۶۶ بار خوانده شده

پند دادن مردم

و من خطبة له عليه‌السلام و فيها مواعظ للناس
114 و از خطبه‌هاى آن حضرت است

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْوَاصِلِ اَلْحَمْدَ بِالنِّعَمِ
سپاس خداى راست كه ستايش را به نعمت‌ها پيوسته مى‌دارد

وَ اَلنِّعَمَ بِالشُّكْرِ
و نعمت‌ها را به سپاس وابسته

نَحْمَدُهُ عَلَى آلاَئِهِ
مى‌ستاييم او را بر بخششهاى او

كَمَا نَحْمَدُهُ عَلَى بَلاَئِهِ
چنانكه مى‌ستاييم او را هنگام بلاى او

وَ نَسْتَعِينُهُ عَلَى هَذِهِ اَلنُّفُوسِ اَلْبِطَاءِ عَمَّا أُمِرَتْ بِهِ اَلسِّرَاعِ إِلَى مَا نُهِيَتْ عَنْهُ
و از او يارى مى‌خواهيم در هدايت اين مردم: كندكاران، در آنچه بدان مأمورند و بايد، شتابزدگان، بدانچه آنان را از آن بازداشته‌اند و نشايد

وَ نَسْتَغْفِرُهُ مِمَّا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ
از او آمرزش مى‌خواهيم در آنچه علم او آن را فرا گرفته

وَ أَحْصَاهُ كِتَابُهُ
و كتاب او آن را بر شمرده

عِلْمٌ غَيْرُ قَاصِرٍ
علمى كه چيزى را فرانا گرفته نيست

وَ كِتَابٌ غَيْرُ مُغَادِرٍ
و كتابى كه چيزى را واگذاشته نيست

وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِيمَانَ مَنْ عَايَنَ اَلْغُيُوبَ
بدو ايمان داريم، ايمان كسى كه غيبها را به چشم ديده است

وَ وَقَفَ عَلَى اَلْمَوْعُودِ
و بر آنچه وعده داده‌اند، آگاه گرديده

إِيمَاناً نَفَى إِخْلاَصُهُ اَلشِّرْكَ
ايمانى كه اخلاص آن شرك را زدوده است

وَ يَقِينُهُ اَلشَّكَّ
و يقين آن شك را زايل نموده

وَ نَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ
و گواهى مى‌دهيم، كه خدايى نيست جز خداى يكتا، نه شريكى دارد و نه همتا

وَ أَنَّ مُحَمَّداً صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
و اين كه، محمّد (صلّى اللّه عليه و آله) بندۀ او و فرستادۀ اوست، درود و سلام خدا بر او و خاندان او باد

شَهَادَتَيْنِ تُصْعِدَانِ اَلْقَوْلَ
دو گواه كه گفتار را بالا برند

وَ تَرْفَعَانِ اَلْعَمَلَ
و كردار را ارتقاء دهند

لاَ يَخِفُّ مِيزَانٌ تُوضَعَانِ فِيهِ
ميزانى كه اين دو گواه را در آن نهند سبك نباشد

وَ لاَ يَثْقُلُ مِيزَانٌ تُرْفَعَانِ عَنْهُ
و ميزانى كه اين دو را از آن بردارند سنگين نبود

أُوصِيكُمْ عِبَادَ اَللَّهِ بِتَقْوَى اَللَّهِ اَلَّتِي هِيَ اَلزَّادُ وَ بِهَا اَلْمَعَاذُ
بندگان خدا! شما را وصيّت مى‌كنم به تقوى، و ترس از خدا، كه توشۀ راه است، و در معاد شما را پناهگاه است

زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ
توشه‌اى كه به منزل رساند، پناهگاهى كه ايمن گرداند

دَعَا إِلَيْهَا أَسْمَعُ دَاعٍ
آن كه بدان خواند، بهتر از همه دعوت را به گوش مردم رساند

وَ وَعَاهَا خَيْرُ وَاعٍ
و آن كه فرا گرفت بهتر از هر كس سخن را در گوش كشاند

فَأَسْمَعَ دَاعِيهَا وَ فَازَ وَاعِيهَا
پس خواننده دعوت خود را شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند

عِبَادَ اَللَّهِ إِنَّ تَقْوَى اَللَّهِ حَمَتْ أَوْلِيَاءَ اَللَّهِ مَحَارِمَهُ
بندگان خدا، پرهيز از نافرمانى خدا دوستان او را از در افتادن در حرامهاى او نگاهداشته است

وَ أَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخَافَتَهُ
و دل آنان را با ترس وى همراه داشته است

حَتَّى أَسْهَرَتْ لَيَالِيَهُمْ
چندان كه شبها بيدارشان مى‌دارد

وَ أَظْمَأَتْ هَوَاجِرَهُمْ
و روزهاى گرم را با تشنگى بر آنان به سر مى‌آرد

فَأَخَذُوا اَلرَّاحَةَ بِالنَّصَبِ
آسايش عقبى را با رنج دنيا به دست آورده‌اند

وَ اَلرِّيَّ بِالظَّمَإِ
و سيرابى آنجا را با تشنگى خوردن در اينجا .

