وَ لَا تَقْطَعْ عَنْ كَافَّتِنَا مَادَّةَ بِرِّكَ ، فَإِنَّ الْغَنِيَّ مَنْ أَغْنَيْتَ ، وَ إِنَّ السَّالِمَ مَنْ وَقَيْتَ
﴿5﴾ مَا عِنْدَ أَحَدٍ دُونَكَ دِفَاعٌ ، وَ لَا بِأَحَدٍ عَنْ سَطْوَتِكَ امْتِنَاعٌ ، تَحْكُمُ بِمَا شِئْتَ عَلَى مَنْ شِئْتَ ، وَ تَقْضِي بِمَا أَرَدْتَ فِيمَنْ أَرَدْتَ
﴿6﴾ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا وَقَيْتَنَا مِنَ الْبَلَاءِ ، وَ لَكَ الشُّكْرُ عَلَى مَا خَوَّلْتَنَا مِنَ النَّعْمَاءِ ، حَمْداً يُخَلِّفُ حَمْدَ الْحَامِدِينَ وَرَاءَهُ ، حَمْداً يَمْلَأُ أَرْضَهُ وَ سَمَاءَهُ
﴿7﴾ إِنَّكَ الْمَنَّانُ بِجَسِيمِ الْمِنَنِ ، الْوَهَّابُ لِعَظِيمِ النِّعَمِ ، الْقَابِلُ يَسِيرَ الْحَمْدِ ، الشَّاكِرُ قَلِيلَ الشُّكْرِ ، الُْمحْسِنُ الُْمجْمِلُ ذُو الطَّوْلِ ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ، إِلَيْكَ الْمَصِيرُ .