۶۵ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام في ذم الدنيا
113 و از خطبههاى آن حضرت است
وَ أُحَذِّرُكُمُ اَلدُّنْيَا فَإِنَّهَا مَنْزِلُ قُلْعَةٍ
شما را از اين دنيا مىپرهيزانم، كه منزلگاهى است ناپايدار
وَ لَيْسَتْ بِدَارِ نُجْعَةٍ
نه خانۀ ماندن و نه جايگاه قرار
قَدْ تَزَيَّنَتْ بِغُرُورِهَا
خود را آراسته، و به آرايش خويش شيفته است
وَ غَرَّتْ بِزِينَتِهَا
و ديگران را به زينت خويشتن فريفته
دَارُهَا هَانَتْ عَلَى رَبِّهَا
خانهاى نزد خداوند آن خوار و متاعى بىمقدار .
فَخَلَطَ حَلاَلَهَا بِحَرَامِهَا
حلال آن را به حرامش معجون داشته است
وَ خَيْرَهَا بِشَرِّهَا
و خوبى آن را به بدىاش مقرون
وَ حَيَاتَهَا بِمَوْتِهَا
و زندگانىاش را به مرگ آميخته است
وَ حُلْوَهَا بِمُرِّهَا
و در كاسۀ شهدش شرنگ ريخته است
لَمْ يُصْفِهَا اَللَّهُ تَعَالَى لِأَوْلِيَائِهِ
خداوند تعالى آن را براى دوستانش نگزيد
وَ لَمْ يَضِنَّ بِهَا عَلَى أَعْدَائِهِ
و در دادن آن به دشمنانش بخل نورزيد
خَيْرُهَا زَهِيدٌ
خير آن اندك است
وَ شَرُّهَا عَتِيدٌ
و شرّ آن آماده
وَ جَمْعُهَا يَنْفَدُ
فراهم آن پريشان
وَ مُلْكُهَا يُسْلَبُ
و ملك آن ربوده
وَ عَامِرُهَا يَخْرَبُ
و آبادان آن رو به ويرانى نهاده
فَمَا خَيْرُ دَارٍ تُنْقَضُ نَقْضَ اَلْبِنَاءِ
آنچه ويران گردد، خانۀ خوبى نيست و به كار نيايد
وَ عُمُرٍ يَفْنَى فِيهَا فَنَاءَ اَلزَّادِ
و عمرى كه چون توشه پايان پذيرد، زندگانى به شمار نيايد
وَ مُدَّةٍ تَنْقَطِعُ اِنْقِطَاعَ اَلسَّيْرِ
و روزگارى كه چون پيمودن راه به سر آيد، دير نپايد
اِجْعَلُوا مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِكُمْ
آنچه را خدا بر شما واجب كرده مطلوب خود شماريد
وَ اِسْأَلُوهُ مِنْ أَدَاءِ حَقِّهِ مَا سَأَلَكُمْ
و توفيق گزاردن حقّى را كه از شما خواسته، هم از او چشم داريد
وَ أَسْمِعُوا دَعْوَةَ اَلْمَوْتِ آذَانَكُمْ قَبْلَ أَنْ يُدْعَى بِكُمْ
و پيش از آنكه مرگ شما را فرا خواند، گوش به دعوتش بداريد
إِنَّ اَلزَّاهِدِينَ فِي اَلدُّنْيَا تَبْكِي قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ ضَحِكُوا
آنان كه خواهان دنيا نيستند، دلهاشان گريان است، هرچند بخندند
وَ يَشْتَدُّ حُزْنُهُمْ وَ إِنْ فَرِحُوا
و اندوهشان فراوان است، هر چند شادمان گردند
وَ يَكْثُرُ مَقْتُهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ إِنِ اِغْتَبَطُوا بِمَا رُزِقُوا
و با نفس خود در دشمنى بسيار به سر برند، هر چند ديگران بدانچه نصيب آنان شده، غبطه خورند
قَدْ غَابَ عَنْ قُلُوبِكُمْ ذِكْرُ اَلْآجَالِ
ياد مرگ از دلهاى شما رفته است
وَ حَضَرَتْكُمْ كَوَاذِبُ اَلْآمَالِ
و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته
فَصَارَتِ اَلدُّنْيَا أَمْلَكَ بِكُمْ مِنَ اَلْآخِرَةِ
