۶۴ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام يعظم اللّه سبحانه و يذكر القرآن و النبي و يعظ الناس
133 و از خطبههاى آن حضرت است
عظمة اللّه تعالى
وَ اِنْقَادَتْ لَهُ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةُ بِأَزِمَّتِهَا
دنيا و آخرت او را فرمانبردار است، و سر رشتۀ آن دو به دست پروردگار است
وَ قَذَفَتْ إِلَيْهِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرَضُونَ مَقَالِيدَهَا
آسمانها و زمينها كليدهاى خويش بدو سپردند
وَ سَجَدَتْ لَهُ بِالْغُدُوِّ وَ اَلْآصَالِ اَلْأَشْجَارُ اَلنَّاضِرَةُ
و درختان شاداب سبز فام، هر بام و شام به درگاه او نماز بردند
وَ قَدَحَتْ لَهُ مِنْ قُضْبَانِهَا اَلنِّيرَانَ اَلْمُضِيئَةَ
از شاخههاى سبز خود آتش سرخ افروختند و به فرمانش ميوههاى رسيده
وَ آتَتْ أُكُلَهَا بِكَلِمَاتِهِ اَلثِّمَارُ اَلْيَانِعَةُ
روزى و خوردنى اندوختند
القرآن منها وَ كِتَابُ اَللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ
و از اين خطبه است: كتاب خدا در دسترس شماست
نَاطِقٌ لاَ يَعْيَا لِسَانُهُ
زبان آن كند نيست، گوياست
وَ بَيْتٌ لاَ تُهْدَمُ أَرْكَانُهُ
خانهاى است كه پايههايش ويران نشود
وَ عِزٌّ لاَ تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ
و صاحب عزّتى است كه يارانش را هزيمت نبود
رسول اللّه منها أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ اَلرُّسُلِ
و از اين خطبه است: او را هنگامى فرستاد كه پيامبران نبودند
وَ تَنَازُعٍ مِنَ اَلْأَلْسُنِ
و مردم در كار دين گونه گونه راه مىپيمودند .
فَقَفَّى بِهِ اَلرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ اَلْوَحْيَ
پس او را در پى پيامبران فرستاد، و بدو مهر ختم بر صحيفۀ وحى نهاد
فَجَاهَدَ فِي اَللَّهِ اَلْمُدْبِرِينَ عَنْهُ وَ اَلْعَادِلِينَ بِهِ
او براى رضاى خدا جهاد كرد، با پشت به خدا كردگان، و مشركان از فطرت برگشتگان
الدنيا منها وَ إِنَّمَا اَلدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ اَلْأَعْمَى لاَ يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً
و از اين خطبه است: همانا، دنيا نهايت ديدگاه كسى است كه ديدهاش كور است، و از ديدن جز دنيا محجور
وَ اَلْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ أَنَّ اَلدَّارَ وَرَاءَهَا
و آن كه بيناست نگاهش از دنيا بگذرد و از پس آن خانۀ آخرت را نگرد
فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ
پس بينا از دنيا رخت بردارد
وَ اَلْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ
و نابينا رخت خويش در آن گذارد
وَ اَلْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ
بينا از دنيا توشه گيرد
وَ اَلْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ
و نابينا براى دنيا توشه فراهم آرد
عظة الناس منها وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ وَ يَكَادُ صَاحِبُهُ يَشْبَعُ مِنْهُ وَ يَمَلُّهُ إِلاَّ اَلْحَيَاةَ فَإِنَّهُ لاَ يَجِدُ فِي اَلْمَوْتِ رَاحَةً
و از اين خطبه است: و بدانيد كه هيچ چيز نيست، جز كه دارندهاش از آن سير شود و از داشتن آن دلگير، مگر زندگى كه بر آن چيزى نگزيند چه در مرگ آسايشى نبيند.
وَ إِنَّمَا ذَلِكَ بِمَنْزِلَةِ اَلْحِكْمَةِ اَلَّتِي هِيَ حَيَاةٌ لِلْقَلْبِ اَلْمَيِّتِ
و آن همانند سخن حكمت است كه حيات دل مرده است و داروى جان افسرده .
