۶۲ بار خوانده شده

اندیشیدن به مرگ

و من خطبة له عليه‌السلام يعظ فيها و يزهد في الدنيا
132 و از خطبه‌هاى آن حضرت است

حمد اللّه نَحْمَدُهُ عَلَى مَا أَخَذَ وَ أَعْطَى
او را سپاس مى‌گوييم بر آنچه گرفت و عطا فرمود

وَ عَلَى مَا أَبْلَى وَ اِبْتَلَى
و بر آنچه احسان كرد و آزمود

اَلْبَاطِنُ لِكُلِّ خَفِيَّةٍ
بر هرچه پوشيده است داناست

وَ اَلْحَاضِرُ لِكُلِّ سَرِيرَةٍ
هر راز نزد او هويداست

اَلْعَالِمُ بِمَا تُكِنُّ اَلصُّدُورُ وَ مَا تَخُونُ اَلْعُيُونُ
داناست بدانچه سينه‌ها پوشيده دارد، و ديده‌ها دزديده بدان نگرد

وَ نَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ غَيْرُهُ
و گواهى مى‌دهم كه خدا يكى است و جز او خدايى نيست

وَ أَنَّ مُحَمَّداً نَجِيبُهُ وَ بَعِيثُهُ
و اين كه محمّد گزيدۀ او و فرستادۀ اوست

شَهَادَةً يُوَافِقُ فِيهَا اَلسِّرُّ اَلْإِعْلاَنَ وَ اَلْقَلْبُ اَللِّسَانَ
گواهيى كه برابر است در آن آشكارا با نهان، و دل با زبان

عظة الناس

و منها فَإِنَّهُ وَ اَللَّهِ اَلْجِدُّ لاَ اَللَّعِبُ
از اين خطبه است: به خدا كه، سخن درست است و از روى بازى نيست

وَ اَلْحَقُّ لاَ اَلْكَذِبُ
حقيقت است و دروغپردازى نيست

وَ مَا هُوَ إِلاَّ اَلْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ
مرگ است كه منادى آن دعوتش را شنواند، و سرود خوان آن همه را شتابان خواند

فَلاَ يَغُرَّنَّكَ سَوَادُ اَلنَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ
پس انبوه مردمان فريفته‌ات نگرداند كه هيچ كس سرانجام زنده نماند .

وَ قَدْ رَأَيْتَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِمَّنْ جَمَعَ اَلْمَالَ وَ حَذِرَ اَلْإِقْلاَلَ وَ أَمِنَ اَلْعَوَاقِبَ طُولَ أَمَلٍ وَ اِسْتِبْعَادَ أَجَلٍ كَيْفَ نَزَلَ بِهِ اَلْمَوْتُ فَأَزْعَجَهُ عَنْ وَطَنِهِ
آن را كه پيش از تو بود ديدى، كه مال فراهم آورد و از فقر ترسيد، و به آرزوى دراز، از عاقبت نينديشيد. مرگ را دور پنداشت و ناگهان بر سر او رسيد. او را بى‌آرام از وطنش براند

وَ أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِهِ
و از جايى كه در آن ايمن بود برخيزاند

مَحْمُولاً عَلَى أَعْوَادِ اَلْمَنَايَا يَتَعَاطَى بِهِ اَلرِّجَالُ اَلرِّجَالَ
بر چوبهاى تابوت برداشته، مردان آن را با سر انگشتان گرفته به نوبت از دوش اين به دوش آن گذاشته

حَمْلاً عَلَى اَلْمَنَاكِبِ وَ إِمْسَاكاً بِالْأَنَامِلِ

أَ مَا رَأَيْتُمُ اَلَّذِينَ يَأْمُلُونَ بَعِيداً
آيا نديديد آنان را كه آرزوهاى دور و دراز در سر داشتند

وَ يَبْنُونَ مَشِيداً
و كاخهاى استوار مى‌افراشتند

وَ يَجْمَعُونَ كَثِيراً
و مالهاى فراوان مى‌انباشتند

كَيْفَ أَصْبَحَتْ بُيُوتُهُمْ قُبُوراً
چگونه خانه‌هاشان گورستان گرديد

وَ مَا جَمَعُوا بُوراً
و گردآورده‌شان تباه و پريشان

وَ صَارَتْ أَمْوَالُهُمْ لِلْوَارِثِينَ
و مالهاشان از آن وارثان

وَ أَزْوَاجُهُمْ لِقَوْمٍ آخَرِينَ
و زنانشان در خانۀ اين و آن

لاَ فِي حَسَنَةٍ يَزِيدُونَ
نه بر كردۀ نيك مى‌افزايند

وَ لاَ مِنْ سَيِّئَةٍ يَسْتَعْتِبُونَ
و نه عذرى توانند خواست از كار زشت و ناخوشايند

فَمَنْ أَشْعَرَ اَلتَّقْوَى قَلْبَهُ بَرَّزَ مَهَلُهُ
پس كسى كه ترس از پروردگار را شعار خود سازد، در كار خير از اقران خود پيش تازد

وَ فَازَ عَمَلُهُ
كردارش پيروز و پسنديده است و پاداش تمام بدو رسيده .

فَاهْتَبِلُوا هَبَلَهَا
پس تقوى را غنيمت شماريد

وَ اِعْمَلُوا لِلْجَنَّةِ عَمَلَهَا
و به كارى كه در خور بهشت است روى آريد

فَإِنَّ اَلدُّنْيَا لَمْ تُخْلَقْ لَكُمْ دَارَ مُقَامٍ
كه دنيا را نيافريده‌اند تا جاودان در آن به سر بريد

بَلْ خُلِقَتْ لَكُمْ مَجَازاً لِتَزَوَّدُوا مِنْهَا اَلْأَعْمَالَ إِلَى دَارِ اَلْقَرَارِ
بلكه آفريده‌اندش تا زود از آن بگذريد، و از كردار نيك براى خانۀ هميشگى توشه فراهم آوريد

فَكُونُوا مِنْهَا عَلَى أَوْفَازٍ
پس در اين جهان شتابان به كار پردازيد

وَ قَرِّبُوا اَلظُّهُورَ لِلزِّيَالِ
و كردارى نيك را چون مركبان راهوار براى رفتن آماده سازيد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:خطبه منبريه
گوهر بعدی:نشانه های بصیرت و منزلت قرآن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.