۶۸ بار خوانده شده
و من كلام له عليهالسلام و فيه يبين سبب طلبه الحكم و يصف الإمام الحق
131 و از سخنان آن حضرت است
أَيَّتُهَا اَلنُّفُوسُ اَلْمُخْتَلِفَةُ
اى مردم رنگارنگ
وَ اَلْقُلُوبُ اَلْمُتَشَتِّتَةُ
با دلهاى پريشان و ناهماهنگ
اَلشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ
تنهاشان عيان
وَ اَلْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ
خردهاشان از آنان نهان
أَظْأَرُكُمْ عَلَى اَلْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَ اَلْمِعْزَى مِنْ وَعْوَعَةِ اَلْأَسَدِ
در شناخت حق شما را مىپرورانم، همچون دايهاى مهربان، و شما از حقّ مىرميد چون بزغالگان از بانگ شير غرّان
هَيْهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِكُمْ سَرَارَ اَلْعَدْلِ
هيهات كه به يارى شما تاريكى را از چهرۀ عدالت بزدايم
أَوْ أُقِيمَ اِعْوِجَاجَ اَلْحَقِّ
و كجى را كه در حق راه يافته راست نمايم
اَللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ اَلَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ
خدايا! تو مىدانى آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود
وَ لاَ اِلْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ اَلْحُطَامِ
و نه از دنياى ناچيز خواستن زيادت
وَ لَكِنْ لِنَرِدَ اَلْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ
بلكه مىخواستيم نشانههاى دين را به جايى كه بود بنشانيم
وَ نُظْهِرَ اَلْإِصْلاَحَ فِي بِلاَدِكَ
و اصلاح را در شهرهايت ظاهر گردانيم
فَيَأْمَنَ اَلْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ
تا بندگان ستمديدهات را ايمنى فراهم آيد
وَ تُقَامَ اَلْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ
و حدود ضايع ماندهات اجرا گردد
اَللَّهُمَّ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ
خدايا! من نخستين كسم كه به سوى تو روى آورد، و شنيد و اجابت كرد
لَمْ يَسْبِقْنِي إِلاَّ رَسُولُ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم بِالصَّلاَةِ
در نماز كسى از من پيش نيفتاد جز رسول خدا
وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لاَ يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ اَلْوَالِي عَلَى اَلْفُرُوجِ وَ اَلدِّمَاءِ وَ اَلْمَغَانِمِ وَ اَلْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ اَلْمُسْلِمِينَ اَلْبَخِيلُ
كه درود خدا بر او و آل او باد. و همانا دانستيد كه: سزاوار نيست بخيل بر ناموس، و جان، و غنيمتها، و احكام مسلمانان، ولايت يابد و امامت آنان را عهدهدار شود
فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ
تا در مالهاى آنها حريص گردد
وَ لاَ اَلْجَاهِلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ
و نه نادان تا به نادانى خويش مسلمانان را به گمراهى برد
وَ لاَ اَلْجَافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ
و نه ستمكار تا به ستم عطاى آنان را ببرد
وَ لاَ اَلْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ
و نه بيعدالت در تقسيم مال تا به مردمى ببخشد و مردمى را محروم سازد
وَ لاَ اَلْمُرْتَشِي فِي اَلْحُكْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ يَقِفَ بِهَا دُونَ اَلْمَقَاطِعِ
و نه آن كه به خاطر حكم كردن رشوت ستاند تا حقوق را پايمال كند، و آن را چنانكه بايد نرساند
وَ لاَ اَلْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِكَ اَلْأُمَّةَ
و نه آن كه سنّت را ضايع سازد، و امّت را به هلاكت در اندازد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
131 و از سخنان آن حضرت است
أَيَّتُهَا اَلنُّفُوسُ اَلْمُخْتَلِفَةُ
اى مردم رنگارنگ
وَ اَلْقُلُوبُ اَلْمُتَشَتِّتَةُ
با دلهاى پريشان و ناهماهنگ
اَلشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ
تنهاشان عيان
وَ اَلْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ
خردهاشان از آنان نهان
أَظْأَرُكُمْ عَلَى اَلْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَ اَلْمِعْزَى مِنْ وَعْوَعَةِ اَلْأَسَدِ
در شناخت حق شما را مىپرورانم، همچون دايهاى مهربان، و شما از حقّ مىرميد چون بزغالگان از بانگ شير غرّان
هَيْهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِكُمْ سَرَارَ اَلْعَدْلِ
هيهات كه به يارى شما تاريكى را از چهرۀ عدالت بزدايم
أَوْ أُقِيمَ اِعْوِجَاجَ اَلْحَقِّ
و كجى را كه در حق راه يافته راست نمايم
اَللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ اَلَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ
خدايا! تو مىدانى آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود
وَ لاَ اِلْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ اَلْحُطَامِ
و نه از دنياى ناچيز خواستن زيادت
وَ لَكِنْ لِنَرِدَ اَلْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ
بلكه مىخواستيم نشانههاى دين را به جايى كه بود بنشانيم
وَ نُظْهِرَ اَلْإِصْلاَحَ فِي بِلاَدِكَ
و اصلاح را در شهرهايت ظاهر گردانيم
فَيَأْمَنَ اَلْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ
تا بندگان ستمديدهات را ايمنى فراهم آيد
وَ تُقَامَ اَلْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ
و حدود ضايع ماندهات اجرا گردد
اَللَّهُمَّ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ
خدايا! من نخستين كسم كه به سوى تو روى آورد، و شنيد و اجابت كرد
لَمْ يَسْبِقْنِي إِلاَّ رَسُولُ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم بِالصَّلاَةِ
در نماز كسى از من پيش نيفتاد جز رسول خدا
وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لاَ يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ اَلْوَالِي عَلَى اَلْفُرُوجِ وَ اَلدِّمَاءِ وَ اَلْمَغَانِمِ وَ اَلْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ اَلْمُسْلِمِينَ اَلْبَخِيلُ
كه درود خدا بر او و آل او باد. و همانا دانستيد كه: سزاوار نيست بخيل بر ناموس، و جان، و غنيمتها، و احكام مسلمانان، ولايت يابد و امامت آنان را عهدهدار شود
فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ
تا در مالهاى آنها حريص گردد
وَ لاَ اَلْجَاهِلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ
و نه نادان تا به نادانى خويش مسلمانان را به گمراهى برد
وَ لاَ اَلْجَافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ
و نه ستمكار تا به ستم عطاى آنان را ببرد
وَ لاَ اَلْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ
و نه بيعدالت در تقسيم مال تا به مردمى ببخشد و مردمى را محروم سازد
وَ لاَ اَلْمُرْتَشِي فِي اَلْحُكْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ يَقِفَ بِهَا دُونَ اَلْمَقَاطِعِ
و نه آن كه به خاطر حكم كردن رشوت ستاند تا حقوق را پايمال كند، و آن را چنانكه بايد نرساند
وَ لاَ اَلْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِكَ اَلْأُمَّةَ
و نه آن كه سنّت را ضايع سازد، و امّت را به هلاكت در اندازد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:به ابوذر هنگام تبعید به ربذه
گوهر بعدی:اندیشیدن به مرگ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.