۶۰ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام يومي فيها إلى الملاحم و يصف فئة من أهل الضلال
150 و از خطبههاى آن حضرت است كه به فتنهها اشارت كند
وَ أَخَذُوا يَمِيناً وَ شِمَالاً ظَعْناً فِي مَسَالِكِ اَلْغَيِّ
چپ و راست رفتن گرفتند بر پيمودن راههاى ضلالت
وَ تَرْكاً لِمَذَاهِبِ اَلرُّشْدِ
و واگذاردن راههاى هدايت .
فَلاَ تَسْتَعْجِلُوا مَا هُوَ كَائِنٌ مُرْصَدٌ
پس بدانچه بودنى است و انتظار آن مىرود، شتاب مياريد
وَ لاَ تَسْتَبْطِئُوا مَا يَجِيءُ بِهِ اَلْغَدُ
و آن را كه فردا خواهد آورد، دير مشماريد
فَكَمْ مِنْ مُسْتَعْجِلٍ بِمَا إِنْ أَدْرَكَهُ وَدَّ أَنَّهُ لَمْ يُدْرِكْهُ
چه بسا شتابكارى كه چون به چيزى كه مىخواست رسيد دوست داشت كه كاش آن را نمىديد
وَ مَا أَقْرَبَ اَلْيَوْمَ مِنْ تَبَاشِيرِ غَدٍ
و چه نزديك است امروز، به فردايى كه سپيدۀ آن خواهد دميد
يَا قَوْمِ هَذَا إِبَّانُ وُرُودِ كُلِّ مَوْعُودٍ
اى مردم وقت است كه هر وعده نهاده در آيد
وَ دُنُوٍّ مِنْ طَلْعَةِ مَا لاَ تَعْرِفُونَ
و آنچه را نمىشناسيد نزديك است از پرده برآيد ،
أَلاَ وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَكَهَا مِنَّا يَسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ
هر كه از ما اهل بيت بدان رسد، با چراغى روشن در آن راه رود
وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَى مِثَالِ اَلصَّالِحِينَ
و بر جاى پاى صالحان گام نهد
لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً
تا بند از گردنها بگشايد
وَ يُعْتِقَ فِيهَا رِقّاً وَ يَصْدَعَ شَعْباً وَ يَشْعَبَ صَدْعاً
و از بندگى آزاد نمايد. جمع گمراهان را پراكنده گرداند، و پريشانى مؤمنان را به جمعيّت كشاند
فِي سُتْرَةٍ عَنِ اَلنَّاسِ
و نهان از مردمان كار راند .
لاَ يُبْصِرُ اَلْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ
پى شناس به نشان او راه نبرد، هر چند پياپى نگرد
ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ اَلْقَيْنِ اَلنَّصْلَ
پس در آن فتنه مردمى ذهن خود را چنان تيز كنند، كه آهنگر تيغ را زدايد
تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ
و ديدههاشان به تفسير قرآن كه شنوند روشن شود چنانكه بايد .
وَ يُرْمَى بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهِمْ
بام و شام جامهاى حكمت نوشند و در تكميل نفس بكوشند .
وَ يُغْبَقُونَ كَأْسَ اَلْحِكْمَةِ بَعْدَ اَلصَّبُوحِ
في الضلال
منها وَ طَالَ اَلْأَمَدُ بِهِمْ لِيَسْتَكْمِلُوا اَلْخِزْيَ
از اين خطبه است روزگار بر آنان دراز شد، تا خوارى را به نهايت رسانند
وَ يَسْتَوْجِبُوا اَلْغِيَرَ
و خود را مستوجب بلاى زمانه گردانند
حَتَّى إِذَا اِخْلَوْلَقَ اَلْأَجَلُ
و چون پايان مدّت نزديك گرديد
وَ اِسْتَرَاحَ قَوْمٌ إِلَى اَلْفِتَنِ
و گروهى آسايش خود را در پيوستن به فتنه ديد
وَ أَشَالُوا عَنْ لَقَاحِ حَرْبِهِمْ
آنان دست به پيكارشان گشادند
لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اَللَّهِ بِالصَّبْرِ
و با شكيبايى كه كردند، بر خدا منّت ننهادند
وَ لَمْ يَسْتَعْظِمُوا بَذْلَ أَنْفُسِهِمْ فِي اَلْحَقِّ
و جان باختن در راه حق را بزرگ نشماردند
حَتَّى إِذَا وَافَقَ وَارِدُ اَلْقَضَاءِ اِنْقِطَاعَ مُدَّةِ اَلْبَلاَءِ
پس چون قضاى آمده با پايان مدّت بلا ساز وار شد
حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهِمْ
شمشيرها در راه حقّ آختند، و بصيرتى را كه در كار دين داشتند آشكار ساختند
وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِمْ
طاعت پروردگار خويش را پذيرفتند، و فرمان واعظ خود را شنفتند
حَتَّى إِذَا قَبَضَ اَللَّهُ رَسُولَهُ صلىاللهعليهوآله رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى اَلْأَعْقَابِ
و چون خدا فرستادۀ خود را نزد خويش برد، گروهى به گذشته برگرديدند
وَ غَالَتْهُمُ اَلسُّبُلُ وَ اِتَّكَلُوا عَلَى اَلْوَلاَئِجِ
و با پيمودن راههاى گوناگون به گمراهى رسيدند، و به دوستانى كه خود گزيدند پيوستند،
وَ وَصَلُوا غَيْرَ اَلرَّحِمِ وَ هَجَرُوا اَلسَّبَبَ اَلَّذِي أُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِ
و از خويشاوند گسستند. از وسيلتى كه به دوستى آن مأمور بودند جدا افتادند
وَ نَقَلُوا اَلْبِنَاءَ عَنْ رَصِّ أَسَاسِهِ فَبَنَوْهُ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ
و بنيان را از بن برافكندند، و در جاى ديگر بنا نهادند .
مَعَادِنُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ أَبْوَابُ كُلِّ ضَارِبٍ فِي غَمْرَةٍ
كانهاى هرگونه گناهند، و هر فتنه جو را درگاه و پناه
قَدْ مَارُوا فِي اَلْحَيْرَةِ وَ ذَهَلُوا فِي اَلسَّكْرَةِ
از اين سو بدان سو سرگردان، در غفلت و مستى
عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ
به سنّت فرعونيان
مِنْ مُنْقَطِعٍ إِلَى اَلدُّنْيَا رَاكِنٍ
يا از همه بريده و دل به دنيا بسته
أَوْ مُفَارِقٍ لِلدِّينِ مُبَايِنٍ
و يا پيوند خود را با دين گسسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
150 و از خطبههاى آن حضرت است كه به فتنهها اشارت كند
وَ أَخَذُوا يَمِيناً وَ شِمَالاً ظَعْناً فِي مَسَالِكِ اَلْغَيِّ
چپ و راست رفتن گرفتند بر پيمودن راههاى ضلالت
وَ تَرْكاً لِمَذَاهِبِ اَلرُّشْدِ
و واگذاردن راههاى هدايت .
فَلاَ تَسْتَعْجِلُوا مَا هُوَ كَائِنٌ مُرْصَدٌ
پس بدانچه بودنى است و انتظار آن مىرود، شتاب مياريد
وَ لاَ تَسْتَبْطِئُوا مَا يَجِيءُ بِهِ اَلْغَدُ
و آن را كه فردا خواهد آورد، دير مشماريد
فَكَمْ مِنْ مُسْتَعْجِلٍ بِمَا إِنْ أَدْرَكَهُ وَدَّ أَنَّهُ لَمْ يُدْرِكْهُ
چه بسا شتابكارى كه چون به چيزى كه مىخواست رسيد دوست داشت كه كاش آن را نمىديد
وَ مَا أَقْرَبَ اَلْيَوْمَ مِنْ تَبَاشِيرِ غَدٍ
و چه نزديك است امروز، به فردايى كه سپيدۀ آن خواهد دميد
يَا قَوْمِ هَذَا إِبَّانُ وُرُودِ كُلِّ مَوْعُودٍ
اى مردم وقت است كه هر وعده نهاده در آيد
وَ دُنُوٍّ مِنْ طَلْعَةِ مَا لاَ تَعْرِفُونَ
و آنچه را نمىشناسيد نزديك است از پرده برآيد ،
أَلاَ وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَكَهَا مِنَّا يَسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ
هر كه از ما اهل بيت بدان رسد، با چراغى روشن در آن راه رود
وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَى مِثَالِ اَلصَّالِحِينَ
و بر جاى پاى صالحان گام نهد
لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً
تا بند از گردنها بگشايد
وَ يُعْتِقَ فِيهَا رِقّاً وَ يَصْدَعَ شَعْباً وَ يَشْعَبَ صَدْعاً
و از بندگى آزاد نمايد. جمع گمراهان را پراكنده گرداند، و پريشانى مؤمنان را به جمعيّت كشاند
فِي سُتْرَةٍ عَنِ اَلنَّاسِ
و نهان از مردمان كار راند .
