۵۵ بار خوانده شده
و من خطبة له عليهالسلام في رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم و من هو جدير بأن يكون للخلافة و في هوان الدنيا
173 و از خطبههاى آن حضرت است
رسول الله أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ
امين وحى اوست و خاتم فرستادگانش، رحمت او را مژده دهنده و از كيفر او ترساننده
الجدير بالخلافة أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ اَلنَّاسِ بِهَذَا اَلْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اَللَّهِ فِيهِ
مردم! سزاوار به خلافت كسى است كه بدان تواناتر باشد، و در آن به فرمان خدا داناتر
فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اُسْتُعْتِبَ فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ
اگر فتنه جويى فتنه آغازد، از او خواهيد تا با جمع مسلمانان بسازد، و اگر سرباز زند سر خويش ببازد
وَ لَعَمْرِي لَئِنْ كَانَتِ اَلْإِمَامَةُ لاَ تَنْعَقِدُ حَتَّى يَحْضُرَهَا عَامَّةُ اَلنَّاسِ فَمَا إِلَى ذَلِكَ سَبِيلٌ
به جانم سوگند، اگر كار امامت راست نيايد جز بدانكه همۀ مردم در آن حاضر بايد، چنين كار ناشدنى نمايد
وَ لَكِنْ أَهْلُهَا يَحْكُمُونَ عَلَى مَنْ غَابَ عَنْهَا
ليكن كسانى كه حاضرند و حكم آن دانند، بر آنان كه حاضر نباشند، حكم رانند
ثُمَّ لَيْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَرْجِعَ وَ لاَ لِلْغَائِبِ أَنْ يَخْتَارَ أَلاَ وَ إِنِّي أُقَاتِلُ رَجُلَيْنِ رَجُلاً اِدَّعَى مَا لَيْسَ لَهُ وَ آخَرَ مَنَعَ اَلَّذِي عَلَيْهِ
و آن گاه حاضر حق ندارد سرباز زند و نپذيرد، و نه غايب را كه ديگرى را امام خود گيرد. بدانيد كه من با دو كس مىستيزم: آن كه چيزى را خواهد كه حقّ آن را ندارد، و آن كه حقّى را كه برگردن اوست نگزارد
أُوصِيكُمْ عِبَادَ اَللَّهِ بِتَقْوَى اَللَّهِ فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى اَلْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ اَلْأُمُورِ عِنْدَ اَللَّهِ
بندگان خدا! شما را به پرهيزگارى وصيّت مىكنم، كه پرهيزگارى بهترين چيزى است كه بندۀ خدا ديگرى را وصيّت كند كه آن را پيشه گيرد، و نزد خدا بهترين كارها آن است كه به تقوى پايان پذيرد
وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ اَلْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ اَلْقِبْلَةِ
ميان شما و اهل قبله در جنگ گشوده شد
وَ لاَ يَحْمِلُ هَذَا اَلْعَلَمَ إِلاَّ أَهْلُ اَلْبَصَرِ وَ اَلصَّبْرِ وَ اَلْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ اَلْحَقِّ
و اين علم را برندارد مگر آن كه بينا و شكيباست، و داند كه حقّ در كجاست
فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ
پس بدانچه شما را فرمان دادهاند روى آريد، و از آنچه شما را بازداشتهاند دست بداريد
وَ لاَ تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً
و تا چيزى را آشكارا ندانيد، شتاب مياريد. چه، بود كه ما را در آنچه ناخوش مىداريد رايى ديگر بود اگر آنچه خواهيد با كتاب و سنّت برابر بود .
