هوش مصنوعی:
امام علی(ع) در مواجهه با خوارج که حکمیت را انکار میکردند، ابتدا آنان را به دو گروه تقسیم کرد: کسانی که در جنگ صفین حضور داشتند و کسانی که حضور نداشتند. سپس ایشان با بیانی شیوا به ایراد سخن پرداختند و اشاره کردند که رفع مصاحف توسط دشمن، حیلهای بیش نبوده است. امام تأکید کردند که این اقدام ظاهری ایمانآمیز ولی باطنی پر از دشمنی داشت و در نهایت به پشیمانی میانجامد. ایشان خوارج را به پایبندی به راه حق، جهاد و عدم توجه به فریبکاران دعوت کردند و تصریح کردند که اگرچه این اقدام (حکمیت) انجام شد، اما اگر ایشان آن را رد میکردند، گناهی بر عهدهشان نبود. امام همچنین به همراهی با پیامبر(ص) و صبر بر مصائب اشاره کرده و بیان کردند که اکنون با برادران مسلمان خود به دلیل انحراف و شبههشان میجنگند، اما اگر راهی برای اصلاح و وحدت بیابند، به آن تمایل نشان میدهند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق تاریخی، سیاسی و مذهبی است که درک آن مستلزم آگاهی از زمینههای تاریخی و دینی میباشد. همچنین، بحثهای مربوط به جنگ و مناقشات داخلی مسلمانان ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
خطاب به خوارج درباره حکمیت
و من كلام له عليهالسلام قاله للخوارج و قد خرج إلى معسكرهم و هم مقيمون على إنكار الحكومة
122 و از سخنان آن حضرت است كه به خوارج گفت. امام به اردوى آنان رفت و آنان به گماردن داوران خرده مىگرفتند
فقال عليهالسلام أَ كُلُّكُمْ شَهِدَ مَعَنَا صِفِّينَ
امام فرمود: «همۀ شما در صفّين با ما بوديد؟»
فَقَالُوا مِنَّا مَنْ شَهِدَ وَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَشْهَدْ
گفتند: بعضى از ما بودند و بعضى نبودند
قَالَ فَامْتَازُوا فِرْقَتَيْنِ
فرمود: «پس جدا شويد
فَلْيَكُنْ مَنْ شَهِدَ صِفِّينَ فِرْقَةً
آنان كه در صفيّن بودهاند دستهاى
وَ مَنْ لَمْ يَشْهَدْهَا فِرْقَةً
و آنان كه نبودهاند دستۀ ديگر
حَتَّى أُكَلِّمَ كُلاًّ مِنْكُمْ بِكَلاَمِهِ
تا با هر دسته چنانكه در خور آن است سخن گويم»،
وَ نَادَى اَلنَّاسَ فَقَالَ
و مردم را آواز داد كه
أَمْسِكُوا عَنِ اَلْكَلاَمِ وَ أَنْصِتُوا لِقَوْلِي
«سخن مگوييد و به گفتۀ من گوش دهيد
وَ أَقْبِلُوا بِأَفْئِدَتِكُمْ إِلَيَّ
و با دل خود به من روآريد
فَمَنْ نَشَدْنَاهُ شَهَادَةً فَلْيَقُلْ بِعِلْمِهِ فِيهَا
پس از آن كس كه گواهى خواهم، چنانكه داند، در آن باب سخن گويد.»
