۶۰ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام بعد ليلة الهرير
121 و از سخنان آن حضرت است
و قد قام إليه رجل من أصحابه فقال نهيتنا عن الحكومة ثم أمرتنا بها
مردى از اصحاب او برخاست و گفت: «ما را از داورى بازداشتى، سپس خود داور گماشتى
فلم ندر أي الأمرين أرشد
ما نمىدانيم كدام يك از دو كار، راست و استوار است.»
فصفق عليهالسلام إحدى يديه على الأخرى ثم قال
امام دست خود بر دست ديگر زد و فرمود:
هَذَا جَزَاءُ مَنْ تَرَكَ اَلْعُقْدَةَ
اين پاداش كسى است كه پيمان بسته را واگذارد، و آن را به حساب نيارد
أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ أَنِّي حِينَ أَمَرْتُكُمْ بِهِ حَمَلْتُكُمْ عَلَى اَلْمَكْرُوهِ اَلَّذِي يَجْعَلُ اَللَّهُ فِيهِ خَيْراً
به خدا سوگند، آن گاه كه شما را فرمان دادم بدانچه دادم، كارى ناخوش، كه خدا خيرى در آن نهاده بود، به عهدهتان نهادم
فَإِنِ اِسْتَقَمْتُمْ هَدَيْتُكُمْ
اگر پايدار مىمانديد، شما را راهنمايى مىكردم
وَ إِنِ اِعْوَجَجْتُمْ قَوَّمْتُكُمْ
و اگر كژى پيش مىگرفتيد، به راه راستتان مىآوردم
وَ إِنْ أَبَيْتُمْ تَدَارَكْتُكُمْ
اگر سر باز مىزديد، تدارك كارتان مىكردم
لَكَانَتِ اَلْوُثْقَى
صواب اين بود، و راى درست چنين
وَ لَكِنْ بِمَنْ وَ إِلَى مَنْ
امّا به كه؟ و با چه كس و براى آزار من، بودن شما بس
أُرِيدُ أَنْ أُدَاوِيَ بِكُمْ وَ أَنْتُمْ دَائِي
مىخواهم خود را با شما درمان كنم و درد من شماييد
كَنَاقِشِ اَلشَّوْكَةِ بِالشَّوْكَةِ
چونان كه كسى خواهد خار را به خار از تن برون كند
وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّ ضَلْعَهَا مَعَهَا
و خار در تن او بيشتر شكند
اَللَّهُمَّ قَدْ مَلَّتْ أَطِبَّاءُ هَذَا اَلدَّاءِ اَلدَّوِيِّ
خدايا پزشكان اين درد مرگبار به جان آمدند
وَ كَلَّتِ اَلنَّزْعَةُ بِأَشْطَانِ اَلرَّكِيِّ
و آبرسانان بدين شورهزار، ناتوان شدند
أَيْنَ اَلْقَوْمُ اَلَّذِينَ دُعُوا إِلَى اَلْإِسْلاَمِ فَقَبِلُوهُ
كجايند مردمى كه به اسلامشان خواندند، و آن را پذيرفتند
وَ قَرَءُوا اَلْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ
و قرآن خواندند، و معنى آن را به گوش دل شنفتند
وَ هِيجُوا إِلَى اَلْجِهَادِ فَوَلِهُوا وَلَهَ اَللِّقَاحِ إِلَى أَوْلاَدِهَا
به كارزارشان برانگيختند، و آنان همچون ماده شتر كه به بچّۀ خود روى آرد، شيفتۀ آن گرديدند
وَ سَلَبُوا اَلسُّيُوفَ أَغْمَادَهَا
شمشيرها از نيام برآوردند
وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ اَلْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً
و گروه گروه، و صف در صف روى به اطراف زمين كردند
بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا
بعضى نجات يافتند، و بعضى مردند
لاَ يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ
نه مژدۀ زنده ماندن زندگان را شنفتند
وَ لاَ يُعَزَّوْنَ عَنِ اَلْمَوْتَى
و نه آنان را بر مردگان تعزيت گفتند
مُرْهُ اَلْعُيُونِ مِنَ اَلْبُكَاءِ
چشمانشان از گريه تباه
خُمْصُ اَلْبُطُونِ مِنَ اَلصِّيَامِ
