۶۲ بار خوانده شده

وصيت هاى امام على عليه السلام پیش از شهادت

و من كلام له عليه‌السلام قبل موته
149 و از سخنان آن حضرت است پيش از مرگش

أَيُّهَا اَلنَّاسُ كُلُّ اِمْرِئٍ لاَقٍ مَا يَفِرُّ مِنْهُ فِي فِرَارِهِ
اى مردم! هر كس مرگى را كه از آن گريزان است به هنگام فرار خواهد ديد. دوران زندگى انسان

اَلْأَجَلُ مَسَاقُ اَلنَّفْسِ
ميدان رانده شدن اوست در جهان

وَ اَلْهَرَبُ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ
و گريختن از مرگ، رسيدن است بدان

كَمْ أَطْرَدْتُ اَلْأَيَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَكْنُونِ هَذَا اَلْأَمْرِ
چند كه روزگار را از اين سو بدان سو راندم، و به خاطر دانستن اين راز پوشيده‌اش كاواندم

فَأَبَى اَللَّهُ إِلاَّ إِخْفَاءَهُ
خدا نخواست، جز آنكه آن را بپوشاند

هَيْهَاتَ عِلْمٌ مَخْزُونٌ
هيهات كه اين علمى است نهفته كه هيچكس آن را نداند

أَمَّا وَصِيَّتِي فَاللَّهَ لاَ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً
امّا وصيّت من: خدا! چيزى را شريك او مياريد

وَ مُحَمَّداً صلى‌الله‌عليه‌وآله فَلاَ تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ
و محمّد (صلّى اللّه عليه و آله)! سنّت او را ضايع مگذاريد

أَقِيمُوا هَذَيْنِ اَلْعَمُودَيْنِ
اين دو ستون را بر پا بداريد

وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ اَلْمِصْبَاحَيْنِ
و اين دو چراغ را افروخته نگهداريد

وَ خَلاَكُمْ ذَمٌّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا
و نكوهشى بر شما نيست ما دام كه پراكنده نيستيد و پايداريد

حُمِّلَ كُلُّ اِمْرِئٍ مِنْكُمْ مَجْهُودَهُ
هر كس به اندازۀ توان خود بكوشد

وَ خُفِّفَ عَنِ اَلْجَهَلَةِ
و بر نادانان آسان گيرد و مخروشد

رَبٌّ رَحِيمٌ وَ دِينٌ قَوِيمٌ وَ إِمَامٌ عَلِيمٌ
كه پروردگارتان مهربان است و دينتان راست، و امام شما داناست

أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ
من ديروز يار شما بودم

وَ أَنَا اَلْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ
و امروز براى شما مايۀ پند و اعتبار

وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ
و فردا از شما جدا و به كنار

غَفَرَ اَللَّهُ لِي وَ لَكُمْ
خدا مرا و شما را بيامرزاد

إِنْ تَثْبُتِ اَلْوَطْأَةُ فِي هَذِهِ اَلْمَزَلَّةِ فَذَاكَ
اگر پاى در اين لغزشگاه بر جاى ماند كه هيچ

وَ إِنْ تَدْحَضِ اَلْقَدَمُ فَإِنَّا كُنَّا فِي أَفْيَاءِ أَغْصَانٍ وَ مَهَابِّ رِيَاحٍ وَ تَحْتَ ظِلِّ غَمَامٍ
و اگر بلغزد و مرگ در رسد، شيوۀ روزگار است و روزگار ناپايدار است . ما در سايۀ شاخساران و وزشگاه بادهاى وزان و زير سايۀ ابرهاى گران به سر برديم

اِضْمَحَلَّ فِي اَلْجَوِّ مُتَلَفَّقُهَا
كه توده‌هاى آن در فضا نابود گرديد

وَ عَفَا فِي اَلْأَرْضِ مَخَطُّهَا
و نشانه‌هاى آن در زمين ناپديد

وَ إِنَّمَا كُنْتُ جَاراً جَاوَرَكُمْ بَدَنِي أَيَّاماً
و من براى شما همسايه‌اى بودم، كه چند روزى تنم مجاورتان گرديد

وَ سَتُعْقَبُونَ مِنِّي جُثَّةً خَلاَءً
و به زودى از من كالبدى خالى خواهيد ديد

سَاكِنَةً بَعْدَ حَرَاكٍ وَ صَامِتَةً بَعْدَ نُطْقٍ
آرام پس آنكه در جنبش بود، و خاموش، از آن پس كه گفتگو مى‌نمود

لِيَعِظْكُمْ هُدُوِّي وَ خُفُوتُ إِطْرَاقِي وَ سُكُونُ أَطْرَافِي
پس پند دهد شما را آرميدن من، و از گردش افتادن ديدگانم، و بى‌جنبش ماندن پاها و دستانم ،

فَإِنَّهُ أَوْعَظُ لِلْمُعْتَبِرِينَ مِنَ اَلْمَنْطِقِ اَلْبَلِيغِ
كه اين براى پند پذيران بهتر است از گفتار رسا

وَ اَلْقَوْلِ اَلْمَسْمُوعِ
و سخن شنيدنى و شيوا

وَدَاعِي لَكُمْ وَدَاعُ اِمْرِئٍ مُرْصِدٍ لِلتَّلاَقِي
شما را بدرود مى‌گويم، بدرود كسى كه آمادۀ ديدار است و ديدارش با پروردگار است .

غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي
فردا كه جاى من خالى ماند، و ديگرى بر آن نشست، راز درونم را خواهيد دانست و اين كه چه كسى را داديد از دست

وَ يُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي

وَ تَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَ قِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:روانشناسى طلحه و زبير
گوهر بعدی:خبر از فتنهها و توصیف گمراهان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.