وَ بَصَرٌ لِلْعَيْنِ اَلْعَمْيَاءِ
چشم كور را بينايى است
وَ سَمْعٌ لِلْأُذُنِ اَلصَّمَّاءِ
و گوش كر را موجب شنوايى
وَ رِيٌّ لِلظَّمْآنِ
سيراب كنندۀ تشنۀ حقيقت است
وَ فِيهَا اَلْغِنَى كُلُّهُ وَ اَلسَّلاَمَةُ
و در آن همۀ بىنيازى و سلامت ،
كِتَابُ اَللَّهِ تُبْصِرُونَ بِهِ وَ تَنْطِقُونَ بِهِ وَ تَسْمَعُونَ بِهِ
كتاب خدا كه: بدان راه حق را مىبينيد، و بدان از حق سخن مىگوييد، و بدان حق را مىشنويد
وَ يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ
بعض آن بعض ديگر را تفسير كند
وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ
و پارهاى بر پارۀ ديگر گواهى دهد
وَ لاَ يَخْتَلِفُ فِي اَللَّهِ
همۀ آيههايش، خدا را يكسان شناساند
وَ لاَ يُخَالِفُ بِصَاحِبِهِ عَنِ اَللَّهِ
و آن را كه همراهش شد، از خدا برنگرداند
قَدِ اِصْطَلَحْتُمْ عَلَى اَلْغِلِّ فِيمَا بَيْنَكُمْ
شما كين يكديگر را در دل مىداريد، و با هم ساختهايد و خود را دوست هم مىشماريد
وَ نَبَتَ اَلْمَرْعَى عَلَى دِمَنِكُمْ
همچون سبزۀ پارگين درون سو گنده، و برونسو رنگين ،
وَ تَصَافَيْتُمْ عَلَى حُبِّ اَلْآمَالِ
در دوستى آرزوها همرنگيد
وَ تَعَادَيْتُمْ فِي كَسْبِ اَلْأَمْوَالِ
و در به دست آوردن مال با هم در جنگ
لَقَدِ اِسْتَهَامَ بِكُمُ اَلْخَبِيثُ وَ تَاهَ بِكُمُ اَلْغُرُورُ
شيطان فريفتهتان ساخته است، و غرور شما را به سرگردانى در انداخته
وَ اَللَّهُ اَلْمُسْتَعَانُ عَلَى نَفْسِي وَ أَنْفُسِكُمْ
در اين پيكار كه بر پاست خداوند يارى خواستۀ من و شماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
133 و از خطبههاى آن حضرت است
عظمة اللّه تعالى
وَ اِنْقَادَتْ لَهُ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةُ بِأَزِمَّتِهَا
دنيا و آخرت او را فرمانبردار است، و سر رشتۀ آن دو به دست پروردگار است
وَ قَذَفَتْ إِلَيْهِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرَضُونَ مَقَالِيدَهَا
آسمانها و زمينها كليدهاى خويش بدو سپردند
وَ سَجَدَتْ لَهُ بِالْغُدُوِّ وَ اَلْآصَالِ اَلْأَشْجَارُ اَلنَّاضِرَةُ
و درختان شاداب سبز فام، هر بام و شام به درگاه او نماز بردند
وَ قَدَحَتْ لَهُ مِنْ قُضْبَانِهَا اَلنِّيرَانَ اَلْمُضِيئَةَ
از شاخههاى سبز خود آتش سرخ افروختند و به فرمانش ميوههاى رسيده
وَ آتَتْ أُكُلَهَا بِكَلِمَاتِهِ اَلثِّمَارُ اَلْيَانِعَةُ
روزى و خوردنى اندوختند
القرآن منها وَ كِتَابُ اَللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ
و از اين خطبه است: كتاب خدا در دسترس شماست
نَاطِقٌ لاَ يَعْيَا لِسَانُهُ
زبان آن كند نيست، گوياست
وَ بَيْتٌ لاَ تُهْدَمُ أَرْكَانُهُ
خانهاى است كه پايههايش ويران نشود
وَ عِزٌّ لاَ تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ
و صاحب عزّتى است كه يارانش را هزيمت نبود
رسول اللّه منها أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ اَلرُّسُلِ
و از اين خطبه است: او را هنگامى فرستاد كه پيامبران نبودند
وَ تَنَازُعٍ مِنَ اَلْأَلْسُنِ
و مردم در كار دين گونه گونه راه مىپيمودند .