شكمهاشان از روزه لاغر، و به پشت چسبيده
ذُبُلُ اَلشِّفَاهِ مِنَ اَلدُّعَاءِ
لبهاشان از دعا خشك، و پژمرده گرديده
صُفْرُ اَلْأَلْوَانِ مِنَ اَلسَّهَرِ
رنگها زرد از شب زندهدارى بسيار
عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ اَلْخَاشِعِينَ
بر رخسارشان گرد فروتنى پديدار
أُولَئِكَ إِخْوَانِي اَلذَّاهِبُونَ
برادران من اينانند كه رفتهاند
فَحَقَّ لَنَا أَنْ نَظْمَأَ إِلَيْهِمْ
و ماراست كه تشنۀ ديدارشان بپاييم ،
وَ نَعَضَّ اَلْأَيْدِي عَلَى فِرَاقِهِمْ
و بر جدايى آنان دست حسرت به دندان بخاييم
إِنَّ اَلشَّيْطَانَ يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَهُ
شيطان راههاى خود را به شما آسان مىنمايد
وَ يُرِيدُ أَنْ يَحُلَّ دِينَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً
و خواهد كه گرههاى استوار دينتان را يكى پس از ديگرى بگشايد
وَ يُعْطِيَكُمْ بِالْجَمَاعَةِ اَلْفُرْقَةَ
و به جاى هماهنگى بر پراكندگىتان بيفزايد
وَ بِالْفُرْقَةِ اَلْفِتْنَةَ
فَاصْدِفُوا عَنْ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ
پس، از دمدمه، و وسوسۀ او روى برگردانيد
وَ اِقْبَلُوا اَلنَّصِيحَةَ مِمَّنْ أَهْدَاهَا إِلَيْكُمْ
و نصيحت آن كس را كه خيرخواه شما است قبول كنيد
وَ اِعْقِلُوهَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ
و در گوش كشانيد، و به جان بپذيريد تا زيانبار ممانيد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
121 و از سخنان آن حضرت است
و قد قام إليه رجل من أصحابه فقال نهيتنا عن الحكومة ثم أمرتنا بها
مردى از اصحاب او برخاست و گفت: «ما را از داورى بازداشتى، سپس خود داور گماشتى
فلم ندر أي الأمرين أرشد
ما نمىدانيم كدام يك از دو كار، راست و استوار است.»
فصفق عليهالسلام إحدى يديه على الأخرى ثم قال
امام دست خود بر دست ديگر زد و فرمود:
هَذَا جَزَاءُ مَنْ تَرَكَ اَلْعُقْدَةَ
اين پاداش كسى است كه پيمان بسته را واگذارد، و آن را به حساب نيارد
أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ أَنِّي حِينَ أَمَرْتُكُمْ بِهِ حَمَلْتُكُمْ عَلَى اَلْمَكْرُوهِ اَلَّذِي يَجْعَلُ اَللَّهُ فِيهِ خَيْراً
به خدا سوگند، آن گاه كه شما را فرمان دادم بدانچه دادم، كارى ناخوش، كه خدا خيرى در آن نهاده بود، به عهدهتان نهادم
فَإِنِ اِسْتَقَمْتُمْ هَدَيْتُكُمْ
اگر پايدار مىمانديد، شما را راهنمايى مىكردم
وَ إِنِ اِعْوَجَجْتُمْ قَوَّمْتُكُمْ
و اگر كژى پيش مىگرفتيد، به راه راستتان مىآوردم
وَ إِنْ أَبَيْتُمْ تَدَارَكْتُكُمْ
اگر سر باز مىزديد، تدارك كارتان مىكردم
لَكَانَتِ اَلْوُثْقَى
صواب اين بود، و راى درست چنين
وَ لَكِنْ بِمَنْ وَ إِلَى مَنْ
امّا به كه؟ و با چه كس و براى آزار من، بودن شما بس
أُرِيدُ أَنْ أُدَاوِيَ بِكُمْ وَ أَنْتُمْ دَائِي
مىخواهم خود را با شما درمان كنم و درد من شماييد
كَنَاقِشِ اَلشَّوْكَةِ بِالشَّوْكَةِ
چونان كه كسى خواهد خار را به خار از تن برون كند
وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّ ضَلْعَهَا مَعَهَا
