۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱ - قلزم خون

کیست این کشته که در لجهٔ خون غوطه ور است؟
تن پاکش به زمین، سر به سنان، جلوه گر است

کیست این مهر درخشنده و غلطیده به خون؟
کز ستاره به تنش زخم سنان، بیشتر است

کیست این کشته که بی غسل و کفن، خفته به خاک؟
لاله سان بر جگرش داغ، ز مرگ پسر است

کیست این کشته که راسش به سر نوک سنان؟
از عطش لعل لبش خشک، ولی دیده تر است

کیست این کشته که افتاده به میدان بلا؟
همچو ماهی به دل قلزم خون غوطه ور است

کیست این کشته که در کوفه سر انور او؟
گاه پنهان به تنور است و، گهی بر شجر است

کیست این کشتهٔ آغشته به خون در مقتل؟
که به سوز عطش افتاده به جانش شرر است

کیست این کشته که در ماتم او زینب را؟
اشک بر صفحهٔ رخسار، روان چون گهر است

کیست این کشتهٔ عریان که به هر انجمنی؟
از غمش «ترکی» بی برگ و نوا نوحه گر است
به اله این کشتهٔ مجروح حسین است حسین
این به خون غرقهٔ مذبوح حسین است حسین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰ - مقتل خون
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲ - حدیث کربلا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.