هوش مصنوعی:
امام علی (ع) در این خطبه به عثمان هشدار میدهد که مسئولیت رهبری امت اسلامی را جدی بگیرد و از ظلم و گمراهی دوری کند. ایشان تأکید میکنند که عثمان بهاندازهی کافی از حقایق دین آگاه است و نباید تحت تأثیر افراد فاسد مانند مروان قرار گیرد. همچنین، امام به عثمان یادآوری میکنند که عواقب رهبری ستمگر در روز قیامت بسیار شدید خواهد بود و از او میخواهند که برای رفع مظالم مردم اقدام کند.
رده سنی:
15+
محتوا شامل مفاهیم عمیق دینی، سیاسی و اخلاقی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آگاهی تاریخی دارد. همچنین، بحث دربارهی مسئولیتهای رهبری و عواقب ظلم ممکن است برای کودکان قابلدرک نباشد.
هشدار به عثمان نسبت به شکایت مردم
و من كلام له عليهالسلام لما اجتمع الناس إليه و شكوا ما نقموه على عثمان و سألوه مخاطبته لهم و استعتابه لهم فدخل عليه فقال
164 و از سخنان آن حضرت است چون مردم نزد او فراهم شدند، و در آنچه از عثمان ناپسند مىداشتند، شكايت كردند، و از وى خواستند تا از سوى آنان با وى گفتگو كند، و رضايت ايشان را از او بخواهد، امام بر عثمان در آمد و گفت:
إِنَّ اَلنَّاسَ وَرَائِي وَ قَدِ اِسْتَسْفَرُونِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ
مردم پشت سر منند، و مرا ميان تو و خودشان ميانجى كردهاند
وَ وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِي مَا أَقُولُ لَكَ
به خدا، نمىدانم به تو چه بگويم
مَا أَعْرِفُ شَيْئاً تَجْهَلُهُ
چيزى نمىدانم كه تو آن را ندانى
وَ لاَ أَدُلُّكَ عَلَى أَمْرٍ لاَ تَعْرِفُهُ
تو را به چيزى راه نمىنمايم كه آن را نشناسى
إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نَعْلَمُ
تو مىدانى آنچه ما مىدانيم
مَا سَبَقْنَاكَ إِلَى شَيْءٍ فَنُخْبِرَكَ عَنْهُ وَ لاَ خَلَوْنَا بِشَيْءٍ فَنُبَلِّغَكَهُ
ما بر تو در چيزى سبقت نجستهايم تا تو را از آن آگاه كنيم، جدا از تو چيزى نشنيدهايم تا خبر آن را به تو برسانيم
وَ قَدْ رَأَيْتَ كَمَا رَأَيْنَا وَ سَمِعْتَ كَمَا سَمِعْنَا
ديدى چنانكه ما ديديم، شنيدى چنانكه ما شنيديم
وَ صَحِبْتَ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله كَمَا صَحِبْنَا
با رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) بودى چنانكه ما بوديم
وَ مَا اِبْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَ لاَ اِبْنُ اَلْخَطَّابِ بِأَوْلَى بِعَمَلِ اَلْحَقِّ مِنْكَ
پسر ابو قحافه، و پسر خطّاب در كار حق از تو سزاوارتر نبودند
وَ أَنْتَ أَقْرَبُ إِلَى أَبِي رَسُولِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم وَشِيجَةَ رَحِمٍ مِنْهُمَا
تو از آنان به رسول خدا نزديكترى، كه خويشاوند پيامبرى ،
وَ قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ يَنَالاَ
داماد او شدى و آنان نشدند
فَاللَّهَ اَللَّهَ فِي نَفْسِكَ
خدا را! خدا را! خويشتن را بپاى
فَإِنَّكَ وَ اَللَّهِ مَا تُبَصَّرُ مِنْ عَمًى وَ لاَ تُعَلَّمُ مِنْ جَهْلٍ
به خدا، تو كور نيستى تا بينايت كنند، نادان نيستى تا تو را تعليم دهند
وَ إِنَّ اَلطُّرُقَ لَوَاضِحَةٌ وَ إِنَّ أَعْلاَمَ اَلدِّينِ لَقَائِمَةٌ
راهها هويداست، و نشانههاى دين برپاست
فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اَللَّهِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِيَ وَ هَدَى
بدان كه فاضلترين بندگان خدا نزد او امامى است دادگر، هدايت شده و راهبر
فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً
كه سنّتى را كه شناخته است بر پا دارد، و بدعتى را كه ناشناخته است بميراند
وَ إِنَّ اَلسُّنَنَ لَنَيِّرَةٌ لَهَا أَعْلاَمٌ
سنّتها روشن است و نشانههايش هويداست
وَ إِنَّ اَلْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ لَهَا أَعْلاَمٌ
و بدعتها آشكار است و نشانههايش برپاست
وَ إِنَّ شَرَّ اَلنَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ
و بدترين مردم نزد خدا امامى است ستمگر، خود گمراه و موجب گمراهى كسى ديگر، كه سنّت پذيرفته را بميراند، و بدعت واگذارده را زنده گرداند
فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوكَةً
وَ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله يَقُولُ يُؤْتَى يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ بِالْإِمَامِ اَلْجَائِرِ وَ لَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَ لاَ عَاذِرٌ
و من از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) شنيدم كه گفت: «روز رستاخيز امام ستمگر را بياورند، و او را نه يارى بود، نه كسى كه از سوى او پوزش خواهد
فَيُلْقَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَيَدُورُ فِيهَا كَمَا تَدُورُ اَلرَّحَى ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِهَا
پس او را در دوزخ افكنند، و در آن چنان گردد كه سنگ آسيا گردد، سپس او را در ته دوزخ استوار ببندند.»
