۳۷۶ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام في التزهيد من الدنيا
ترجمه خطبه 99
نَحْمَدُهُ عَلَى مَا كَانَ
(زيد بن وهب، از اصحاب امام است، نقل مىكند كه اين خطبه در روز جمعه در شهر كوفه ايراد شد) خدا را بر نعمتهايى كه عطا فرمود ستايش مىكنيم
وَ نَسْتَعِينُهُ مِنْ أَمْرِنَا عَلَى مَا يَكُونُ
و در كارهاى خود از او يارى مىجوييم
وَ نَسْأَلُهُ اَلْمُعَافَاةَ فِي اَلْأَدْيَانِ
از او سلامت در دين را خواهانيم
كَمَا نَسْأَلُهُ اَلْمُعَافَاةَ فِي اَلْأَبْدَانِ
آنگونه كه تندرستى بدن را از او درخواست داريم
عِبَادَ اَللَّهِ
اى بندگان خدا
أُوصِيكُمْ بِالرَّفْضِ لِهَذِهِ اَلدُّنْيَا اَلتَّارِكَةِ لَكُمْ وَ إِنْ لَمْ تُحِبُّوا تَرْكَهَا
شما را به ترك دنيايى سفارش مىكنم كه شما را رها مىسازد، گر چه شما جدايى از آن را دوست نداريد
وَ اَلْمُبْلِيَةِ لِأَجْسَامِكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ تَجْدِيدَهَا
دنيايى كه بدنهاى شما را كهنه و فرسوده مىكند با اينكه دوست داريد همواره تازه و پاكيزه بمانيد
فَإِنَّمَا مَثَلُكُمْ وَ مَثَلُهَا كَسَفْرٍ
شما و دنيا به مسافرانى مانيد
سَلَكُوا سَبِيلاً فَكَأَنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوهُ
كه تا گام در آن نهند، احساس دارند كه به پايان راه رسيدهاند
وَ أَمُّوا عَلَماً فَكَأَنَّهُمْ قَدْ بَلَغُوهُ
و تا قصد رسيدن به نشانى كردهاند، گويا بدان دست يافتند
وَ كَمْ عَسَى اَلْمُجْرِي إِلَى اَلْغَايَةِ أَنْ يَجْرِيَ إِلَيْهَا حَتَّى يَبْلُغَهَا
در حالى كه تا رسيدن به هدف نهايى هنوز فاصلههاى زيادى است
وَ مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَقَاءُ مَنْ لَهُ يَوْمٌ لاَ يَعْدُوهُ
چگونه مىتواند به مقصد رسد كسى كه روز معيّنى در پيش دارد؟ و از آن تجاوز نخواهد كرد
وَ طَالِبٌ حَثِيثٌ مِنَ اَلْمَوْتِ يَحْدُوهُ
مرگ به سرعت او را مىراند، و عوامل مختلف او را بر خلاف خواسته خود از دنيا جدا مىسازد
وَ مُزْعِجٌ فِي اَلدُّنْيَا حَتَّى يُفَارِقَهَا رَغْماً
فَلاَ تَنَافَسُوا فِي عِزِّ اَلدُّنْيَا وَ فَخْرِهَا
پس در عزّت و ناز دنيا بر يكديگر پيشى نگيريد
وَ لاَ تَعْجَبُوا بِزِينَتِهَا وَ نَعِيمِهَا
و فريب زينتها و نعمتها را نخوريد و مغرور نشويد
وَ لاَ تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا
و از رنج و سختى آن نناليد و ناشكيبا نباشيد
فَإِنَّ عِزَّهَا وَ فَخْرَهَا إِلَى اِنْقِطَاعٍ
زيرا عزّت و افتخارات دنيا پايان مىپذيرد
وَ إِنَّ زِينَتَهَا وَ نَعِيمَهَا إِلَى زَوَالٍ
و زينت و نعمتهايش نابود مىگردد
وَ ضَرَّاءَهَا وَ بُؤْسَهَا إِلَى نَفَادٍ
و رنج و سختى آن تمام مىشود
وَ كُلُّ مُدَّةٍ فِيهَا إِلَى اِنْتِهَاءٍ
و هر مدّت و مهلتى در آن به پايان مىرسد
وَ كُلُّ حَيٍّ فِيهَا إِلَى فَنَاءٍ
و هر موجود زندهاى به سوى مرگ مىرود
أَ وَ لَيْسَ لَكُمْ فِي آثَارِ اَلْأَوَّلِينَ مُزْدَجَرٌ
آيا نشانههايى از زندگى گذشتگان كه بر جا مانده شما را از دنيا پرستى باز نمىدارد
وَ فِي آبَائِكُمُ اَلْمَاضِينَ تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبَرٌ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ
و اگر خردمنديد آيا در زندگانى پدرانتان آگاهى و عبرت آموزى نيست
أَ وَ لَمْ تَرَوْا إِلَى اَلْمَاضِينَ مِنْكُمْ لاَ يَرْجِعُونَ
