عبارات مورد جستجو در ۷ گوهر پیدا شد:
عطار نیشابوری : باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات
شمارهٔ ۶۵
این نوحه که از چنگ کنون میآید
تا کی گویی که بوی خون میآید
وین نالهٔ زارِ نای در وقت بهار
گوئی که ز گور من برون میآید
صامت بروجردی : کتاب المراثی و المصائب
شمارهٔ ۶۹ - زبان حال امام(ع)
یا رب چون من به غربت کسی مبتلا نباشد
در پیش چشم دشمن بی‌اقربا نباشد
عباس من کجایی ای مهربان برادر
جای تو اندرین دشت پیاد چرا نباشد؟
ای مونس غریبان سقای غم نصیبان
جز تو مرا معینی در کربلا نباشد
در دست قوم کافر تنهایم ای برادر
یک دست را به پیکر هرگز صدا نباشد
برادر نزد دشمن دست بیاری من
جانا برو که از تن دستت جدا نباشد
رفتی تو از پی آب آب ای مه جهانتاب
گشته به دهر نایاب یا بهر ما نباشد؟
باید که دست خود را دیگر ز جان بشوید
شاهی که لشگرش را صاحب لوا نباشد
در وقت بی‌نوایی بی‌یار و آشنایی
از همرهان جدایی هرگز روا نباشد
ای صفدر وفادار در این دیار خونخوار
دوری ز آل اطهار رسم وفا نباشد
هر کس جدا نموده دست برادر من
یا رب ز قهر ذوالمن هرگز رها نباشد
باد صبا علی را رو در نجف خبر کن
گویا ز ما خبر دار شیر خدا نباشد
ای شهسوار بطحا از بهر آل طاها
فریادرس در این دشت غیر از خدا نباشد
(صامت) که روزگارش کرده به غم دچارش
در روزگار کارش غیر از عزا نباشد
صامت بروجردی : کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه)
شمارهٔ ۳۱ - و برای او
لم یا قوم تریدرن ببغی و فساد
لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد
لیس والله سوانا خلف بعد نبی
فرض الله علی طاعتنا کل عباد
انا مظلوم حسین انا محروم حسین
ربنا قد عرف الله علی کل بریه
ولقد طهرنا الله بطهر ابدیه
شرف الظاهر والباطن فهنا ازلیه
جدنا اشرف من کل شریف وجواد
انا مظلوم حسین انا محروم حسین
چیست تقصیر من ای قوم که الیوم جهانی
شده آماده به قتلم همه با تیغ و سنایی
در شما نیست ز اسلام نه نامی نه نشانی
انا طمان و قد اخرس نطقی ولسانی
انا عطشان وقدا حرق قلبی و فوادی
انا مظلوم حسین انا محروم حسین
انعم الله علینا بسر سول مدنی
هوجدی و ابی‌واسطه الکون علی
من له ام کامی و هی بنت نبی
هذه الفخر کفافی بصلاح رشاد
انا مظلوم حسین انا محروم حسین
گاه گفتی شه دین در بر صدیقه صغرا
زینب خو نشده دل دختر نیک اختر زهرا
اصبری اختی ماوقع الدهر علینا
لیس فی سانحه الکسون ثبات و مهاد
انا مظلوم حسین انا محروم حسین
عجبا و ا عجبا امت گمراه که یکسر
چشم پوشید ز حق نمک آن پیمبر
همه در ریختن خون من بی‌کس و یاور
شده آماده و بگرفته به کف نیزه و خنجر
فستجزون من الله اذا قام معاد
انا مظلوم حسین انا محروم حسین
گاه می‌زد شرر اندر جگر (صامت) دلخون
به تسلای یتیمان دل افسرده محزون
یا سکینه و رقیه لفراقی لم تبکون
حسبی الله کفانا وهو خیر عماد
انا مظلوم حسین انا محروم حسین
یغمای جندقی : مراثی و نوحه‌ها
شمارهٔ ۸۴