فَقَفَّى بِهِ اَلرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ اَلْوَحْيَ
پس او را در پى پيامبران فرستاد، و بدو مهر ختم بر صحيفۀ وحى نهاد
فَجَاهَدَ فِي اَللَّهِ اَلْمُدْبِرِينَ عَنْهُ وَ اَلْعَادِلِينَ بِهِ
او براى رضاى خدا جهاد كرد، با پشت به خدا كردگان، و مشركان از فطرت برگشتگان
الدنيا منها وَ إِنَّمَا اَلدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ اَلْأَعْمَى لاَ يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً
و از اين خطبه است: همانا، دنيا نهايت ديدگاه كسى است كه ديدهاش كور است، و از ديدن جز دنيا محجور
وَ اَلْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ أَنَّ اَلدَّارَ وَرَاءَهَا
و آن كه بيناست نگاهش از دنيا بگذرد و از پس آن خانۀ آخرت را نگرد
فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ
پس بينا از دنيا رخت بردارد
وَ اَلْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ
و نابينا رخت خويش در آن گذارد
وَ اَلْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ
بينا از دنيا توشه گيرد
وَ اَلْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ
و نابينا براى دنيا توشه فراهم آرد
عظة الناس منها وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ وَ يَكَادُ صَاحِبُهُ يَشْبَعُ مِنْهُ وَ يَمَلُّهُ إِلاَّ اَلْحَيَاةَ فَإِنَّهُ لاَ يَجِدُ فِي اَلْمَوْتِ رَاحَةً
و از اين خطبه است: و بدانيد كه هيچ چيز نيست، جز كه دارندهاش از آن سير شود و از داشتن آن دلگير، مگر زندگى كه بر آن چيزى نگزيند چه در مرگ آسايشى نبيند.
وَ إِنَّمَا ذَلِكَ بِمَنْزِلَةِ اَلْحِكْمَةِ اَلَّتِي هِيَ حَيَاةٌ لِلْقَلْبِ اَلْمَيِّتِ
و آن همانند سخن حكمت است كه حيات دل مرده است و داروى جان افسرده .
وَ بَصَرٌ لِلْعَيْنِ اَلْعَمْيَاءِ
چشم كور را بينايى است
وَ سَمْعٌ لِلْأُذُنِ اَلصَّمَّاءِ
و گوش كر را موجب شنوايى
وَ رِيٌّ لِلظَّمْآنِ
سيراب كنندۀ تشنۀ حقيقت است
وَ فِيهَا اَلْغِنَى كُلُّهُ وَ اَلسَّلاَمَةُ
و در آن همۀ بىنيازى و سلامت ،
كِتَابُ اَللَّهِ تُبْصِرُونَ بِهِ وَ تَنْطِقُونَ بِهِ وَ تَسْمَعُونَ بِهِ
كتاب خدا كه: بدان راه حق را مىبينيد، و بدان از حق سخن مىگوييد، و بدان حق را مىشنويد
وَ يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ
بعض آن بعض ديگر را تفسير كند
وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ
و پارهاى بر پارۀ ديگر گواهى دهد
وَ لاَ يَخْتَلِفُ فِي اَللَّهِ
همۀ آيههايش، خدا را يكسان شناساند
وَ لاَ يُخَالِفُ بِصَاحِبِهِ عَنِ اَللَّهِ
و آن را كه همراهش شد، از خدا برنگرداند
قَدِ اِصْطَلَحْتُمْ عَلَى اَلْغِلِّ فِيمَا بَيْنَكُمْ
شما كين يكديگر را در دل مىداريد، و با هم ساختهايد و خود را دوست هم مىشماريد
وَ نَبَتَ اَلْمَرْعَى عَلَى دِمَنِكُمْ
همچون سبزۀ پارگين درون سو گنده، و برونسو رنگين ،
وَ تَصَافَيْتُمْ عَلَى حُبِّ اَلْآمَالِ
در دوستى آرزوها همرنگيد
وَ تَعَادَيْتُمْ فِي كَسْبِ اَلْأَمْوَالِ
و در به دست آوردن مال با هم در جنگ
لَقَدِ اِسْتَهَامَ بِكُمُ اَلْخَبِيثُ وَ تَاهَ بِكُمُ اَلْغُرُورُ
شيطان فريفتهتان ساخته است، و غرور شما را به سرگردانى در انداخته
وَ اَللَّهُ اَلْمُسْتَعَانُ عَلَى نَفْسِي وَ أَنْفُسِكُمْ
در اين پيكار كه بر پاست خداوند يارى خواستۀ من و شماست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:اندیشیدن به مرگ
گوهر بعدی:مشاوره نظامى برای نبرد با رومیان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.