۹۷ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام لما قبض رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم و خاطبه العباس و أبو سفيان بن حرب في أن يبايعا له بالخلافة و ذلك بعد أن تمت البيعة لأبي بكر في السقيفة و فيها ينهى عن الفتنة و يبين عن خلقه و علمه النهي عن الفتنة أَيُّهَا اَلنَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ اَلْفِتَنِ بِسُفُنِ اَلنَّجَاةِ
5 از خطبههاى آن حضرت است امام (عليه السلام) اين خطبه را پس از رحلت رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) خوانده است عبّاس و ابو سفيان نزد او آمدند، تا با وى به خلافت بيعت كنند. مردم! از گردابهاى بلا با كشتىهاى نجات برون شويد!
وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِيقِ اَلْمُنَافَرَةِ
و به تبار خويش منازيد، و از راه بزرگى فروختن به يك سو رويد!
وَ ضَعُوا تِيجَانَ اَلْمُفَاخَرَةِ
أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اِسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ
كه هر كه با ياورى برخاست روى رستگارى بيند، و گر نه گردن نهد و آسوده نشيند
هَذَا مَاءٌ آجِنٌ وَ لُقْمَةٌ يَغَصُّ بِهَا آكِلُهَا
كه خلافت بدينسان همچون آبى بدمزه و نادلپذير است، و لقمهاى گلوگير ،
وَ مُجْتَنِي اَلثَّمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتِ إِينَاعِهَا كَالزَّارِعِ بِغَيْرِ أَرْضِهِ
و آن كه ميوه را نارسيده چيند همچون كشاورزى است كه زمين ديگرى را براى كشت گزيند .
خلقه و علمه فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى اَلْمُلْكِ
اگر بگويم، گويند خلافت را آزمندانه خواهان است ،
وَ إِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ اَلْمَوْتِ
و اگر خاموش باشم، گويند از مرگ هراسان است ،
هَيْهَاتَ بَعْدَ اَللَّتَيَّا وَ اَلَّتِي
هرگز! من و از مرگ ترسيدن؟ پس از آن همه ستيزه و جنگيدن .
وَ اَللَّهِ لاَبْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ اَلطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ
به خدا سوگند، پسر ابو طالب از مرگ بىپژمان است. بيش از آنچه كودك پستان مادر را خواهان است .
بَلِ اِنْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لاَضْطَرَبْتُمْ اِضْطِرَابَ اَلْأَرْشِيَةِ فِي اَلطَّوِيِّ اَلْبَعِيدَةِ
امّا چيزى مىدانم كه بر شما پوشيده است، و گوشتان هرگز ننيوشيده است. اگر بگويم و بشنويد به لرزه در مىآييد و ديگر بجاى نمىآييد، لرزيدن ريسمان در چاهى ته آن ناپديد.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
5 از خطبههاى آن حضرت است امام (عليه السلام) اين خطبه را پس از رحلت رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) خوانده است عبّاس و ابو سفيان نزد او آمدند، تا با وى به خلافت بيعت كنند. مردم! از گردابهاى بلا با كشتىهاى نجات برون شويد!
وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِيقِ اَلْمُنَافَرَةِ
و به تبار خويش منازيد، و از راه بزرگى فروختن به يك سو رويد!
وَ ضَعُوا تِيجَانَ اَلْمُفَاخَرَةِ
أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اِسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ
كه هر كه با ياورى برخاست روى رستگارى بيند، و گر نه گردن نهد و آسوده نشيند
هَذَا مَاءٌ آجِنٌ وَ لُقْمَةٌ يَغَصُّ بِهَا آكِلُهَا
كه خلافت بدينسان همچون آبى بدمزه و نادلپذير است، و لقمهاى گلوگير ،
وَ مُجْتَنِي اَلثَّمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتِ إِينَاعِهَا كَالزَّارِعِ بِغَيْرِ أَرْضِهِ
و آن كه ميوه را نارسيده چيند همچون كشاورزى است كه زمين ديگرى را براى كشت گزيند .
خلقه و علمه فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى اَلْمُلْكِ
اگر بگويم، گويند خلافت را آزمندانه خواهان است ،
وَ إِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ اَلْمَوْتِ
و اگر خاموش باشم، گويند از مرگ هراسان است ،
هَيْهَاتَ بَعْدَ اَللَّتَيَّا وَ اَلَّتِي
هرگز! من و از مرگ ترسيدن؟ پس از آن همه ستيزه و جنگيدن .
وَ اَللَّهِ لاَبْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ اَلطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ
به خدا سوگند، پسر ابو طالب از مرگ بىپژمان است. بيش از آنچه كودك پستان مادر را خواهان است .
بَلِ اِنْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لاَضْطَرَبْتُمْ اِضْطِرَابَ اَلْأَرْشِيَةِ فِي اَلطَّوِيِّ اَلْبَعِيدَةِ
امّا چيزى مىدانم كه بر شما پوشيده است، و گوشتان هرگز ننيوشيده است. اگر بگويم و بشنويد به لرزه در مىآييد و ديگر بجاى نمىآييد، لرزيدن ريسمان در چاهى ته آن ناپديد.
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:پند و اندرز به مردم
گوهر بعدی:آمادگی برای اجرای حق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.