۶۲ بار خوانده شده
و من كلام له عليهالسلام في حث أصحابه على القتال
124 و از سخنان آن حضرت است
فَقَدِّمُوا اَلدَّارِعَ
زره پوشيدگان را پيش بداريد
وَ أَخِّرُوا اَلْحَاسِرَ
و كسانى را كه خود ندارند، واپس بگماريد
وَ عَضُّوا عَلَى اَلْأَضْرَاسِ
دندانها را سخت بفشاريد
فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّيُوفِ عَنِ اَلْهَامِ
كه شمشيرها را از رسيدن به كاسۀ سر باز مىگرداند
وَ اِلْتَوُوا فِي أَطْرَافِ اَلرِّمَاحِ
و پيرامون نيزهها بپيچيد
فَإِنَّهُ أَمْوَرُ لِلْأَسِنَّةِ
كه آن پيچيدن، نيزهها را اين سو و آن سو مىراند، تا آسيب چندان نرساند ،
وَ غُضُّوا اَلْأَبْصَارَ فَإِنَّهُ أَرْبَطُ لِلْجَأْشِ
و ديدهها را فرو خوابانيد كه دليرى را مىافزايد
وَ أَسْكَنُ لِلْقُلُوبِ
و دل را بهتر آرام نمايد
وَ أَمِيتُوا اَلْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ
و بانگها را آهسته كنيد، كه بد دلى را بيشتر مىزدايد
وَ رَايَتَكُمْ فَلاَ تُمِيلُوهَا وَ لاَ تُخِلُّوهَا
و پرچم خود را بالا بداريد، و پيرامون آن را خالى مگذاريد
وَ لاَ تَجْعَلُوهَا إِلاَّ بِأَيْدِي شُجْعَانِكُمْ
و مدهيد آن را جز به دست دلاوران
وَ اَلْمَانِعِينَ اَلذِّمَارَ مِنْكُمْ
و آنان كه حمايت كنند چيزى را كه واجب است حمايت آن
فَإِنَّ اَلصَّابِرِينَ عَلَى نُزُولِ اَلْحَقَائِقِ هُمُ اَلَّذِينَ يَحُفُّونَ بِرَايَاتِهِمْ
كه شكيبايان، هنگام نازل شدن بلاها كسانى هستند، كه گرد پرچم خود را دارند
وَ يَكْتَنِفُونَهَا حِفَافَيْهَا
و دو پهلو و پشت و پيش آن را خالى نمىگذارند
وَ وَرَاءَهَا وَ أَمَامَهَا
لاَ يَتَأَخَّرُونَ عَنْهَا فَيُسْلِمُوهَا
نه از آن پس مىمانند تا به دشمنش بسپارند
وَ لاَ يَتَقَدَّمُونَ عَلَيْهَا فَيُفْرِدُوهَا
و نه از آن پيش مىافتند، كه تنهايش گذارند
أَجْزَأَ اِمْرُؤٌ قِرْنَهُ
هر يك از شما كار حريف خود بسازد
وَ آسَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ
نيز به يارى برادر مسلمان خويش بپردازد
وَ لَمْ يَكِلْ قِرْنَهُ إِلَى أَخِيهِ
و كار هماورد خود را به عهدۀ برادر خويش وانگذارد
فَيَجْتَمِعَ عَلَيْهِ قِرْنُهُ وَ قِرْنُ أَخِيهِ
تا او ناچار شود دو تن را از پا در آرد
وَ اَيْمُ اَللَّهِ لَئِنْ فَرَرْتُمْ مِنْ سَيْفِ اَلْعَاجِلَةِ لاَ تَسْلَمُوا مِنْ سَيْفِ اَلْآخِرَةِ
به خدا سوگند، اگر از شمشير اين جهان گريختيد، شمشير آن جهان را به روى خود آهيختيد .