هوان الدنيا أَلاَ وَ إِنَّ هَذِهِ اَلدُّنْيَا اَلَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا
بدانيد! اين جهان كه شما آرزوى آن را داريد، و بدان روى مىآريد
وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ
و شما را به خشم مىآرد و خشنود مىدارد
لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ وَ لاَ مَنْزِلِكُمُ اَلَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لاَ اَلَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ
نه خانۀ شماست، و نه جايگاهى است كه شما را براى آن آفريدهاند و به سوى آن خواندهاند
أَلاَ وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَةٍ لَكُمْ وَ لاَ تَبْقَوْنَ عَلَيْهَا
بدانيد كه دنيا براى شما پايدار نيست، و در آن جاودان نخواهيد ماند
وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا
و دنيا اگر شما را فريفت از شرّ خود نيز ترساند
فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا
پس آنچه را بدان فريبد بدانچه بدان ترساند واگذاريد. و به خاطر ترساندنش از طمع بستن بدان دست بداريد
وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى اَلدَّارِ اَلَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا
و در دنيا بر يكديگر پيشى گيريد به خانهاى كه شما را بدان خواندهاند
وَ اِنْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا
و از روى دل از دنيا باز گرديد و بدان روى مياريد ،
وَ لاَ يَخِنَّنَّ أَحَدُكُمْ خَنِينَ اَلْأَمَةِ عَلَى مَا زُوِيَ عَنْهُ مِنْهَا
و كسى از شما از بينى نگريد همچون گريستن كنيزكان براى چيزى كه گرفتهاند از آنان
وَ اِسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اَللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَةِ اَللَّهِ وَ اَلْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا اِسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ
و كامل شدن نعمت خدا را خواهان باشيد با شكيبايى بر طاعت او، و حفظ آنچه از شما خواستهاند از كتاب او قرآن .
أَلاَ وَ إِنَّهُ لاَ يَضُرُّكُمْ تَضْيِيعُ شَيْءٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ بَعْدَ حِفْظِكُمْ قَائِمَةَ دِينِكُمْ
بدانيد كه زيان نمىرساند شما را ضايع شدن چيزى از دنياى شما، از آن پس كه اساس دين خود را پاس بداريد
أَلاَ وَ إِنَّهُ لاَ يَنْفَعُكُمْ بَعْدَ تَضْيِيعِ دِينِكُمْ شَيْءٌ حَافَظْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاكُمْ
بدانيد كه سودى نبخشد شما را پس از ضايع كردن دينتان آنچه از دنياى خود در ضبط آريد
أَخَذَ اَللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَ قُلُوبِكُمْ إِلَى اَلْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمُ اَلصَّبْرَ
خدا دلهاى ما و شما را خواهان راه حق سازد، و بر دلهاى ما و شما شكيبايى در اندازد!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
173 و از خطبههاى آن حضرت است
رسول الله أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ
امين وحى اوست و خاتم فرستادگانش، رحمت او را مژده دهنده و از كيفر او ترساننده
الجدير بالخلافة أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ اَلنَّاسِ بِهَذَا اَلْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اَللَّهِ فِيهِ
مردم! سزاوار به خلافت كسى است كه بدان تواناتر باشد، و در آن به فرمان خدا داناتر
فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اُسْتُعْتِبَ فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ
اگر فتنه جويى فتنه آغازد، از او خواهيد تا با جمع مسلمانان بسازد، و اگر سرباز زند سر خويش ببازد
وَ لَعَمْرِي لَئِنْ كَانَتِ اَلْإِمَامَةُ لاَ تَنْعَقِدُ حَتَّى يَحْضُرَهَا عَامَّةُ اَلنَّاسِ فَمَا إِلَى ذَلِكَ سَبِيلٌ
به جانم سوگند، اگر كار امامت راست نيايد جز بدانكه همۀ مردم در آن حاضر بايد، چنين كار ناشدنى نمايد
وَ لَكِنْ أَهْلُهَا يَحْكُمُونَ عَلَى مَنْ غَابَ عَنْهَا
ليكن كسانى كه حاضرند و حكم آن دانند، بر آنان كه حاضر نباشند، حكم رانند
ثُمَّ لَيْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَرْجِعَ وَ لاَ لِلْغَائِبِ أَنْ يَخْتَارَ أَلاَ وَ إِنِّي أُقَاتِلُ رَجُلَيْنِ رَجُلاً اِدَّعَى مَا لَيْسَ لَهُ وَ آخَرَ مَنَعَ اَلَّذِي عَلَيْهِ
و آن گاه حاضر حق ندارد سرباز زند و نپذيرد، و نه غايب را كه ديگرى را امام خود گيرد. بدانيد كه من با دو كس مىستيزم: آن كه چيزى را خواهد كه حقّ آن را ندارد، و آن كه حقّى را كه برگردن اوست نگزارد