مگر نمىبينيد كه گذشتگان شما باز نمىگردند
وَ إِلَى اَلْخَلَفِ اَلْبَاقِينَ لاَ يَبْقَوْنَ
و فرزندان شما باقى نمىمانند
أَ وَ لَسْتُمْ تَرَوْنَ أَهْلَ اَلدُّنْيَا يُصْبِحُونَ وَ يُمْسُونَ عَلَى أَحْوَالٍ شَتَّى
مگر مردم دنيا را نمىنگريد كه در گذشت شب و روز حالات گوناگونى دارند
فَمَيِّتٌ يُبْكَى
يكى مىميرد و بر او مىگريند
وَ آخَرُ يُعَزَّى
و ديگرى باقى مانده به او تسليت مىگويند
وَ صَرِيعٌ مُبْتَلًى
يكى ديگر بر بستر بيمارى افتاده
وَ عَائِدٌ يَعُودُ
ديگرى به عيادت او مىآيد
وَ آخَرُ بِنَفْسِهِ يَجُودُ
و ديگرى در حال جان كندن است
وَ طَالِبٌ لِلدُّنْيَا وَ اَلْمَوْتُ يَطْلُبُهُ
و دنيا طلبى در جستجوى دنياست كه مرگ او را در مىيابد
وَ غَافِلٌ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ
و غفلت زدهاى كه مرگ او را فراموش نكرده است
وَ عَلَى أَثَرِ اَلْمَاضِي مَا يَمْضِي اَلْبَاقِي
و آيندگان نيز راه گذشتگان را مىپويند
أَلاَ فَاذْكُرُوا هَاذِمَ اَللَّذَّاتِ
بهوش باشيد! مرگ را كه نابود كننده لذّتها
وَ مُنَغِّصَ اَلشَّهَوَاتِ
و شكنندۀ شهوتها
وَ قَاطِعَ اَلْأُمْنِيَاتِ عِنْدَ اَلْمُسَاوَرَةِ لِلْأَعْمَالِ اَلْقَبِيحَةِ
و قطع كنندۀ آرزوهاست، به هنگام تصميم بر كارهاى زشت، به ياد آوريد
وَ اِسْتَعِينُوا اَللَّهَ عَلَى أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ
و براى انجام واجبات
وَ مَا لاَ يُحْصَى مِنْ أَعْدَادِ نِعَمِهِ وَ إِحْسَانِهِ
و شكر در برابر نعمتها و احسان بى شمار الهى، از خدا يارى خواهيد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ترجمه خطبه 99
نَحْمَدُهُ عَلَى مَا كَانَ
(زيد بن وهب، از اصحاب امام است، نقل مىكند كه اين خطبه در روز جمعه در شهر كوفه ايراد شد) خدا را بر نعمتهايى كه عطا فرمود ستايش مىكنيم
وَ نَسْتَعِينُهُ مِنْ أَمْرِنَا عَلَى مَا يَكُونُ
و در كارهاى خود از او يارى مىجوييم
وَ نَسْأَلُهُ اَلْمُعَافَاةَ فِي اَلْأَدْيَانِ
از او سلامت در دين را خواهانيم
كَمَا نَسْأَلُهُ اَلْمُعَافَاةَ فِي اَلْأَبْدَانِ
آنگونه كه تندرستى بدن را از او درخواست داريم
عِبَادَ اَللَّهِ
اى بندگان خدا
أُوصِيكُمْ بِالرَّفْضِ لِهَذِهِ اَلدُّنْيَا اَلتَّارِكَةِ لَكُمْ وَ إِنْ لَمْ تُحِبُّوا تَرْكَهَا
شما را به ترك دنيايى سفارش مىكنم كه شما را رها مىسازد، گر چه شما جدايى از آن را دوست نداريد
وَ اَلْمُبْلِيَةِ لِأَجْسَامِكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ تَجْدِيدَهَا
دنيايى كه بدنهاى شما را كهنه و فرسوده مىكند با اينكه دوست داريد همواره تازه و پاكيزه بمانيد
فَإِنَّمَا مَثَلُكُمْ وَ مَثَلُهَا كَسَفْرٍ
شما و دنيا به مسافرانى مانيد
سَلَكُوا سَبِيلاً فَكَأَنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوهُ
كه تا گام در آن نهند، احساس دارند كه به پايان راه رسيدهاند
وَ أَمُّوا عَلَماً فَكَأَنَّهُمْ قَدْ بَلَغُوهُ
و تا قصد رسيدن به نشانى كردهاند، گويا بدان دست يافتند
وَ كَمْ عَسَى اَلْمُجْرِي إِلَى اَلْغَايَةِ أَنْ يَجْرِيَ إِلَيْهَا حَتَّى يَبْلُغَهَا
در حالى كه تا رسيدن به هدف نهايى هنوز فاصلههاى زيادى است
وَ مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَقَاءُ مَنْ لَهُ يَوْمٌ لاَ يَعْدُوهُ