دنيا بيش از آخرت مالكتان گرديده
وَ اَلْعَاجِلَةُ أَذْهَبَ بِكُمْ مِنَ اَلْآجِلَةِ
و اين جهان، آن جهان را از يادتان برده
وَ إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِينِ اَللَّهِ
همانا شما برادران دينى يكديگريد
مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلاَّ خُبْثُ اَلسَّرَائِرِ وَ سُوءُ اَلضَّمَائِرِ
چيزى شما را از هم جدا نكرده، جز درون پليد و نهاد بد كه با آن به سر مىبريد
فَلاَ تَوَازَرُونَ وَ لاَ تَنَاصَحُونَ
نه هم را يارى مىكنيد، نه خير خواه هميد
وَ لاَ تَبَاذَلُونَ وَ لاَ تَوَادُّونَ
نه به يكديگر چيزى مىبخشيد، و نه با هم دوستى مىورزيد
مَا بَالُكُمْ تَفْرَحُونَ بِالْيَسِيرِ مِنَ اَلدُّنْيَا تُدْرِكُونَهُ
شما را چه مىشود كه به اندك دنيا، كه به دست مىآوريد، شاد مىشويد
وَ لاَ يَحْزُنُكُمُ اَلْكَثِيرُ مِنَ اَلْآخِرَةِ تُحْرَمُونَهُ
و از بسيار آخرت، كه از دستتان مىرود، اندوهناك نمىگرديد
وَ يُقْلِقُكُمُ اَلْيَسِيرُ مِنَ اَلدُّنْيَا يَفُوتُكُمْ
و اندك دنيا را كه از دست مىدهيد، ناآرامتان مىگرداند
حَتَّى يَتَبَيَّنَ ذَلِكَ فِي وُجُوهِكُمْ
چندان كه اين ناآرامى در چهرههاتان آشكار مىشود
وَ قِلَّةِ صَبْرِكُمْ عَمَّا زُوِيَ مِنْهَا عَنْكُمْ
و ناشكيبا بودن از آنچه بدان نرسيدهايد، پديدار
كَأَنَّهَا دَارُ مُقَامِكُمْ
گويى كه دنيا شما را خانۀ اقامت و قرار است
وَ كَأَنَّ مَتَاعَهَا بَاقٍ عَلَيْكُمْ
و كالا و سود آن هميشه براى شما پايدار
وَ مَا يَمْنَعُ أَحَدَكُمْ أَنْ يَسْتَقْبِلَ أَخَاهُ بِمَا يَخَافُ مِنْ عَيْبِهِ إِلاَّ مَخَافَةُ أَنْ يَسْتَقْبِلَهُ بِمِثْلِهِ
چيزى شما را باز نمىدارد، از آنكه عيب برادر دينى خود را كه از آن بيم دارد روياروى او بگوييد، جز آنكه مىترسيد، او همچنان عيب را كه در شماست به رختان آرد
قَدْ تَصَافَيْتُمْ عَلَى رَفْضِ اَلْآجِلِ وَ حُبِّ اَلْعَاجِلِ
در واگذاشتن آخرت و دوستى دنيا با هم يك دليد
وَ صَارَ دِينُ أَحَدِكُمْ لُعْقَةً عَلَى لِسَانِهِ
و هر يك از شما دين را بر سر زبان داريد
صَنِيعَ مَنْ قَدْ فَرَغَ مِنْ عَمَلِهِ
چنان از اين كار خشنوديد كه كارگرى كار خود را به پايان آورده
وَ أَحْرَزَ رِضَى سَيِّدِهِ
و دوستى خداوند خويش را حاصل كرده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
113 و از خطبههاى آن حضرت است
وَ أُحَذِّرُكُمُ اَلدُّنْيَا فَإِنَّهَا مَنْزِلُ قُلْعَةٍ
شما را از اين دنيا مىپرهيزانم، كه منزلگاهى است ناپايدار
وَ لَيْسَتْ بِدَارِ نُجْعَةٍ
نه خانۀ ماندن و نه جايگاه قرار
قَدْ تَزَيَّنَتْ بِغُرُورِهَا
خود را آراسته، و به آرايش خويش شيفته است
وَ غَرَّتْ بِزِينَتِهَا
و ديگران را به زينت خويشتن فريفته
دَارُهَا هَانَتْ عَلَى رَبِّهَا
خانهاى نزد خداوند آن خوار و متاعى بىمقدار .