أُوصِيكُمْ عِبَادَ اَللَّهِ بِتَقْوَى اَللَّهِ فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى اَلْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ اَلْأُمُورِ عِنْدَ اَللَّهِ
بندگان خدا! شما را به پرهيزگارى وصيّت مىكنم، كه پرهيزگارى بهترين چيزى است كه بندۀ خدا ديگرى را وصيّت كند كه آن را پيشه گيرد، و نزد خدا بهترين كارها آن است كه به تقوى پايان پذيرد
وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ اَلْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ اَلْقِبْلَةِ
ميان شما و اهل قبله در جنگ گشوده شد
وَ لاَ يَحْمِلُ هَذَا اَلْعَلَمَ إِلاَّ أَهْلُ اَلْبَصَرِ وَ اَلصَّبْرِ وَ اَلْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ اَلْحَقِّ
و اين علم را برندارد مگر آن كه بينا و شكيباست، و داند كه حقّ در كجاست
فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ
پس بدانچه شما را فرمان دادهاند روى آريد، و از آنچه شما را بازداشتهاند دست بداريد
وَ لاَ تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً
و تا چيزى را آشكارا ندانيد، شتاب مياريد. چه، بود كه ما را در آنچه ناخوش مىداريد رايى ديگر بود اگر آنچه خواهيد با كتاب و سنّت برابر بود .
هوان الدنيا أَلاَ وَ إِنَّ هَذِهِ اَلدُّنْيَا اَلَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا
بدانيد! اين جهان كه شما آرزوى آن را داريد، و بدان روى مىآريد
وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ
و شما را به خشم مىآرد و خشنود مىدارد
لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ وَ لاَ مَنْزِلِكُمُ اَلَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لاَ اَلَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ
نه خانۀ شماست، و نه جايگاهى است كه شما را براى آن آفريدهاند و به سوى آن خواندهاند
أَلاَ وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَةٍ لَكُمْ وَ لاَ تَبْقَوْنَ عَلَيْهَا
بدانيد كه دنيا براى شما پايدار نيست، و در آن جاودان نخواهيد ماند
وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا
و دنيا اگر شما را فريفت از شرّ خود نيز ترساند
فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا
پس آنچه را بدان فريبد بدانچه بدان ترساند واگذاريد. و به خاطر ترساندنش از طمع بستن بدان دست بداريد
وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى اَلدَّارِ اَلَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا
و در دنيا بر يكديگر پيشى گيريد به خانهاى كه شما را بدان خواندهاند
وَ اِنْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا
و از روى دل از دنيا باز گرديد و بدان روى مياريد ،
وَ لاَ يَخِنَّنَّ أَحَدُكُمْ خَنِينَ اَلْأَمَةِ عَلَى مَا زُوِيَ عَنْهُ مِنْهَا
و كسى از شما از بينى نگريد همچون گريستن كنيزكان براى چيزى كه گرفتهاند از آنان
وَ اِسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اَللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَةِ اَللَّهِ وَ اَلْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا اِسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ
و كامل شدن نعمت خدا را خواهان باشيد با شكيبايى بر طاعت او، و حفظ آنچه از شما خواستهاند از كتاب او قرآن .
أَلاَ وَ إِنَّهُ لاَ يَضُرُّكُمْ تَضْيِيعُ شَيْءٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ بَعْدَ حِفْظِكُمْ قَائِمَةَ دِينِكُمْ
بدانيد كه زيان نمىرساند شما را ضايع شدن چيزى از دنياى شما، از آن پس كه اساس دين خود را پاس بداريد
أَلاَ وَ إِنَّهُ لاَ يَنْفَعُكُمْ بَعْدَ تَضْيِيعِ دِينِكُمْ شَيْءٌ حَافَظْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاكُمْ
بدانيد كه سودى نبخشد شما را پس از ضايع كردن دينتان آنچه از دنياى خود در ضبط آريد
أَخَذَ اَللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَ قُلُوبِكُمْ إِلَى اَلْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمُ اَلصَّبْرَ
خدا دلهاى ما و شما را خواهان راه حق سازد، و بر دلهاى ما و شما شكيبايى در اندازد!
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:انتقاد از اهل شورا شکایت از قریش و بیعت شکنان
گوهر بعدی:افشای ادعاهاى دروغين طلحه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.