تو هم بنویس! مجموعه خودت رو بساز! افزودن مجموعه جدید
یک روز سرد زمستانی، یک روز گرم تابستانی و یا یک شب مهتابی. ایستاده کنار پنجره ی دوجداره ی اتاق یا نشسته روی نیمکتِ سیمانی سبزِ پارک. با تیشرتِ یقه گرد ِ سفید یا کت و شلوارِ مشکی مارک دار. حتی یادم نیست قلم در دستم بود یا سیگار. این پیشِ پا افتاده ها چه اهمیتی دارند؟ وقتی می خواستم عاشق باشم، نشد. حالا هر چه بادا باد. نیستم و رفتم از یاد. «س.م.ط.بالا»
این نوشته را بشنوید

این نوشته را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط نوشته با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.