فَخَلَطَ حَلاَلَهَا بِحَرَامِهَا
حلال آن را به حرامش معجون داشته است
وَ خَيْرَهَا بِشَرِّهَا
و خوبى آن را به بدىاش مقرون
وَ حَيَاتَهَا بِمَوْتِهَا
و زندگانىاش را به مرگ آميخته است
وَ حُلْوَهَا بِمُرِّهَا
و در كاسۀ شهدش شرنگ ريخته است
لَمْ يُصْفِهَا اَللَّهُ تَعَالَى لِأَوْلِيَائِهِ
خداوند تعالى آن را براى دوستانش نگزيد
وَ لَمْ يَضِنَّ بِهَا عَلَى أَعْدَائِهِ
و در دادن آن به دشمنانش بخل نورزيد
خَيْرُهَا زَهِيدٌ
خير آن اندك است
وَ شَرُّهَا عَتِيدٌ
و شرّ آن آماده
وَ جَمْعُهَا يَنْفَدُ
فراهم آن پريشان
وَ مُلْكُهَا يُسْلَبُ
و ملك آن ربوده
وَ عَامِرُهَا يَخْرَبُ
و آبادان آن رو به ويرانى نهاده
فَمَا خَيْرُ دَارٍ تُنْقَضُ نَقْضَ اَلْبِنَاءِ
آنچه ويران گردد، خانۀ خوبى نيست و به كار نيايد
وَ عُمُرٍ يَفْنَى فِيهَا فَنَاءَ اَلزَّادِ
و عمرى كه چون توشه پايان پذيرد، زندگانى به شمار نيايد
وَ مُدَّةٍ تَنْقَطِعُ اِنْقِطَاعَ اَلسَّيْرِ
و روزگارى كه چون پيمودن راه به سر آيد، دير نپايد
اِجْعَلُوا مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِكُمْ
آنچه را خدا بر شما واجب كرده مطلوب خود شماريد
وَ اِسْأَلُوهُ مِنْ أَدَاءِ حَقِّهِ مَا سَأَلَكُمْ
و توفيق گزاردن حقّى را كه از شما خواسته، هم از او چشم داريد
وَ أَسْمِعُوا دَعْوَةَ اَلْمَوْتِ آذَانَكُمْ قَبْلَ أَنْ يُدْعَى بِكُمْ
و پيش از آنكه مرگ شما را فرا خواند، گوش به دعوتش بداريد
إِنَّ اَلزَّاهِدِينَ فِي اَلدُّنْيَا تَبْكِي قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ ضَحِكُوا
آنان كه خواهان دنيا نيستند، دلهاشان گريان است، هرچند بخندند
وَ يَشْتَدُّ حُزْنُهُمْ وَ إِنْ فَرِحُوا
و اندوهشان فراوان است، هر چند شادمان گردند
وَ يَكْثُرُ مَقْتُهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ إِنِ اِغْتَبَطُوا بِمَا رُزِقُوا
و با نفس خود در دشمنى بسيار به سر برند، هر چند ديگران بدانچه نصيب آنان شده، غبطه خورند
قَدْ غَابَ عَنْ قُلُوبِكُمْ ذِكْرُ اَلْآجَالِ
ياد مرگ از دلهاى شما رفته است
وَ حَضَرَتْكُمْ كَوَاذِبُ اَلْآمَالِ
و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته
فَصَارَتِ اَلدُّنْيَا أَمْلَكَ بِكُمْ مِنَ اَلْآخِرَةِ
دنيا بيش از آخرت مالكتان گرديده
وَ اَلْعَاجِلَةُ أَذْهَبَ بِكُمْ مِنَ اَلْآجِلَةِ