ثُمَّ كَلَّمَهُمْ عليهالسلام بِكَلاَمٍ طَوِيلٍ
سپس امام (عليه السلام) سخنانى دراز، بدانها فرمود
مِنْ جُمْلَتِهِ أَنْ قَالَ عليهالسلام
كه از آن جمله است:
أَ لَمْ تَقُولُوا عِنْدَ رَفْعِهِمُ اَلْمَصَاحِفَ حِيلَةً وَ غِيلَةً وَ مَكْراً وَ خَدِيعَةً
آيا هنگامى كه از روى حيلت، و رنگ، و فريب و نيرنگ، قرآنها را برافراشتند، نگفتيد
إِخْوَانُنَا وَ أَهْلُ دَعْوَتِنَا
برادران ما و همدينان مايند
اِسْتَقَالُونَا وَ اِسْتَرَاحُوا إِلَى كِتَابِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ
از ما، گذشت از خطا طلبيدند، و به كتاب خدا گراييدند
فَالرَّأْيُ اَلْقَبُولُ مِنْهُمْ وَ اَلتَّنْفِيسُ عَنْهُمْ
راى، از آنان پذيرفتن است و بدانها رهايى بخشيدن
فَقُلْتُ لَكُمْ هَذَا أَمْرٌ ظَاهِرُهُ إِيمَانٌ وَ بَاطِنُهُ عُدْوَانٌ
به شما گفتم، اين كارى است كه آشكار آن پذيرفتن داورى قرآن است، و نهان آن دشمنى با خدا و ايمان
وَ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ آخِرُهُ نَدَامَةٌ
آغاز آن مهربانى است، و پايان آن پشيمانى
فَأَقِيمُوا عَلَى شَأْنِكُمْ
به كار خود پردازيد
وَ اِلْزَمُوا طَرِيقَتَكُمْ
و در راه خويش پيش بتازيد
وَ عَضُّوا عَلَى اَلْجِهَادِ بَنَوَاجِذِكُمْ
در كار جهاد دندان بفشاريد
وَ لاَ تَلْتَفِتُوا إِلَى نَاعِقٍ نَعَقَ إِنْ أُجِيبَ أَضَلَّ وَ إِنْ تُرِكَ ذَلَّ
و به هر بانگ كننده گوش مداريد. كه اگر پاسخش دهند، با گمراهى يار است و اگر او را واگذارند خوار و بىمقدار است
وَ قَدْ كَانَتْ هَذِهِ اَلْفَعْلَةُ وَ قَدْ رَأَيْتُكُمْ أَعْطَيْتُمُوهَا
چنان شد كه شد، و شما را ديدم به داورى گردن نهاديد، و بدان رضا داديد
وَ اَللَّهِ لَئِنْ أَبَيْتُهَا مَا وَجَبَتْ عَلَيَّ فَرِيضَتُهَا
به خدا، اگر من از آن سرباز مىزدم، تكليفى واجب نبود
وَ لاَ حَمَّلَنِي اَللَّهُ ذَنْبَهَا
و خدا گناه آن را بر من باز نمىنمود
وَ وَ اَللَّهِ إِنْ جِئْتُهَا إِنِّي لَلْمُحِقُّ اَلَّذِي يُتَّبَعُ
به خدا، اگر آن را قبول مىنمودم، بدين كار سزاوار پيروى بودم
وَ إِنَّ اَلْكِتَابَ لَمَعِي مَا فَارَقْتُهُ مُذْ صَحِبْتُهُ
چه، قرآن با من است، از آن هنگام كه يار آن گشتم، از آن جدا نبودم
فَلَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله
همانا، با رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) بوديم ،
وَ إِنَّ اَلْقَتْلَ لَيَدُورُ عَلَى اَلْآباءِ وَ اَلْأَبْنَاءِ وَ اَلْإِخْوَانِ وَ اَلْقَرَابَاتِ
و به خون پدران، و فرزندان و برادران، و خويشاوندانمان دست مىآلوديم
فَمَا نَزْدَادُ عَلَى كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ شِدَّةٍ إِلاَّ إِيمَاناً
و هر مصيبت و سختى بر ايمانمان مىافزود
وَ مُضِيّاً عَلَى اَلْحَقِّ وَ تَسْلِيماً لِلْأَمْرِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ اَلْجِرَاحِ