وَ أَنْتُمْ لَهَامِيمُ اَلْعَرَبِ وَ اَلسَّنَامُ اَلْأَعْظَمُ
شما دلاوران عربيد، و چابكسواران، و مردمان ديدارى، و شناختگان
إِنَّ فِي اَلْفِرَارِ مَوْجِدَةَ اَللَّهِ
گريختن، خشم خدا را برمىانگيزاند
وَ اَلذُّلَّ اَللاَّزِمَ
و خوارى و ننگ آن هميشه مىماند
وَ اَلْعَارَ اَلْبَاقِيَ
وَ إِنَّ اَلْفَارَّ لَغَيْرُ مَزِيدٍ فِي عُمُرِهِ
آن كه گريزد، عمر خود را نيفزايد
وَ لاَ مَحْجُوزٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ يَوْمِهِ
و نرهد از آنچه روزى بر سرش آيد
مَنِ اَلرَّائِحُ إِلَى اَللَّهِ كَالظَّمْآنِ يَرِدُ اَلْمَاءَ
آن كه به سوى خدا روى نمايد، چون تشنهاى است كه به آب در آيد
اَلْجَنَّةُ تَحْتَ أَطْرَافِ اَلْعَوَالِي
بهشت زير كنارههاى نيزۀ دلاوران است
اَلْيَوْمَ تُبْلَى اَلْأَخْبَارُ
و امروز آشكار شود كه چه در دل است و چه در سر زبان است
وَ اَللَّهِ لَأَنَا أَشْوَقُ إِلَى لِقَائِهِمْ مِنْهُمْ إِلَى دِيَارِهِمْ
به خدا، كه من به ديدار آنان دشمنان شيفتهترم تا آنان به بازگشت به خانههاشان
اَللَّهُمَّ فَإِنْ رَدُّوا اَلْحَقَّ فَافْضُضْ جَمَاعَتَهُمْ
بار خدايا! اگر از حق سر باز زنند جمعيّتشان را پريشان ساز
وَ شَتِّتْ كَلِمَتَهُمْ
و ميانشان اختلاف افكن
وَ أَبْسِلْهُمْ بِخَطَايَاهُمْ
و به خاطر خطاكارىشان به هلاكت در انداز
إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ مِنْهُمُ اَلنَّسِيمُ
آنان از جاى خود نشوند تا پى در پى زخم نيزه خورند، زخمى كه تنشان را سوراخ نمايد، چنانكه نسيم از اين سو بدان در شود و از آن سو در آيد
وَ ضَرْبٍ يَفْلِقُ اَلْهَامَ
و ضربتى كه كاسۀ سر را دراند
وَ يُطِيحُ اَلْعِظَامَ
و استخوانها را خرد كند
وَ يُنْدِرُ اَلسَّوَاعِدَ وَ اَلْأَقْدَامَ
و بازوها، و پاها را پراند
وَ حَتَّى يُرْمَوْا بِالْمَنَاسِرِ تَتْبَعُهَا اَلْمَنَاسِرُ
تا آن گاه كه دستههاى لشكر پياپى بر آنان حمله كنند
وَ يُرْجَمُوا بِالْكَتَائِبِ تَقْفُوهَا اَلْحَلاَئِبُ
و سواران هجوم آرند، و صفهاشان را درهم شكنند
وَ حَتَّى يُجَرَّ بِبِلاَدِهِمُ اَلْخَمِيسُ يَتْلُوهُ اَلْخَمِيسُ
و سپاهيان هزاران پس هزاران به شهرهاشان در آيند
وَ حَتَّى تَدْعَقَ اَلْخُيُولُ فِي نَوَاحِرِ أَرْضِهِمْ
و اسبان، سرزمينهاشان را كه روى در روى يكديگر است، زير سم بسايند
وَ بِأَعْنَانِ مَسَارِبِهِمْ وَ مَسَارِحِهِمْ
قال السيد الشريف أقول الدعق الدق أي تدق الخيول بحوافرها أرضهم
مىگويم، «دعق» به معنى «كوفتن» است، يعنى اسبان به سمها زمينهاى آنان را كوبند
و نواحر أرضهم متقابلاتها