لاَ يُبْصِرُ اَلْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ
پى شناس به نشان او راه نبرد، هر چند پياپى نگرد
ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ اَلْقَيْنِ اَلنَّصْلَ
پس در آن فتنه مردمى ذهن خود را چنان تيز كنند، كه آهنگر تيغ را زدايد
تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ
و ديدههاشان به تفسير قرآن كه شنوند روشن شود چنانكه بايد .
وَ يُرْمَى بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهِمْ
بام و شام جامهاى حكمت نوشند و در تكميل نفس بكوشند .
وَ يُغْبَقُونَ كَأْسَ اَلْحِكْمَةِ بَعْدَ اَلصَّبُوحِ
في الضلال
منها وَ طَالَ اَلْأَمَدُ بِهِمْ لِيَسْتَكْمِلُوا اَلْخِزْيَ
از اين خطبه است روزگار بر آنان دراز شد، تا خوارى را به نهايت رسانند
وَ يَسْتَوْجِبُوا اَلْغِيَرَ
و خود را مستوجب بلاى زمانه گردانند
حَتَّى إِذَا اِخْلَوْلَقَ اَلْأَجَلُ
و چون پايان مدّت نزديك گرديد
وَ اِسْتَرَاحَ قَوْمٌ إِلَى اَلْفِتَنِ
و گروهى آسايش خود را در پيوستن به فتنه ديد
وَ أَشَالُوا عَنْ لَقَاحِ حَرْبِهِمْ
آنان دست به پيكارشان گشادند
لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اَللَّهِ بِالصَّبْرِ
و با شكيبايى كه كردند، بر خدا منّت ننهادند
وَ لَمْ يَسْتَعْظِمُوا بَذْلَ أَنْفُسِهِمْ فِي اَلْحَقِّ
و جان باختن در راه حق را بزرگ نشماردند
حَتَّى إِذَا وَافَقَ وَارِدُ اَلْقَضَاءِ اِنْقِطَاعَ مُدَّةِ اَلْبَلاَءِ
پس چون قضاى آمده با پايان مدّت بلا ساز وار شد
حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهِمْ
شمشيرها در راه حقّ آختند، و بصيرتى را كه در كار دين داشتند آشكار ساختند
وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِمْ
طاعت پروردگار خويش را پذيرفتند، و فرمان واعظ خود را شنفتند
حَتَّى إِذَا قَبَضَ اَللَّهُ رَسُولَهُ صلىاللهعليهوآله رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى اَلْأَعْقَابِ
و چون خدا فرستادۀ خود را نزد خويش برد، گروهى به گذشته برگرديدند
وَ غَالَتْهُمُ اَلسُّبُلُ وَ اِتَّكَلُوا عَلَى اَلْوَلاَئِجِ
و با پيمودن راههاى گوناگون به گمراهى رسيدند، و به دوستانى كه خود گزيدند پيوستند،
وَ وَصَلُوا غَيْرَ اَلرَّحِمِ وَ هَجَرُوا اَلسَّبَبَ اَلَّذِي أُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِ
و از خويشاوند گسستند. از وسيلتى كه به دوستى آن مأمور بودند جدا افتادند
وَ نَقَلُوا اَلْبِنَاءَ عَنْ رَصِّ أَسَاسِهِ فَبَنَوْهُ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ
و بنيان را از بن برافكندند، و در جاى ديگر بنا نهادند .
مَعَادِنُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ أَبْوَابُ كُلِّ ضَارِبٍ فِي غَمْرَةٍ
كانهاى هرگونه گناهند، و هر فتنه جو را درگاه و پناه
قَدْ مَارُوا فِي اَلْحَيْرَةِ وَ ذَهَلُوا فِي اَلسَّكْرَةِ
از اين سو بدان سو سرگردان، در غفلت و مستى
عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ
به سنّت فرعونيان
مِنْ مُنْقَطِعٍ إِلَى اَلدُّنْيَا رَاكِنٍ
يا از همه بريده و دل به دنيا بسته
أَوْ مُفَارِقٍ لِلدِّينِ مُبَايِنٍ
و يا پيوند خود را با دين گسسته
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:وصيت هاى امام على عليه السلام پیش از شهادت
گوهر بعدی:هشدار از فتنهها
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.