هوش مصنوعی:
این خطبه از امام علی (ع) با حمد و ستایش خداوند آغاز میشود و بر یگانگی و بیهمتایی او تأکید دارد. سپس مردم را از مخالفت و نافرمانی برحذر میدارد و هشدار میدهد که آنچه از او میشنوند، حق است. در ادامه، به توصیف حوادث آینده (ملاحم) میپردازد، از جمله ظهور فتنهها، جنگها و آشوبهایی که مانند شب تاریک و دریای خروشان بر مردم فرود میآیند. همچنین به وقایع خاصی مانند شورش در شام و گسترش آن به کوفه اشاره میکند و از نابودی و ویرانی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق دینی و پیشگوییهایی درباره حوادث آینده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، توصیفهای شدید از جنگ و فتنه ممکن است برای افراد کمسال نگرانکننده باشد.
بیان حوادث سخت آينده
و من خطبة له عليهالسلام و هي إحدى الخطب المشتملة على الملاحم
101 و خطبۀ ديگرى از او است
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْأَوَّلِ قَبْلَ كُلِّ أَوَّلٍ
پيش از هر چيزى است كه آن را نخستين انگارند
وَ اَلْآخِرِ بَعْدَ كُلِّ آخِرٍ
و پس از هر چيزى است كه او را آخرين شمارند
وَ بِأَوَّلِيَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لاَ أَوَّلَ لَهُ
چون پيش از او چيزى نيست، بايست كه او را ابتدايى نباشد
وَ بِآخِرِيَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لاَ آخِرَ لَهُ
و چون پس از او چيزى نيست او را انتهايى نباشد
وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ شَهَادَةً يُوَافِقُ فِيهَا اَلسِّرُّ اَلْإِعْلاَنَ
و گواهى مىدهم كه: خدا يكى است و جز او خدايى نيست. گواهيى كه موافق است با آن نهان و عيان
وَ اَلْقَلْبُ اَللِّسَانَ
و هم دل و هم زبان
أَيُّهَا اَلنَّاسُ لاٰ يَجْرِمَنَّكُمْ شِقٰاقِي
اى مردم! مخالفت با من شما را به گناه واندارد
وَ لاَ يَسْتَهْوِيَنَّكُمْ عِصْيَانِي
و نافرمانى من به سرگردانىتان در نيارد
وَ لاَ تَتَرَامَوْا بِالْأَبْصَارِ عِنْدَ مَا تَسْمَعُونَهُ مِنِّي
و چون سخن مرا مىشنويد به گوشۀ چشم به يكديگر منگريد، و آن را نادرست مشمريد
فَوَالَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ
به خدايى كه دانه را كفيده
وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ
و جانداران را آفريده
إِنَّ اَلَّذِي أُنَبِّئُكُمْ بِهِ عَنِ اَلنَّبِيِّ اَلْأُمِّيِّ صلىاللهعليهوآله
آنچه شما را از آن خبر مىدهم از رسول امّى است و سخن من با گفتۀ او يكى است .
مَا كَذَبَ اَلْمُبَلِّغُ وَ لاَ جَهِلَ اَلسَّامِعُ
رساننده، خبر دروغ نگفته، و شنونده نادان نبوده
لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى ضِلِّيلٍ
گويى مردى را مىبينم سخت گمراه دينش در راه دنيا تباه
قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ
كه از شام بانگ بردارد و در تازد
وَ فَحَصَ بِرَايَاتِهِ فِي ضَوَاحِي كُوفَانَ
و درفشهاى خود را پيرامون كوفه بر پا سازد
فَإِذَا فَغَرَتْ فَاغِرَتُهُ
و چون دهان گشايد
وَ اِشْتَدَّتْ شَكِيمَتُهُ
و سركشى كند، و به فرمان نيايد
وَ ثَقُلَتْ فِي اَلْأَرْضِ وَطْأَتُهُ
و جور و ستم از حدّ درگذرد
عَضَّتِ اَلْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْيَابِهَا
فتنه دندان خود را در فتنهانگيزان فرو برد
وَ مَاجَتِ اَلْحَرْبُ بِأَمْوَاجِهَا
موج پيكار از هر سو پديدار گردد
وَ بَدَا مِنَ اَلْأَيَّامِ كُلُوحُهَا
و چهرۀ ترش روزگار آشكار
وَ مِنَ اَللَّيَالِي كُدُوحُهَا
شب و روز بارور رنج و سختى بسيار
فَإِذَا أَيْنَعَ زَرْعُهُ وَ قَامَ عَلَى يَنْعِهِ
چون كشت او به بار رسيد و ميوۀ او آبدار گرديد
وَ هَدَرَتْ شَقَاشِقُهُ
و چون شتر مست بخروشيد
وَ بَرَقَتْ بَوَارِقُهُ
و چون برق بدرخشيد
عُقِدَتْ رَايَاتُ اَلْفِتَنِ اَلْمُعْضِلَةِ
سپاه فتنه از هر سو درفش بر بسته برخيزد
وَ أَقْبَلْنَ كَاللَّيْلِ اَلْمُظْلِمِ
و چون شب تار و درياى زخّار، روى آرد و به هم در آميزد
وَ اَلْبَحْرِ اَلْمُلْتَطِمِ
هَذَا
آن هنگام چه تندر بلا كه كوفه را ويران سازد
وَ كَمْ يَخْرِقُ اَلْكُوفَةَ مِنْ قَاصِفٍ
وَ يَمُرُّ عَلَيْهَا مِنْ عَاصِفٍ