وَ إِنِّي أَنْشُدُكَ اَللَّهَ أَلاَّ تَكُونَ إِمَامَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ اَلْمَقْتُولَ
من تو را به خدا سوگند مىدهم تا امام كشته شدۀ اين امّت مباشى
فَإِنَّهُ كَانَ يُقَالُ يُقْتَلُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ إِمَامٌ يَفْتَحُ عَلَيْهَا اَلْقَتْلَ وَ اَلْقِتَالَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ
چه گفته مىشد كه: «در اين امّت امامى كشته گردد، و با كشته شدن او در كشت و كشتار تا روز رستاخيز باز شود
وَ يَلْبِسُ أُمُورَهَا عَلَيْهَا وَ يَبُثُّ اَلْفِتَنَ فِيهَا
و كارهاى امّت بدو مشتبه ماند، و فتنه ميان آنان بپراكند
فَلاَ يُبْصِرُونَ اَلْحَقَّ مِنَ اَلْبَاطِلِ
چنانكه حق را از باطل نشناسند
يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً وَ يَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجاً
و در آن فتنه با يكديگر بستيزند و درهم آميزند» .
فَلاَ تَكُونَنَّ لِمَرْوَانَ سَيِّقَةً يَسُوقُكَ حَيْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلاَلِ اَلسِّنِّ وَ تَقَضِّي اَلْعُمُرِ
براى مروان همچون چاروايى به غارت گرفته مباش، كه تو را به هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانى كه بر تو رفته و عمرى كه از تو گذشته
فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ كَلِّمِ اَلنَّاسَ فِي أَنْ يُؤَجِّلُونِي حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْهِمْ مِنْ مَظَالِمِهِمْ
عثمان گفت: «با مردم سخن گوى كه مرا مهلت دهند تا از عهدۀ ستمى كه بر آنان رفته برآيم.»
فَقَالَ عليهالسلام مَا كَانَ بِالْمَدِينَةِ فَلاَ أَجَلَ فِيهِ وَ مَا غَابَ فَأَجَلُهُ وُصُولُ أَمْرِكَ إِلَيْهِ
امام فرمود: «آنچه در مدينه است مهلت نخواهد، و مهلت بيرون مدينه چندان كه فرمان تو بدانجا رسد.»
164 و از سخنان آن حضرت است چون مردم نزد او فراهم شدند، و در آنچه از عثمان ناپسند مىداشتند، شكايت كردند، و از وى خواستند تا از سوى آنان با وى گفتگو كند، و رضايت ايشان را از او بخواهد، امام بر عثمان در آمد و گفت:
إِنَّ اَلنَّاسَ وَرَائِي وَ قَدِ اِسْتَسْفَرُونِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ
مردم پشت سر منند، و مرا ميان تو و خودشان ميانجى كردهاند
وَ وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِي مَا أَقُولُ لَكَ
به خدا، نمىدانم به تو چه بگويم
مَا أَعْرِفُ شَيْئاً تَجْهَلُهُ
چيزى نمىدانم كه تو آن را ندانى
وَ لاَ أَدُلُّكَ عَلَى أَمْرٍ لاَ تَعْرِفُهُ
تو را به چيزى راه نمىنمايم كه آن را نشناسى
إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نَعْلَمُ
تو مىدانى آنچه ما مىدانيم
مَا سَبَقْنَاكَ إِلَى شَيْءٍ فَنُخْبِرَكَ عَنْهُ وَ لاَ خَلَوْنَا بِشَيْءٍ فَنُبَلِّغَكَهُ
ما بر تو در چيزى سبقت نجستهايم تا تو را از آن آگاه كنيم، جدا از تو چيزى نشنيدهايم تا خبر آن را به تو برسانيم
وَ قَدْ رَأَيْتَ كَمَا رَأَيْنَا وَ سَمِعْتَ كَمَا سَمِعْنَا
ديدى چنانكه ما ديديم، شنيدى چنانكه ما شنيديم
وَ صَحِبْتَ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله كَمَا صَحِبْنَا
با رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) بودى چنانكه ما بوديم
وَ مَا اِبْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَ لاَ اِبْنُ اَلْخَطَّابِ بِأَوْلَى بِعَمَلِ اَلْحَقِّ مِنْكَ
پسر ابو قحافه، و پسر خطّاب در كار حق از تو سزاوارتر نبودند
وَ أَنْتَ أَقْرَبُ إِلَى أَبِي رَسُولِ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم وَشِيجَةَ رَحِمٍ مِنْهُمَا
تو از آنان به رسول خدا نزديكترى، كه خويشاوند پيامبرى ،
وَ قَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مَا لَمْ يَنَالاَ
داماد او شدى و آنان نشدند
فَاللَّهَ اَللَّهَ فِي نَفْسِكَ
خدا را! خدا را! خويشتن را بپاى
فَإِنَّكَ وَ اَللَّهِ مَا تُبَصَّرُ مِنْ عَمًى وَ لاَ تُعَلَّمُ مِنْ جَهْلٍ