و اين جهان، آن جهان را از يادتان برده
وَ إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِينِ اَللَّهِ
همانا شما برادران دينى يكديگريد
مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلاَّ خُبْثُ اَلسَّرَائِرِ وَ سُوءُ اَلضَّمَائِرِ
چيزى شما را از هم جدا نكرده، جز درون پليد و نهاد بد كه با آن به سر مىبريد
فَلاَ تَوَازَرُونَ وَ لاَ تَنَاصَحُونَ
نه هم را يارى مىكنيد، نه خير خواه هميد
وَ لاَ تَبَاذَلُونَ وَ لاَ تَوَادُّونَ
نه به يكديگر چيزى مىبخشيد، و نه با هم دوستى مىورزيد
مَا بَالُكُمْ تَفْرَحُونَ بِالْيَسِيرِ مِنَ اَلدُّنْيَا تُدْرِكُونَهُ
شما را چه مىشود كه به اندك دنيا، كه به دست مىآوريد، شاد مىشويد
وَ لاَ يَحْزُنُكُمُ اَلْكَثِيرُ مِنَ اَلْآخِرَةِ تُحْرَمُونَهُ
و از بسيار آخرت، كه از دستتان مىرود، اندوهناك نمىگرديد
وَ يُقْلِقُكُمُ اَلْيَسِيرُ مِنَ اَلدُّنْيَا يَفُوتُكُمْ
و اندك دنيا را كه از دست مىدهيد، ناآرامتان مىگرداند
حَتَّى يَتَبَيَّنَ ذَلِكَ فِي وُجُوهِكُمْ
چندان كه اين ناآرامى در چهرههاتان آشكار مىشود
وَ قِلَّةِ صَبْرِكُمْ عَمَّا زُوِيَ مِنْهَا عَنْكُمْ
و ناشكيبا بودن از آنچه بدان نرسيدهايد، پديدار
كَأَنَّهَا دَارُ مُقَامِكُمْ
گويى كه دنيا شما را خانۀ اقامت و قرار است
وَ كَأَنَّ مَتَاعَهَا بَاقٍ عَلَيْكُمْ
و كالا و سود آن هميشه براى شما پايدار
وَ مَا يَمْنَعُ أَحَدَكُمْ أَنْ يَسْتَقْبِلَ أَخَاهُ بِمَا يَخَافُ مِنْ عَيْبِهِ إِلاَّ مَخَافَةُ أَنْ يَسْتَقْبِلَهُ بِمِثْلِهِ
چيزى شما را باز نمىدارد، از آنكه عيب برادر دينى خود را كه از آن بيم دارد روياروى او بگوييد، جز آنكه مىترسيد، او همچنان عيب را كه در شماست به رختان آرد
قَدْ تَصَافَيْتُمْ عَلَى رَفْضِ اَلْآجِلِ وَ حُبِّ اَلْعَاجِلِ
در واگذاشتن آخرت و دوستى دنيا با هم يك دليد
وَ صَارَ دِينُ أَحَدِكُمْ لُعْقَةً عَلَى لِسَانِهِ
و هر يك از شما دين را بر سر زبان داريد
صَنِيعَ مَنْ قَدْ فَرَغَ مِنْ عَمَلِهِ
چنان از اين كار خشنوديد كه كارگرى كار خود را به پايان آورده
وَ أَحْرَزَ رِضَى سَيِّدِهِ
و دوستى خداوند خويش را حاصل كرده
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:كيفيت قبض روح
گوهر بعدی:پند دادن مردم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.