و «نواحر» به معنى «متقابل» است
و يقال منازل بني فلان تتناحر أي تتقابل
چنانكه گويند: منزلهاى بنى فلان «متناحر»، يعنى «متقابل» است.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
124 و از سخنان آن حضرت است
فَقَدِّمُوا اَلدَّارِعَ
زره پوشيدگان را پيش بداريد
وَ أَخِّرُوا اَلْحَاسِرَ
و كسانى را كه خود ندارند، واپس بگماريد
وَ عَضُّوا عَلَى اَلْأَضْرَاسِ
دندانها را سخت بفشاريد
فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّيُوفِ عَنِ اَلْهَامِ
كه شمشيرها را از رسيدن به كاسۀ سر باز مىگرداند
وَ اِلْتَوُوا فِي أَطْرَافِ اَلرِّمَاحِ
و پيرامون نيزهها بپيچيد
فَإِنَّهُ أَمْوَرُ لِلْأَسِنَّةِ
كه آن پيچيدن، نيزهها را اين سو و آن سو مىراند، تا آسيب چندان نرساند ،
وَ غُضُّوا اَلْأَبْصَارَ فَإِنَّهُ أَرْبَطُ لِلْجَأْشِ
و ديدهها را فرو خوابانيد كه دليرى را مىافزايد
وَ أَسْكَنُ لِلْقُلُوبِ
و دل را بهتر آرام نمايد
وَ أَمِيتُوا اَلْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ
و بانگها را آهسته كنيد، كه بد دلى را بيشتر مىزدايد
وَ رَايَتَكُمْ فَلاَ تُمِيلُوهَا وَ لاَ تُخِلُّوهَا
و پرچم خود را بالا بداريد، و پيرامون آن را خالى مگذاريد
وَ لاَ تَجْعَلُوهَا إِلاَّ بِأَيْدِي شُجْعَانِكُمْ
و مدهيد آن را جز به دست دلاوران
وَ اَلْمَانِعِينَ اَلذِّمَارَ مِنْكُمْ
و آنان كه حمايت كنند چيزى را كه واجب است حمايت آن
فَإِنَّ اَلصَّابِرِينَ عَلَى نُزُولِ اَلْحَقَائِقِ هُمُ اَلَّذِينَ يَحُفُّونَ بِرَايَاتِهِمْ
كه شكيبايان، هنگام نازل شدن بلاها كسانى هستند، كه گرد پرچم خود را دارند
وَ يَكْتَنِفُونَهَا حِفَافَيْهَا
و دو پهلو و پشت و پيش آن را خالى نمىگذارند
وَ وَرَاءَهَا وَ أَمَامَهَا
لاَ يَتَأَخَّرُونَ عَنْهَا فَيُسْلِمُوهَا
نه از آن پس مىمانند تا به دشمنش بسپارند
وَ لاَ يَتَقَدَّمُونَ عَلَيْهَا فَيُفْرِدُوهَا
و نه از آن پيش مىافتند، كه تنهايش گذارند
أَجْزَأَ اِمْرُؤٌ قِرْنَهُ
هر يك از شما كار حريف خود بسازد
وَ آسَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ
نيز به يارى برادر مسلمان خويش بپردازد
وَ لَمْ يَكِلْ قِرْنَهُ إِلَى أَخِيهِ
و كار هماورد خود را به عهدۀ برادر خويش وانگذارد
فَيَجْتَمِعَ عَلَيْهِ قِرْنُهُ وَ قِرْنُ أَخِيهِ
تا او ناچار شود دو تن را از پا در آرد
وَ اَيْمُ اَللَّهِ لَئِنْ فَرَرْتُمْ مِنْ سَيْفِ اَلْعَاجِلَةِ لاَ تَسْلَمُوا مِنْ سَيْفِ اَلْآخِرَةِ
به خدا سوگند، اگر از شمشير اين جهان گريختيد، شمشير آن جهان را به روى خود آهيختيد .
