۷۳ بار خوانده شده
و من كلام له عليهالسلام في الخوارج لما سمع قولهم لا حكم إلا لله
40 و از سخنان آن حضرت است چون سخن خوارج را شنيد كه مىگفتند «لا حكم إلاّ للّه» فرمود:
قَالَ عليهالسلام كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ
سخنى است حقّ كه بدان باطلى را خواهند
نَعَمْ إِنَّهُ لاَ حُكْمَ إِلاَّ لِلَّهِ
آرى حكم، جز از آن خدا نيست
وَ لَكِنَّ هَؤُلاَءِ يَقُولُونَ لاَ إِمْرَةَ إِلاَّ لِلَّهِ
ليكن اينان گويند فرمانروايى را، جز خدا روا نيست
وَ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ
حالى كه مردم را حاكمى بايد نيكو كردار يا تبهكار
يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ اَلْمُؤْمِنُ
تا در حكومت او مرد با ايمان كار خويش كند
وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا اَلْكَافِرُ
و كافر بهرۀ خود برد
وَ يُبَلِّغُ اَللَّهُ فِيهَا اَلْأَجَلَ
تا آن گاه كه وعدۀ حقّ سر رسد و مدت هر دو در رسد
وَ يُجْمَعُ بِهِ اَلْفَيْءُ
در سايۀ حكومت او مال ديوانى را فراهم آورند
وَ يُقَاتَلُ بِهِ اَلْعَدُوُّ
با دشمنان پيكار كنند
وَ تَأْمَنُ بِهِ اَلسُّبُلُ
و راهها را ايمن سازند
وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ اَلْقَوِيِّ
و به نيروى او حقّ ناتوان را از توانا بستانند
حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ
تا نيكو كردار روز به آسودگى به شب رساند
وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ
و از گزند تبه كار در امان ماند
وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى أَنَّهُ عليهالسلام لَمَّا سَمِعَ تَحْكِيمَهُمْ قَالَ حُكْمَ اَللَّهِ أَنْتَظِرُ فِيكُمْ
و در روايت ديگرى است كه چون سخن آنان را در بارۀ حكميّت شنيد فرمود: انتظار حكم خدا را در بارۀ شما مىدارم
وَ قَالَ أَمَّا اَلْإِمْرَةُ اَلْبَرَّةُ فَيَعْمَلُ فِيهَا اَلتَّقِيُّ
و فرمود: امّا حكومتى كه بر پايۀ كردار نيك باشد، پرهيزگار در آن كار خود كند
وَ أَمَّا اَلْإِمْرَةُ اَلْفَاجِرَةُ فَيَتَمَتَّعُ فِيهَا اَلشَّقِيُّ
و در حكومتى كه بر اساس تبهكارى است، بد كردار بهرۀ خويش برد
إِلَى أَنْ تَنْقَطِعَ مُدَّتُهُ
تا آن گاه اجلش سر رسد
وَ تُدْرِكَهُ مَنِيَّتُهُ
و مرگش در رسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
40 و از سخنان آن حضرت است چون سخن خوارج را شنيد كه مىگفتند «لا حكم إلاّ للّه» فرمود:
قَالَ عليهالسلام كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ
سخنى است حقّ كه بدان باطلى را خواهند
نَعَمْ إِنَّهُ لاَ حُكْمَ إِلاَّ لِلَّهِ
آرى حكم، جز از آن خدا نيست
وَ لَكِنَّ هَؤُلاَءِ يَقُولُونَ لاَ إِمْرَةَ إِلاَّ لِلَّهِ
ليكن اينان گويند فرمانروايى را، جز خدا روا نيست
وَ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ
حالى كه مردم را حاكمى بايد نيكو كردار يا تبهكار
يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ اَلْمُؤْمِنُ
تا در حكومت او مرد با ايمان كار خويش كند
وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا اَلْكَافِرُ
و كافر بهرۀ خود برد
وَ يُبَلِّغُ اَللَّهُ فِيهَا اَلْأَجَلَ
تا آن گاه كه وعدۀ حقّ سر رسد و مدت هر دو در رسد
وَ يُجْمَعُ بِهِ اَلْفَيْءُ
در سايۀ حكومت او مال ديوانى را فراهم آورند
وَ يُقَاتَلُ بِهِ اَلْعَدُوُّ
با دشمنان پيكار كنند
وَ تَأْمَنُ بِهِ اَلسُّبُلُ
و راهها را ايمن سازند
وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ اَلْقَوِيِّ
و به نيروى او حقّ ناتوان را از توانا بستانند
حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ
تا نيكو كردار روز به آسودگى به شب رساند
وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ
و از گزند تبه كار در امان ماند
وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى أَنَّهُ عليهالسلام لَمَّا سَمِعَ تَحْكِيمَهُمْ قَالَ حُكْمَ اَللَّهِ أَنْتَظِرُ فِيكُمْ
و در روايت ديگرى است كه چون سخن آنان را در بارۀ حكميّت شنيد فرمود: انتظار حكم خدا را در بارۀ شما مىدارم
وَ قَالَ أَمَّا اَلْإِمْرَةُ اَلْبَرَّةُ فَيَعْمَلُ فِيهَا اَلتَّقِيُّ
و فرمود: امّا حكومتى كه بر پايۀ كردار نيك باشد، پرهيزگار در آن كار خود كند
وَ أَمَّا اَلْإِمْرَةُ اَلْفَاجِرَةُ فَيَتَمَتَّعُ فِيهَا اَلشَّقِيُّ
و در حكومتى كه بر اساس تبهكارى است، بد كردار بهرۀ خويش برد
إِلَى أَنْ تَنْقَطِعَ مُدَّتُهُ
تا آن گاه اجلش سر رسد
وَ تُدْرِكَهُ مَنِيَّتُهُ
و مرگش در رسد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:سرزنش یاران به دلیل سستی در جنگ
گوهر بعدی:توصیه به وفاداری و نهی از پیمانشکنی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.