۶۲ بار خوانده شده

منزلت اهل بیت علیهم السلام

و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها فضائل أهل البيت
154 و از خطبه‌هاى آن حضرت است

وَ نَاظِرُ قَلْبِ اَللَّبِيبِ بِهِ يُبْصِرُ أَمَدَهُ
و دل مرد خردمند را ديده‌اى است كه بدان پايان كار خويش نگرد

وَ يَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ
و به ژرفى و بلندى آن راه برد

دَاعٍ دَعَا وَ رَاعٍ رَعَى
دعوت كننده‌اى خواند، و اميرى حكومت راند.

فَاسْتَجِيبُوا لِلدَّاعِي وَ اِتَّبِعُوا اَلرَّاعِيَ
پس دعوت كننده را پاسخ دهيد و فرمانروا را فرمان بريد

قَدْ خَاضُوا بِحَارَ اَلْفِتَنِ
به درياهاى فتنه درشدند

وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ اَلسُّنَنِ
و بدعتها را گرفتند، و سنّتها را وانهادند

وَ أَرَزَ اَلْمُؤْمِنُونَ
مؤمنان به گوشه‌اى رفتند

وَ نَطَقَ اَلضَّالُّونَ اَلْمُكَذِّبُونَ
و گمراهان دروغزن به زبان آمدند و سخن گفتند

نَحْنُ اَلشِّعَارُ وَ اَلْأَصْحَابُ وَ اَلْخَزَنَةُ وَ اَلْأَبْوَابُ
ما خاصگان، و ياران، و گنجوران نبوّت، و درهاى رسالتيم

وَ لاَ تُؤْتَى اَلْبُيُوتُ إِلاَّ مِنْ أَبْوَابِهَا فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً
در خانه‌ها جز از درهاى آن نتوان در شد، و آن كه جز از در، به خانه در آمد به دزدى سمر شد

منها فِيهِمْ كَرَائِمُ اَلْقُرْآنِ
از اين خطبه است مصداق آيتهاى بلند معنى قرآن‌اند،

وَ هُمْ كُنُوزُ اَلرَّحْمَنِ
و گنجينه‌هاى خداى رحمانند

إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا وَ إِنْ صَمَتُوا لَمْ يُسْبَقُوا
اگر سخن گويند جز راست نگويند، و اگر خاموش مانند بر آنان پيشى نجويند

فَلْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْيُحْضِرْ عَقْلَهُ
پس پيشواى قوم بايد با مردم خود به راستى سخن گويد، و راه خرد پويد

وَ لْيَكُنْ مِنْ أَبْنَاءِ اَلْآخِرَةِ
و از فرزندان آخرت بود

فَإِنَّهُ مِنْهَا قَدِمَ وَ إِلَيْهَا يَنْقَلِبُ
كه از آنجا آمده است و هم بدانجا رود .

فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ اَلْعَامِلُ بِالْبَصَرِ
آن كه به چشم دل نگرد، و با ديدۀ درون كار كند

يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ أَ عَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ
آغاز كارش آن است كه بداند آنچه كند به سود اوست يا بر او زيان است

فَإِنْ كَانَ لَهُ مَضَى فِيهِ وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ عَنْهُ
اگر به سود اوست پى آن رود، و اگر به زيان اوست باز ايستد

فَإِنَّ اَلْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ
چه، آن كه نادانسته كارى كند، مانند كسى است كه به بيراهه رود

فَلاَ يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ اَلطَّرِيقِ اَلْوَاضِحِ إِلاَّ بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ
هر چه در آن راه پيش راند، از مقصود خود دورتر ماند

وَ اَلْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى اَلطَّرِيقِ اَلْوَاضِحِ
و آن كه از روى دانش كنندۀ كار است، همچون رونده در راه آشكار است

فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ أَ سَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ
پس نگرنده بايد بپايد كه پيش مى‌رود يا پس مى‌آيد

وَ اِعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَى مِثَالِهِ
و بدان كه هر ظاهرى را باطنى است كه بر مثال آن است

فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ
آنچه ظاهرش پاكيزه بود باطن آن نيز آن چنان است

وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ
و آنچه ظاهرش پليد است

وَ قَدْ قَالَ اَلرَّسُولُ اَلصَّادِقُ صلى‌الله‌عليه‌وآله إِنَّ اَللَّهَ يُحِبُّ اَلْعَبْدَ وَ يُبْغِضُ عَمَلَهُ وَ يُحِبُّ اَلْعَمَلَ وَ يُبْغِضُ بَدَنَهُ
باطن آن نيز پليد است، و رسول صادق (صلّى اللّه عليه و آله) فرموده است: «خداوند بنده را دوست دارد، و كردۀ او را ناخوش مى‌دارد، و كارى را خوش دارد و كنندۀ آن را ناخوش مى‌دارد،»

وَ اِعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ عَمَلٍ نَبَاتاً
و بدان! هر كرده‌اى چون ميوه‌اى است كه از گياهى رسته است

وَ كُلُّ نَبَاتٍ لاَ غِنَى بِهِ عَنِ اَلْمَاءِ
و هيچ گياه را از آب بى‌نيازى نيست، و آبها گونه گون بود

وَ اَلْمِيَاهُ مُخْتَلِفَةٌ فَمَا طَابَ سَقْيُهُ طَابَ غَرْسُهُ وَ حَلَتْ ثَمَرَتُهُ وَ مَا خَبُثَ سَقْيُهُ خَبُثَ غَرْسُهُ وَ أَمَرَّتْ ثَمَرَتُهُ
آنچه آبيارى‌اش نيكو، درختش نيكو و ميوه‌اش شيرين است، و آنچه آبيارى‌اش پليد، درختش پليد و ميوه‌اش تلخ است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:توصیف گمراهان
گوهر بعدی:شگفتیهای آفرینش خفاش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.