وَ أَنْتُمْ لَهَامِيمُ اَلْعَرَبِ وَ اَلسَّنَامُ اَلْأَعْظَمُ
شما دلاوران عربيد، و چابكسواران، و مردمان ديدارى، و شناختگان
إِنَّ فِي اَلْفِرَارِ مَوْجِدَةَ اَللَّهِ
گريختن، خشم خدا را برمىانگيزاند
وَ اَلذُّلَّ اَللاَّزِمَ
و خوارى و ننگ آن هميشه مىماند
وَ اَلْعَارَ اَلْبَاقِيَ
وَ إِنَّ اَلْفَارَّ لَغَيْرُ مَزِيدٍ فِي عُمُرِهِ
آن كه گريزد، عمر خود را نيفزايد
وَ لاَ مَحْجُوزٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ يَوْمِهِ
و نرهد از آنچه روزى بر سرش آيد
مَنِ اَلرَّائِحُ إِلَى اَللَّهِ كَالظَّمْآنِ يَرِدُ اَلْمَاءَ
آن كه به سوى خدا روى نمايد، چون تشنهاى است كه به آب در آيد
اَلْجَنَّةُ تَحْتَ أَطْرَافِ اَلْعَوَالِي
بهشت زير كنارههاى نيزۀ دلاوران است
اَلْيَوْمَ تُبْلَى اَلْأَخْبَارُ
و امروز آشكار شود كه چه در دل است و چه در سر زبان است
وَ اَللَّهِ لَأَنَا أَشْوَقُ إِلَى لِقَائِهِمْ مِنْهُمْ إِلَى دِيَارِهِمْ
به خدا، كه من به ديدار آنان دشمنان شيفتهترم تا آنان به بازگشت به خانههاشان
اَللَّهُمَّ فَإِنْ رَدُّوا اَلْحَقَّ فَافْضُضْ جَمَاعَتَهُمْ
بار خدايا! اگر از حق سر باز زنند جمعيّتشان را پريشان ساز
وَ شَتِّتْ كَلِمَتَهُمْ
و ميانشان اختلاف افكن
وَ أَبْسِلْهُمْ بِخَطَايَاهُمْ
و به خاطر خطاكارىشان به هلاكت در انداز
إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ مِنْهُمُ اَلنَّسِيمُ
آنان از جاى خود نشوند تا پى در پى زخم نيزه خورند، زخمى كه تنشان را سوراخ نمايد، چنانكه نسيم از اين سو بدان در شود و از آن سو در آيد
وَ ضَرْبٍ يَفْلِقُ اَلْهَامَ
و ضربتى كه كاسۀ سر را دراند
وَ يُطِيحُ اَلْعِظَامَ
و استخوانها را خرد كند
وَ يُنْدِرُ اَلسَّوَاعِدَ وَ اَلْأَقْدَامَ
و بازوها، و پاها را پراند
وَ حَتَّى يُرْمَوْا بِالْمَنَاسِرِ تَتْبَعُهَا اَلْمَنَاسِرُ
تا آن گاه كه دستههاى لشكر پياپى بر آنان حمله كنند
وَ يُرْجَمُوا بِالْكَتَائِبِ تَقْفُوهَا اَلْحَلاَئِبُ
و سواران هجوم آرند، و صفهاشان را درهم شكنند
وَ حَتَّى يُجَرَّ بِبِلاَدِهِمُ اَلْخَمِيسُ يَتْلُوهُ اَلْخَمِيسُ
و سپاهيان هزاران پس هزاران به شهرهاشان در آيند
وَ حَتَّى تَدْعَقَ اَلْخُيُولُ فِي نَوَاحِرِ أَرْضِهِمْ
و اسبان، سرزمينهاشان را كه روى در روى يكديگر است، زير سم بسايند
وَ بِأَعْنَانِ مَسَارِبِهِمْ وَ مَسَارِحِهِمْ
قال السيد الشريف أقول الدعق الدق أي تدق الخيول بحوافرها أرضهم
مىگويم، «دعق» به معنى «كوفتن» است، يعنى اسبان به سمها زمينهاى آنان را كوبند
و نواحر أرضهم متقابلاتها
و «نواحر» به معنى «متقابل» است
و يقال منازل بني فلان تتناحر أي تتقابل
چنانكه گويند: منزلهاى بنى فلان «متناحر»، يعنى «متقابل» است.
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:خطاب به یاران به هنگام جنگ صفین
گوهر بعدی:پاسخ به خوارج که حکمیت را نمی پذیرفتند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.