وَ اِسْتَقْرَبُوا اَلْأَجَلَ فَبَادَرُوا اَلْعَمَلَ
اجل را نزديك ديده‌اند و در عمل پيشدستى كرده‌اند

وَ كَذَّبُوا اَلْأَمَلَ فَلاَحَظُوا اَلْأَجَلَ
آرزو را دروغ خواندند و براى آن نزيستند ، و مرگ را حقيقت ديدند و بدان نگريستند

ثُمَّ إِنَّ اَلدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ عَنَاءٍ
و آن گاه دنيا خانۀ نيست شدن است، و رنج بردن

وَ غِيَرٍ وَ عِبَرٍ
و دگرگونى پذيرفتن، و عبرت گرفتن

فَمِنَ اَلْفَنَاءِ أَنَّ اَلدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ لاَ تُخْطِئُ سِهَامُهُ
نشان نابود شدن، اين كه روزگار، كمان خود را به زه كرده است، تيرش به خطا نرود

وَ لاَ تُؤْسَى جِرَاحُهُ
و زخمش به نشود

يَرْمِي اَلْحَيَّ بِالْمَوْتِ
بر زنده تير مرگ ببارد

وَ اَلصَّحِيحَ بِالسَّقَمِ
و تندرست را به بيمارى از پا در آرد

وَ اَلنَّاجِيَ بِالْعَطَبِ
و نجات يافته را در ناتوانى و ماندگى دارد

آكِلٌ لاَ يَشْبَعُ
خورنده‌اى است كه روى سيرى نبيند

وَ شَارِبٌ لاَ يَنْقَعُ
نوشنده‌اى است كه تشنگى‌اش فرو ننشيند

وَ مِنَ اَلْعَنَاءِ أَنَّ اَلْمَرْءَ يَجْمَعُ مَا لاَ يَأْكُلُ
و نشان رنج دنيا، اين كه: آدمى فراهم مى‌كند آنچه نمى‌خورد

وَ يَبْنِي مَا لاَ يَسْكُنُ
و مى‌سازد آنچه در آن نمى‌نشيند

ثُمَّ يَخْرُجُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى لاَ مَالاً حَمَلَ
پس به سوى خدا مى‌رود، نه مالى برداشته

وَ لاَ بِنَاءً نَقَلَ
و نه خانه‌اى با خود داشته

وَ مِنْ غِيَرِهَا أَنَّكَ تَرَى اَلْمَرْحُومَ مَغْبُوطاً
و نشان دگرگونى آن، اين كه: كسى را كه بدو رحمت آرند بينى كه روزى حسرت وى خورند

وَ اَلْمَغْبُوطَ مَرْحُوماً
و حسرت خورده را بينى كه بر او رحمت برند

لَيْسَ ذَلِكَ إِلاَّ نَعِيماً زَلَّ وَ بُؤْساً نَزَلَ
و اين نيست جز به خاطر نعمتى كه رخت بر بسته، و يا نقمتى كه فرود آمده و بار گسسته

وَ مِنْ عِبَرِهَا أَنَّ اَلْمَرْءَ يُشْرِفُ عَلَى أَمَلِهِ فَيَقْتَطِعُهُ حُضُورُ أَجَلِهِ
و نشان عبرت دنيا، اين كه: آدمى بدانچه آرزو دارد، نزديك مى‌شود، و رسيدن اجل رشتۀ آرزوى او را مى‌برد

فَلاَ أَمَلٌ يُدْرَكُ
نه آنچه آرزو داشت به دست آمده

وَ لاَ مُؤَمَّلٌ يُتْرَكُ
و نه آن كه مرگ، چشم بدو دوخته، واگذارده است

فَسُبْحَانَ اَللَّهِ مَا أَعَزَّ سُرُورَهَا
پاك و منزّه است خدا! شادى دنيا چه فريبنده است

وَ أَظْمَأَ رِيَّهَا
و سيرابى آن چه تشنگى آورنده

وَ أَضْحَى فَيْئَهَا
و سايۀ آن چه گرم و سوزنده

لاَ جَاءٍ يُرَدُّ
نه آينده مرگ را ردّ توان كرد

وَ لاَ مَاضٍ يَرْتَدُّ
و نه گذشته را باز توان آورد

فَسُبْحَانَ اَللَّهِ مَا أَقْرَبَ اَلْحَيَّ مِنَ اَلْمَيِّتِ لِلَحَاقِهِ بِهِ
پاك و منزّه است خدا، چه نزديك است زنده به مرده، به خاطر پيوستن بدان

وَ أَبْعَدَ اَلْمَيِّتَ مِنَ اَلْحَيِّ لاِنْقِطَاعِهِ عَنْهُ
و چه دور است مرده از زنده، به خاطر بريدن وى از آن

إِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ بِشَرٍّ مِنَ اَلشَّرِّ إِلاَّ عِقَابُهُ
همانا، هيچ چيز از بدى، بدتر نيست جز عقاب آن

وَ لَيْسَ شَيْءٌ بِخَيْرٍ مِنَ اَلْخَيْرِ إِلاَّ ثَوَابُهُ
و هيچ چيزى از خوبى، خوبتر نيست جز ثواب آن

وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ اَلدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ
و هر چيز از دنيا، شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است

وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ اَلْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِهِ
و هر چيز از آخرت، ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است

فَلْيَكْفِكُمْ مِنَ اَلْعِيَانِ اَلسَّمَاعُ
پس بسنده باشد شما را شنيدن، از آنچه عيان است

وَ مِنَ اَلْغَيْبِ اَلْخَبَرُ
و خبر يافتن، از آنچه در غيب نهان است

وَ اِعْلَمُوا أَنَّ مَا نَقَصَ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ زَادَ فِي اَلْآخِرَةِ خَيْرٌ مِمَّا نَقَصَ مِنَ اَلْآخِرَةِ وَ زَادَ فِي اَلدُّنْيَا
و بدانيد! آنچه از دنيا بكاهد و بر آخرت بيفزايد، بهتر است از آنچه از آخرت بكاهد، و در دنيا زيادت آيد

فَكَمْ مِنْ مَنْقُوصٍ رَابِحٍ وَ مَزِيدٍ خَاسِرٍ
چه بسيار نقصان يافته‌اى كه سود برده، و زيادت برده‌اى كه زيان كرده

إِنَّ اَلَّذِي أُمِرْتُمْ بِهِ أَوْسَعُ مِنَ اَلَّذِي نُهِيتُمْ عَنْهُ
آنچه بر شما رواست و بدان مأموريد، وسيعتر از چيزى است كه شما را از آن بازداشته‌اند

وَ مَا أُحِلَّ لَكُمْ أَكْثَرُ مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ
و آنچه بر شما حلال است، بيش از چيزى است كه بر شما حرام كرده‌اند

فَذَرُوا مَا قَلَّ لِمَا كَثُرَ
پس آنچه را اندك است، به خاطر آنچه بسيار است واگذاريد

وَ مَا ضَاقَ لِمَا اِتَّسَعَ
و آنچه را بر شما تنگ گرفته‌اند، به خاطر آنچه بر شما فراخ كرده‌اند به جا مياريد

قَدْ تَكَفَّلَ لَكُمْ بِالرِّزْقِ
روزى شما را ضمانت كرده است

وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ
و شما مأمور به كرداريد

فَلاَ يَكُونَنَّ اَلْمَضْمُونُ لَكُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنَ اَلْمَفْرُوضِ عَلَيْكُمْ عَمَلُهُ
پس مبادا خواستن آنچه برايتان ضمانت شده، مهمّتر از كارى باشد كه بر عهده داريد

مَعَ أَنَّهُ وَ اَللَّهِ لَقَدِ اِعْتَرَضَ اَلشَّكُّ وَ دَخِلَ اَلْيَقِينُ
با اين كه به خدا سوگند، شك بر يقين روى آورده و آن را از ميان برده

حَتَّى كَأَنَّ اَلَّذِي ضُمِنَ لَكُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ
چنانكه گويى به دست آوردن روزى ضمانت شده بر شما واجب است

وَ كَأَنَّ اَلَّذِي قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْكُمْ
و به جاى آوردن آنچه واجب است، از گردنتان فتاده

فَبَادِرُوا اَلْعَمَلَ
پس به كار پيشدستى كنيد

وَ خَافُوا بَغْتَةَ اَلْأَجَلِ
و از ناگهان رسيدن اجل بترسيد

فَإِنَّهُ لاَ يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ اَلْعُمُرِ مَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ اَلرِّزْقِ
كه اميد بازگشت عمر رفته چون روزى از دست شده نيست

مَا فَاتَ اَلْيَوْمَ مِنَ اَلرِّزْقِ رُجِيَ غَداً زِيَادَتُهُ
آنچه از روزى از دست رفته، اميد افزودن آن در فردا رود

وَ مَا فَاتَ أَمْسِ مِنَ اَلْعُمُرِ لَمْ يُرْجَ اَلْيَوْمَ رَجْعَتُهُ
و آنچه ديروز از عمر رفته، اميد نيست كه امروز بازگردد

اَلرَّجَاءُ مَعَ اَلْجَائِي
كه اميد به آينده است

وَ اَلْيَأْسُ مَعَ اَلْمَاضِي
و نوميدى با گذشته

فَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ حَقَّ تُقٰاتِهِ وَ لاٰ تَمُوتُنَّ إِلاّٰ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ
«پس چنانكه بايد ترس از خدا را پيشه گيريد و جز بر مسلمانى مميريد.»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نکوهش دنیاپرستی
گوهر بعدی:دعا براى طلب باران
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.