و رفتنمان در راه حقّ بود، و گردن نهادن به فرمان، و شكيبائى بر درد جراحتهاى سوزان
وَ لَكِنَّا إِنَّمَا أَصْبَحْنَا نُقَاتِلُ إِخْوَانَنَا فِي اَلْإِسْلاَمِ عَلَى مَا دَخَلَ فِيهِ مِنَ اَلزَّيْغِ وَ اَلاِعْوِجَاجِ وَ اَلشُّبْهَةِ وَ اَلتَّأْوِيلِ
ليكن امروز پيكار ما با برادران مسلمانى است كه دودلى و كجبازى در اسلامشان راه يافته است، و شبهت و تأويل با اعتقاد و يقين در بافته است
فَإِذَا طَمِعْنَا فِي خَصْلَةٍ يَلُمُّ اَللَّهُ بِهَا شَعَثَنَا
پس اگر به وسيلتى ديده نهاديم كه خدا بدان پريشانى ما را به جمعيت كشاند
وَ نَتَدَانَى بِهَا إِلَى اَلْبَقِيَّةِ فِيمَا بَيْنَنَا
و ما را بدانچه در آن يك سخنيم نزديك گرداند
رَغِبْنَا فِيهَا وَ أَمْسَكْنَا عَمَّا سِوَاهَا
هر دو فرقه بدان رو آريم و جز آن را دست بداريم
122 و از سخنان آن حضرت است كه به خوارج گفت. امام به اردوى آنان رفت و آنان به گماردن داوران خرده مىگرفتند
فقال عليهالسلام أَ كُلُّكُمْ شَهِدَ مَعَنَا صِفِّينَ
امام فرمود: «همۀ شما در صفّين با ما بوديد؟»
فَقَالُوا مِنَّا مَنْ شَهِدَ وَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَشْهَدْ
گفتند: بعضى از ما بودند و بعضى نبودند
قَالَ فَامْتَازُوا فِرْقَتَيْنِ
فرمود: «پس جدا شويد
فَلْيَكُنْ مَنْ شَهِدَ صِفِّينَ فِرْقَةً
آنان كه در صفيّن بودهاند دستهاى
وَ مَنْ لَمْ يَشْهَدْهَا فِرْقَةً
و آنان كه نبودهاند دستۀ ديگر
حَتَّى أُكَلِّمَ كُلاًّ مِنْكُمْ بِكَلاَمِهِ
تا با هر دسته چنانكه در خور آن است سخن گويم»،
وَ نَادَى اَلنَّاسَ فَقَالَ
و مردم را آواز داد كه
أَمْسِكُوا عَنِ اَلْكَلاَمِ وَ أَنْصِتُوا لِقَوْلِي
«سخن مگوييد و به گفتۀ من گوش دهيد
وَ أَقْبِلُوا بِأَفْئِدَتِكُمْ إِلَيَّ
و با دل خود به من روآريد
فَمَنْ نَشَدْنَاهُ شَهَادَةً فَلْيَقُلْ بِعِلْمِهِ فِيهَا
پس از آن كس كه گواهى خواهم، چنانكه داند، در آن باب سخن گويد.»
ثُمَّ كَلَّمَهُمْ عليهالسلام بِكَلاَمٍ طَوِيلٍ
سپس امام (عليه السلام) سخنانى دراز، بدانها فرمود
مِنْ جُمْلَتِهِ أَنْ قَالَ عليهالسلام
كه از آن جمله است:
أَ لَمْ تَقُولُوا عِنْدَ رَفْعِهِمُ اَلْمَصَاحِفَ حِيلَةً وَ غِيلَةً وَ مَكْراً وَ خَدِيعَةً
آيا هنگامى كه از روى حيلت، و رنگ، و فريب و نيرنگ، قرآنها را برافراشتند، نگفتيد
إِخْوَانُنَا وَ أَهْلُ دَعْوَتِنَا
برادران ما و همدينان مايند
اِسْتَقَالُونَا وَ اِسْتَرَاحُوا إِلَى كِتَابِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ
از ما، گذشت از خطا طلبيدند، و به كتاب خدا گراييدند
فَالرَّأْيُ اَلْقَبُولُ مِنْهُمْ وَ اَلتَّنْفِيسُ عَنْهُمْ
راى، از آنان پذيرفتن است و بدانها رهايى بخشيدن
فَقُلْتُ لَكُمْ هَذَا أَمْرٌ ظَاهِرُهُ إِيمَانٌ وَ بَاطِنُهُ عُدْوَانٌ
به شما گفتم، اين كارى است كه آشكار آن پذيرفتن داورى قرآن است، و نهان آن دشمنى با خدا و ايمان
