۶۶ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام في ذكر عمرو بن العاص
84 و از خطبههاى آن حضرت است در بارۀ عمرو پسر عاص
عَجَباً لاِبْنِ اَلنَّابِغَةِ
شگفتا از پسر نابغه!
يَزْعُمُ لِأَهْلِ اَلشَّامِ أَنَّ فِيَّ دُعَابَةً
شاميان را گفته است، من مردى لاغ گويم با لعب بسيار ،
وَ أَنِّي اِمْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ
أُعَافِسُ وَ أُمَارِسُ
عبث كارم، و كوشا در اين كار
لَقَدْ قَالَ بَاطِلاً
همانا، آنچه گفته نادرست بوده
وَ نَطَقَ آثِماً
و به گناه دهان گشوده
أَمَا وَ شَرُّ اَلْقَوْلِ اَلْكَذِبُ
همانا بدترين گفتار، سخن دروغ است كه چراغ آن بىفروغ است .
إِنَّهُ لَيَقُولُ فَيَكْذِبُ
امّا او مىگويد و دروغ مىگويد
وَ يَعِدُ فَيُخْلِفُ
وعده مىدهد و خلاف آن مىپويد
وَ يُسْأَلُ فَيَبْخَلُ
مىخواهد و مىستهد ،
وَ يَسْأَلُ فَيُلْحِفُ
از او مىخواهند و زفتى مىكند
وَ يَخُونُ اَلْعَهْدَ
پيمان را به سر نمىبرد
وَ يَقْطَعُ اَلْإِلَّ
و پيوند خويشان را مىبرد
فَإِذَا كَانَ عِنْدَ اَلْحَرْبِ فَأَيُّ زَاجِرٍ وَ آمِرٍ هُوَ مَا لَمْ تَأْخُذِ اَلسُّيُوفُ مَآخِذَهَا
چون سخن جنگ در ميان باشد، دلير است و بر امر و نهى چير
فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ أَكْبَرُ مَكِيدَتِهِ أَنْ يَمْنَحَ اَلْقِرْمَ سُبَّتَهُ
و چون تيغ از نيام برآيد و وقت كارزار در آيد، بزرگترين نيرنگ او اين است كه عورت خويش گشايد.
أَمَا وَ اَللَّهِ إِنِّي لَيَمْنَعُنِي مِنَ اَللَّعِبِ ذِكْرُ اَلْمَوْتِ
به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از لاغ باز مىدارد
وَ إِنَّهُ لَيَمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ اَلْحَقِّ نِسْيَانُ اَلْآخِرَةِ
و فراموشى آخرت او را نگذارد كه سخن حقّ بر زبان آرد
إِنَّهُ لَمْ يُبَايِعْ مُعَاوِيَةَ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ أَتِيَّةً
او با معاويه بيعت نكرد، مگر بدان شرط كه او را پاداشى رساند
وَ يَرْضَخَ لَهُ عَلَى تَرْكِ اَلدِّينِ رَضِيخَةً
و در مقابل ترك دين خويش لقمهاى بدو خوراند.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
84 و از خطبههاى آن حضرت است در بارۀ عمرو پسر عاص
عَجَباً لاِبْنِ اَلنَّابِغَةِ
شگفتا از پسر نابغه!
يَزْعُمُ لِأَهْلِ اَلشَّامِ أَنَّ فِيَّ دُعَابَةً
شاميان را گفته است، من مردى لاغ گويم با لعب بسيار ،
وَ أَنِّي اِمْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ
أُعَافِسُ وَ أُمَارِسُ
عبث كارم، و كوشا در اين كار
لَقَدْ قَالَ بَاطِلاً
همانا، آنچه گفته نادرست بوده
وَ نَطَقَ آثِماً
و به گناه دهان گشوده
أَمَا وَ شَرُّ اَلْقَوْلِ اَلْكَذِبُ
همانا بدترين گفتار، سخن دروغ است كه چراغ آن بىفروغ است .
إِنَّهُ لَيَقُولُ فَيَكْذِبُ
امّا او مىگويد و دروغ مىگويد
وَ يَعِدُ فَيُخْلِفُ
وعده مىدهد و خلاف آن مىپويد
وَ يُسْأَلُ فَيَبْخَلُ
مىخواهد و مىستهد ،
وَ يَسْأَلُ فَيُلْحِفُ
از او مىخواهند و زفتى مىكند
وَ يَخُونُ اَلْعَهْدَ
پيمان را به سر نمىبرد
وَ يَقْطَعُ اَلْإِلَّ
و پيوند خويشان را مىبرد
فَإِذَا كَانَ عِنْدَ اَلْحَرْبِ فَأَيُّ زَاجِرٍ وَ آمِرٍ هُوَ مَا لَمْ تَأْخُذِ اَلسُّيُوفُ مَآخِذَهَا
چون سخن جنگ در ميان باشد، دلير است و بر امر و نهى چير
فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ أَكْبَرُ مَكِيدَتِهِ أَنْ يَمْنَحَ اَلْقِرْمَ سُبَّتَهُ
و چون تيغ از نيام برآيد و وقت كارزار در آيد، بزرگترين نيرنگ او اين است كه عورت خويش گشايد.
أَمَا وَ اَللَّهِ إِنِّي لَيَمْنَعُنِي مِنَ اَللَّعِبِ ذِكْرُ اَلْمَوْتِ
به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از لاغ باز مىدارد
وَ إِنَّهُ لَيَمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ اَلْحَقِّ نِسْيَانُ اَلْآخِرَةِ
و فراموشى آخرت او را نگذارد كه سخن حقّ بر زبان آرد
إِنَّهُ لَمْ يُبَايِعْ مُعَاوِيَةَ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ أَتِيَّةً
او با معاويه بيعت نكرد، مگر بدان شرط كه او را پاداشى رساند
وَ يَرْضَخَ لَهُ عَلَى تَرْكِ اَلدِّينِ رَضِيخَةً
و در مقابل ترك دين خويش لقمهاى بدو خوراند.
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:خطبه غرا
گوهر بعدی:ضرورت عبرت و پندپذيرى
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.