و چه تندبادها كه بر آن بگذرد و برج و بارويش را در اندازد
وَ عَنْ قَلِيلٍ تَلْتَفُّ اَلْقُرُونُ بِالْقُرُونِ
و ديرى نپايد كه دو سپاه درهم ريزند، و تودهها به هم آويزند و با يكديگر بستيزند
وَ يُحْصَدُ اَلْقَائِمُ
آنچه از خير و رستگارى بر پاست بدورند
وَ يُحْطَمُ اَلْمَحْصُودُ
و آنچه درويده است، خرد كنند
101 و خطبۀ ديگرى از او است
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْأَوَّلِ قَبْلَ كُلِّ أَوَّلٍ
پيش از هر چيزى است كه آن را نخستين انگارند
وَ اَلْآخِرِ بَعْدَ كُلِّ آخِرٍ
و پس از هر چيزى است كه او را آخرين شمارند
وَ بِأَوَّلِيَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لاَ أَوَّلَ لَهُ
چون پيش از او چيزى نيست، بايست كه او را ابتدايى نباشد
وَ بِآخِرِيَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لاَ آخِرَ لَهُ
و چون پس از او چيزى نيست او را انتهايى نباشد
وَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ شَهَادَةً يُوَافِقُ فِيهَا اَلسِّرُّ اَلْإِعْلاَنَ
و گواهى مىدهم كه: خدا يكى است و جز او خدايى نيست. گواهيى كه موافق است با آن نهان و عيان
وَ اَلْقَلْبُ اَللِّسَانَ
و هم دل و هم زبان
أَيُّهَا اَلنَّاسُ لاٰ يَجْرِمَنَّكُمْ شِقٰاقِي
اى مردم! مخالفت با من شما را به گناه واندارد
وَ لاَ يَسْتَهْوِيَنَّكُمْ عِصْيَانِي
و نافرمانى من به سرگردانىتان در نيارد
وَ لاَ تَتَرَامَوْا بِالْأَبْصَارِ عِنْدَ مَا تَسْمَعُونَهُ مِنِّي
و چون سخن مرا مىشنويد به گوشۀ چشم به يكديگر منگريد، و آن را نادرست مشمريد
فَوَالَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ
به خدايى كه دانه را كفيده
وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ
و جانداران را آفريده
إِنَّ اَلَّذِي أُنَبِّئُكُمْ بِهِ عَنِ اَلنَّبِيِّ اَلْأُمِّيِّ صلىاللهعليهوآله
آنچه شما را از آن خبر مىدهم از رسول امّى است و سخن من با گفتۀ او يكى است .
مَا كَذَبَ اَلْمُبَلِّغُ وَ لاَ جَهِلَ اَلسَّامِعُ
رساننده، خبر دروغ نگفته، و شنونده نادان نبوده
لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى ضِلِّيلٍ
گويى مردى را مىبينم سخت گمراه دينش در راه دنيا تباه
قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ
كه از شام بانگ بردارد و در تازد
وَ فَحَصَ بِرَايَاتِهِ فِي ضَوَاحِي كُوفَانَ
و درفشهاى خود را پيرامون كوفه بر پا سازد
فَإِذَا فَغَرَتْ فَاغِرَتُهُ
و چون دهان گشايد
وَ اِشْتَدَّتْ شَكِيمَتُهُ
و سركشى كند، و به فرمان نيايد
وَ ثَقُلَتْ فِي اَلْأَرْضِ وَطْأَتُهُ
و جور و ستم از حدّ درگذرد
عَضَّتِ اَلْفِتْنَةُ أَبْنَاءَهَا بِأَنْيَابِهَا
فتنه دندان خود را در فتنهانگيزان فرو برد
وَ مَاجَتِ اَلْحَرْبُ بِأَمْوَاجِهَا
موج پيكار از هر سو پديدار گردد
وَ بَدَا مِنَ اَلْأَيَّامِ كُلُوحُهَا
و چهرۀ ترش روزگار آشكار
وَ مِنَ اَللَّيَالِي كُدُوحُهَا
شب و روز بارور رنج و سختى بسيار
فَإِذَا أَيْنَعَ زَرْعُهُ وَ قَامَ عَلَى يَنْعِهِ
چون كشت او به بار رسيد و ميوۀ او آبدار گرديد
وَ هَدَرَتْ شَقَاشِقُهُ
و چون شتر مست بخروشيد
وَ بَرَقَتْ بَوَارِقُهُ
و چون برق بدرخشيد
عُقِدَتْ رَايَاتُ اَلْفِتَنِ اَلْمُعْضِلَةِ
سپاه فتنه از هر سو درفش بر بسته برخيزد
وَ أَقْبَلْنَ كَاللَّيْلِ اَلْمُظْلِمِ
و چون شب تار و درياى زخّار، روى آرد و به هم در آميزد
وَ اَلْبَحْرِ اَلْمُلْتَطِمِ
هَذَا
آن هنگام چه تندر بلا كه كوفه را ويران سازد
وَ كَمْ يَخْرِقُ اَلْكُوفَةَ مِنْ قَاصِفٍ
وَ يَمُرُّ عَلَيْهَا مِنْ عَاصِفٍ
و چه تندبادها كه بر آن بگذرد و برج و بارويش را در اندازد
وَ عَنْ قَلِيلٍ تَلْتَفُّ اَلْقُرُونُ بِالْقُرُونِ
و ديرى نپايد كه دو سپاه درهم ريزند، و تودهها به هم آويزند و با يكديگر بستيزند
وَ يُحْصَدُ اَلْقَائِمُ
آنچه از خير و رستگارى بر پاست بدورند
وَ يُحْطَمُ اَلْمَحْصُودُ
و آنچه درويده است، خرد كنند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:تداوم امامت تا ظهور امام زمان عليه السلام
گوهر بعدی:خبر از آينده خونين بصره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.