اقبال لاهوری : پس چه باید کرد؟
مرد حر
اقبال لاهوری : پس چه باید کرد؟
مناجات مرد شوریده در ویرانهٔ غزنی
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
روم راهی که او را منزلی نیست
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
ترا این کشمکش اندر طلب نیست
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
دل از دست کسی بردن نداند
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
جهان تست در دست خسی چند
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
یکی اندازه کن سود و زیان را
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
تو گفتی از حیات جاودان گوی
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
برون از سینه کش تکبیر خود را
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
به جانهافریدم های و هو را
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
کسی کو فاش دید اسرار جانرا
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
نکو میخوان خط سیمای خود را
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
برهمن را نگویم هیچ کاره
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
تب و تابی که باشد جاودانه
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
نگر خود را بچشم محرمانه
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
بسا کس اندوه فردا کشیدند
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
گله از سختی ایام بگذار
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
پریشان هر دم ما از غمی چند
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
ازن غم ها دل ما دردمند است
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
سحرها در گریبان شب اوست