به خدا، تو كور نيستى تا بينايت كنند، نادان نيستى تا تو را تعليم دهند
وَ إِنَّ اَلطُّرُقَ لَوَاضِحَةٌ وَ إِنَّ أَعْلاَمَ اَلدِّينِ لَقَائِمَةٌ
راهها هويداست، و نشانههاى دين برپاست
فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اَللَّهِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ هُدِيَ وَ هَدَى
بدان كه فاضلترين بندگان خدا نزد او امامى است دادگر، هدايت شده و راهبر
فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً
كه سنّتى را كه شناخته است بر پا دارد، و بدعتى را كه ناشناخته است بميراند
وَ إِنَّ اَلسُّنَنَ لَنَيِّرَةٌ لَهَا أَعْلاَمٌ
سنّتها روشن است و نشانههايش هويداست
وَ إِنَّ اَلْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ لَهَا أَعْلاَمٌ
و بدعتها آشكار است و نشانههايش برپاست
وَ إِنَّ شَرَّ اَلنَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ
و بدترين مردم نزد خدا امامى است ستمگر، خود گمراه و موجب گمراهى كسى ديگر، كه سنّت پذيرفته را بميراند، و بدعت واگذارده را زنده گرداند
فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوكَةً
وَ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صلىاللهعليهوآله يَقُولُ يُؤْتَى يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ بِالْإِمَامِ اَلْجَائِرِ وَ لَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَ لاَ عَاذِرٌ
و من از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) شنيدم كه گفت: «روز رستاخيز امام ستمگر را بياورند، و او را نه يارى بود، نه كسى كه از سوى او پوزش خواهد
فَيُلْقَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَيَدُورُ فِيهَا كَمَا تَدُورُ اَلرَّحَى ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِهَا
پس او را در دوزخ افكنند، و در آن چنان گردد كه سنگ آسيا گردد، سپس او را در ته دوزخ استوار ببندند.»
وَ إِنِّي أَنْشُدُكَ اَللَّهَ أَلاَّ تَكُونَ إِمَامَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ اَلْمَقْتُولَ
من تو را به خدا سوگند مىدهم تا امام كشته شدۀ اين امّت مباشى
فَإِنَّهُ كَانَ يُقَالُ يُقْتَلُ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ إِمَامٌ يَفْتَحُ عَلَيْهَا اَلْقَتْلَ وَ اَلْقِتَالَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ
چه گفته مىشد كه: «در اين امّت امامى كشته گردد، و با كشته شدن او در كشت و كشتار تا روز رستاخيز باز شود
وَ يَلْبِسُ أُمُورَهَا عَلَيْهَا وَ يَبُثُّ اَلْفِتَنَ فِيهَا
و كارهاى امّت بدو مشتبه ماند، و فتنه ميان آنان بپراكند
فَلاَ يُبْصِرُونَ اَلْحَقَّ مِنَ اَلْبَاطِلِ
چنانكه حق را از باطل نشناسند
يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً وَ يَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجاً
و در آن فتنه با يكديگر بستيزند و درهم آميزند» .
فَلاَ تَكُونَنَّ لِمَرْوَانَ سَيِّقَةً يَسُوقُكَ حَيْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلاَلِ اَلسِّنِّ وَ تَقَضِّي اَلْعُمُرِ
براى مروان همچون چاروايى به غارت گرفته مباش، كه تو را به هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانى كه بر تو رفته و عمرى كه از تو گذشته
فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ كَلِّمِ اَلنَّاسَ فِي أَنْ يُؤَجِّلُونِي حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْهِمْ مِنْ مَظَالِمِهِمْ
عثمان گفت: «با مردم سخن گوى كه مرا مهلت دهند تا از عهدۀ ستمى كه بر آنان رفته برآيم.»
فَقَالَ عليهالسلام مَا كَانَ بِالْمَدِينَةِ فَلاَ أَجَلَ فِيهِ وَ مَا غَابَ فَأَجَلُهُ وُصُولُ أَمْرِكَ إِلَيْهِ
امام فرمود: «آنچه در مدينه است مهلت نخواهد، و مهلت بيرون مدينه چندان كه فرمان تو بدانجا رسد.»
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:توصف آفرينش خداوند
گوهر بعدی:عجائب آفرينش طاووس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.