چگونه مىتواند به مقصد رسد كسى كه روز معيّنى در پيش دارد؟ و از آن تجاوز نخواهد كرد
وَ طَالِبٌ حَثِيثٌ مِنَ اَلْمَوْتِ يَحْدُوهُ
مرگ به سرعت او را مىراند، و عوامل مختلف او را بر خلاف خواسته خود از دنيا جدا مىسازد
وَ مُزْعِجٌ فِي اَلدُّنْيَا حَتَّى يُفَارِقَهَا رَغْماً
فَلاَ تَنَافَسُوا فِي عِزِّ اَلدُّنْيَا وَ فَخْرِهَا
پس در عزّت و ناز دنيا بر يكديگر پيشى نگيريد
وَ لاَ تَعْجَبُوا بِزِينَتِهَا وَ نَعِيمِهَا
و فريب زينتها و نعمتها را نخوريد و مغرور نشويد
وَ لاَ تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا
و از رنج و سختى آن نناليد و ناشكيبا نباشيد
فَإِنَّ عِزَّهَا وَ فَخْرَهَا إِلَى اِنْقِطَاعٍ
زيرا عزّت و افتخارات دنيا پايان مىپذيرد
وَ إِنَّ زِينَتَهَا وَ نَعِيمَهَا إِلَى زَوَالٍ
و زينت و نعمتهايش نابود مىگردد
وَ ضَرَّاءَهَا وَ بُؤْسَهَا إِلَى نَفَادٍ
و رنج و سختى آن تمام مىشود
وَ كُلُّ مُدَّةٍ فِيهَا إِلَى اِنْتِهَاءٍ
و هر مدّت و مهلتى در آن به پايان مىرسد
وَ كُلُّ حَيٍّ فِيهَا إِلَى فَنَاءٍ
و هر موجود زندهاى به سوى مرگ مىرود
أَ وَ لَيْسَ لَكُمْ فِي آثَارِ اَلْأَوَّلِينَ مُزْدَجَرٌ
آيا نشانههايى از زندگى گذشتگان كه بر جا مانده شما را از دنيا پرستى باز نمىدارد
وَ فِي آبَائِكُمُ اَلْمَاضِينَ تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبَرٌ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ
و اگر خردمنديد آيا در زندگانى پدرانتان آگاهى و عبرت آموزى نيست
أَ وَ لَمْ تَرَوْا إِلَى اَلْمَاضِينَ مِنْكُمْ لاَ يَرْجِعُونَ
مگر نمىبينيد كه گذشتگان شما باز نمىگردند
وَ إِلَى اَلْخَلَفِ اَلْبَاقِينَ لاَ يَبْقَوْنَ
و فرزندان شما باقى نمىمانند
أَ وَ لَسْتُمْ تَرَوْنَ أَهْلَ اَلدُّنْيَا يُصْبِحُونَ وَ يُمْسُونَ عَلَى أَحْوَالٍ شَتَّى
مگر مردم دنيا را نمىنگريد كه در گذشت شب و روز حالات گوناگونى دارند
فَمَيِّتٌ يُبْكَى
يكى مىميرد و بر او مىگريند
وَ آخَرُ يُعَزَّى
و ديگرى باقى مانده به او تسليت مىگويند
وَ صَرِيعٌ مُبْتَلًى
يكى ديگر بر بستر بيمارى افتاده
وَ عَائِدٌ يَعُودُ
ديگرى به عيادت او مىآيد
وَ آخَرُ بِنَفْسِهِ يَجُودُ
و ديگرى در حال جان كندن است
وَ طَالِبٌ لِلدُّنْيَا وَ اَلْمَوْتُ يَطْلُبُهُ
و دنيا طلبى در جستجوى دنياست كه مرگ او را در مىيابد
وَ غَافِلٌ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ
و غفلت زدهاى كه مرگ او را فراموش نكرده است
وَ عَلَى أَثَرِ اَلْمَاضِي مَا يَمْضِي اَلْبَاقِي
و آيندگان نيز راه گذشتگان را مىپويند
أَلاَ فَاذْكُرُوا هَاذِمَ اَللَّذَّاتِ
بهوش باشيد! مرگ را كه نابود كننده لذّتها
وَ مُنَغِّصَ اَلشَّهَوَاتِ
و شكنندۀ شهوتها
وَ قَاطِعَ اَلْأُمْنِيَاتِ عِنْدَ اَلْمُسَاوَرَةِ لِلْأَعْمَالِ اَلْقَبِيحَةِ
و قطع كنندۀ آرزوهاست، به هنگام تصميم بر كارهاى زشت، به ياد آوريد
وَ اِسْتَعِينُوا اَللَّهَ عَلَى أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ
و براى انجام واجبات
وَ مَا لاَ يُحْصَى مِنْ أَعْدَادِ نِعَمِهِ وَ إِحْسَانِهِ
و شكر در برابر نعمتها و احسان بى شمار الهى، از خدا يارى خواهيد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:ستمگرى و فساد بنى اميه
گوهر بعدی:تداوم امامت تا ظهور امام زمان عليه السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.