وَ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ آخِرُهُ نَدَامَةٌ
آغاز آن مهربانى است، و پايان آن پشيمانى
فَأَقِيمُوا عَلَى شَأْنِكُمْ
به كار خود پردازيد
وَ اِلْزَمُوا طَرِيقَتَكُمْ
و در راه خويش پيش بتازيد
وَ عَضُّوا عَلَى اَلْجِهَادِ بَنَوَاجِذِكُمْ
در كار جهاد دندان بفشاريد
وَ لاَ تَلْتَفِتُوا إِلَى نَاعِقٍ نَعَقَ إِنْ أُجِيبَ أَضَلَّ وَ إِنْ تُرِكَ ذَلَّ
و به هر بانگ كننده گوش مداريد. كه اگر پاسخش دهند، با گمراهى يار است و اگر او را واگذارند خوار و بىمقدار است
وَ قَدْ كَانَتْ هَذِهِ اَلْفَعْلَةُ وَ قَدْ رَأَيْتُكُمْ أَعْطَيْتُمُوهَا
چنان شد كه شد، و شما را ديدم به داورى گردن نهاديد، و بدان رضا داديد
وَ اَللَّهِ لَئِنْ أَبَيْتُهَا مَا وَجَبَتْ عَلَيَّ فَرِيضَتُهَا
به خدا، اگر من از آن سرباز مىزدم، تكليفى واجب نبود
وَ لاَ حَمَّلَنِي اَللَّهُ ذَنْبَهَا
و خدا گناه آن را بر من باز نمىنمود
وَ وَ اَللَّهِ إِنْ جِئْتُهَا إِنِّي لَلْمُحِقُّ اَلَّذِي يُتَّبَعُ
به خدا، اگر آن را قبول مىنمودم، بدين كار سزاوار پيروى بودم
وَ إِنَّ اَلْكِتَابَ لَمَعِي مَا فَارَقْتُهُ مُذْ صَحِبْتُهُ
چه، قرآن با من است، از آن هنگام كه يار آن گشتم، از آن جدا نبودم
فَلَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله
همانا، با رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) بوديم ،
وَ إِنَّ اَلْقَتْلَ لَيَدُورُ عَلَى اَلْآباءِ وَ اَلْأَبْنَاءِ وَ اَلْإِخْوَانِ وَ اَلْقَرَابَاتِ
و به خون پدران، و فرزندان و برادران، و خويشاوندانمان دست مىآلوديم
فَمَا نَزْدَادُ عَلَى كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ شِدَّةٍ إِلاَّ إِيمَاناً
و هر مصيبت و سختى بر ايمانمان مىافزود
وَ مُضِيّاً عَلَى اَلْحَقِّ وَ تَسْلِيماً لِلْأَمْرِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ اَلْجِرَاحِ
و رفتنمان در راه حقّ بود، و گردن نهادن به فرمان، و شكيبائى بر درد جراحتهاى سوزان
وَ لَكِنَّا إِنَّمَا أَصْبَحْنَا نُقَاتِلُ إِخْوَانَنَا فِي اَلْإِسْلاَمِ عَلَى مَا دَخَلَ فِيهِ مِنَ اَلزَّيْغِ وَ اَلاِعْوِجَاجِ وَ اَلشُّبْهَةِ وَ اَلتَّأْوِيلِ
ليكن امروز پيكار ما با برادران مسلمانى است كه دودلى و كجبازى در اسلامشان راه يافته است، و شبهت و تأويل با اعتقاد و يقين در بافته است
فَإِذَا طَمِعْنَا فِي خَصْلَةٍ يَلُمُّ اَللَّهُ بِهَا شَعَثَنَا
پس اگر به وسيلتى ديده نهاديم كه خدا بدان پريشانى ما را به جمعيت كشاند
وَ نَتَدَانَى بِهَا إِلَى اَلْبَقِيَّةِ فِيمَا بَيْنَنَا
و ما را بدانچه در آن يك سخنيم نزديك گرداند
رَغِبْنَا فِيهَا وَ أَمْسَكْنَا عَمَّا سِوَاهَا
هر دو فرقه بدان رو آريم و جز آن را دست بداريم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:پذيرش حكميت
گوهر بعدی:خطاب به یاران به هنگام جنگ صفین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.