و خار در تن او بيشتر شكند
اَللَّهُمَّ قَدْ مَلَّتْ أَطِبَّاءُ هَذَا اَلدَّاءِ اَلدَّوِيِّ
خدايا پزشكان اين درد مرگبار به جان آمدند
وَ كَلَّتِ اَلنَّزْعَةُ بِأَشْطَانِ اَلرَّكِيِّ
و آبرسانان بدين شورهزار، ناتوان شدند
أَيْنَ اَلْقَوْمُ اَلَّذِينَ دُعُوا إِلَى اَلْإِسْلاَمِ فَقَبِلُوهُ
كجايند مردمى كه به اسلامشان خواندند، و آن را پذيرفتند
وَ قَرَءُوا اَلْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ
و قرآن خواندند، و معنى آن را به گوش دل شنفتند
وَ هِيجُوا إِلَى اَلْجِهَادِ فَوَلِهُوا وَلَهَ اَللِّقَاحِ إِلَى أَوْلاَدِهَا
به كارزارشان برانگيختند، و آنان همچون ماده شتر كه به بچّۀ خود روى آرد، شيفتۀ آن گرديدند
وَ سَلَبُوا اَلسُّيُوفَ أَغْمَادَهَا
شمشيرها از نيام برآوردند
وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ اَلْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً
و گروه گروه، و صف در صف روى به اطراف زمين كردند
بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا
بعضى نجات يافتند، و بعضى مردند
لاَ يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ
نه مژدۀ زنده ماندن زندگان را شنفتند
وَ لاَ يُعَزَّوْنَ عَنِ اَلْمَوْتَى
و نه آنان را بر مردگان تعزيت گفتند
مُرْهُ اَلْعُيُونِ مِنَ اَلْبُكَاءِ
چشمانشان از گريه تباه
خُمْصُ اَلْبُطُونِ مِنَ اَلصِّيَامِ
شكمهاشان از روزه لاغر، و به پشت چسبيده
ذُبُلُ اَلشِّفَاهِ مِنَ اَلدُّعَاءِ
لبهاشان از دعا خشك، و پژمرده گرديده
صُفْرُ اَلْأَلْوَانِ مِنَ اَلسَّهَرِ
رنگها زرد از شب زندهدارى بسيار
عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ اَلْخَاشِعِينَ
بر رخسارشان گرد فروتنى پديدار
أُولَئِكَ إِخْوَانِي اَلذَّاهِبُونَ
برادران من اينانند كه رفتهاند
فَحَقَّ لَنَا أَنْ نَظْمَأَ إِلَيْهِمْ
و ماراست كه تشنۀ ديدارشان بپاييم ،
وَ نَعَضَّ اَلْأَيْدِي عَلَى فِرَاقِهِمْ
و بر جدايى آنان دست حسرت به دندان بخاييم
إِنَّ اَلشَّيْطَانَ يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَهُ
شيطان راههاى خود را به شما آسان مىنمايد
وَ يُرِيدُ أَنْ يَحُلَّ دِينَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً
و خواهد كه گرههاى استوار دينتان را يكى پس از ديگرى بگشايد
وَ يُعْطِيَكُمْ بِالْجَمَاعَةِ اَلْفُرْقَةَ
و به جاى هماهنگى بر پراكندگىتان بيفزايد
وَ بِالْفُرْقَةِ اَلْفِتْنَةَ
فَاصْدِفُوا عَنْ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ
پس، از دمدمه، و وسوسۀ او روى برگردانيد
وَ اِقْبَلُوا اَلنَّصِيحَةَ مِمَّنْ أَهْدَاهَا إِلَيْكُمْ
و نصيحت آن كس را كه خيرخواه شما است قبول كنيد
وَ اِعْقِلُوهَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ
و در گوش كشانيد، و به جان بپذيريد تا زيانبار ممانيد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بیان فضیلتهای اهل بيت عليهم السلام
گوهر بعدی:خطاب به خوارج درباره حکمیت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.