این نوحه از سیف الله میرزا فرزندفتحعلیشاه است که یغما جرح و تعدیلی در آن کرده. لیکن در برخی از نسخه های خطی به نام یغما درج شده و نوحه خوانان و مرثیه گویان ولایت جندق و بیابانک نیز آنرا از وی می دانند:
امشب اندر کربلا شور است و واویلا عیان
از غم نور دو چشم پادشاه انس و جان
خامس آل عبا با مرگ امشب هم رکاب
زاده مروان دون فردا به نصرت هم عنان
یغمای جندقی : مراثی و نوحه‌ها
شمارهٔ ۸۵
نوحه زیر نیز از آثار سیف الله میرزا است که به نام یغما شهرت یافته و مرحوم اسمعیل هنر درحاشیه نسخه خطی خود توضیح داده که مرحوم یغما فقط حک و اصلاحی در آن نموده است:
آه از آن ساعت که شاه دین ره هیجا گرفت
از سر زین خشک لب در خاک و خون ماوا گرفت
گر صواب افتاده «والی» اجر جوئیم از خدای
ور خطائی رفته باید جرم بر یغما گرفت
صفایی جندقی : نوحه‌ها
شمارهٔ ۲۲
دمید از طرف گردون ماه ماتم
واویلا
که باز آمد محرم
رسید از نو جهان را نوبت غم
واویلا
که باز آمد محرم
چو زلف تو عروسان تتاری
واویلا
ز تاب بی قراری
پریشان شد دگر اوضاع عالم
واویلا
که باز آمد محرم
زمین را راست آمد کارزاری
واویلا
شمار سوگواری
فلک را پشت از این تیمار شد خم
واویلا
که باز آمد محرم
چو احوال دل از کف داده گان باز
واویلا
ازین اندوه جان تاز
جهان را ساز و سامان رفته درهم
واویلا
که باز آمد محرم
سپهر سخت روی از سست رایی
واویلا
ز فرط بی حیایی
چه خصمی داشت با اولاد آدم
واویلا
که باز آمد محرم
نبینی مرد و زن را پیر و برنا
واویلا
به جز زاری و غوغا
نهان و فاش اگر افزون اگر کم
واویلا
که باز آمد محرم
گر اینستی سرشک اشکباران
واویلا
که بینی رشک باران
دو عالم را برد سیل دمادم
واویلا
که باز آمد محرم
سرا پا گیتی از اشک جگرگون
واویلا
که شرم نیل و جیحون
شود ویران زنی تا چشم برهم
واویلا
که باز آمد محرم
درین ماتم خروشان مست و مستور
واویلا
همه محروم و محسور
به حسرت عاقل و دیوانه توأم
واویلا
که باز آمد محرم
از این پس زیبد ار باشم صفایی
واویلا
درین ماتم سرایی
به افغان هم زبان با ناله همدم
واویلا
که باز آمد محرم
ترکی شیرازی : فصل سوم - سوگواری‌ها
شمارهٔ ۴۱ - قلزم خون
کیست این کشته که در لجهٔ خون غوطه ور است؟
تن پاکش به زمین، سر به سنان، جلوه گر است
کیست این مهر درخشنده و غلطیده به خون؟
کز ستاره به تنش زخم سنان، بیشتر است
کیست این کشته که بی غسل و کفن، خفته به خاک؟
لاله سان بر جگرش داغ، ز مرگ پسر است
کیست این کشته که راسش به سر نوک سنان؟
از عطش لعل لبش خشک، ولی دیده تر است
کیست این کشته که افتاده به میدان بلا؟
همچو ماهی به دل قلزم خون غوطه ور است
کیست این کشته که در کوفه سر انور او؟
گاه پنهان به تنور است و، گهی بر شجر است
کیست این کشتهٔ آغشته به خون در مقتل؟
که به سوز عطش افتاده به جانش شرر است
کیست این کشته که در ماتم او زینب را؟
اشک بر صفحهٔ رخسار، روان چون گهر است
کیست این کشتهٔ عریان که به هر انجمنی؟
از غمش «ترکی» بی برگ و نوا نوحه گر است
به اله این کشتهٔ مجروح حسین است حسین
این به خون غرقهٔ مذبوح حسین است حسین